کد مطلب: ۵۴۴۸
تعداد بازدید: ۳۸۴
تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۳:۵۷
امر به معروف و نهی از منکر| ۶۱
تغافل از خطای دیگران در برخی از موارد می تواند راهکار مناسبی برای اقامه معروف و ترک منکر باشد، به طوری که گاهی عدم تغافل حتّی می تواند نتیجه معکوسی از خود به جای بگذارد.

در نوشتار قبل در باره شیوه تغافل صحبت شد و بیان گردید که نادیده انگاری برخی از لغزش ها و گناهان، سبب می شود که شخص گناهکار، جری و جسور نشود و نیز قبح گناه از بین نرود. این شیوه، در جایی که گناه از نظر شرع، قبح کم تری دارد (گناه صغیره) و گناهکار تلاش کرده که دیگران متوجه گناه او نشوند، اهمیت بیش تری دارد. از این رو، تغافل و نادیده گرفتن کار خلاف و منکر، در برخی از موارد می تواند در سالم سازی جامعه از رفتارهای ناپسند مؤثر باشد. همچنین گفتیم اگر در مواردى پرده‏ درى شود و آبرو و حيثيت اشخاص بر باد رود، افراد تشويق به گناه مى ‏شوند. اینک به ادامه این بحث می پردازیم.


اصالة الصحّة و پرهیز از سوء ظنّ


در راستای اصل تغافل، دین مبین اسلام قانونی تحت عنوان «اصالة الصحة» مقرّر داشته كه در كلّيه مراحل زندگى بايد به كار گرفته شود. يعنى انسان بايد اعمال مؤمنان را حمل بر صحّت كرده و تا مى ‏تواند كار آنان را به خوبى توجيه و تحليل كند مگر آن كه تمام راه ها براى توجيه بسته باشد.[1]حمل افعال و رفتار دیگران بر صحّت، درست نقطه مقابل سوء ظنّ و بدبینی است. اسلام از این رذیله اخلاقی نیز بسیار برحذر داشته و مؤمنین را از آن نهی نموده است.
مفهوم سوء ظن آن است كه هرگاه كارى از كسى سر زند كه قابل تفسير صحيح و نادرست باشد آن را به صورت نادرستى تفسير كنيم، مثلًا هنگامى كه مردى را با زن ناشناسى ببيند فكر كند آن زن نامحرم است و نيت آن ها ارتكاب اعمال خلاف مى ‏باشد، در حالى كه حسن ظن مى‏ گويد بگو حتماً محرم يا همسر او است. يا هنگامى كه شخصى اقدام به ساختن مسجد يا بناى خير ديگرى مى ‏كند مقتضاى سوء ظن آن است هدفش رياكارى يا اغفال مردم است، در حالى كه حسن ظن مى ‏گويد اين عمل را با انگيزه الهى و نيت خيرخواهانه انجام داده است. از اين جا روشن مى ‏شود كه دائره حسن ظن و سوء ظن بسيار وسيع و گسترده است و نه تنها در عبادات بلكه در مسائل اجتماعى، اخلاقى، اقتصادى و سياسى نيز جارى مى ‏شود.[2]
از آن جا که سوء ظن ها غالبا بدون علم و بر پایه احتمال و گمان به وجود می آیند، پروردگار متعال در سوره اسراء می فرماید:

«وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً». از آن چه به آن آگاهى ندارى، پيروى مكن، چرا كه گوش و چشم و دل، همه مسئولند.[3] در روایات بسیاری نیز سوء ظن نسبت به دیگران مورد مذمّت قرار گرفته است (به جز موارد استثناء) و پیوسته از سوی اهل بیت علیهم السّلام دستور به حسن ظن نسبت به مؤمنین، صادر شده است. امیر المؤمنین علیه السّلام در این باره می فرمایند:

«ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ مَا يَغْلِبُكَ مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلًا». امر برادرت را بر بهترین وجه آن حمل کن تا جایی که چیزی (دلیلی) به تو برسد که قابل حمل (بر وجه نیکو) نباشد. و هرگز از کلامی که از برادرت صادر می شود برداشت سوء نداشته باش در حالی که می توانی وجه خیر و نیکی برای آن بیابی.[4]


موارد استثناء


بى‏ ترديد زشتى سوء ظن، هر چند به عنوان يك قاعده كلى مورد قبول می باشد، امّا استثنائاتى نيز دارد كه در روايات اسلامى به آن اشاره شده است که خلاصه آن از این قرار است: الف) هرگاه فساد در محيطى به صورت يك خوى غالب درآيد، و آلودگان غلبه پيدا كنند، حسن ظن در چنين شرائطى نه تنها از فضايل اخلاقى نيست، بلكه ممكن است انسان را گرفتار عواقب ناگوارى كند. ب) در مسايل امنيتى و اطلاعاتى كه به سرنوشت جامعه مربوط است، نمى ‏توان با خوش بينى به هر حركتى در جامعه نگاه كرد، بلكه بايد در آن جا حسن ظن را كنار گذاشت. يا به تعبير ديگر بايد با احتياط لازم با اين گونه حركات برخورد كرد. ج) از موارد ديگرى كه سوء ظن نه تنها جايز است بلكه ممكن است واجب باشد، در برابر دشمنان است.[5]


حرمت تجسّس


به مناسبت بحث تغافل، در این جا شایسته است به اختصار درباره حرمت تجسس نیز سخن بگوییم که امروزه بسیار مورد ابتلا است. بعضی از افراد در مواردی که می توان با تغافل کار را پیش برد و به ثمر نشاند، نه تنها خود را به غفلت نزده و از خطای فرد نمی گذرند، بلکه تنها بر پایه ظن و گمان، درصدد کشف گناه و خطای دیگران هستند و بر همین اساس خود گرفتار گناه بزرگی به نام تجسس می شوند. همه می دانیم که مقتضای ادله، حرمت تجسس در امور دیگران است، هر چند به قصد تحقیق از موضوع امر به معروف و نهی از منکر باشد مگر در موارد خاصی که دلیل خاص بر جواز آن دلالت کند. در قرآن کریم و روایات نیز از این کار به شدّت منع شده است:

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً...». اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! از بسيارى از گمان ها بپرهيزيد، چرا كه بعضى از گمان ها گناه است و هرگز (در كار ديگران) تجسّس نكنيد و هيچ يك از شما ديگرى را غيبت نكند.[6]
از این رو، برخی از فقها شرط وجوب هر یک از این دو فریضه (امر به معروف و نهی از منکر) را ارتکاب آشکار و علنی آن ها قرار داده اند. محقق نراقی پس از بیان این که گناه باید آشکار باشد و آمر و ناهی، آن را بداند، می نویسد: «خلاصه آن که تا علم حاصل نشود، تفحص و تجسّس نمودن جایز نیست و از همسایه و رفقای فاسق تفتیش فسق او را کردن، روا نه». روایت شده که خلیفه دوم از دیوار خانه شخصی بالا رفت و داخل آن را نگاه کرد و صاحب خانه را در حالت ناروایی دید. سپس او را نهی از منکر کرد. صاحب خانه به عمر گفت: اگر من یک گناه مرتکب شدم، پس تو سه گناه مرتکب شدی. عمر پرسید: آن سه گناه کدام است؟ صاحب خانه گفت: 1- خدا فرموده: «وَ لا تَجَسَّسُوا/ تجسس از کار دیگران مکنید» و تو تجسس کردی. 2- خدا فرموده: «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها/ به خانه ها از درهای آن ها وارد شوید» و تو از پشت بام وارد خانه شدی. 3- خدا می فرماید:

«لا تَدْخُلُوا بُيُوتاً غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى‏ أَهْلِها/ به خانه های دیگران وارد نشوید، مگر آن که اجازه بگیرید و بر صاحب خانه سلام کنید» و تو نه اجازه گرفتی و نه سلام کردی.[7]


صبور بودن


اجرای اصل تغافل با وجود ثمرات فراوانی که دارد، امّا به راحتی میسّر نمی شود و نیازمند صبر زیاد و تحمل فراوان است. در این مسیر باید همیشه صبر را مدّ نظر قرار داد تا نتیجه مطلوب با گذر زمان و به تدریج حاصل شود. رسول خدا صلّی الله علیه و آله برای گسترش نیکی در جامعه، از کودکی تا واپسین لحظه زندگی، پایدار و صبور ماند و بدین وسیله مردم را از زشتی ها باز داشت. آن حضرت در برابر تازه مسلمان ها بسیار صبور بود و به آنان اجازه می داد در فرآیندی تدریجی، واجبات شرعی را به جا آورند. نقل است گروهی از قبیله «ثقیف» خدمت پیامبر گرامی اسلام آمدند و در مسجد پیامبر اقامت کردند. عمر گفت: ای رسول خدا! آن ها نماز نمی خوانند. پیامبر خدا فرمود: «رهایشان کن! آنان به زودی از این که نماز نمی خوانند، شرمنده می شوند». یک روز و نیم از این ماجرا گذشت و هیچ یک نماز نخواندند تا این که عصر روز بعد، نماز عصر را بدون وضو خواندند. عمر دوباره نزد پیامبر آمد و گفت: ای رسول خدا! آن ها بدون وضو نماز خواندند. پیامبر فرمود: «رهایشان کن! به زودی وضو می گیرند». روز سوم وضویی ناقص گرفتند و بار دیگر عمر گزارش کار را به رسول خدا رساند. پنج روز گذشت و عمر هر روز به کار آنان خرده می گرفت و پیامبر می فرمود: «رهایشان کن و کاری به ایشان نداشته باش».[8]
پیام آور مهربانی با این کار به همه کسانی که می خواهند امر به معروف و نهی از منکر کنند، سفارش کرد تا صبر را پیشه خود سازند. روش رسول اکرم صلّی الله علیه و آله مستند به آیات قرآن کریم است، چنان که در آیه 17 از سوره لقمان می خوانیم:

«وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلی ما أصابَکَ إنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ اْلأُمُورِ

به کار پسندیده وادار و از کار ناپسند بازدار و بر آسیبی که بر تو وارد آمده است، شکیبا باش. این [حاکی] از عزم [و اراده تو در] امور است». پیامبر گرامی اسلام پس از تحمل سیزده سال آزار مشرکان، به مدینه هجرت و در جمع مسلمانانی زندگی کرد که از ابتدایی ترین آداب معاشرت نیز بیگانه بودند. آن حضرت به تدریج، با صبر و مهربانی، مردم را به سوی زندگی زیبا و اخلاق پسندیده فراخواند. انس بن مالک می گوید: «من با پیامبر خدا راه می رفتم و ایشان بُردی نجرانی، با حاشیه ای زبر و درشت بر تن داشت. ناگهان بادیه نشینی از راه رسید و ردای ایشان را محکم کشید. من به گردن پیامبر نگاه کردم و دیدم حاشیه ردا، از شدت کشیدن، روی گردن ایشان رد انداخته است. سپس آن بادیه نشین گفت: ای محمد! دستور بده از مال خدا که نزد توست، به من بدهند. رسول خدا صلّی الله علیه و آله به طرف او برگشت، خندید و سپس دستور داد به او چیزی عطا کنند».
پیام همه مصلحان تاریخ آن است که برپایی جامعه ای سرشار از نیکی ها، بدون شکیبایی، پنداری بیش نیست. پیامبران و امامان بزرگوار در راه گسترش نیکی ها، مصیبت های بسیاری را تحمل کردند تا همگان بدانند حتّی محبوب ترین بندگان خدا، از پیروی از قانون الهی صبر و شکیبایی، مستثنی نیستند.[9]
خلاصه کلام آن که تغافل از خطای دیگران در برخی از موارد می تواند راهکار مناسبی برای اقامه معروف و ترک منکر باشد، به طوری که گاهی عدم تغافل حتّی می تواند نتیجه معکوسی از خود به جای بگذارد. آن چه مهم است آن است که در تشخیص موارد تغافل دقّت لازم را به خرج داده و در انتخاب شیوه های امر به معروف و نهی از منکر، از توجّه و آگاهی مورد نیاز برخوردار باشیم و در این راه صبر را پیشه خود سازیم تا با عنایت خداوند متعال، این فریضه الهی به نحو احسن به ثمر بنشیند.


خودآزمایی


1- اصالة الصحة را توضیح دهید؟
2- با عنایت به سیره رسول خدا، جایگاه صبر را در شیوه تغافل تبیین کنید؟

 

پی‌نوشت‌ها

 

[1] نقطه هاى آغاز در اخلاق عملى ص 168 تا 170. (با تلخیص و تصرف)
[2] اخلاق در قرآن ج ‏3 ص 335.
[3] سوره إسراء/ آیه 36 (ترجمه مکارم).
[4] الكافي (ط - الإسلامية) ج ‏2 ص 362.
[5] اخلاق در قرآن ج ‏3 ص 344 و 345. (با تلخیص)
[6] سوره حجرات/ آیه 12 (ترجمه مکارم).
[7] امر به معروف و نهی از منکر در آینه اجتهاد ص 201 و 202. (با تصرف و تلخیص)
[8] تاريخ المدينة (عمر بن شبه النميري البصري) ج 2  ص 500.
[9] برگرفته از کتاب: شیوه های نظارتی امر به معروف و نهی از منکر در گفتار و سیره پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله وسلم) ص 78 تا 80. 

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

حجت‌الاسلام مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: