بعد از اجرای صیغهی عقد، دختر و پسر، زن و شوهر میشوند، شرعاً و قانوناً همه آثار ازدواج بر آنها مترتب میشود. از آن زمان همهی مخارج زن، از قبیل خوراک و پوشاک و مسکن و دارو و دکتر همه بر عهدهی داماد میباشد.
ولی مرسوم چنین است که زن قبل از عروسی مطالبه نفقه نمیکند و شوهر هم نمیپردازد ولی اگر مطالبه کرد باید پرداخت شود.
مرد نیز در این زمان حق هرگونه تمتع مشروع را از همسرش دارد ولی مرسوم چنین است که تمتع مخصوص زناشویی را تا شب عروسی به تأخیر میاندازند، بهتر هم همین است.
غالباً بین عقد و عروسی مدتی فاصله میشود. اقوام و ملل در این فاصله عادات و رسوم مختلفی دارند: در بعضی طوایف در این فاصله زن و شوهر را از ارتباط و ملاقات هم، حتی شدیدتر از سابق محروم میباشند و تا شب عروسی یک دیگر را نخواهند دید. اما در بین اغلب مردم مرسوم است که دختر و پسر، در فاصلهی بین عقد و عروسی، کم یا بیش ارتباطی برقرار میسازند. هر هفته یا پانزده شب یک مرتبه، یا کمتر یا بیشتر، داماد به منزل عروس میرود و شبی را در آنجا توقف مینماید. گاهی هم خانواده داماد عروس را به منزل دعوت میکنند و یک یا چند روز از او پذیرایی میکنند.
به هر حال این رسم بر رسم اول مزیت دارد، زیرا بهتر است زن و شوهر قبل از عروسی بهتر و بیشتر یک دیگر را بشناسند و با اخلاق و روحیات همدیگر آشنا شوند و برای تأسیس کانون خانوادگی آمادهتر گردند. این درست نیست که یک دختر و پسر بیتجربه و ناآگاه، و بدون اندک آشنایی قبلی، شب عروسی یک دیگر را ملاقات کنند و در چنین وضع مبهم و تاریکی زندگی را آغاز نمایند. من صلاح میدانم همهی خانوادهها به پسران و دختران اجازه دهند در فاصلهی بین عقد و عروسی ارتباط و ملاقات داشته باشند، هم از تمتعات مشروع برخوردار گردند، هم با افکار و روحیات و اخلاق هم آشنا شوند و خود را برای آغاز زندگی زناشویی آماده سازند. با مسافرتهای کوتاه آنان نیز موافقت کنید، زیرا برای انس و شناخت بیشتر مفید است. به هرحال فاصله بین عقد و عروسی دوران بسیار مهم و شیرین و سرنوشت سازی است، خاطرات آن زمان غالباً فراموش نمیشود. به همین جهت لازم میدانم رعایت امور زیر را توصیه نمایم:
1ـ رسم است وقتی داماد به خانهی عروس میرود تحفه و هدیهای، از قبیل لباس، شیرینی، دسته گل، کتاب، میوه یا غیر اینها برای همسرش میبرد. البته این رسم بسیار خوبی است، خانمها روی این موضوع حساسیت دارند و آن را از نشانههای محبت میشمارند و موجب ازدیاد محبت و دل گرمی میشود. اما به هر حال مرد باید رعایت امکانات خویش را بنماید و از حد معمول و متعارف فراتر نرود، خانمها هم نباید بیش از این مقدار توقع داشته باشند.
2ـ عروس و داماد، در این ارتباطات سعی دارند یک دیگر را بشناسند و با اخلاق و رفتار و افکار و روحیات و توقعات همدیگر آشنا گردند. اما کسب این اطلاعات غالباً بدین منظور است که آیا در این ازدواج موفق بودهاند و همسر ایدهآل را پیدا کردهاند یا نه؟ اگر همسرشان طبق دلخواه بود، خشنود و شادمان میگردند و اگر نبود دلسرد و مأیوس میشوند و بهانهجویی و ایراد را آغاز میکنند، و احیاناً دم از طلاق و جدایی میزنند.
در صورتی که هدف از این شناخت باید تطبیق و تفاهم باشد نه مقدار موفقیت. عروس و داماد باید قبلاً بدین نکته توجه داشته باشند که ازدواج واقع شده و تعهد شرعی و اخلاقی و وجدانی دارند که در استحکام و ابقا آن تلاش و جدیت نمایند. باید توجه داشته باشند که ساختار جسمانی و اخلاقی و روحانی افراد یکسان نیست و جز پیامبران و معصومین، انسان بینقص و عیب وجود ندارد، هرکس عیب و نقص ویژهای دارد، ولی قابل زندگی و تفاهم است، اکثر نواقص را میتوان نادیده گرفت و شرایط زندگی را بر آن تطبیق داد. بنابراین، پسر و دختری که تازه ازدواج نمودهاند باید درصدد شناخت اخلاق و رفتار و افکار و ساختار جسمانی و نفسانی یک دیگر باشند تا خود را برای سازش و تفاهم با شریک زندگی جدید آماده سازند، زیرا افراد ساختار جسمانی و اخلاقی متفاوتی دارند: نیرومند، ضعیف، زود رنج، بیباک، تندخو، پرخاشگر، صبور و نرم خو، افسرده و گوشهگیر، شادمان و اجتماعی، بدبین و بهانهجو، خوشبین و با گذشت، تجمّلی و سادهزیست، آدابدان و بیتفاوت، خوشاخلاق و بداخلاق، دوستدار مال و ثروت، علاقهمند به معنویات، جاه طلب، مقید و منضبط و دهها و صدها از این قبیل اختلافات جسمانی و نفسانی.
به هر حال همه انسانها از جهت جسمانی و اخلاقی یک سان نیستند، ولی اکثرشان قابل تعدیل و تفاهم میباشند. بنابراین، هدف از شناخت همسر باید تعدیل و تطبیق و تفاهم و ایجاد زمینهی سازش باشد. مرد باید همسرش را بشناسد تا بفهمد چگونه با او رفتار کند تا از وجودش در زندگی مشترک خانوادگی بهرهمند گردد. همچنین زن باید شوهرش را بشناسد و بیاموزد که چگونه با او رفتار کند تا کانون خانواده را گرم و باصفا سازد.
3ـ یکی از موضوعات مهمی که دختر و پسر در فاصله بین عقد و عروسی درصدد کشف آن هستند درجهی محبت و علاقه همسر میباشد. هریک از زن و شوهر میخواهد بفهمد که همسرش تا چه مقدار به وی علاقه دارد، و این موضوع در آینده زندگی آنها بسیار تأثیر دارد. بنابراین، بر زن و شوهر لازم است مراتب عشق و علاقه خود را نسبت به همسر ابراز دارند و از گفتن هر کلمه یا انجام هر عمل دلسرد کنندهای که میتوان کم محبتی را از آن استنباط نمود جداً خودداری نمایند. مرد باید از همهی زنان و زن از همهی مردان چشم بپوشد و تنها همسرش را ببیند. از مردان و زنان دیگر تعریف کردن و از وجود خواستگاران سابق سخن گفتن و عیبجویی و انتقاد، از اسباب دلسردی به شمار میرود، باید جداً از آن اجتناب نمود.
4ـ زن و شوهر باید در معاشرتها وقار و متانت خویش را نگهدارند، و از شوخیها و حرکات سبک و زشت اجتناب نمایند. ادب و احترام را رعایت کنند و کاری نکنند رویشان به هم باز و حریم ادب شکسته شود.
5ـ زنداری و شوهرداری از همین زمان شروع میشود. همسرداری فن بسیار ظریف و دقیقی است که نیاز به اطلاعات دارد. ضرورت رعایت آنها از همین زمان شروع میشود و تأخیر آن به زمان بعد از عروسی هیچگاه صلاح نیست، زیرا بسیاری از اختلافات خانوادگی از حوادث دوران بین عقد و عروسی مایه میگیرد و حل آنها بسیار دشوار خواهد بود. علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.
بنابراین به همه دختران و پسرانی که به سعادت آیندهی خویش مینگرند جداً توصیه میکنم که بعد از اجرای صیغهی عقد بلافاصله، کتاب یا کتابهایی که در فن همسرداری نگاشته شده تهیه کنند و بخوانند و به وظایف خویش آشنا شوند و مورد عمل قرار دهند.[1]
اگر دختر و پسر با معیارهای یک همسر خوب و راههای رسیدن به آن آشنا باشند و در گزینش همسر کاملاً دقت نمایند، و پدر و مادرشان نیز همکاریهای لازم را انجام دهند، غالباً ازدواجشان موفق خواهد بود و پشیمان نخواهند شد. اما اگر پسر و دختر بعد از انجام مراسم گفتوگو و نامزدی، یا خطبه خوانی و عقد، در اثر تماس و آشنایی بیشتر متوجه شدند که به هر دلیل، کلاه سرشان رفته و همسرشان ایدهآل نیست، و از این وصلت پشیمان شدهاند، در چنین صورتی تکلیف پسر و دختر چیست؟
اگر ازدواج را به هم بزنند با مشکلاتی از قبیل: بیآبرو و بد سابقه شدن نزد مردم، مخالفت پدر و مادر و سایر خویشان، زیانهای مالی، ناراحت شدن و ناله و نفرین همسر، خشم و غضب الهی در اثر طلاق مواجه خواهند شد.
این قبیل افکار به پسر یا دختری که از ازدواج خود پشیمان شده اجازهی اظهار عقدهی درونی و پیشنهاد طلاق را نمیدهد.
از طرف دیگر فکر میکنند: به هر دلیل، همسرشان را دوست ندارند و اگر او را بپذیرند ناچارند عمری را با ناراحتی و تلخکامی سپری نمایند. مشکلی است بسیار سخت که جوان را در بحران شدید روحی قرار میدهد. تکلیف این گونه افراد چیست و چگونه خود را از این مهلکه نجات دهند؟
منظور ما این است که این قبیلِ جوانانِ سرگردان و درمانده را در حل مشکلاتشان یاری کنیم، قبلاً لازم است عوامل دلسردی را از یکدیگر جدا سازیم.
گاهی عامل دلسردی بلند پروازیها و توقعات بیجای پسر یا دختر است؛ مثلاً توقع داشته همسرش در حد عالی زیبایی و بدون عیب باشد، ولی حالا فهمیده در حد اعلای زیبایی نیست، بلکه در حد متوسط است. یا این که در صورت یا بدن دارای عیب کوچک و قابل اغماضی است، یا اخلاق و رفتار اجتماعی یا کیفیت خانهداری او در حد توقع نیست، یا توقع داشته خانواده همسرش فلان گونه باشند بعداً فهمید که بر طبق دلخواهش نیستند و به طور کلی عامل دلسردی او از همسرش این است که ایدهآل و بر طبق دلخواهش نیست و توقعات و آرزوهایش را برآورده نمیسازد، نه این که شرایط و مزایای یک همسر معمول و متعارف را ندارد.
به چنین جوانانی عرض میکنم: خواهرم، برادرم! واقع نگر باش، از توقعات خام و وسواس دست بردار، جهان طبق میل ما اداره نمیشود. پسران و دختران مانند اجناس یک کارخانه یک سان و یک نواخت نیستند، تا طبق دل خواه او را انتخاب کنی. همسر ایده آل و صددرصد بیعیب پیدا نمیشود و گمان نکنم هیچ زن و شوهری تاکنون همسر ایدهآل خود را یافته باشند. اگر این همسر را هم رها کنی معلوم نیست بتوانی به همسر ایده آل خود دست یابی. ممکن است عیب او را نداشته باشد ولی به هر حال بیعیب نیست. فکر نکن در ازدواج شکست خورده هستی. با توکل بر خدا و تصمیم به ادامهی پیمان زناشویی عروسی کنید. با انس و معاشرت محبت شما زیاده خواهد شد.
گاهی عامل دلسردی فقدان یکی از شرایط مهم و غیرقابل اغماض ازدواج است، بیدینی یا لاابالیگری و عدم تقید به احکام و ضوابط مهم اسلامی، مانند: نماز، روزه، حجاب و غیر اینها. یا معتاد یا شرابخوار، یا سارق، یا جنایتکار، یا زناکار است. یا انحرافات شدید و غیرقابل اغماض سیاسی دارد.
اگر بعد از مراسم نامزدی و حتی بعد از عقد شرعی و قانونی چنین صفاتی کشف شد، بهتر است چنین ازدواجی قبل از عروسی به هم بخورد، زیرا بعد از عروسی به دهها مشکل مواجه خواهند شد، که تحمل آنها به مراتب دشوارتر است. اگر پسر یا دختری بعد از مراسم خطبه خوانی همسر خود را چنین یافت صلاحش این است که قاطعانه بایستد و به هر طریق ممکن از او جدا شود. مگر این که اطمینان پیدا کند همسرش توبه کرده و دست از خلاف کاریهایش برداشته است.
گاهی دختر یا پسر به هر دلیلی و حتی بدون دلیل همسر جدید خود را دوست ندارد و شدیداً از او نفرت دارد. اکنون روی سخن با چنین همسرانی است:
اگر از همسر خود شدیداً نفرت دارید و به هیچ وجه او را دوست ندارید خجالت را کنار بگذارید و خیلی صریح و قاطع به پدر و مادرتان بگویید:
همسرم را اصلاً دوست ندارم و حاضر نیستم با او عروسی کنم. مرا در طلاق دادن کمک کنید. میدانم طلاق بد است و از عواقب آن هم اطلاع دارم ولی چاره ندارم. این ناراحتی را ترجیح میدهم بر این که در چنین حالی عروسی کنم و عمری را خودم و همسرم و فرزندانم در عذاب و ناراحتی باشیم. اگر پدر و مادر یا دیگران گفتند: عروسی کن بعد از آن محبت پیدا میکنی به حرفشان گوش نده و در تصمیم خود قاطع باش. غالباً چنین محبتی بعد از عروسی به وجود نخواهد آمد، طلاق بعد از عروسی هم دشواریهای بیشتری دارد به ویژه اگر بچهدار شوید که غالباً چنین خواهد شد. خدا از قلب شما آگاه است اگر در این جهت صادق باشید نزد او نیز معذور هستید، ناراحت نباشید. از هم جدا شوید. خدای شما بزرگ است هم برای شما و هم برای همسرتان همسر بهتری پیدا خواهد شد. نترس و دل گرم باش و خودت را به هر طریق ممکن از این مهلکه نجات بده.
اما توصیه میکنم تقوا و اخلاق اسلامی را در همه حال رعایت کن. اگر قدرت داری مَهر همسرت را نقداً بپرداز و اگر قدرت نداری به تدریج پرداخت کن. مگر این که نگیرد و ببخشد. مبادا به او تهمت بزنی یا بدگویی کنی و آبرویش را بریزی. با همسرت و خانوادهاش کاملاً مؤدب باش. اگر هم تندی کردند صبر داشته باش. این مقدار را هم به آنان حق بده که دق دل خالی کنند. اگر با همسرت و خانواده او مشکل خود را دوستانه در میان بگذاری شاید در حل آن به تو کمک کنند.
در خاتمه به پدر و مادر چنین جوانی توصیه میکنم که مشکل فرزند خود را درک کنید، او ناخواسته در این دام افتاده است و چارهای ندارد. اگر سعادت فرزند خود را خواستارید بدون تعصب و لجبازی، و با عقل و درایت او را از این مهلکه نجات دهید. اگر قبل از عروسی او را نجات دهید بهتر است از این که بعد از عروسی این جدایی حاصل شود، یا این که ناچار شوند عمری را در عذاب و ناراحتی زندگی نمایند.
1- ارتباط بین دختر و پسر، در فاصلهی بین عقد و عروسی، چه مزایایی دارد؟
2- هدف از شناخت در ازدواج باید چه چیزی باشد؟
3- اگر پسر و دختر بعد از انجام مراسم گفتوگو و نامزدی، یا خطبه خوانی و عقد، در اثر تماس و آشنایی بیشتر متوجه شدند که به هر دلیل، از این وصلت پشیمان شدهاند، در چنین صورتی تکلیف پسر و دختر چیست؟
[1]. مىتوانيد از كتابهاى زير استفاده كنيد:
همسردارى، از نگارنده، نظام حيات خانواده، دكتر على قائمى، خانواده در اسلام، حسين مظاهرى، بهشت خانواده، سيد جواد مصطفوى. اخلاق خانواده، سيد على اكبر حسينى.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی