حال ای جوانان عزيز مسلمان با ايمان، بياييد از اين سرمايهی بسیار پرارزش عمر و در عين حال زودگذر حدّاكثر استفاده را بكنيد كه حضرت رسول اکرم(ص) میفرماید:
یا اَباذَرِّ اِغْتَنِمْ خَمْساً قَبْلَ خَمْسٍ: شَبابَکَ قَبْلَ هَرَمِکَ وَ صِحَّتَکَ قَبْلَ سَقَمِکَ وَ غِناکَ قَبْلَ فَقْرِکَ وَ فَراغَکَ قَبْلَ شُغْلِکَ وَ حَیاتَکَ قَبْلَ مَوْتِکَ؛[1]
ای اباذر، پنج چيز را پيش از پنج چيز غنيمت شمار: جوانیات را قبل از پیری، سلامتت را قبل از بیماری، تمکّنت را قبل از تهیدستی، فراغتت را قبل از گرفتاری و زندگیات را قبل از مرگ.
و نيز میفرمايد:
تَرْکُ الْفُرَصِ غُصَصٌ؛[2]
از دست دادن فرصتها [مستلزم] غصّههاست.
اَلْفُرَصُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ؛[3]
فرصتها همچون ابر [از صفحهی آسمان زندگی] میگذرند.
آری، بياييد اين عمر كوتاه زودگذر و اين ایّام مهلت موقّت را مغتنم شماريد و سرمايهی عظیم نیروی جوانی و قوای ادراکی خود را در درجهی اوّل صرف تحصيل علومی كنيد كه حيات ابدی و سعادت جاودانی شما در گرو دانستن آن علوم است و پس از آن به فراگرفتن دانشهای دیگری که سبب پيشرفت در زندگی مادّی و دنیوی است بپردازید و به این جملهی پرمحتوا از امام سجّاد(ع) توجّه فرمایید:
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اکْفِنِی مَا یَشْغَلُنِی الاِهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أیَّامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ؛[4]
بارالها، از [پرداختن به] کاری که کوشش در انجام دادن آن مرا [از کار اساسیام] باز میدارد بینیازم کن و مرا به کاری وادار که فردا [روز جزا] دربارهی آن مورد بازپرسیام قرار خواهی داد و روزهای [دوران عمر] مرا برای [به دست آورن] آنچه برای آن خلقم کردهای فارغ ساز [تا به آن مشغول گردم و به غیر آن نپردازم].
برخی از علمای اخلاق[5] میگویند: کسی گمان نکند که اگر بُرههای از عمر و دوران جوانی با حال سهو و غفلت و ـ العياذبالله ـ با آلودگی به گناه و معصيت سپری گشته و بر اثر تيرگیها كه از معاصی به قلب رسيده است درجاتی از صفا و جلا و نورانیّت دل كه ممكن بود در آن برهه از عمر به دست آيد از دست رفته است، آری، گمان نكند كه آن فوايد فوت شده، با توبه و اصلاح اخلاق و عمل ممكن است تدارک گردد و جای خالی آنها پر شود. خير، اين شدنی نيست؛ زيرا نهايت تأثير توبه اين است كه آن تيرگیها از صفحهی دل زدوده شود و صفحهی دل به حال قبل از ارتكاب گناه برگردد و بشود:
اَلتّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لا ذَنْبَ لَهُ؛[6]
كسی كه از گناه توبه كرده مانند كسی است كه گناهی ندارد.
ولی گناه نداشتن و آلوده به قذارت معصيت نبودن، غير از طاعت داشتن است و با نور حسنات بر اشراق و جمال و جلال روح افزودن. او كه در زمان ارتکاب سیّئات از انجام دادن طاعات و حسنات محروم بوده است، قهراً درجات عظیمی از نورانیّت و ارتقای جوهر روح را از دست داده و خسرانی جبرانناپذير دامنگيرش شده است. تأثير توبه تنها تطهير و پاكسازی قلب از قذارت گناهان گذشته است و آماده ساختن آن برای پذیرش نور از حسنات باقیماندهی دوران حيات، نه بازگرداندن انوار فوت شدهی بر اثر ترک حسنات.
آیینهای که صفحهی آن بر اثر تراكم دوده و زنگار از صفا و جلا افتاده است، با صيقل میتوان آن تيرگی را از صفحهی آن زدود؛ امّا نمیتوان بر جلا و صفا و لطافتش افزود و شايد اشاره به اين نكته فرموده باشند رسول خدا(ص) در اين گفتار كه:
مَنْ قارَفَ ذَنْباً، فارَقَهُ عَقْلٌ لَمْ یَعُدْ اِلَیْهِ اَبَداً؛[7]
هر كس گناهی مرتكب شود، عقلی از او جدا میشود كه هرگز به او برنمیگردد.
اين مطلبی است كه برخی از علمای اخلاق فرمودهاند.
حال، اين كلام از نظر اعتبار عقلی شايد درست باشد ولی با تأمّل در آیات شریفهی قرآن و احادیث وارده از سوی معصومین(ع) مقبول و صحيح بهنظر نمیرسد؛ زيرا اين آيهی کریمهی قرآن است كه پس از ذكر چند گناه از گناهان بزرگ و حکم به شدّت عذاب مرتکبین آنها میفرماید:
إلاّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَاُوْلئِکَ يُبَدِّلُ اللهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللهُ غَفُوراً رَحِيماً؛[8]
مگر كسی كه توبه كند و ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد كه خداوند [علاوه بر اين كه گناهانشان را میبخشد] سیّئات آنها را تبدیل به حسنات میكند و خداوند آمرزنده و مهربان است.
هر چند ذیل این آیه، مفسّران در مسألهی چگونگی تبدیل سیّئات به حسنات آراء مختلف دارند،[9] آنچه از ظاهر آيه به دست میآيد اين است كه خداوند غفور رحيم پس از توبهی انسان گنهکار (البتّه به شرط توبهی حقیقی که نشانهاش عمل صالح جبرانكننده است) بر اساس اين كه غفور است، گناهان او را میآمرزد و از صحيفهی اعمالش محو میكند و بر اساس اين كه رحيم است، در جای گناهان و سیّئات محو شدهاش، در نامهی عملش حسنات مناسب مینشاند، چنان كه در روايتی به نقل از ابوذر آمده است:
قالَ رَسُولُ الله(ص): یُؤْتی بِالرَّجُلِ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَیُقالُ: اِعْرِضُوا عَلَیْهِ صِغارَ ذُنُوبِهِ وَ تُخْبَأُ کِبارُها. فَیُقالُ: عَمِلْتَ یَوْمَ کَذا وَ کَذا وَ هُوَ یَقِرُّ لَیْسَ یُنْکِرُ وَ هُوَ مَشْفِقٌ مِنَ الْکَبائِرِ اَنْ تَجیءَ فَاِذا اَرادَ اللهُ خَیْراً قالَ: اَعْطُوهُ مَکانَ کُلِّ سَیِّئَةٍ حَسَنَةً! فَیَقُولُ: یا رَبِّ لِی ذُنُوبٌ ما رَأَیْتُها هاهُنا. قالَ: وَ رَأَیْتُ رَسُولَ الله(ص) ضَحِکَ حَتّی بَدَتْ نَواجِذُهُ، ثُمَّ تَلا: فَاولئِکَ یُبَدِّلُ اللهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ؛[10]
روز قيامت كه شود كسی را حاضر میكنند. خداوند دستور میدهد گناهان كوچک او را به او عرضه كنند در حالی كه گناههای بزرگش را مستور میدارند. به او گفته میشود: تو در فلان روز و فلان روز اين گناه و آن گناه را مرتكب شدی، او نیز اقرار به ارتکاب آن گناهان میكند در حالی كه از بروز گناهان بزرگش ترسان است. در اينجا هرگاه خدا بخواهد دربارهی او لطفی كند، دستور میدهد به جای هر گناه حسنهای به او بدهيد؛ تا جايی كه خود او میگويد: پروردگارا، من گناهانی داشتم كه آنها را اينجا نمیبينم. ابوذر میگوید: در اين موقع رسول خدا(ص) را دیدم که خندان شد، آنگونه كه دندانهای آخرش نمايان گرديد؛ آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود: پس خداوند گناهان آنان را به حسنات تبديل میكند.
این جملهی نورانی نیز از دعای امام سیّدالسّاجدین(ع) است:
یا مُبَدِّلَ السَّیِّئاتِ بِاَضْعافِها مِنَ الْحَسَناتِ. اِنَّکَ ذُوالْفَضْلِ الْعَظیمِ؛[11]
ای تبدیلکنندهی سیّئات به چندين برابرش از حسنات، همانا تو صاحب فضل عظيمی.
و شاید سرّ مضاعف گشتن حسنات اين باشد كه وقتی سیّئهی انسان تبدیل به حسنه شد، گويی كه حسنهای به جا آورده است و خداوند متعال میفرمايد:
مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أمْثالِها...؛[12]
هر كه حسنهای به جا آورد، ده برابر آن [ثواب] خواهد داشت...
و لذا به فضل خدا هر سیّئهای از سيّئاتش تبديل به ده حسنه میشود و ذلک هوالفضل العظيم.
حاصل آن كه، چه اشكال و استبعادی هست در این که بگوییم خداوند خنّان منّان به دنبال توبهی انسان گنهکار، تمام آثار ظلمانی گناهان را از صفحهی قلب او محو میفرمايد و آنگاه آثار نورانی حسناتی را كه بر فرض انجام دادن آنها در گذشته به جای سیّئات در صحیفهی قلب به وجود میآمد، بر اثر عمل نیک توبه که خود حسنهای بسیار بزرگ و نورآفرین است، در فضای جان آدم تائب بهوجود میآورد و جوهر جان او را هم مطهّر از قذارات سیّئات انجام شده میسازد و هم منوّر به نورانیّت حسناتی که به لطف خود در نامهی عمل وی جانشین سیّئات کرده است میگرداند.
اِنَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیر وَ اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم وَ اِنَّهُ ذُوالْفَضْلِ الْعَظِیمِ؛
به قول بوعلی سينا:
وَ اسْتَوسِعْ رَحْمَةَ اللهِ؛[13]
رحمت خدا را وسيع و گسترده بدان.
و حديث مذكور در انتهای گفتار سابقالذّکر[14] هم ممکن است حمل به گناهانی شود كه مرتكب آن توفيق توبه نيابد و به هر حال انسان خردمند رشيد آن انسانی است كه در بهرهگيری از امكانات موجود و صرف عمر در تحصيل علوم، رعایت قانون «اَلاَهَمَّ فَالاَهَمَّ»[15] را از نظر دور ندارد و با از دست دادن فرصتها آیندهای سرشار از غصّه و اندوه و حسرت و افسوس برای خود فراهم نسازد که خداوند حكيم میفرمايد:
وَ أنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إذْ قُضِیَ الْأمْرُ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ؛[16]
آنها را از روز حسرت [روز رستاخيز قيامت] بترسان؛ روزی که همه چيز پايان میيابد در حالی كه آنها در غفلتند و ايمان نمیآورند.
1- پنج چيز را نام ببرید که باید غنيمت شمرده شود.
2- آيا درجات از دست رفتهی روحی جبرانناپذير است؟ توضیح دهید.
3- سرّ مضاعف گشتن حسنات چیست؟
[1]ـ بحارالانوار، جلد 77، صفحهی 75.
[2]ـ همان، صفحهی 165.
[3]ـ همان.
[4]ـ دعای بیستم از صحیفهی سجّادیّه، جملهی سوّم.
[5]ـ مرحوم نراقی از جامعالسّعادات، جلد 1، صفحات 49 و 50.
[6]ـ کافی، جلد 2، صفحهی 435، حدیث 10.
[7]ـ جامعالسّعادات، جلد 1، صفحهی 50.
[8]ـ سورهی فرقان، آیهی 70.
[9]ـ به تفسیر المیزان رجوع شود.
[10]ـ تفسیر نورالثّقلین، جلد 4، صفحهی ۳۳، حدیث ۱۱۸.
[11]ـ آخرین جمله از دعای دوّم از صحیفهی سجّادیّه و جملهی هشتم از دعای 24.
[12]ـ سورهی انعام، آیهی 160.
[13]ـ اشارات، آخر نمط هفتم.
[14]ـ من قارف ذنباً. فارقه عقل لم یَعُدْ الیه اَبداً.
[15]ـ یعنی به هنگام تزاحم میان دو مطلب باید آنچه از ارزش و اهمّیّت بیشتری برخوردار است ترجیح داده شود.
[16]ـ سورهی مریم، آیهی 39.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت