خانم محترم! ممکن است پیش از ازدواج، افرادی برای خواستگاریِ شما آمده باشند، ممکن است افرادی را در نظر داشته و در انتظار خواستگاری آنان بودهای. شاید آرزو داشتهای که شوهرت ثروتمند باشد، دارای فلان شغل باشد، تحصیل کرده باشد، زیبا و خوشگل باشد و ... .
چنین آرزوهایی پیش از ازدواج اشکالی نداشت؛ اما اکنون که مردی را برای همسری برگزیدهای و پیمان مقدس زناشویی را امضا کردهاید که تا آخر عمر با هم باشید، یار و مونس و غمخوار هم باشید. باید افکار و آرزوهای گذشته را یک سره فراموش کنی و از غیر شوهرت به طور کلی چشم بپوشی. دلت را از اضطراب و پریشانی نجات بده، غیر شوهرت را از دل بیرون کن و ششدانگ آن را در اختیار او قرار بده، خواستگار سابقت را فراموش کن و در فکرش نباش. این حالت دو دلی، جز پریشانی روحی نتیجهای ندارد و بسا اسباب بدبختی تو را فراهم میسازد.
پس از این که با مردی پیمان زناشویی بستی و قرار گذاشتید که تا آخر عمر با هم باشید، چرا چشم چرانی میکنی، به این مرد و آن مرد نگاه میکنی و شوهرت را با آنان مقایسه مینمایی؟ این چشم چرانیها جز پریشانی و اضطراب روحی و آه و حسرت چه سودی دارد؟
حضرت علی(ع) میفرماید:
هر کس چشم خویش را آزاد بگذارد، همیشه اعصابش ناراحت خواهد بود و به آه و حسرت دایم گرفتار خواهد شد.[1]
وقتی با نظر خریداری به مردها نگاه کردی و شوهرت را با آنها مقایسه نمودی، بیشک به مردهایی برمیخوری که عیب شوهرت را ندارند و گمان میکنی که افراد برگزیده و بیعیبی هستند، در حالی که ممکن است دارای دهها عیب باشند که اگر از آنها آگاه بودی، شوهر خودت را بر آنان ترجیح میدادی؛ اما چون از عیبهای آنان اطلاع نداری و تنها خوبیهایشان را میبینی، خودت را شکست خورده و مغبون در ازدواج میپنداری و خود را بدبخت میکنی.
اکنون توجه شما را به نمونهای در این زمینه جلب مینماییم:
زن هجده سالهای به نام ... که از خانه فرار کرده بود، در پاسگاه گفت: سه سال پیش به عقد ... در آمدم؛ ولی به تدریج احساس کردم که او را دوست ندارم. چهرهی شوهرم را با قیافهی مردهای دیگر مقایسه میکردم و افسوس میخوردم که چرا زن این مرد شدم.[2]
خانم گرامی! اگر میخواهی بدبخت و سیهروز نشوی، به ضعف اعصاب و پریشانی روانی مبتلا نگردی و با خوشی و آسایش زندگی کنی، دست از هوسبازی و چشم چرانی و آرزوهای خام بردار. غیر از همسرت، همه را نادیده بگیر، از مردهای دیگر تعریف نکن، به فکر آنها نباش، با خود نگو: کاش فلان شخص به خواستگاریام آمده بود، کاش با فلان شخص ازدواج کرده بودم، کاش شوهرم دارای فلان شغل بود، کاش فلان قیافه را داشت، کاش و کاش و کاش. این افکار انحرافی و آرزوهای خام چه فایدهای برای تو دارد؟ چرا زندگی را به خود و همسرت تلخ میکنی؟ چرا مهر و صفا را از بین میبری و بنیان خانواده را متزلزل میسازی؟ از کجا میدانی که اگر با فلان مرد ازدواج کرده بودی، صد درصد راضی بودی؟ تو تنها از ظاهر او خبرداری، شاید دارای عیبهایی باشد که اگر از آنها آگاه بودی، همسر خود را بر او ترجیح میدادی. از کجا میدانی که خانم آن مرد کاملاً از او راضی است؟
خانم محترم! اگر همسرت احساس کند که به مردهای دیگر نظر داری، به تو بدبین میشود، مهر و علاقهاش کم میشود، به زندگی و خانواده بیعلاقه میگردد، مواظبباش از مردهای دیگر تعریف نکنی، با آنان گرم نگیری، خنده و شوخی نکنی، مرد به قدری حساس است که نمیتواند تحمل کند که همسرش حتی به تصویر مرد بیگانهای اظهار علاقه کند.
پیغمبر اسلام(ص) میفرماید:
هر زن شوهرداری که چشمش را از نگاه کردن به غیر شوهرش پرکند، مورد غضب شدید پروردگار جهان قرار خواهد گرفت.[3]
مرد در هنگام انتخاب همسر باید نهایت کوشش را به عمل آورد تا همسری نیک و دلخواه پیدا کند. هر چه بیشتر در این زمینه احتیاط و عاقبتاندیشی کند، بهتر است؛ زیرا ازدواج، آغاز زندگی انسان است و سرنوشت آینده، یعنی سعادت یا بدبختی او ازهمین جا شروع میشود. اما پس از این که زنی را به همسری برگزید و با او پیمان زناشویی برقرار کرد، باید از غیر او چشم بپوشد.
آقای محترم! دختر معصومی که به خاطر تو دست از پدر، مادر و خانوادهاش برمیدارد و با صدها امید و آرزو به تو پناه میآورد، و تمام هستیاش را در اختیار تو قرار میدهد، امیدش به این است که تو شریک زندگی، یار و غمخوار او باشی. مردعاقل و خردمند دست از افکار بچهگانه و هوسهای خام برمیدارد و تمام همّتش را بهسوی خانواده و زندگی نوین متوجه میسازد. در کسب و کار کوشش میکند تا زندگی آبرومندی فراهم سازد و در کنار زن و فرزندانش با کمال صفا و صمیمیت زندگیکند و از نعمت آسایش روحی و انس و محبت که بزرگترین نعمت است برخوردار گردد.
مردی که به سعادت و خوشبختی خویش علاقه دارد، باید پس از ازدواج دست از افکار کودکانهی سابق و چشمچرانیهای خانمانسوز بردارد و مسیر زندگی خویش را تغییر دهد.
برای مردی که شریک زندگیاش را انتخاب کرده، معنا ندارد که با زنان بیگانه گرم بگیرد، شوخی کند و یا نسبت به آنان اظهار علاقه نماید.
همان گونه که یک مرد اگر ببیند همسرش با مرد بیگانهای شوخی میکند و میخندد، جداً ناراحت میشود و عکس العمل شدید نشان میدهد، باید بداند که همسرش نیز عیناً مانند اوست. او نیز جداً ناراحت میشود و این عمل را نوعی خیانت میشمارد.
وقتی ببیند شوهرش با زنان بیگانه گرم میگیرد، شوخی میکند و میخندد، حس غیرت و حسدش تحریک میشود و در صدد انتقام برمیآید. محبتش نسبت به شوهر کم میشود. به خانه و زندگی بیعلاقه میشود. به امور خانه خوب رسیدگی نمیکند. حتی ممکن است برای انتقام، مقابلهی به مثل کند و یا در صدد طلاق گرفتن برآید.
به این نمونهها توجه کنید:
زنی پس از 33 سال زندگی، سرانجام برای امر طلاق به شعبهی 45 دادگاه حمایت از خانوادهی تهران شکایت کرد و گفت: شوهرم عادت کرده با هر زنی که میرسد شوخی کند.[4]
زنی در دادگاه گفت: شوهرم به دوستانم اظهار علاقه میکند. به علت رفتار ناپسند او نتوانستهام دوستانم را به خانه دعوت کنم؛ چون همه آنان میگویند: «شوهرت نسبت به ما نظر دارد» و این باعث سرشکستگی من در برابر دوستانم است.[5]
برای مرد همسردار بسیار ناپسند است که به زنان بیگانه نظر داشته باشد و چشمچرانی کند. این چشمچرانیها، جز اضطراب درونی و پریشانی روح و ضعف اعصاب و دلسردی از خانه و خانواده چه نتیجهای دارد؟!
خداوند بزرگ در قرآن مجید میفرماید:
به مؤمنان بگو: از زنان نامحرم چشم فرو بندند.[6]
امام صادق(ع) در این باره فرمود:
نگاه، تیر مسمومی است از شیطان. چه بسا یک نگاه تا مدتی باعث حسرت و اندوه گردد.[7]
روانشناسان چشمچرانی را نوعی بیماری روانی میشمارند. چشمی که بدین عمل زشت عادت کند، هیچ گاه سیر نخواهد شد. در اثر همین نگاههاست که بسیاری از جوانان پاکدامن از راه عفت خارج میشوند و در وادیهای فساد سقوط میکنند. وقتی چشم ببیند، دل میخواهد. در مرتبه اول، دوم، سوم و ... ممکن است مقاومت کند، ولی سرانجام عنان نفس را از دست میدهد و به دنبال دلخواه به راه میافتد.
از حضرت امام صادق(ع) نقل است که فرمود:
نگاههای پیدرپی، در قلب شهوت ایجاد میکنند و همین مطلب برای انحراف نگاهکننده کفایت میکند.[8]
اسلام چون از مفاسد چشم چرانی اطلاع داشته به کلی آن را ممنوع کرده است.
اگر مردی بی اختیار چشمش به نامحرمی افتاد، نباید نگاه را تعقیب کند، بلکه باید فوراً دیده فرو بندد و یا به جای دیگری نظر افکند. چشمپوشی از نامحرمان در مراحل اولیه شاید تا حدی دشوار باشد، ولی با کمی استقامت و تمرین امری سهل و آسان خواهد شد.
بر هر خردمندی روشن است که استقامت به خرج دادن برای جلوگیری از مفاسد و خطراتی هم چون قتل، جنایت، خودکشی، طلاق، ضعف اعصاب، بیماریهای روانی، ضعف قلب، پریشانی روح، غم و اندوه دایمی و اختلافات خانوادگی، به صلاح واقعی انسان است. نگارنده با اطلاع از مشکلات دوران جوانی و بیبندو باری برخی از بانوان اعتراف دارد که با این شرایط و اوضاع، چشم پوشی کار دشواری است، اما به هرحال چارهای جز آن نیست.
اگر مرد قدری استقامت خرج دهد تا بدین عمل عادت کند از بسیاری از مفاسد در امان خواهد بود و به عوض این لذتهای کاذب و موقت، از آسایش روانی، لذت انس و مودت خانوادگی کاملی برخوردار خواهد شد.
آقای محترم! اگر طالب سعادت و خوشبختی هستی، پس از ازدواج، هر زنی را جز همسرت نادیده بگیر. هیچ گاه از زنان بیگانه نزد همسرت تعریف و تمجید نکن. نگو: کاش فلان زن را گرفته بودم. فلان دختر میل داشت با من عروسی کند و از تو بهتربود. من صدها خواهان داشتم. این قبیل حرفها همسرت را بدبین میکند. مهر و علاقهی او را کم میکند. نسبت به زندگی دلسرد میشود. ممکن است او هم مقابله به مثل کند و از مردان بیگانه تعریف و تمجید کند یا خواستگاران سابقش را به رخ تو بکشد و نتیجهاش جز کدورت، نزاع همیشگی و زندگی بیصفا و صمیمیت چیز دیگری نخواهد بود. چقدر بدبخت و نادان است مردی که زن عفیف، پاکدامن و مهربان خویش را رها میکند و برای رسیدن به چند لحظه لذت زودگذر در پی زنهای هرزه و ولگرد میگردد. این گونه مردان گویا از لذت انس و مودت و عالم صفا و صمیمیت خانوادگی اصلاً خبر ندارند و مانند حیوانات جز خوروخواب و شهوترانی چیزی نمیفهمند و از انسانیت و عاطفه به کلی بیبهرهاند.
1- وقتی یک زن با نظر خریداری به مردها نگاه کرد، دچار چه احساسی میشود؟ چرا؟
2- آیا مقایسه شوهر با مردان دیگر درست است؟ چرا؟
3- به چه دلیل اسلام به کلی چشمچرانی را ممنوع کرده است؟
[1]. بحارالأنوار، ج ۱۰۴، ص ۳۸.
[2]. روزنامهی اطلاعات، 3 اسفند ۱۳۵۰.
[3]. بحارالأنوار، ج ۱۰۴، ص ۳۹.
[4]. روزنامهی اطلاعات، 26 بهمن 1350.
[5]. همان، 27 بهمن 1348.
[6]. سورهی نور(24) آيهی 30.
[7]. وسائل الشيعه، ج 14، ص 138 ـ 139.
[8]. همان جا.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی