ازدواج، پیوندِ هدفدار و مقدسی است که باید از آن، نتایج پربرکتی حاصل شود. برای رسیدن به این مقصود، هیچگاه دو زوج جوان، به تنهایی قادر نخواهد بود که امور خود را سامان دهند و زندگی سعادتمندی را تشکیل دهند، از همینرو به آموزشدهنده، تشویقکننده و حمایتگر نیاز دارند تا در همهی مراحل، راهنما و حامی آنان باشند. در جامعه از سه گروه میتوان نام برد که میتوانند سه نقشِ فوق را به خوبی ایفا کنند و باعث خوشبختی و ساماندهی امور جوانان شوند: والدین، نیکوکارانِ ثروتمند و دولت.
در چند خطبهی آینده میکوشیم تا وظایف و مسئولیتهای این سه گروه ـ به ویژه والدین ـ را در امر ازدواج، توضیح دهیم.
پدر و مادر، نخستین کسانی هستند که وظیفهی ازدواج فرزندان خود را برعهده دارند و بیشتر مسئولیتها در این مورد به عهده آنان است، دو گروه دیگر یعنی نیکوکارانِ ثروتمند و دولت، وظایف تکمیلی پدر و مادر را انجام میدهند. والدین نسبت به دو گروه دیگر، حوزهی کاری محدودتری دارند و برای فرزندان خود، دلسوزترند و با توجه به شناخت و آگاهی عمیقی که از روحیات فرزندان خود دارند و مسئولیتی که در امر فرزندداری برعهده گرفتهاند، طبیعی است که اولین گروه برای تشویق و حمایت از فرزندان در امر ازدواج میباشند.
مسئولیت والدین برای این کار فقط در هنگام ازدواج نیست، بلکه از قبل از آن باید اقدامات تربیتیِ هوشیارانهای را به کار گیرند تا زوجهای خودساختهای را به یکدیگر برسانند. یکی از مهمترین این اقدامات، آشنا ساختن فرزندان از زمان کودکی با مفاهیم و تکالیف دینی است، زیرا شخصیت جوان در هنگام ازدواج و سپس در دورههای دشوار دیگر، در همین مقطع شکل میگیرد. در این باره اندکی توضیح میدهیم:
تربیت صحیح، کار سهل و سادهای نیست که از عهده هر کسی برآید، بلکه فن ظریفی است که نیاز به آموزش دارد. مربی در صورتی میتواند در کار خود موفق باشد که قبلاً در این باره آموزش دیده باشد وگرنه سعی او بیهوده است. برای مربی چند نوع اطلاعات لازم است:
1. شناخت کامل مراحل رشد مترّبی و تغییرات جسمانی، عقلانی، عاطفی و اخلاقی که در هر مرحله و سنی در او به وجود میآید.
2. شناخت استعدادها، غرایز و نیازهای گوناگون مترّبی.
3. شناخت کامل خصوصیات شخصی مترّبی.
4. اطلاعات کافی در نحوهی برخورد صحیح و سازنده با مترّبی و زمینهسازی برای پرورش استعدادهای او.
5. شناخت موانع تربیت و رشد صحیح و راه برطرف کردن آنها.
کسب اینگونه اطلاعات برای پدر و مادری که خود را در قبال خدا و فرزند و جامعه، مسئول بدانند ضرورت دارد. امام صادق(ع) از قول لقمان نقل میکند که:
کسی که قصد ادب آموزی دارد بر آن همت میگمارد و آن کس که در آموختن ادب همت کند به زحمت فراگرفتن علم تربیت تن میدهد و با شدت در پی کسب علم اخلاق میرود و کسی که با جدّیت در راه طلب قدم بردارد به مقصد میرسد و منافع آن عایدش خواهد شد.[1]
دختران و پسرانی که قصد ازدواج و تولید فرزند دارند باید قبلاً آموزش ببینند و اطلاعات لازم را کسب کنند. متأسفانه در اجتماع ما و در نظام آموزش به چنین نیاز مهمی توجه نشده است، نه در دوران دبیرستان چنین برنامهی عمومی وجود دارد و نه در دانشگاه، نه به صورت فوق برنامه و در کلاسهای عمومی. دختران و پسران جوان در حالی ازدواج میکنند که نه به فن همسرداری آشنا هستند نه با روش صحیح تعلیم و تربیت فرزند.
نتیجهی این غفلتها همین است که مشاهده میکنید.
پدر و مادر باید به مراحل رشد فرزندان خود توجه کنند و متناسب با این مراحل و تغییرات جسمی و روحی که برای فرزندانشان به وجود میآید نقشِ تربیتی خود را ایفا کنند. ناآگاهی والدین خسارتهای جبرانناپذیری را به وجود میآورد. به نظر ما هر پدر و مادری باید پنج نوع اطلاعاتی که در خطبهی قبل برشمردیم داشته باشد.
تربیت فرزند از زمان گزینش همسر، چگونگی انعقاد نطفه، دورهی بارداری و ولادت آغاز میشود و سپس در دورهی کودکی و نوجوانی ادامه مییابد، والدین اگر فرزند متعادل و سالم میخواهند باید در این دورهها مواظب کردارها و رفتارهای خود باشند، زیرا اقدامات تربیتی در دورههای مذکور، سنگ بنای محکمی است که شخصیت فرزند را در هنگام بلوغ و در وقت ازدواج و برای همیشهی عمر، شکل میدهد و از او انسانی مفید میسازد. اما از آنجا که بحث ما دربارهی ازدواج است، در اینجا فقط به وظایف تربیتی والدین در هنگام بلوغ، که در نهایت به ازدواج منجر میشود، میپردازیم.
روانشناسان، دوران عمر انسان را از لحاظ رشد، به پنج دوره تقسیم کردهاند:
ـ کودکی؛
ـ نوجوانی (از 12 تا 16 سالگی)؛
ـ جوانی (از 16 تا 21 یا 25 سالگی)؛
ـ میان سالی (از 26 تا 35 سالگی)؛
ـ بزرگسالی.
از میان آنها دوران کودکی، نوجوانی و جوانی، مهمترین آنهاست که دوران «بلوغ» نامیده میشود. دوران بلوغ را «تولد ثانوى» هم نامیدهاند، زیرا در این دوره است که غرایز و استعدادهای انسان شکوفا میشود و نیازهای تازهای در او به وجود میآید. یکی از این نیازها و خواستهها «استقلال و آزادى» است.
پدران و مادران باید به این نکتهی مهم توجه داشته باشند که فرزندان آنها دورهی کودکی را پشت سر گذاشتهاند، لذا باید در برخورد با آنها رفتار خود را تغییر دهند. نوجوان و جوان در این دوره میخواهد در همه چیز خود از خرید لباس و کفش گرفته تا خوراک و انتخاب مدرسه، کتاب، رشتهی تحصیلی، شغل و دوستان و همقطاران، مستقل و آزاد باشد. این خواستِ طبیعی آنهاست و در این دوره میخواهند خود را نشان دهند و در کارها مستقلاً تصمیم بگیرند.
در برابر این حالت آنان باید مواظب بود که برخورد کودکانه با آنها نشود، احترام به رأی و استقلال نظر آنان، در عین راهنمایی و مراقبت هوشیارانه، وظیفهی هر پدر و مادری است. راهنماییِ هوشیارانه و غیرتحکمآمیز، از آن جهت که از یک طرف باید احساس آزادی و استقلال را بروز دهند و از سوی دیگر، چون خام و بیتجربهاند ممکن است به پرتگاههای خطرناکی بیفتند و خسارتهای فراوانی ببینند. آنان در این دوره به مشاوران و مربیان باتجربه و دلسوز نیاز دارند تا آنها را در زیر چتر حمایت عاقلانه خود درآورند تا این دورهی حساس را با سلامتی، پشت سر بگذارند.
به عبارت دیگر، فرزند در این دوره باید «وزير» باشد؛ این تعبیر و واژه را از حدیث پیامبر بزرگوار اسلام(ص) گرفتهام که فرمود:
فرزند در هفت سال اول زندگی، سرور و بزرگ است و در هفت سال دوم (7 تا 14) مطیع و فرمانبردار و در هفت سال سوم (15 تا 21) وزیر خانواده و مشاور پدر و مادر است.[2]
پدر و مادر باید فرزند را در این دوره به عنوان وزیر و کمک بپذیرند؛ بدین صورت که با او همکاری نمایند، درست مانند برخوردِ شخصیتِ فوق وزیر که به زیردستان خود، اعتماد میکند، به آنان مسئولیت میدهد، مشورت میکند، آزادی و استقلالشان را محترم میشمارد؛ در عین حال از آنان مراقبت میکند که اشتباه نکنند، در موارد لازم، راهنمایی و تشویق هم میکند.
احترام به حسِّ استقلال و آزادی فرزند در این دوره باعث میشود که به تدریج، ذهن و اندیشه و قدرت تصمیمگیری جوان رشد کند و با به دست آوردن اعتماد به نفس در کارهای بزرگ شرکت نماید و بدین سان بر روی پاهای خود بایستد.[3]
1- سه گروه که میتوانند سه نقش آموزشدهنده، تشویقکننده و حمایتگر در امر ازدواج را به خوبی ایفا کنند، نام ببرید.
2- چرا آشنا ساختن فرزندان از زمان کودکی با مفاهیم و تکالیف دینی، یکی از مهمترین اقدامات والدین است؟
3- نحوه رفتار و وظیفهی هر پدر و مادری در دوره بلوغ فرزند (نوجوانی و جوانی) چیست؟
[1]. بحار الانوار، ج 13، ص 411: «مَن عَنَى بالادبِ اهْتمَّ بِهِ وَ مَن اهتّمَ بِهِ تكلّف علمَهُ اشتَدّ له طلبُهُ وَ مَن اشتدَّ له طلبُهُ أدركَ به مَنْفَعتَهُ».
* تاريخ ايراد خطبه: ۱۹/۵/۸۰ و ۹/۶/۸۰.
[2]. وسائل الشيعه، ج 21، ص 476 و مكارم الاخلاق، ص 72: «الولدُ سيدٌ سبعَ سنينَ و عبدٌ سبعَ سنينَ و وزيرٌ سبعَ سنين».
[3]. براى اطلاع بيشتر دربارهی مراحل رشد و نحوهی برخورد والدين در هر يك از اين مراحل، رجوع كنيد: ابراهيم امينى، اسلام و تعليم و تربيت، ص 306 ـ 312.
* تاريخ ايراد خطبه: ۲/۹/۸۰.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی