کد مطلب: ۵۴۹۸
تعداد بازدید: ۹۶۵
تاریخ انتشار : ۰۸ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۲۵
نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی| ۹۳
ممکن است کسی را پس از محکوم کردن به مجازات عفو کنند اما صفح آن است که روی بگردانی و گناه طرف را نادیده بگیری و اگر مجرم در مقام عذرخواهی برآمد طوری با او برخورد کنی که گویی اصلاً گناهی از او سر نزده است. عفو به معنی پوشاندن است اما صفح به معنی روی گرداندن و نادیده گرفتن می‌باشد. در عفو با فرض گناه روی آن سرپوشی می‌گذارند و می‌گذرند امّا در صفح به طور کلی گناه را نادیده می‌انگارند.

فصل نوزدهم؛حسن سلوک و خوش رفتاری با مردم|۹


عفو و اغماض


عفو و اغماض (روح گذشت از تقصیر دیگران و نادیده گرفتن خطاهای آنان) یکی دیگر از مکارم و محاسن اخلاق و آداب معاشرت است، زیرا در زندگی اجتماعی کمتر کسی دیده می‌شود که حقی از او ضایع نشده و دیگران حرمت او را نشکسته باشند.
ادامه‌ی حیات اجتماعی مبتنی بر عفو و گذشت است، زیرا اگر همه‌ی مردم در استیفای حقوق خویش سخت‌گیر باشند و از کوچکترین لغزشی چشم‌پوشی نکنند زندگی بسیار تلخ خواهد شد و روح صفا و صمیمیت بکلی از میان جامعه رخت بر می‌بندد و همکاری و همیاری و تألّف میان آنها غیر ممکن می‌شود.


عفو در قرآن


در موارد متعددی از قرآن مجید دستور داده شده که مردم این روش پسندیده (عفو) را برای خود انتخاب کنند و اگر از برادر دینی خویش لغزش و اشتباهی دیدند از خطای او درگذرند. قرآن در یک‌جا می‌فرماید:
خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ.[1]
با آنها مدارا کن، عفو و گذشت را شیوه‌ی خود قرار ده و به نیکیها دعوت نما و از جاهلان روی بگردان [و با آنها ستیزه مکن].


عفو از خصوصیّات پرهیزکاران


در جای دیگر عفو و گذشت را از ویژگیهای پرهیزکاران می‌داند و می‌فرماید:
اَلَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النّاسِ وَ اللهُ یُحِبُّ الْمحْسِنینَ.[2]
[پرهیزکاران] آنها هستند که در وسعت و پریشانی انفاق می‌کنند و خشم خود را فرو می‌برند و از خطاهای مردم در می‌گذرند. و خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد.
و نیز می‌فرماید:
... وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللهُ لَکُمْ وَ اللهُ غَفُورٌ رَحیمٌ.[3]
.... باید عفو کنید و لغزشهای دیگران را نادیده بگیرید. آیا دوست نمی‌دارید خداوند شما را ببخشد؟ و خداوند غفور و رحیم است.
... وَ اِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَاِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحیمٌ.[4]
... اگر عفو کنید و صرف نظر نمایید و ببخشید [خدا شما را می‌بخشد،] چرا که خداوند آمرزنده و مهربان است.


نکته‌ی ادبی


در اینجا ذکر یک نکته‌ی ادبی خالی از فایده نیست و آن اینکه جمع میان عفو و صفح در آیات مذکوره و نظایر آن گرچه ممکن است از قبیل ذکر مترادفین و به منظور تأکید باشد اما راغب اصفهانی می‌گوید: هر چند عفو و صفح به یک معنی و هر دو در مورد گذشت و چشم‌پوشی از تقصیر دیگران است، ولی باید دانست که واژه‌ی صفح در افاده‌ی این معنی رساتر است. زیرا در صفح علاوه بر مفهوم گذشت، رو نیاوردن و روی گرداندن و گناه طرف را نادیده گرفتن نیز ملحوظ است. ممکن است کسی را پس از محکوم کردن به مجازات عفو کنند اما صفح آن است که روی بگردانی و گناه طرف را نادیده بگیری و اگر مجرم در مقام عذرخواهی برآمد طوری با او برخورد کنی که گویی اصلاً گناهی از او سر نزده است. عفو به معنی پوشاندن است اما صفح به معنی روی گرداندن و نادیده گرفتن می‌باشد. در عفو با فرض گناه روی آن سرپوشی می‌گذارند و می‌گذرند امّا در صفح به طور کلی گناه را نادیده می‌انگارند.
قرآن مجید در مورد عفو می‌فرماید:
وَ جَزاؤُا سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ اَصْلَحَ فَاَجْرُهُ عَلَى اللهِ اِنَّهُ لا يُحِبُّ الظّالِمينَ.[5]
و کیفر بدی مجازاتی همانند آن است و هرکس عفو و اصلاح کند اجر و پاداش او با خدا است، که خداوند ظالمان را دوست نمی‌دارد.
در اینجا با فرض وقوع گناه و استحقاق مجازات، می‌فرماید: هرکس عفو و اصلاح کند پاداشش با خدا است و خداوند ستمکاران را دوست نمی‌دارد، ولی در مورد صفح می‌فرماید:
فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلامٌ...[6]
از آنها [:مشرکان] در گذر و به ایشان سلام کن...
یعنی با برخوردی مسالمت‌آمیز و نیکو با آنها رفتار کن.
و نیز می‌فرماید:
... فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَميلَ.[7]
از آنها [:دشمنان] بخوبی صرف‌نظر کن.
یعنی مشرکان را به نادانیهایشان ملامت مکن و به هیچ‌وجه گناهان و اذیتها و آزار آنها را به رویشان نیاور.
راغب می‌گوید:
الصّفح ترک التّثریب.
صفح آن است که مجرم را سرزنش نکنی [و گناهش را به رو نیاوری].
چنانکه حضرت یوسف به برادرانش گفت:
... لا تَثْريبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللهُ لَكُمْ...[8]
... امروز ملامت و توبیخی متوجه شما نیست؛ خداوند شما را می‌بخشد...
یوسف برای خود حقی قائل نمی‌شود تا آن را ببخشد بلکه آنها را به آمرزش الهی نوید می‌دهد.[9]
امام هشتم علیه السلام در ذیل آیه‌ی شریفه‌ی «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَميلَ» فرمود:
ألْعَفْوُ مِنْ غَيْرِ عِتابٍ.[10]
خلاصه اینکه رتبه‌ی صفح از عفو بالاتر است و به گفته‌ی منطقیین بین عفو و صفح، عموم و خصوص مطلق است، بدین معنا که هر صفحی عفو هست ولی هر عفوی صفح نیست.


روایات و عفو


در برخی از روایات درباره‌ی نزول آیه‌ی «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ»[11] چنین می‌خوانیم:
سَألَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَ سَلَّمَ جَبْرائیلَ عَنْ ذلِکَ فَقالَ لا اَدْری حَتّی أسْألَ الْعالِمَ.
ثُمَّ أتاهُ فَقالَ یا مُحَمَّدُ! إنَّ یَأمُرُکَ أنْ تَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَکَ وَ تُعْطِیَ مَنْ حَرَمَکَ وَ تَصِلَ مَنْ قَطَعَکَ.[12]
پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم درباره‌ی معنای این آیه از جبرئیل سؤال کرد [که چگونه با مردم رفتار کند]، جبرئیل گفت: نمی‌دانم، باید از عالِم [یعنی از خداوند تعالی] بپرسم.
مرتبه‌ی دیگر بر پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم نازل شد و گفت: ای محمد! خداوند دستور می‌دهد از آنها که به تو ستم روا داشته‌اند درگذر و به آنها که تو را محروم ساخته‌اند عطا کن و با آنها که از تو بریده‌اند بپیوند.


بهترین اخلاق


رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم در ضمن حدیثی، عفو و اغماض را بهترین اخلاق دنیا و آخرت می‌شمارد و می‌فرماید:
اَلا اَدُلُّکُمْ عَلی خَیْرِ أَخْلاقِ الدُّنْیا وَ الْاخِرَةِ؟ تَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ وَ تُعْطی مَنْ حَرَمَکَ وَ تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَکَ.[13]
آیا شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت آگاه نسازم؟: پیوند با کسی که با تو قطع رابطه نموده، احسان به کسی که تو را محروم ساخته و گذشت از کسی که به تو ظلم کرده است.


عفو مایه‌ی عزّت


در حدیث دیگری از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم نقل شده است که فرمود:
عَلَیْکُمْ بِالْعَفْوِ فَإِنَّ الْعَفْوَ لا یَزِیدُ الْعَبْدَ إِلاّ عِزّاً فَتَعافَوْا یُعِزَّکُمُ اللهُ.[14]
عفو و بخشش را شیوه‌ی خود قرار دهید زیرا بخشش و گذشت جز بر عزّت انسان نیفزاید. پس نسبت به یکدیگر گذشت داشته باشید تا خدا شما را عزیز کند.
در روایت دیگری از آن بزرگوار می‌خوانیم:
ما عَفا رَجُلٌ عَنْ مَظْلَمَةٍ قَطُّ إلاّ زادَهُ اللهُ بِها عِزَّاً.[15]
هرگز مردی از ستمی که بر او رفته است در نمی‌گذرد جز اینکه خدا بر عزّتش بیفزاید.
و نیز فرمود:
مُرُوَّتُنا أهْلَ الْبَيْتِ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا وَ إعطاءُ مَنْ حَرَمَنا.[16]
روش مردمیِ ما خاندان عبارت است از: عفو و گذشت نسبت به کسانی که بر ما ستم کرده‌اند و بخشش به کسانی که از ما دریغ داشته‌اند.
و در روایت دیگری می خوانیم که فرمود:
أوْصاني رَبّي بِتِسْعٍ... وَ أنْ أعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنی....[17]
پروردگارم مرا به نُه چیز سفارش کرده است... یکی از آنها این است که درگذرم از آن که بر من ستم کرده است...
و در اهمیت عفو همین بس که از نیکوترین صفات پروردگار است و امام سجّاد علیه السلام در مقام ثنا و ستایش خداوند متعال او را با این صفات یاد می‌کند و می‌گوید:
... وَ أَنْتَ الَّذی سَمَّیْتَ نَفْسَکَ بِالْعَفُوِّ فَاعْفُ عَنّی...[18]
...این تویی که نام اقدس و اعلای خود را بخشاینده گذاشته‌ای، پس بر من ببخشای...
به هر حال، انسان باید از خطاهای دیگران چشم‌پوشی کند و اگر کسی از او عذرخواهی کند باید عذر وی را بپذیرد و سرزنشش نکند.
اذا اعتذرالصدیق الیک یوما
من التقصیر عذراخ مقر
فصنه عن عتابک واعف عنه
فان الصفح شیمة کل حر
هرگاه دوست تو برای عذرخواهی نزد تو آمد
و به اشتباه خود اقرار کرد
او را سرزنش مکن و از وی درگذر
چرا که عفوِ بدون ملامت خوی آزادمردان است.


خودآزمایی


1- به چه دلیل ادامه‌ی حیات اجتماعی مبتنی بر عفو و گذشت است؟
2- آیه‌ای از قرآن مجید را بیان کنید که در آن بر عفو و بخشش تأکید شده است را بیان کنید.
3- بهترین اخلاق دنیا و آخرت کدام است؟

 

پی نوشت ها


[1]. اعراف / ۱۹۹.
[2]. آل عمران / ۱۳۴.
[3]. نور / ۲۲.
[4]. تغابن / ۱۴.
[5]. شوری / ۴۰.
[6]. زخرف / ۸۹.
[7]. حجر / ۸۵.
[8]. یوسف / ۹۲.
[9]. ترجمه‌ی آزاد کلام راغب اصفهانی در مفردات ذیل مادّه‌ی عفو و صفح.
[10]. تفسیر برهان، ج ۲/ص ۳۵۳.
[11] . اعراف / ۱۹۹: با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر و به نیکیها دعوت نما و از جاهلان روی بگردان [و با آنها ستیزه مکن].
[12]. تفسیر مجمع البیان: چاپ صیدا، ج 2 / ص 512، ذیل آیه‌ی 199 سوره‌ی اعراف.
[13]. بحار الانوار، چاپ بیروت، ج 68 / ص 399.
[14]. اصول کافی، ج 2 / ص 108، حدیث 5؛ الحقائق فی محاسن الاخلاق: ص 75.
[15]. تفسیر مجمع البیان، چاپ صیدا، ج 1 / ص 505، ذیل آیه‌ی 133 سوره‌ی آل عمران.
[16]. تحف العقول، ص ۲۷. این حدیث به همین مضمون از امام صادق علیه‌السلام در وسائل الشیعه (ج ۸/ص ۵۲۳) و امالی صدوق (ص ۲۳۸، حدیث ۷) نیز نقل شده است.
[17]. تحف العقول، ص ۲۵.
[18]. صحیفه‌ی سجادیه، دعای ۱۶.

 

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله محمدرضا مهدوی کنی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: