کد مطلب: ۵۵۰۴
تعداد بازدید: ۳۹۷۱
تاریخ انتشار : ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۳
ازدواج؛ موانع و راه حل‌ها | ۱۴
به دلیل اهمیت جشن تکلیف، جا دارد پدران و مادران، خدا را بر این عطیه و احسانِ بی‌منت، شکر کنند و آن روز را جشن بگیرند. شایسته است که این جشن ـ به دور از اسراف ـ اما به خوبی برگزار شود و پدر خانواده یا هر فرد شایسته‌ی دیگری، درباره‌ی عظمت و اهمیت تکلیف و مکلف شدن و مسائل مربوط به آن، سخن بگوید.

بخش پنجم: مسئولان  ازدواج|۲


برگزاری جشن تکلیف*


در عرصه‌ی دینی یکی از وظایف مهم والدین آموزش احکام شرعیِ مربوط به دوران بلوغ و ازدواج است. گام اول در این مسیر، متوجه کردن فرزندان به سن تکلیف است؛ یعنی می‌باید با روش‌های مؤثر به آنان یادآور شد که اکنون شما به سن بلوغ رسیده‌اید و این دوره، تکالیفی را بر عهده شما می‌گذارد.
مراسم جشن تکلیف، یکی از این روش‌هاست که پاسخ مثبت و مؤثری است به حالات و عواطف درونی نوجوانان. این مراسم بر شخصیت پاک و پر انرژی جوانان، صحّه می‌گذارد و آنان را در قبول مسئولیت‌های دینی و انسانی، مستعد و پرتوان می‌سازد.
به دلیل اهمیت جشن تکلیف، جا دارد پدران و مادران، خدا را بر این عطیه و احسانِ بی‌منت، شکر کنند و آن روز را جشن بگیرند. شایسته است که این جشن ـ به دور از اسراف ـ اما به خوبی برگزار شود و پدر خانواده یا هر فرد شایسته‌ی دیگری، درباره‌ی عظمت و اهمیت تکلیف و مکلف شدن و مسائل مربوط به آن، سخن بگوید.
اگر برای نوجوانی که به سن تکلیف رسیده بیان شود که از این لحظه خداوند به تو عنایت و توجه و لطف ویژه‌ای دارد و بر اثر لیاقتی که در وجود تو نهفته است این مسئولیت سنگین را بر دوشت نهاده و درهای کمال و ترقی و شاهراه بهشت جاودان را به رویت باز کرده است، در او تأثیر به سزایی خواهد داشت.


سیره‌ی علمای دین در برگزاری جشن تکلیف


عالمان بزرگ اسلامی به جشن تکلیف فرزندان و یادآور شدن دوره‌ی بلوغ به آنان توجه ویژه داشته‌اند؛ در این میان، عالم بزرگوار شیعه، سید بن طاووس (که در حدود ششصد سال پیش می‌زیسته است) به این مهم، عنایت فراوان داشته است. ایشان در کتاب کشف المحجّه آرزو می‌کند که اگر تا روز به تکلیف رسیدن فرزندش زنده ماند آن روز را عید محسوب دارد و 150 دینار در راه خدا صدقه بدهد.[1]
سید بن طاووس، وقتی فرزندش «محمد» پا به سن شانزده سالگی گذاشت، نخست منجّمی را خواست تا ساعت ولادت فرزندش را معین کند، پس از معلوم شدن لحظه‌ی ولادت محمد، خدا را شکر کرد و با فرزندش سخن گفت.
سید با بیانی ساده و شیوا و تشبیهی رسا و جالب، مسئولیت انسانِ مکلّف را این‌گونه بیان کرد: انسانی که به سن تکلیف رسیده چون بنده‌ی زرخریدی است که برای مولای خود، پست‌ترین کارها را می‌کرده است، لیکن تصمیم مولای او بر آن است که بنده‌اش را از آن حالت پست به مقام پادشاهی و بزرگی برساند و کلیدهای مملکت را به او بسپارد.
حال خداوند این بنده را به درگاهش دعوت کرده تا به او احسان کند و کلیدهای دنیا و آخرت را به او بسپارد و کلید کاخ‌های بهشت را به او هدیه کند.[2]
آن‌گاه پدر و پسر، سر به سجده گذاشتند تا خدا را بر این نعمت بزرگ شکر گویند. سپس پدر بر دو فرشته‌ی موکّل و نگهبان، سلام می‌کند و فرزندش را نیز وادار می‌کند تا او نیز بر دو فرشته‌ی رقیب و عتید، سلام کند و از آن دو، برای سعادت و کام‌یابی خود، کمک بگیرد و سپس توجهی به دشمن انسان‌ها (ابلیس) نموده و از خداوند دوری او را خواستار می‌شود و در آخر، دو رکعت نماز شکر، به جا می‌آورد.[3]
گِله‌ی سید بن طاووس از پدران و مادران چنین است که می‌گوید:
تا آن‌جا که دیده و شنیده‌ایم اگر کسی به پادشاهی کشوری برسد و یا ولایتی و سمتی و مسئولیتی به او واگذار شود و... آن روز را بسیار گرامی می‌دارد و آن لحظه‌ی فراموش‌نشدنی را ثبت می‌کند که هیچ‌گاه از یادش نرود، بلکه آن روز را روز شادی خود و نزدیکانش قرار می‌دهد، ولی شگفتا چرا روز تکلیف ـ روزی که انسان به مقام قرب عبودیت راه می‌یابد ـ باید مورد بی‌توجهی قرار گیرد و آن چنان به این روز بی‌اعتنایی شود که به صورت یک روز بی‌نام و نشان قلمداد گردد.
و من تاکنون نشنیده‌ام کسی برای این روز بسیار بزرگ و فراموش نشدنی ارزش قائل شده باشد و حق چنین روزی را ادا کرده باشد و یا برای از دست رفتن چنین روزی، لحظه‌ای غصّه خورده باشد، از این رو، خود و فرزندان و دوستانم را سفارش می‌کنم که حق چنین روزی را ادا کنند و در بزرگداشت و احترام آن بکوشند.[4]


آموزش تکالیف و احکام دینی، قبل از بلوغ*


متأسفانه برخی از والدین، آموزش و انجام دادنِ تکالیف دینی را در مورد فرزندانشان تا زمان بلوغ به تأخیر می‌اندازند و معتقدند که فرزندان، خودشان پس از رسیدن به بلوغ و سن تکلیف، اعمال شرعی و رفتارهای دیگر اخلاقی را یاد می‌گیرند و ما نباید پیشاپیش عادت به انجام دادن تکالیف دینی را در آن‌ها به وجود آوریم!
این سخن، صحیح نیست، زیرا آشنایی فرزندان با تکالیف دینی و مراقبت و اصرار بر انجام دادن آن‌ها، در واقع کار مهم تربیتی است و تربیت، هیچ‌گاه تعطیل‌بردار نیست و نمی‌توان به بهانه‌های مختلف آن را به تأخیر انداخت. ما باید در فرزندانمان قبل از بلوغ کردارهایی را به صورت «عادت» درآوریم و همین عادت‌ها، اراده‌ی انسان را از مقاومت‌های درونی آزاد می‌سازد و تابع عقل او می‌گرداند.[5]
اگر در زمان کودکی از تربیت دینی و پرورشی و احساس مذهبی فرزندان غافل شویم، در هنگام تکلیف و نوجوانی و جوانی، کار برایمان مشکل می‌شود.
پدران و مادرانِ بی‌تفاوت، مشمول این هشدار و برائت پیامبر گرامی اسلام(ص) هستند که فرمود:
وای بر پدران فرزندان آخرالزمان! گفتند: ای پیامبر، از پدرانِ مشرکشان؟ فرمود: نه، از پدران مؤمن که چیزی از واجبات دینی را به آن‌ها یاد نمی‌دهند و اگر اولادشان بخواهند چیزی یاد بگیرند، مانع آن‌ها می‌شوند و به اندک چیزی از دنیا از آن‌ها راضی می‌شوند و من از آن‌ها بیزارم و آن‌ها از من.[6]
مؤانست و همدلی با شعائر دینی، زمینه‌ها و ذهنیت‌های مناسبی را برای کودک ایجاد می‌کند تا در زمان بلوغ، به راحتی تکالیف مذهبی خود را انجام دهد. برای این کار، راه‌های ساده‌ای وجود دارد:
شرکت دادن کودکان در مجالس و مراسم دینی، همراه بردن آنان به مسجد یا حضور در مناسبت‌های مذهبی دیگر از قبیل عید فطر و جشن‌های مذهبی، برای رشدِ عواطف دینی کودکان بسیار مفید است. اما باید مراقب بود که کارها و برنامه‌هایی فراتر از طاقت و حوصله‌ی آن‌ها، اجرا نکنیم.
گوش کردن به آیات قرآن که با صوت زیبا خوانده شده یا حفظ اشعاری که محتوای دینی و حکمت‌آموز دارد، می‌تواند ذهن و ضمیر کودک را برای تعالیم دینی آماده سازد.
در این مسیر باید هوشیار بود و از سخت‌گیری‌های نابه‌جا پرهیز کرد و نرمی و ملاطفت را بر هر چیز دیگر ترجیح داد. اما این هم هست که اگر پدر و مادر با طی مراحل لازم و تشویق و ترغیب کودک، باز در سن ده تا دوازده سالگی از انجام عبادت‌های واجب ـ به ویژه نماز ـ به کلی سرباز زد، باید از آخرین راه درمان، یعنی شدت عمل، آن هم در حدِّ ضرورت، استفاده کرد.
در بُعدِ آموزش نظریِ عقاید دینی، معمولاً با کودکان مشکلی نداریم، زیرا با بیان و زبان ساده می‌توان آن‌ها را قانع کرد. فضای فکری و ذهنی کودکان و تصورات آن‌ها از مفاهیم دینی همانند پدر و مادر و بزرگ‌سالانِ دیگر نیست، مقوله‌هایی چون خدا، معاد، بهشت و جهنم، فرشتگان و مسائل دیگری از این دست در ذهن کودکان، شکل ساده‌ای دارد. فقط باید مواظب بود که آشنا کردن آن‌ها با این مقولات، همراه با عشق و محبت باشد و بیشتر باید از رحمت خدا سخن گفت نه قهر و خشم و مجازات‌های اخروی. تکیه بر جنبه‌ی رحمانیت خدا و یادآوری نعمت‌های او، کارگشاست. در متون روایی آمده است که:
به موسی(ع) وحی شد که عشق و علاقه‌ی مرا در دل‌های بندگانم وارد کن، پرسید: چگونه؟ فرمود: با یادآوری نعمت‌های من.
دلیل این کار نیز روشن است، چون انسان خود را دوست می‌دارد و کسی را هم که به او نیکی کند، دوست می‌دارد. برشمردن نعمت‌های الهی و از نیکی، بخشش و احسان او با کودکان سخن گفتن، مناسب‌ترین راه برای آشنا ساختن دل‌های آنان با پروردگار خویش است.


تأثیر رفتارهای پدر و مادر


در آموزش‌های دینی قبل از بلوغ ـ و اساساً در همه‌ی دوره‌ها ـ آنچه که بسیار مؤثر است رفتار خود پدر و مادر است. آنان باید با عمل و کردارشان کودک را به نماز و روزه، راست‌گویی، خوش‌زبانی و مسائل اخلاقی دیگر، دعوت کنند، زیرا یکی از مؤثرترین روش‌های تربیتی، روش الگویی است، در این روش، به جای این‌که همه چیز را از راه گفتار و پند دادن و نصیحت کردن به فرزندان خود بیاموزیم سعی می‌کنیم با رفتار خود و به طور غیرمستقیم، انجام دهیم.
امام صادق(ع) فرمود:
مردم را با رفتار خود، ارشاد و تربیت کنید نه فقط با زبان‌هایتان.[7]
بیشترین ناهنجاری‌های تربیتی در وهله‌ی نخست از محیط خانه، سرچشمه می‌گیرد. اگر کودک و نوجوان از همان ابتدا در محیط خانه، دروغ، بدگویی، بی‌ادبی، خشونت، تجاوز به حقوق دیگران و کردارهای ناشایست دیگر را مشاهده کند، بذر این عیب‌های روحی و اخلاقی در ضمیر پاک او پاشیده می‌شود. چگونه می‌توان تصور کرد که کودک یا نوجوان، شاهد بدرفتاری پدر و مادر باشد، اما فردی وظیفه‌شناس و خوش‌رفتار شود؟ البته وجود استثناها را نمی‌توان انکار کرد، اما هیچ استثنایی را نمی‌توان در حکم قاعده دانست. فرزندان همچون نهالی هستند که در آب و خاک خانه رشد می‌کنند و معمولاً متناسب با همان آب و خاک، میوه می‌دهند.


خودآزمایی

 

1- گام اول آموزش احکام شرعیِ مربوط به دوران بلوغ چیست؟
2- چرا آموزش تکالیف و احکام دینی را باید قبل از بلوغ شروع کرد؟
3- در آموزش‌های دینی قبل از بلوغ چه چیزی بسیار مؤثر است؟ چرا؟

 

پی‌نوشت‌ها


[1]. كشف المحجه، ص 87.
[2]. سيد بن طاووس، التشريف بتعريف وقت التكليف (انتشارات سعدى، تهران) ص 6.
[3]. همان، ص 8 ـ10.
[4]. همان، ص 15.
* تاريخ ايراد خطبه: ۱۴/۱۰/۸۰.
[5]. براى اطلاع بيشتر درباره‌ی نقش عادت در تربيت، رجوع كنيد: ابراهيم امينى، اسلام و تعليم و تربيت، ص 380 ـ 403 (مؤسسه بوستان كتاب، چاپ سوم 1387).
[6]. مستدرك الوسائل، ج 15، ص 164: «ويلٌ لاطفالِ آخِرِ الزمانِ مِن آبائهم فقيلَ يا رسول اللهِ مِن ابائهمُ المشركين؟ فقال: لا، مِن آبائهم المؤمنينَ لا يُعَلّمونَهُم شيئاً مِن الفرائضَ وَ إذا تَعَلّموا أولادَهم مَنَعُوهم وَ رَضوا عنهم بِعَرضٍ يَسيرٍ مِن الدنيا فَأنا مِنهم بَرىٌ وَ هُم مِنّى بَرىٌ».

[7]. بحار الأنوار، ج 67، ص 309: «كُونوا دُعاةَ الناسِ بِأعمالِكُم وَ لا تكونوا دُعاةً بِألسنتكُم».
* تاريخ ايراد خطبه: ۵/۱۱/۸۰.
* تاريخ ايراد خطبه: ۲۹/۴/۸۰.
* تاريخ ايراد خطبه: ۱۷/۱۲/۸۰.
* تاريخ ايراد خطبه: ۲۴/۱/۸۱ و ۱۳/۲/۸۱.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: