قرنها شیعیان و اهل تسنّن در شبه قارّهی هند در کنار هم به عنوان برادران مسلمان میزیستند، تا زمانی که وهّابیّون متعصّب به عنوان سپاه صحابه شروع به کشت و کشتار شیعیان کردند و با استفاده از ترورهای بیرحمانه خون این گروه از مسلمین را اعمّ از زن و مرد و کودک به خاک ریختند، آنها نیز در بعضی از موارد به مقابله برخاستند و ناامنی محیط را فرا گرفت.
پیدایش و حرکت این گروه از دید خبرگزاریهای جهان چنین است:
این سپاه که ادّعا دارد پیرو دین پیامبر اسلام(ص) بوده و از این رو خود را «سپاه صحابه» نامیده است، گروهی افراطی است و یکی از فرق اهل تسنّن را در بر میگیرد.
این گروه در اوایل دههی 1980 توسّط یک روحانی سنّی به نام «مولانا حق نواز جهنگوی» تأسیس شد که مصادف با سالهای اوّل انقلاب اسلامی در ایران بود و علّت پایه ریزی گروه صحابه این بود که از تأثیرگذاری انقلاب اسلامی ایران بر مردم پاکستان جلوگیری کند.
این گروه یکی از اهداف مهمّ خود را مبارزهی با عزاداری امام حسین(ع) و در واقع تخطئهی قیام آن حضرت میدانستند و مجلّهی «خلافت راشده» در طول سالهای انتشار خود بارها این خواسته را مطرح کرده و از دولت پاکستان خواسته است تا ضمن برچیدن تمامی امام بارههای شیعه و حسینیّهها، از برگزاری مراسم عزاداری عاشورا در کلّیهی مدارس و دانشگاهها جلوگیری به عمل بیاورد. البتّه این تقاضا هیچگاه از طرف دولت پاکستان مورد قبول قرار نگرفته است.
از دیگر اهداف این گروه، مبارزه با گروهی شیعی به نام «تحریک جعفری» بوده است که در پاکستان در سال 1979 تأسیس شده است.
یکی از علل اصلی تشکیل «سپاه صحابه» مبارزه با خطرات احتمالی شیعیان و ترس از رشد قدرت نظامی، سیاسی و مذهبی آنان در منطقه بوده است.
بنا به آماری که «پرویز مشرّف» اعلام کرده است فقط در عرض یک سال 400 نفر از دو گروه بر اثر حملات دو جانبه به قتل رسیدهاند.
گروه «سپاه صحابه» علاوه بر حملات خود بر ضدّ شیعیان، ایرانیان مقیم پاکستان را مورد هدف تهاجمی خود قرار دادند، به این بهانه که ایشان از ناحیهی حکومت شیعی در ایران مورد حمایت قرار میگیرند و باید از میان برداشته شوند.
گروه «سپاه صحابه» میخواهند که پاکستان به طور رسمی به عنوان سرزمینی سنّینشین معرّفی شود. قلعههای نظامی و سنگرهای این گروه بیشتر در نواحی جنوبی پاکستان در منطقهی مرکزی و پرجمعیّت «پنجاب» و مرزهای کراچی واقع شده و تعداد دفاتر و مراکز فعّالیّت این گروه به 500 مرکز بالغ میشود و در هر بخش از استان پنجاب شاخهای از این گروه وجود دارد و حدود 000/100 ـ صد هزار ـ نفر در عضویّت این گروه ثبت نام کردهاند و در کشورهای خارجی نیز مراکزی برای فعّالیّت خود دایر کردهاند کشورهایی چون: امارات متّحدهی عربی، عربستان سعودی، بنگلادش، کانادا و... .
بسیاری از حوزههای علمیّه و مدارس در ایالت پنجاب توسّط این گروه اداره میشود و گزارش شده است که بسیاری از مدرسههای سنّی در خارج از کشور پاکستان، تحت نظارت معلّمان و نیروهای «سپاه صحابه» اداره میشوند و افراد خود را برای ترور مخالفان آموزش میدهند.
«مولانا جهنگوی» در سال 1990 به قتل رسید. او در همان سال درانتخابات شورای ملی شرکت کرده ولی رأی نیاورده بود، امّا کماکان در میان افراد خود از محبوبیّت بهرهمند بود. بعد از او «مولانا اعظم طارق» مسؤولیّت این گروه را به عهده گرفت.
گروه «سپاه صحابه» توسّط نظامیان طالبان حمایت میشدند و «اعظم طارق» نیز آشکارا حمایت خود را از رهبر گروه طالبان اعلام میکرد و او نیز به شدّت با قوانینی چون تحریم تلویزیون و سینما موافقت میکرد.
اعظم طارق ابتدا از «لشکر جهنگوی» حمایت میکرد ولی بعدها در فوریهی سال 2003 ارتباط خود را با «لشکر جهنگوی» انکار کرد و ادّعا کرد که بعضی از اعضای لشکر صحابه از روند صلحآمیز ما! برای اجرای قوانین اسلامی به ستوه آمده و «لشکر جهنگوی» را تأسیس کردهاند، از این رو ما دیگر با ایشان کاری نداریم.
«اعظم طارق» متّهم شد که در حدود 103 مورد، رهبری ترور مقامات شیعیان را به عهده داشته است.
منبع درآمد این گروه گاه از ناحیهی سنّیهای افراطی و ثروتمندی که در عربستان سعودی و خلیج فارس بودند، تأمین میشد و گاه از ناحیهی فرقههای متعصّب داخلی مانند گروه «جماعت اسلامی» و گروه «جماعت علمای اسلامی» و سایر گروههای هم عقیده با ایشان.
در 14 آگوست 2001 حکومت پاکستان تصمیم گرفت که جلوی حرکت گروههای افراطی را بگیرد. بعد از پنج ماه از این تصمیم، گروه صحابه همچنان به فعّالیّتهای افراطی خود ادامه میدادند، از این رو «پرویز مشرّف» در 12 ژانویه 2002 فعّالیّت این گروه را ممنوع اعلام کرد و به دنبال آن، گروه سپاه صحابه را مورد حمله قرار داد و افراد بسیاری را دستگیر کرد.
بعد از این واقعه «اعظم طارق» فعّالیّت خود را تحت عنوان جدیدی به نام «ملّت اسلامیّه» آغاز کرد و مبالغ هنگفتی از ناحیهی هواداران خارجی خود به دست آورد.
در 15 نوامبر 2003 دولت پاکستان این گروه را نیز ممنوع اعلام کرد و اعضای اصلی این گروه را دستگیر و حساب بانکی آنها را مصادره کرد و محلّ اجتماعات ایشان را در خانهها، مساجد و سایر اماکن مورد حمله قرار داد.
دولت پاکستان برای اینکه جلوی فعّالیّت دیگری از این گروه را در قالب اسمی جدید گرفته باشد، حدود 600 نفر از دستگیرشدگان را به پرداخت وجه ضمانت 000/100 روپیه محکوم کرد.
در اوایل اکتبر 2001 «اعظم طارق» نیز دستگیر شد. او همچنان که در حبس به سر میبرد، در انتخابات 10 اکتبر 2001 شرکت کرده و رأی لازم را آورده و به عنوان عضوی مستقل در مجلس فدرال ایالت پنجاب برگزیده شد و در نتیجه در 30 اکتبر از زندان آزاد شد.
او چند ماه پس از آزادی شروع به حمایت از دولت منتخب «ظفرالله خان جمالی» کرد و در نتیجه همچنان به حرکات افراطی خود علیه شیعیان ادامه داد.
او در 6 اکتبر سال 2003 به قتل رسید. بعد از قتل او نیروهای امنیّتی در منطقه مستقر شدند و در روز بعد افراد مدرسهی او که تحت رهبری او بودند با هیاهوی بسیار در مراسم تشییع او شرکت کردند و بر پیکر او در مقابل ساختمان مجلس در اسلام آباد نماز گزاردند. بعد از آن جمعیّت به مغازهها، رستورانها و چند سینما حمله کرده، آن اماکن را به آتش کشیدند و خرابی بسیاری به بار آوردند.[1]
به هر حال نام «سپاه صحابه» یادآور خشونتهای عجیب و کشت و کشتارهای بی رحمانه حتّی در مساجد و در میان نمازگزاران است که در جای جای کشور پاکستان واقع شد.
1- علّت پایه ریزی گروه صحابه چه بود؟
2- گروه صحابه یکی از اهداف مهمّ خود را چه چیزی میدانستند؟
3- منبع درآمد گروه صحابه از کجاست؟
[1]. اقتباس از رسانههای معروف جهانی و دائرة المعارف Encarta.