حال که منطق عقلانی «شیعه» در باب «توحید» و «شرک»، کاملاً مبیّن شد، طبعاً معلوم میگردد که آنان، در باب «استشفاع» و «توسّل» به اولیاء الله و مقرّبین درگاه خدا منظوری جز «ابتغاء وسیله» و «اعتصام بحبل الله» از نظر راهیابی به مقام «قرب خدا» که صریحاً مورد امر و ترغیب قرآن کریم،[1] و مقتضای عقل سلیم است، ندارند.
نه کسی را جز خدا، میپرستند و نه چیزی را بیاذن خدا، مؤثّر و قادر بر کاری میشناسند؛ بلکه همه چیز و همه کس را مخلوق خدا و «ممکن الوجود» و «فقیرالذّات» میدانند؛ که تا از جانب خدا، به آنها، وجود و توانائی بر ایجاد و اثرگذاری، عطا نشود، نه از خود، دارای وجود، میباشند و نه قادر بر ایجاد چیزی و یا اثرگذاری در چیزی، خواهند بود.
و لذا اگر در ادعیه و زیارتهائی که در میان «شیعه»، متداول است، دقّت شود، این حقیقت روشن، با کمال وضوح، از خلال دعاها و زیارات، استفاده میگردد که این طائفهی حقّه، در عین اینکه نهایت درجهی ادب و تواضع و کرنش را به پیشگاه اقدس اهل بیت عصمت و امامت بر حقّ علیهم السّلام اظهار میدارند؛ و بر اساس جریان عالم طبع و مقتضای عقل، از آن معادن علم و خُزَّان کرم و منابع حکمت، تقاضای لطف و عنایت و رحمت، مینمایند؛ معالوصف، آن بزرگواران را بعنوان وسائلی میشناسند که خداوند منّان، از روی حکمت عالیه و رحمت بالغهاش، برای هدایت عِباد و سوق بندگان، بسوی کمال، در دسترس عالم انسان، قرار داده و از آدمیان نیز خواسته است که دست «استشفاع» و «توسّل»، به ذیل عنایات آن «مساکن» عزّ و کرم، بزنند؛ و با استنصار از نیروی خدادادی آنان، خود را، به اوج «قرب خدا» نائل سازند؛ و در پرتو نور وجود آن مقرّبان درگاه، از همه گونه برکات و نعماء الهی، در هر دو جهان، برخوردار شوند.
اینک، به نمونههائی از «زیارات» و «دعاها» توجّه فرمائید تا حقیقت اعتقاد و منطق «شیعه»، روشن گردد.
اَللّهُمَّ اِنّي اَسْأَلُكَ وَ اَتَوَجَّهُ اِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ. یا اَبَا الْقاسِمِ یا رَسُولَ اللهِ یا اِمامَ الرَّحْمَةِ یا سَیِّدَنا وَ مَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللهِ وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا؛ یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ....؛
در این فراز از «دعا»، چنانکه میبینیم، ابتدا، توجّه به «خدا» شده و به پیشگاه اقدسش عرض میشود:
«بارالها، من، بوسیلهی پیامبرت «محمّد» صلّی الله علیه و آله که پیامبر رحمت است، به تو، رو میآورم و به وساطت وی، از تو، تقاضا و مسئلت مینمایم».
پس از آن، خطاب به رسول خدا صلّی الله علیه و آله، شده و به حضور آنجناب، عرضه میگردد:
«ای رسول خدا، ای پیشوای رحمت، ای سیّد و مولای ما، ما، به وساطت تو، رو به خدا میبریم و تو را «وسیله» و «شفیع» خود در نزد خدا قرار میدهیم؛ و پیشاپیش حاجات خود، تو را، جلو میاندازیم (برای اینکه خدا، حاجات ما را برآورد، دنبال تو و در سایهی تو، رو به خدا میرویم) ای آبرومند نزد خدا، شفاعت کن برای ما، در نزد خدا».
آنگاه، عرض ادب و خضوع، به آستان مبارک امام امیرالمؤمنین «علیّ» علیه السّلام، و سپس سیّدة النّساء «فاطمة الزّهراء» علیها السّلام و بعد، یک یک ائمّهی اطهار علیهم السّلام میگردد.
و در تمام فصول دعا، پس از اینکه از آنحضرات، به عنوان «حجّت خدا بر خلق خدا»، تعبیر میشود، باز به همان منوال که در فراز اوّل دعا گذشت، شخص دعا کننده و «متوسّل»، آن امامان بحقّ را، در مسیر عرض حاجت به خدا، به عنوان «وسیله» و «شفیع» و «وجیه» (آبرومند) در نزد خدا، معرّفی کرده و از آن حجج الهیّه ـ علیهم السّلام ـ استدعای شفاعت در پیشگاه خدا مینماید.
تا آنکه در آخر دعا، مجدّداً عموم خاندان رسالت را، مخاطب، قرار داده و میگوید:
یا سادَتی وَ مَوالِیَّ اِنّی تَوَجَّهْتُ بِکُمْ اَئِمَّتی وَ عُدَّتی لِیَوْمِ فَقْری وَ حاجَتی اِلَی اللهِ وَ تَوَسَّلْتُ بِکُمْ اِلَی اللهِ وَ اسْتَشْفَعْتُ بِکُمْ اِلَی اللهِ فَاشْفَعُوا لی عِنْدَ اللهِ وَ اسْتَنْقِذُونی مِنْ ذُنُوبی عِنْدَاللهِ فَاِنَّکُمْ وَسیلَتی اِلَی اللهِ وَ بِحُبِّکُمْ وَ بِقُرْبِکُمْ اَرْجُو نَجاةً مِنَ اللهِ فَکُونُوا عِنْدَاللهِ رَجائی یا سادَتی یا اَوْلِیاءَ اللهِ...؛
یعنی: ای آقاها و مولاهای من، من بوسیلهی شما که امامان و رهبران من و سرمایه و ذخیرهی من، برای روز فقر و حاجتم میباشید، رو به خدا بردم و شما را «وسیله» و «شفیع» خود در پیشگاه خدا قرار دادم.
حال، از من در نزد خدا شفاعت نمائید و رهائی مرا از قید و بند گناهانم از خدا بخواهید؛ چه آنکه شما «وسیلهی» من در نزد خدا هستید؛ و امیدوارم که خدا بسبب دوستی شما و نزدیک شدن بشما، نجاتم بخشد. پس ای آقاهای من، ای دوستان خدا (مایهی) امید من در نزد خدا باشید.[2]
اینک، ما، انصاف خوانندگان محترم را به داوری میطلبیم که آیا در کجای این دعا، اثری از «شرک» و عقیدهی ضدّ توحید، دیده میشود؟!
در کدام جمله از جملات این دعا، یکی از اولیاء خدا بطور «مستقلّ» و «بالذّات» در عالم بعنوان مؤثّر در چیزی یا کاری یا شریک خدا، معرّفی شدهاند؟!
آیا از اوّل این دعا تا آخر آن، موضوع تقرّب به ذات مقدّس «الله»، بعنوان یک «هدف» و مقصود اصیل، ارائه نشده است؟!
آیا مِحْوَر اصلی در این دعای شریف، جز توجّه به «الله» و رو آوردن به «خدا» و حرکت نمودن بسوی «خدا»، چیز دیگری نشان داده شده است؟!
آیا حجج الهیّه و اولیای مقرّب حقّ، در این دعا، جز بعنوان «وسیله» و «رهبر» و «آبرومند نزد خدا» و «شفیع درگاه خدا»، بعنوان دیگری معرّفی شدهاند؟!
آیا این دعا، با نام مبارک «الله» و کلمهی «اللّهمّ» آغاز نگردیده و با نام مبارک «الله» و کلمهی «عندالله» و «ربّ العالمین»، انجام نیافته است؟!
حال، از شما میپرسم آیا اعتقاد به اینکه خدا، معبود و مقصود اصیل است؛ و اولیاء خدا هم به امر و ارادهی او «وسیلهی» راهیابی و راهنمای مردم به طاعت و عبادت او هستند؛ و استشفاع و توسّل ما به آن مقرّبین درگاه خدا نیز، به دستور و فرمان خدا است؛ آیا اینچنین اعتقاد، اعتقاد توحیدی محض و یکتاپرستی خالص نمیباشد؟!
آیا باز، جا دارد که بگوئید این عقیده، عقیدهی شرک آمیز است؟؟!!
بهنگام اقامهی «نماز»، این دعا رسیده است:
اَللّهُمَّ اِنِّي اُقَدِّمُ اِلَيْكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بَيْنَ يَدَيْ حاجَتِي وَ اَتَوَجَّهُ بِهِ اِلَيْكَ فَاجْعَلْنِي بِهِ وَجيهاً عِنْدَكَ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ وَاجْعَلْ صَلوتِي بِهِ مَقْبُولَةً وَذَنْبِي بِهِ مَغْفُوراً وَ دُعائي بِهِ مُسْتَجاباً اِنَّكَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ.[3]
یعنی: «بارالها، من پیش روی حاجتم به درگاه تو، «محمّد» صلّی الله علیه و آله را جلو میاندازم؛ و بوسیلهی او، رو به تو میآورم؛ پس مرا بسبب او، در دنیا و آخرت در نزد خودت وجیه و آبرومند قرار ده و از نزدیک شدگان به درگاهت محسوب بفرما؛ و نماز مرا به (حرمت) وی بپذیر و گناهم را به (خاطر) او بیامرز و دعایم را به (آبروی) او مستجاب گردان؛ که تو آمرزندهی مهربانی».
در این دعا نیز رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم بعنوان «وسیله» و «سبب» برای جلب عنایات خدا بسوی نمازگزار، ارائه گردیده است؛ و به شفاعت آنحضرت، تقاضای رحمت و مغفرت و اجابت دعا از پیشگاه خدا، شده است.
دستورالعملی در بعض کتب معتبرهی شیعه رسیده است که بهنگام عرض نیاز به درگاه خدا، دو رکعت نماز به هر سوره که خواهی بگزار و سپس رو به قبله و زیر آسمان بایست و به قصد سلام و عرض ادب به حضور اقدس امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ بگو؛
سَلامُ اللهِ الْکامِلُ التّامٌّ الشّامِلُ الْعامٌّ...؛
و پس از آن، حاجات خود را ذکر کرده و دنبال آن بگو:
فَاشْفَعْ لي في نَجاحِها فَقَدْ تَوَجَّهْتُ اِلَيْکَ بِحاجَتي لِعِلْمي اَنَّ لَکَ عِنْدَ اللهِ شَفاعَةً مَقْبُولَةً وَ مَقاماً مَحْمُوداً فَبِحَقِّ مَنِ اخْتَصَّکُمْ بِاَمْرِهِ وَارْتَضاکُمْ لِسِرِّهِ وَ بِالشَّأنِ الَّذي لَکُمْ عِنْدَ اللهِ بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَهُ سَلِ اللهَ تَعالي في نُجْحِ طَلِبَتي وَ اِجابَةِ دَعْوَتي وَکَشْفِ کُرْبَتي؛[4]
یعنی: «(ای مولای من) در روا گشتن حاجتم، برای من در نزد خدا شفاعت بنما، که من فقر و نیازم را به درگاه تو آوردم، از آن روی که میدانم، برای تو در نزد خدا شفاعتی مقبول و موقعیّتی محمود و مقامی پسندیده است.
و لذا تو را بحقّ کسی که شما (خاندان رسالت) را اختصاص به امر خود داده و (هم) برای (حفظ) راز خویش، شما را پسندیده است، سوگند میدهم که در موضوع روا گشتن خواستهام و اجابت دعوتم و برطرف شدن اندوهم، از خداوند تعالی، مسئلت نموده و از وی ـ جلّ شأنه العزیز ـ قضاء حوائجم را بخواهی».
در این «استغاثه و توسّل» نیز چنانکه میبینیم از امام عصر ـ عجّل الله فرجه الشّریف ـ تقاضای وساطت و شفاعت دربارهی شخص نیازمند در پیشگاه ذات مقدّس «الله» ـ تعالی شأنه العزیز ـ شده است که آنحضرت از خدا بخواهد که خدا در قضای حوائج بندهی محتاجش عنایتی فرماید.
و همچنین، ضمن زیارتی، خطاب به حضرت مهدی علیه السّلام میگوئیم:
اَسْأَلُكَ يا مَوْلايَ اَنْ تَسْأَلَ اللهَ تَبارَكَ وَ تَعالى في صَلاحِ شَأْني وَ قَضاءِ حَوائِجي وَ غُفْرانِ ذُنُوبي وَ الْاَخْذِ بِيَدي في ديني وَ دُنْيايَ وَ آخِرَتي لي وَ لِاِخْواني وَ اَخَواتِيَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ كافَّةً اِنَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ؛[5]
یعنی: «ای مولای من، از تو میخواهم در باب نیکو گشتن کار و برآمدن حاجات و آمرزش گناهانم و دستگیری از من در امر دین و دنیا و آخرتم برای خودم و برای عموم برادران و خواهران ایمانیم، به درگاه خداوند تبارک و تعالی، وساطت کرده و از وی، تقاضای بذل عنایت و رحمت بنمائی، چه آنکه او، آمرزندهای مهربان است».
اینجا هم، سخن در این است که ما از امام علیه السّلام میخواهیم که او از خدا بخواهد، تا حوائج ما را برآورد.
1- منطق شیعه درباره «توسّل» را شرح دهید.
2- با دقت در ادعیه و زیارتهائی که در میان «شیعه»، متداول است، کدام حقیقت روشن میشود؟
3- بهنگام عرض نیاز به درگاه خدا، چه دستورالعملی در بعض کتب معتبرهی شیعه وارد شده است؟
[1]ـ «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَابْتَغُوا اِلَيْهِ الْوَسيلَةَ» (سورهی مائده، آیهی ۳۵) « وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَميعاً وَلا تَفَرَّقُوا» (سورهی آل عمران، آیهی ۱۰۳).
[2]ـ مفاتیح الجنان، ص ۱۰۸.
[3]ـ مفاتیح الجنان، ص ۲۵، حاشیه.
[4]ـ مفاتیح الجنان، ص ۱۱۷، نقل از «کلم طیّب» سیّد علیخان.
[5]ـ مفاتیح الجنان، ص ۵۳۰.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت