عَنْ اَبِی عَبْدِالله(ع) قالَ: اِنَّ الرَّجُلَ لَیَکْذِبُ الْکِذْبَةَ فَیُحْرَمُ بِها صَلوةَ اللَّیْلِ فَاِذا حُرِمَ صَلوةَ اللَّیْلِ حُرِمَ بِهَا الرِّزْقَ.[1]
امام صادق(ع) فرمود: هر آينه، آدمی دروغی میگويد و در اثر همان دروغگويی، از نماز شب محروم میشود و بر اثر محروميّت از نماز شب، از رزق بیبهره میگردد.
جاءَ رَجُلٌ اِلَی اَمیرِالْمُؤمِنِینَ عَلِیَّ بْنِ اَبیطالِبٍ(ع) فَقالَ: اِنّی قَدْ حُرِمْتُ الصَّلوةَ بِاللَّیْلِ! فَقالَ اَمیرُالْمُؤمِنین(ع) اَنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیَدَّتْکَ ذُنُوبُکَ.[2]
مردی به حضور اميرالمؤمنين علی بن ابيطالب(ع) آمد و عرض كرد: من از نماز شب محروم شدهام. فرمود: تو مردی هستی كه گناهانت تو را به بند كشيدهاند.
عَنْ اَبِی عَبْدِالله(ع) قالَ: اِنَّ الرَّجُلَ یُذْنِبُ فَیُحْرَمُ صَلوةَ اللَّیْلِ وَ اِنَّ الْعَمَلَ السَّیِّءِ اَسْرَعُ فِی صاحِبِهِ مِنَ السِّکِّیْنِ فِی اللَّحْمِ.[3]
امام صادق(ع) فرمود: هر آينه، آدمی مرتكب گناهی میشود و در اثر آن، از نماز شب محروم میگردد و به راستی كه تأثير عمل بد در [دگرگون نمودن] صاحبش، سريعتر از تأثير كارد در بريدن گوشت است.
عَنِ اِبْنِ اَبی عُمَیْرٍ، عَمَّنْ سَمِعَ اَبا عَبْدِاللهِ الصّادِقِ(ع) یَقُولُ: ما اَحَبَّ اللهَ مَنْ عَصاهُ ثُمَّ تَمَثَّلَ.
ابن ابی عمير از كسی كه از امام صادق(ع) شنيده نقل كرده است كه آنحضرت(ع) میفرمود: كسی كه معصيت میكند، خدا را دوست ندارد.
آنگاه آن جناب به دو بيت تمثّل جست كه مضمونشان اين است:
تَعْصِی الْاِلهَ وَ اَنْتَ تُظْهِرُ حُبَّهُ
هذا مُحالٌ فِی الْفِعالِ بَدیعٌ
لَوْ کانَ حُبُّکَ صادِقاً لاَطَعْتَهُ
اِنَّ الْمُحِبَّ لِمَنْ یُحِبُّ مُطِیعٌ[4]
خدا را معصيت میكنی و در عين حال، ادّعای محبّت او داری! اين ناشدنی و روشی است نوظهور و عجيب! اگر محبّت تو محبتی بود صادق و راستين، هر آينه از او اطاعت میکردی؛ زيرا هر دوستی مطيع كسی است كه دوستش میدارد.
موانع تا نگردانی ز خود دور
درون خانهی دل نايدت نور
موانع چون در اين عالم چهار است
طهارت كردن از وی هم چهار است
نخستین، پاکی از اَحْداث و انجاس
دوّم، از معصیت وز شرِّ وسواس
سوم، پاكی زاخلاق ذميمه است
که با وی آدمی همچون بهيمه است
چهارم، پاكی سرّ است از غیر
كه اينجا منتهی میگرددت سير
هر آن كو كرد حاصل اين طهارات
شود بیشک سزاوار مناجات
چو ذاتت گشت پاک از این همه شَیْن
نمازت گردد آنگه قُرَّةُ الْعَین
رسول خدا(ص) میفرمايد:
اَبْغَضُکَمْ اِلَی اللهِ تَعالی کُلُّ نَوؤمٍ اَکُولٍ شَرُوبٍ.[5]
مبغوضترين شما در نزد خداوند تعالی، آدم پرخوابِ پُرخور پُرنوش است.
نيز از آنحضرت نقل شده است:
لا یَدْخُلُ مَلَکُوتَ السَّمواتِ قَلْبُ مَنْ مُلِأَ بَطْنُهُ.[6]
دل آن كس كه شكمش [از غذا] پر شده است راه به ملكوت آسمانها نمیيابد.
باز آنحضرت فرموده است:
لا تُمِیتُوا الْقُلُوبَ بِکَثْرَةِ الطَّعامِ وَ الشَّرابِ فَاِنَّ الْقَلْبَ کَالزَّرْعِ یَمُوتُ اِذَاکْثُرُ عَلَیْهِ الْماءُ.[7]
دلها را با زيادخوردن و نوشيدن نميرانيد؛ زيرا، دل مانند زراعت است؛ چون آب زياد به آن داده شود، میميرد.
همچنين، آنحضرت فرمود:
ما مِنْ شَیْیءٍ اَبْغَضُ اِلَی اللهِ عَزَّوَجّلَّ مِنْ بَطْنٍ مَمْلُوءٍ.[8]
نزد خدای تبارک و تعالی چیزی مبغوضتر از شكم پر نيست.
امام صادق(ع) هم میفرمايد:
لَیْسَ شَیْیءٌ اَضَرَّ لِقَلْبِ الْمُؤمِنِ مِنْ کَثْرَةِ الْاَکْلِ وَ هِیَ مُورِثَةُ شَیْئَیْنِ قَسْوَةِ الْقَلْبِ وَ هَیَجانِ الشَّهْوَةِ.[9]
برای قلب انسان مؤمن چيزی زيانآورتر از پرخوری نيست، كه سبب پيدايش دو چيز میشود: قساوت قلب و هيجان شهوت.
و لقمان حكيم هم به فرزندش میگفت:
یا بُنَیَّ اِذَا امْتَلَأَتِ الْمِعْدَةُ نامَتِ الْفِکْرَةُ وَ خَرِسَتِ الْحِکْمَةُ وَ قَعَدَتِ الْاَعْضاءُ عَنِ الْعِبادَةِ.[10]
فرزند عزيزم، وقتی معده پر شد، فكر میخوابد و [زبان] حكمت لال میشود و اعضای بدن از عبادت باز میمانند.
در كتاب المحجّةالبیضاء آمده است:
هفتاد تن از صاحبنظران صِدّيق ـ آنان كه گفتارشان بر تحقيق و صدق و امانت و تقوی استوار است ـ به اتّفاق آراء این چنین نظر دادهند که: پرخوری سبب پرخوابی میشود و پرخوابی نيز سرمايهی عمر را، كه نفيسترين گوهر و تنها وسيلهی تجارت اخروی انسان است، به تباهی میكشد و نعمت شبخيزی و تهجّد را، با تمام فضيلت و ارزش والايش، از دست انسان میگيرد و حتّی اگر آدم پرخواب، با تكلّف و دشواری، به نماز برخيزد، در حال كسالت خواب، حلاوت عبادت را احساس نمیكند و اين خسرانی است كه از كثرت اكل و پرخوری، عائد انسان میگردد.[11] لذا، از بزرگی نقل شده است كه برسر سفره به يارانش میفرمود:
مَعاشِرَ الْمُرِیدِین! لا تَأکُلُوا کَثیراً فَتَشْرَبُوا کَثیراً فَتَرَقُدوا کَثیراً فَتَخْسُروا کَثیراً.[12]
ای گروه طالبان سعادت و كمال، غذا زياد مخوريد كه پس از آن، آب زياد میآشاميد و بر اثر آن، زياد میخوابيد و سرانجام به خسران و زيان فراوان دچار میشويد.
کانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(ع) یَدْعُو بِهذا الدُّعاءِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ اِذا هَدَأَتِ الْعُیُونُ: اِلهِی غارَتْ نُجُومُ سَمائِکَ وَ نامَتْ عُیُونُ اَنامِکَ وَ هَدَأَتْ اَصْواتُ عِبادِکَ وَ اَنْعامِکَ وَ غَلَّقَتِ الْمُلُوکُ عَلَیْها اَبْوابَها وَ طافَ عَلَیْها حُرّاسُها وَ احْتَجَبُوا عَمَّنْ یَسْأَلُهُمْ حاجَةً اَوْ یَنْتَجِعُ مِنْهُمْ فائِدَةً وَ اَنْتَ اِلهی حَیُّ قَیُّومٌ لا تَأخُذُکَ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ وَ لا یَشْغَلُکَ شَیْءٌ عَنْ شَیْءٍ. اَبْوابُ سَمائِکَ لِمَنْ دَعاکَ مُفَتَّحاتٌ وَ خَزائِنُکَ غَیْرُ مُغَلَّقاتٍ وَ اَبْوابُ رَحْمَتِکَ غَیْرُ مَحْجُوباتٍ وَ فَوائِدُکَ لِمَنْ سَأَلَکَها غَیْرُ مَحْظُوراتٍ بَلْ هِیَ مَبْذُولاتٌ. فَأَنْتَ اِلهی الْکِریمُ الَّذِی لا تَرُدُّ سائِلاً مِنَ الْمُؤمِنینَ سَألَکَ وَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ اَحَدٍ مِنْهُمْ اَرادَکَ. لا وَ عِزَّتِکَ وَ جَلالِکَ لا تَخْتَزِلُ حَوائِجُهُمْ دَونَکَ وَ لا یَقْضِیها اَحَدٌ غَیْرُک.
اِلهی وَ قَدْ تَرانِی وَ وُقُوفی وَ ذُلَّ مَقامِی وَ تَعْلَمُ سَرِیرَتِی وَ تَطَّلِعُ عَلی ما فِی قَلْبِی وَ ما یَصْلُحُ بِهِ اَمْرُ آخِرَتی وَ دُنْیای.
اِلهی اِنْ ذَکَرْتُ الْمَوْتَ وَ هَوْلَ الْمُطَّلَعِ وَ الْوُقُوَف بَیْنَ یَدَیْکَ نَغَصَّنَی مَطْعَمِی وَ مَشْرَبِی وَ اَغَصَّنِی بِرِیقِی وَ اَقْلَقَنِی عَنْ وِسادِی وَ مَنَعَنِی رُقادِی وَ کَیْفَ یَنامُ مَنْ یَخافُ بَیاتَ مَلَکِ الْمَوْتِ فِی طَوارِقِ اللَّیْلِ وَ طَوارِقِ النَّهارِ؟ بَلْ کَیْفَ یَنامُ الْعاقِلُ وَ مَلَکُ الْمَوْتِ لا یَنامُ لا بِاللَّیْلِ وَ لا بِالنَّهارِ وَ یَطْلُبُ قَبْضَ رُوحِهِ بِالْبَیاتِ اَوْفِی آناءِ السّاعاتِ.
ثُمَّ یَسْجُدُ وَ یُلْصِق خَدَّهُ بِالتُّرابِ وَ هُوَ یَقُولُ: اَسْأَلُکَ الرَّوحَ وَ الرّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفُوَ عَنّی حِینَ اَلْقاکَ.[13]
خلاصهی مضمون اين جملات نورانی چنين است:
ای معبود من، ستارگان آسمانت در حال غروبند و چشمهای بندگانت در خواب و صداها خاموش. سلاطين و پادشاهان درهای قصرهای خود را بسته و روی از حاجتمندان و دردمندان پوشيدهاند، در حالی كه حاجبان و دربانان گرداگرد كاخهای آنان میچرخند. ولی تو، ای خدای من، حیّ و قیّومی، كه نه خواب بر تو عارض میشود و نه كاری تو را از كار دگر باز میدارد. درهای آسمانت به روی هر دردمندی باز است و خزاین رحمتت برای هر حاجتمندی مفتوح. آستان اقدست نه به قفلی مسدود است و نه به حاجب و دربانی ممنوع. قسم به عزّت و جلال تو ای خدا، نه بندگانت توانايی قطع نياز از تو دارند و نه جز تو كسی توانايی رفع نياز از بندگانت دارد. ای خدای من، مرا میبینی که با چه ذلّت و مسكنت در حضورت ايستادهام. از آنچه در قلبم میگذرد تو آگاهی و صلاح كار دنيا و آخرتم را خوب میدانی. خدای من، وقتی به یاد مرگ میافتم و به آن ساعتی میانديشم كه بايد در پيشگاه اقدست در موقف حساب بايستم، آب و غذا به ذائقهام ناگوار میآيد و آب به دهانم میخشكد و در گلويم میماند، خواب از سرم میپرد و با اضطراب از بستر خواب برمیخيزم. آری، چگونه بخوابد كسی كه در هر لحظه از لحظههای روز و شب، با احتمال ورود ملکالموت و قبض روح وی، در حال ترس و دل نگرانی است؟
سپس، آن امام عزيز سر به سجده مینهاد و صورت شريفش را به خاک زمین میچسبانید و میگفت:
خدايا، از تو میخواهم كه به هنگام مرگ، آسايش و انبساط و فرح به من ببخشی و به هنگام دیدارت از [لغزشهای] من درگذری.
شنيدستم شبی شبزندهداری
به گردون داشت چشم اشک باری
همی ديد آن نظرباز شبانه
كواكب را به چشم عاشقانه
به چشمان، در تماشای سماوات
به جان، با روی جانان در مناجات
نظر بر انجم رخشنده ميدوخت
به حيرت همچو شمع بزم ميسوخت
گهی با فكر و گه با ذكر سُبُّوح
همی روشن نمود آينهی روح
چو مرغ حق به دل با نالهی زار
به ذكر حقّ سحر كردی شب تار
همی گفتا الهی يا الهی
به سوی خود مرا بنمای راهي
اللّهم اجعلنا ممن دأبهم الارتياح اليک و الحنين ودهرهم الزّفرة والانين؛ جباههم ساجدة لعظمتک و عيونهم ساهرة فی خدمتک و دموعهم سائلة من خشيتک و قلوبهم متعلقة بمحبّتک و الحقنا بعبادک الَّذِینَ هم بالبدار الیک یسارعون و بابک علی الدوام یطرقون و ایّاک فی اللّیل و النّهار یعبدون و هم من هیبتک مشفقون. فیا من هو علی المقبلین علیه مقبل و بالعطف علیهم عائد مفضل و بالغافلین عن ذکره رحیم رؤوف و بجذبهم الی بابه ودود عطوف. اسئلک اَن تجعلنی من اوفرهم منک حظّاً و اعلاهم عندک منزلا و اجزلهم من ودّک قِسماً و افضلهم فی معرفتک نصیباً. فقد انقطعت الیک همّتی و انصرفت نحوک رغبتی فأنت لا غیرک مرادی و لک لا سواک سَهَری و سُهادِی و لقائک قرة عینی.[14]
پروردگارا، به حرمت پاكان و مقرّبان درگاهت، به ويژه افضل و اشرف آنان، محمّد و آل اطهارش [صلوات الله عليه و عليهم اجمعين] ظلمت جهالت و قساوت و غفلت را از فضای قلبهای ما برطرف فرما؛ نور معرفت و محبّت و ذکرت را برای همیشه در دلهای ما ثابت و مستقر گردان؛ شرف بیداری در ساعات آخر شب و توفیق تهجّد و استغفار در سحرگاهان را، تا آخرین شب عمر، از ما سلب مفرما و لذّت انس و مناجات با خودت را به ذائقهی جان ما بچشان.
وَاجَعل اللّهم خاتِمَة امرنا خَیراً وَ الْحَمدلله اوّلاً و آخراً و صلّی الله علی سَیّدنا محمّد و آله خَیْرِ الْوَری و السّلامُ علی
من اتَّبَع الْهُدی.
پایان
1- مبغوضترين انسان در نزد خداوند تعالی چه کسانی هستند؟
2- از موانع شبزندهداری را ذکر کنید.
[1]ـ وسائلالشّیعه، جلد 5، کتاب الصلوة، ابواب بقیّه الصّلوات المندوبة، باب 40، حدیث 3.
[2]ـ وسائلالشّیعه، جلد 5، کتاب الصلوة، ابواب بقیّه الصّلوات المندوبة، باب 40، حدیث 5.
[3]ـ همان، جلد 11، کتاب الجهاد، ابواب جهاد النفس و ما یناسبه، باب 40، حدیث 12.
[4]ـ وسائلالشیعه، جلد 11، باب 41، حدیث 9.
[5]ـ جامعالسّعادات، جلد 2، صفحهی 5؛ و المحجّةالبیضاء، جلد 5، صفحهی 146.
[6]ـ المحجّةالبیضاء، جلد 5، صفحهی 146.
[7]ـ همان، صفحهی 147.
[8]ـ کافی، جلد 6، صفحهی 270، حدیث 11.
[9]ـ المحجّةالبیضاء، جلد 5، صفحهی 151 (نقل از مصباحالشریعة، باب 41).
[10]ـ جامعالسّعادات، جلد 2، صفحهی 5.
[11]ـ المحجّةالبیضاء، جلد 5، صفحهی 158؛ الفائدةالسّادسة.
[12]ـ همان.
[13]ـ بحارالانوار، جلد 87، صفحهی 236، حدیث 47 (نقل از مصباح المتهجّد؛ جُنّةالامان الواقیة؛ البلد الامین؛ مکارم الاخلاق و دعائم الاسلام).
[14]ـ بخشهایی از مناجاةالمحبّین و مناجاةالمریدین از مناجات خمس عشرة مفاتیحالجنان.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت