شرح بزرگترین خطبه نهج البلاغه در نکوهش متکبّران و فخرفروشان | ۱۴
وَ كُلَّمَا كَانَتِ الْبَلْوَى وَالْإخْتِبَارُ أَعْظَمَ كَانَتِ الْمَثُوبَةُ وَالْجَزَاءُ أَجْزَلَ؛ هرچه امتحان دشوارتر و آزمون بزرگتر باشد، طبعاً ثواب و پاداش آن بیشتر و ارزندهتر خواهد بود.
ارادهی پروردگار، بر همگانى بودن دایره امتحان است و كسى استثنا نخواهد شد. مواد امتحان، فراتر از طاقت افراد نیست، ولى پاداشى كه در قبولى امتحان مىبرد، بسى بیشتر از عمل خواهد بود.
آرى، این سنّت تغییرناپذیر الاهى است كه «آزمونْ جدّى است»، و مواد امتحان را هم خودِ خداى حكیم تعیین مىفرماید. در چنین شرایطى است كه رهروان راه نورانى «عبودیت» از پویندگان وادى «اَنانیت و خودخواهى» بازشناخته مىشوند، و پیروان ابلیس (همو كه بر سر تعیین مادهی امتحان با خالق هستى به مشاجره پرداخت)[1] از گردونه خارج خواهند شد؛ چرا كه فرد مورد آزمایش را نرسد كه با برگزار كنندهی امتحان كه بر همه زوایاى او و همه هستى اِشراف دارد، به جدال برخیزد. و این حقیقتى است كه مولایمان با نوایى دلنشین و هشدار دهنده در همیشه تاریخ فریاد مىكند:
... لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَلَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً و لَتُساطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ...؛[2] (امام(ع) به هنگام بیعت مردم با ایشان به خداوند سوگند یاد كردند): قطعاً و بدون تردید زیر و رو خواهید گشت و حتماً غربال خواهید شد و همچون چیزى كه در میان دیگ (در اثر شدت حرارت آتش) در حال مخلوط شدن[3] (و غلیان) است، شما نیز اینگونه آمیخته خواهید شد (و امتیازهاى پندارى و بىپایه، بر باد فنا خواهد رفت).
به راستى مگر نه این است كه این، روشنگرىِ آن عبد صالحِ حق تعالى است كه خدایش «صالح المؤمنین» لقب داده،[4] و شاهد رسالتِ والاترین رسولان(ص) مقرّرش فرموده،[5] و تحت اِشراف سرور كائنات(ص) از چشمه زلال وحى، بالاترین بهره را دریافته؟ مهربانْ آفریدگار بىهمتایى كه در جاىجاى كتاب هدایتش به نیكوترین بیان، بندگان را از آزمونهاى فراروى آنها به وضوح خبر داده است؛ همچون:
أَحَسِبَ النّاسُ أَنْ یُتْرَكُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لا یُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْكاذِبِینَ؛[6] آیا مردم اینگونه پنداشتهاند كه (به صِرف اظهارِ ایمان و اینكه) بگویند ایمان آوردیم، رها خواهند شد؟ هرآینه به تحقیق گذشتگانشان را آزمودیم؛ پس خداوند حتماً آنان را كه راست گفتند، معلوم خواهد كرد و قطعاً دروغگویان را نیز مشخص خواهد فرمود».
بنابراین، درخواستِ چشمپوشى از برگزارى آزمون، خواستهاى ناهماهنگ با سنّت خداى حكیم، و بىبهره از اجابت پروردگار كریم است و بزرگ آموزگارِ بشریت، مخاطبانِ آن روز و هر روز خود را از ابراز چنین حاجتى نهى اكید فرموده، و پناه بردن به خدا را از گمراهى، و كسب نتایج نامطلوب در آزمون را سفارش فرموده است:
لا یَقُولَنَّ أَحَدُكُم اللّهمَّ إنّی أَعوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَةِ لِأنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ إلاّ وَ هُوَ مُشْتَملٌ عَلى فِتْنَةٍ، وَلكِنْ مَنِ اسْتَعاذَ فَلْیَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلاّتِ الْفِتَنِ، فَإنَّ سُبْحانَهُ یَقُولُ: وَاعْلَمُوا أَنَّما أمْوالُكُم وَ أولادُكُمْ فِتْنَةٌ...؛[7] قطعاً هیچیك از شما نباید بگوید خدایا از آزمایش به تو پناه مىبرم (و امتحانم نكن) چراكه كسى نیست كه در بردارنده امتحان نباشد؛ ولى اگر مىخواهد به خدا پناه آورَد، از موارد گمراه كنندهی آزمون (كه به سوء اختیار انسان مربوط مىشود) به خدا پناه ببرد. خداى تعالى مىفرماید: و بدانید كه دارایى و فرزندانتان وسیلهی آزمایش هستند».[8]
حال اگر نیك بنگریم، خواهیم فهمید خداى تعالى كسب درجات بالاتر را گذراندن آزمونهاى متناسب با آن قرار داده است كه در این صورت زبان به اعتراض نخواهیم گشود و خداوند حكیم را كردگارى مهربان خواهیم شناخت كه با پاداش بیشتر، بندهی رنجدیده و بردبار خود را دلجویى كریمانه خواهد فرمود. در حدیث وارد شده است:
أفْضَلُ الْأعْمالِ أحْمَزُها؛[9] بالاترین اعمال، دشوارترین آنهاست.
حال كه سخن به اینجا رسید، مناسب است ـ هرچند به طور فشرده ـ به نمونهاى از پرسشهاى زیادى كه ریشهی مشترك آنها در همین بحث است، و احیاناً ذهن برخى از مؤمنان را رنج مىدهد، اشاره كنیم، و بیش از حوصلهی بحث، به شرح و بسط آن نپردازیم. براى مثال:
الف. پرپر شدنِ گلهاى باغ عترت به دست جفاپیشگان خفّاشصفت، با توجه به قرائن غیر قابل انكار بر علم آنان به اتخاذ چنین تصمیمهاى شیطانى ابلیسباوران، و مبادرت نكردن به بر هم زدن آن شرایط؛ چنانكه در محراب خونین كوفه و صحراى تفتیده كربلا اتفاق افتاد؛
ب. برخى ازدواجهاى رسول اكرم(ص) و همچنین آل كرامشان همچون امام مجتبى و امام جواد(ع). با توجه به اینكه واضح است این برگزیدگان معصوم حقتعالى(ع) از سرانجامِ كار به خوبى آگاه بودند.
البته آنگاه كه اینگونه پرسشها با چنین بیانى تكمیل گردد پررنگتر خواهد شد:
حضرت خضر در پاسخ حضرت موسى ـ على نبینا و آله و علیهما السلام ـ در مورد كشتن پسربچهی بىگناه فرمود:
وَأَمَّا الْغُلامُ فَكانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشِینا أَنْ یُرْهِقَهُما طُغْیاناً وَكُفْراً * فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَكاةً وَأَقْرَبَ رُحْماً؛[10] و اما آن پسربچه، پدر و مادرش مؤمن بودند، پس ترسیدیم كه آن دو را به وادى طغیانگرى و كفر وارد نماید (و آنان از فرط محبت به او دست از ایمان بردارند) ارادهی ما (بر اساس فرمان الاهى) این شد كه پروردگارشان به جاى او فرزندى صالحتر و پاكتر، و بامحبتتر به آنها عطا فرماید.[11]
بنابراین پیش از اینكه بالغ شود و پدر و مادر خود را كافر كند، خداوند به دست این پیامبر والامقام ـ على نبینا و آله و علیه السلام ـ ریشه فساد را خشكانید و چنین اتفاق نامباركى تحقق نیافت.
پاسخ: در این زمینه مباحث فراوانى مطرح شده و ما نیز در جاى خودش به تفصیل بحث كردهایم؛ در اینجا اجمالاً باید گفت: از آنجا كه این جهان محل آزمایش است، باید حالت امتحان كاملاً حفظ شود تا حجت تمام گردد و معصومان(ع) در همین جهت مأمور به استفاده از همه دانستههاى خود نبودهاند تا بازار امتحان گرم باشد؛ چنانكه در مورد قدرت نیز چنین است.[12]
و اما حضرت خضر ـ على نبینا و آله و علیه السلام ـ مأموریت الاهى داشتند كه شمّهاى از واقعیتهاى پشت پرده را ـ بنا بر مصالحى كه در جاى خود از آن سخن رفته است ـ به یكى از پیامبران ممتاز خدا، حضرت موسى بن عمران ـ على نبینا و آله و علیهم السلام ـ بنمایاند.
لذا ازدواجهایى كه از آن سخن به میان آمد، و عملكرد همهی معصومان(ع) (همچون رفتن حضرت على بن موسى الرضا(ع) به مجلس مأمون و شواهد فراوانى كه در همان مجلس، و حتى هنگام حركت حضرت از مدینه به خراسان، از آگاهى از سوء نیّت آن پادشاه ستمگر عباسى حكایت مىكرد)[13] همه و همه بر اساس اطاعت فرمان الاهى و در مسیر مهیّا كردن زمینهی آزمایش انجام شده است. از این رهگذر، هم «حرّیت» حرّ بن یزید ریاحى و امثال او بر همگان آشكار خواهد شد، هم تبهكارى امثال عمر بن سعد در ترجیح استاندارى رى بر جان مقدس جگرگوشهی رسول خدا(ص).
چه زیباست نوازش جان به كلام روحبخش جانان، و با دلى پرامید و نشاط، زانوى ادب در پیشگاه باجلالت امام صادق(ع) بر زمین زدن و با بیان دلپذیر حضرت، با تمام وجود چنین روزِ پرطراوتى را انتظار كشیدن:
لاَ تَذْهَبُ الدُّنْیَا حَتَّى یَخْرُجَ رَجُلٌ مِنِّی یَحْكُمُ بِحُكُومَةِ آلِ دَاوُدَ وَ لاَ یَسْأَلُ بَیِّنَةً یُعْطِی كُلَّ نَفْسٍ حَقَّهَا؛[14] این جهان به پایان نخواهد رسید مگر آنكه (قبل از پایان آن) مردى از خاندان من ظهور فرماید و به حكم آل داود ـ على نبینا و آله و علیهم السلام ـ حكم نماید، و (در دادگاه عدل خود) بیّنه و دلیلى طلب ننماید و دقیقاً حقّ هركسى را به او عطا فرماید.
آرى، حضرت بقیة الله الاعظم ـ عجل الله تعالى فرجه الشریف ـ مأمور به واقع هستند و همچون حضرت داود ـ على نبینا و آله و علیهم السلام ـ كه از سوى خداوند چنین وظیفهاى داشتند،[15] عمل خواهند فرمود. (ان شاء الله تعالى)
1- سنّت تغییرناپذیر الاهى چیست؟
2- خداى تعالى كسب درجات بالاتر را چگونه میسر میسازد؟
3- چگونه حالت امتحان برای انبیاء(ص) و معصومین(ع) كاملاً حفظ میشود؟ چرا؟
[1]. ابلیس پس از آنكه مأمور به سجده بر حضرت آدم ـ على نبینا و آله و علیه السلام ـ شد، قسم یاد كرد كه اگر «این سجده» را از من نخواهى، آنچنان تو را عبادت مىكنم كه مانند آن را كسى انجام نداده باشد. خداوند فرمود: من دوست دارم آنگونه كه خودم مىگویم اطاعت شوم. بحارالانوار، ج 63، ص 250.
[2]. نهجالبلاغه، خطبه 16؛ اصول كافى، ج 1، ص 369، حدیث 1؛ بحارالانوار،2 ج 32، ص 47، حدیث 30 و ج 5، ص 218، حدیث 12.
خطبهاى است بسیار زیبا و گویا و در عین حال كوتاه كه امام(ع)، پس از مرگ عثمان ایراد فرمودند و طى آن، ورود امّت اسلام را به مرحلهاى بسیار حسّاس و سرنوشتساز اعلام كردند، دورانى كه مؤمنان راستین از شعارمَدارانِ بىبهره از شعور جدا مىشدند، و گاهِ آن رسیده بود كه مؤمنان با محوریّت حضرت امیرالمؤمنین(ع) شناخته شوند؛ چراكه: «لَوْلا أنْتَ یا عَلِىُّ لَمْ یُعْرَف الْمُؤمِنُونَ بَعْدی». بحارالانوار، ج 39، ص 19 و ج 102، ص 106؛ مشابه: ج 68، ص 137؛ ج 39، ص 207؛ ج 37، ص 273 و... از منابع مختلف.
[3]. در لغت آمده است: وقتى دو چیز را در میان ظرفى ریخته و با دست آنها را بزنیم تا مخلوط شود، آن را «سَوْط» مىگویند. (قاموس المحیط، ج 2، ص 541). شاید این نكته از كلام امام(ع) به دست آید كه همانگونه كه آنچه در دیگ ریخته شود، جوهرهی درونى آن ظاهر خواهد شد، شما نیز در فراز و نشیب روزگار، و صحنه آزمون الاهى هویت واقعىتان ـ چه بخواهید، چه نخواهید ـ بارز خواهد شد.
[4]. تحریم (66)، 4. ر.ك: البرهان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 51 ـ 54، احادیث 8 ـ 17.
در حدیث شماره 9 آمده است: محمد بن عباس 52 حدیث از خاصه و عامه در این زمینه (كه مراد از صالح المؤمنین، حضرت امیرالمؤمنین(ع) هستند) نقل كرده است؛ همچنین ر.ك: آیات ولایت در قرآن، ص 409 ـ 417، مشتمل بر توضیحاتى در مورد شأن نزول آیه و اشاره به منابع متعدد از فریقین.
[5]. رعد (13)، 43. ر.ك: البرهان فى تفسیر القرآن، ج 4، ص 298 ـ 304، احادیث 1 ـ 25؛ همچنین آیات ولایت در قرآن، ص 317 ـ 324، بحثى در شأن نزول و دلالت آیه كریمه و اشاره به منابع مختلف خاصه و عامه.
[6]. عنكبوت (29)، 2 و 3.
[7]. بحارالانوار، ج 94، ص 197، به نقل از نهجالبلاغه، حكمت 90 (93).
[8]. مرحوم سید رضى پس از نقل كلام حضرت در تفسیر آیه مذكور (انفال، 28)، از عمق بیان تفسیرى امام(ع) اظهار شگفتى مىكند.
[9] . بحارالانوار، ج 70، ص 191 و 237؛ ج 82، ص 229 و 279 و ج 85، ص 332.
البته توجه به «بیان»هاى مرحوم علامه مجلسى ذیل موارد فوق، براى آشنایى بیشتر با جوانب مختلف بحث، مناسب است.
[10]. كهف (19)، 80 و 81.
[11]. سخن از احتمال كشتن والدین نیست؛ بلكه كلام در كافر كردن آنهاست. ر.ك: مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 753؛ برهان، ج 5، ص 59 و نور الثقلین، ج 4، ص 315.
[12]. گوشههایى از قدرتنمایىهاى آنان و به كار گرفتن برخى از توانمندىهایى كه حق تعالى به ایشان ارزانى فرموده، در منابع شیعه و غیر شیعه به چشم مىخورد؛ ولى تقدیر الاهى استفادهی كامل نكردن از آن بوده تا جوهره افراد در صف مقابل به خوبى آشكار شود.
[13]. تمام 23 بابِ جلد 49 بحارالانوار به حضرت امام رضا(ع) اختصاص داده شده و از «منابع كهن» احادیث فراوانى نقل شده است. باب 15ـ10 به جریان فراخوانى به توس كه به شهادت حضرت انجامید و وقایع بعد آن مربوط است. مطلب متن را مىتوان ـ براى مثال ـ در حدیث 2 و 3 از باب 10، ص 117 جستوجو كرد.
در دیگر جلدهاى این مجموعه پرقیمت، به رفتار نامناسب و در عین حال شیطنتآمیز مأمون برمىخوریم؛ مثلاً در ج 25، ص 136، حدیث 6 (از عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 202،) پس از نقل گزارشى از یكى از مجالسِ امام(ع)، هنگامى كه راوى حدیث فریبِ ظاهر ریاكارانهی مأمون را خورد، حضرت با تأكید او را از این سادهاندیشى برحذر داشته و مأمون را فردى ستمگر و قاتل خودشان معرفى فرمودند: «لاَ یَغُرَّنَّكَ مَا أَلْفَیْتَهُ عَلَیْهِ مِنْ إِكْرامِی وَالْإسْتِماعِ مِنِّی فَإِنَّهُ سَیَقْتُلُنِی بِالسَّمِّ وَهُوَ ظَالِمٌ لِی. أَعْرِفُ ذَلِكَ بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَیَّ مِنْ آبَائِی عَنْ رَسُولِ الله(ص) فَاكْتُمْ هَذَا عَلَیَّ مَا دُمْتُ حَیّاً».
(همچنین: ج 102، ص 36، حدیث 23 از عیوناخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 229، حدیث 1، مشتمل بر اِخبار به شهادت و «بشارت بازدید حضرت از زوّار خود در قیامت»).
[14]. اصول كافى، ج 1، ص 397، حدیث 2 و بحارالانوار، ج 52، ص 319، حدیث 21، به نقل از بصائر الدرجات.
[15]. ص (38)، 26.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت