غضب از سرشت انسان مایه میگیرد و یکی از غرایز به شمار میرود. این حالت فوقالعاده روانی، از قلب و مغز شروع میشود و مانند شعلهی آتش سرتاسر بدن و اعصاب را فرا میگیرد. صورت و چشمها قرمز میشوند. دست و پا میلرزد. دهان کف میکند. کنترل اعصاب از دست انسان خارج میشود. عقل شخص غضبناک خوب کار نمیکند و در آن حال، با دیوانگان چندان تفاوتی ندارد. ممکن است خطاهایی از او صادر شود که تا آخر عمر ناچار باشد جریمهی آنها را بپردازد.
حضرت علی(ع) فرمود:
از خشم و غضب اجتناب کنید، زیرا آغازش جنون و آخرش پشیمانی است.[1]
غضب منشأ اکثر شرارتها و جنایتها است. اکثر قتلها، جنایتها، ضربها، تهمتها، هتک آبروها، ناسزاگوییها و حتی جنگها از خشم و غضب سرچشمه میگیرند.
امام صادق(ع) فرمود:
غضب کلید همه شرور و جنایتها است.[2]
غضب حتی به دین و ایمان انسان لطمه میزند و اعمال و کارهای نیک را فاسد میگرداند.
پیغمبر اسلام(ص) فرمود:
غضب ایمان را فاسد میکند، چنانکه سرکه، عسل را خراب میکند.[3]
در حال غضب سخنان ناهنجاری از انسان صادر میشود و کارهای زشتی انجام میدهد که باطنش را آشکار میسازد و در نظر دیگران، رسوا و حقیر میگردد.
حضرت علی(ع) فرمود:
غضب همنشین بدی است. عیبها و زشتیها را آشکار میسازد و انسان را به شر نزدیک و از خوبی دور میگرداند.[4]
خشم و غضبهای مداوم، بیشک بر قلب و اعصاب انسان آثار بدی میگذارد و آنها را ضعیف و فرسوده میگرداند.
بنابراین، کسی که به شخصیت و بهداشت و سلامت خود و دین و ایمانش علاقه دارد، باید با این صفت زشت جداً مبارزه کند و اجازه ندهد که غضب کنترل اعصاب را از دستش گیرد و دین و دنیا و آبرویش را بر باد دهد.
تذکر این نکته نیز لازم است که چنان نیست که خشم و غضب بهطور کلی و در همه حال، زشت و ناپسند و زیانبخش باشد، بلکه اگر بهطور صحیح و در موارد لازم از آن استفاده شود غریزهی بسیار سودمند و مفیدی است که برای حیات و زندگی انسان کاملاً ضرورت دارد. بهوسیلهی همین غریزه است که انسان از خود، اموال، فرزندان، دین، کشور و همنوعانش دفاع میکند. بدون وجود این غریزه، زندگی شرافتمندانه برای انسان امکانپذیر نیست. این غریزه اگر در کنترل عقل باشد، نهتنها مضر نیست، بلکه استفادههای شایانی به انسان میرساند.
جهاد در راه خدا، دفاع از دین و کشور، امر به معروف و نهی از منکر، دفاع از ناموس و شرف، مبارزه با استبداد و ستم، حمایت از مظلومان، مبارزه با کفر و بیدینی، دفاع از حقوق ستمدیدگان، همه و همه به برکت همین نیروی خشم و غضب انجام میگیرد.
یک مسلمان متعهد و مسئول نمیتواند در برابر حوادث تلخ و ناگوار زندگی، ظلمها و حقکشیها، استبدادها و دیکتاتوریها، فسادها و زشتیها غارت و چپاول اموال عمومی، استعمار و استثمار و به بندکشیدن ملتها و بیدینیها و مادیگریها، ساکت و بیتفاوت و خونسرد بماند و تماشاگر صحنههای فاسد باشد. اسلام هم هرگز چنین اجازهای را نداده است. مسلمان وظیفه دارد با فساد مبارزه کند و از خویشتن واکنش نشان دهد، اما واکنشی که عقلپسند و طبق موازین شرع باشد؛ یعنی نیروی خشم باید همواره در کنترل عقل و دین باشد، نه لجامگسیخته و بیبند و بار و نه در اختیار هوسها و خواستههای غیرمشروع نفسانی. اگر نیروی خشم چیره شده و نور عقل را خاموش ساخت، انسان را به وادی هلاکت میافکند و دین و دنیایش را تباه میسازد.
حضرت علی(ع) فرمود:
اگر از نیروی غضب پیروی کنی، تو را به هلاکت میافکند.[5]
بنابراین، درست نیست که نیروی غضب را ریشهکن سازیم و انسانی بیتفاوت و بیغیرت تربیت کنیم، بلکه باید از افراط و تفریط اجتناب کرده، و این نیرو را به شکل صحیح پرورش دهیم و در حدّ اعتدال نگه داریم تا در مواقع لزوم مورد استفاده قرار گیرد.
صفت غضب مانند صفات دیگر، از دوران کودکی مایه میگیرد. همهی انسانها از وجود این غریزه برخوردارند، ولی شدت و ضعف آن، به اوضاع و شرایط محیط تربیت و رفتار پدر و مادر و سایر معاشران کودک بستگی دارد. پدر و مادر با اعمال و رفتار خود میتوانند این غریزه را به حال اعتدال پرورش دهند یا به افراط و تفریط بکشانند.
ناگفته نماند که خلقت ویژه و مزاج همهی انسانها دراینباره یکسان نیست. مغز و اعصاب بعض افراد، برای پرخاشگری و خشم آمادگی بیشتری دارد و برعکس، بعض افراد ذاتاً حلیم و بردبارند. پدران و مادران دانا و باتدبیر، باتوجه به خلقت ویژهی اطفال، به تعلیم و تربیتشان میپردازند و غرایزشان را تعدیل مینمایند و از علل و عوامل افراط و تفریط اجتناب میکنند.
بچهی خشمناک جیغ میزند، زوزه میکشد، بدنش میلرزد و از شدت ناراحتی رنگ صورتش کبود میشود، پا به زمین میزند و خود را به خاک میکشد و اگر بتواند حرف بزند، خشم خود را با ادای کلمات تند و گاهی رکیک آشکار میسازد و گاهی از شدت ناراحتی، قهر میکند و در گوشهی انزوا مینشیند، ولی به هر حال قصد شرارت و بدجنسی ندارد. باید علت خشم بچه را پیدا کرد و در صدد علاج برآمد. پند و اندرز نیز سودی ندارد، اگر علت خشم را برطرف سازیم، کودک خود به خود آرام میگردد.
خشم غضب بهطور کلی زادهی ناراحتی و عدم رضایت است. عوامل مختلفی از قبیل دردهای شدید، خستگیها و بیخوابی زیاد، گرسنگی و تشنگی شدید، احساس گرما و سرمای فوقالعاده، نوزاد و خردسال را ناراحت میسازد و خشم او را تحریک مینماید. توهین و اذیت به کودک، مقاومت دربرابر خواستههای او، سلب آزادی و محدویتهای بیجا، احساس تبعیض و بیعدالتیها، احساس عدم محبوبیت، تحمیلات شدید، ضربه زدن به استقلالطلبی کودک، احساس ناتوانی و عدم موفقیت، دستورها و فرمانهای دشوار و طاقتفرسا و تهدیدهای سخت، هر یک از این امور میتواند آرامش کودک را برهم زند و خشم او را برانگیزد و با تکرار و ادامهی آنها، غریزهی خشم در کودک تقویت میشود تا به صورت موجودی پرخاشگر و غضبناک درآید. بعضی از پدران و مادران عصبانیت و غضب را در عمل به کودکان خود یاد میدهند، سر آنها داد میزنند و تندی میکنند، دربرابر عصبانیت آنها، عصبانی و خشمناک میگردند و بدین وسیله، آنها را خشمناکتر میسازند.
اگر کودک شما عصبانی و خشمناک شد، شما در برابر او عصبانی نشوید. مطمئن باشید قصد شرارت و بد جنسی ندارد سعی کنید علت ناراحتی او را پیدا کنید. اگر دردی دارد معالجه نمایید. اگر گرسنه یا تشنه است، غذا و آبش بدهید. اگر خسته است، خوابش کنید. اگر رفتار و اعمال خودتان باعث رنجش و عصبانیت او شده، درصدد جبران و اصلاح برآیید. اگر عصبانیت او در اثر خیال بیپایهای است، اشتباهش را برطرف سازید. اگر به تقویت روحی احتیاج دارد، تقویتش کنید. اگر خواستهی مشروعی دارد و برای شما امکان اجابت هست، میتوانید خواستهاش را تأمین کنید، ولی بعد که به حالت عادی در آمد، به او بگویید: انسان باید با خواهش و زبان، خواستههایش را بخواهد، نه با خشم و زور. من این مرتبه به خواستهی تو عمل کردم، اما بعد از این، اگر بخواهی با پرخاشگری و زور به هدف برسی، مطمئن باش که من اجابت نخواهم کرد. بعد از آن اگر خواست دوباره بهوسیلهی زورگویی و عصبانیت چیزی را به شما تحمیل کند، بهطور قاطع جلوش بایستید و به خواستههایش ترتیب اثر ندهید، مبادا به زورگویی عادت کند، ولی به هر حال خونسردی خود را حفظ کنید و در مقابل لجبازیها و عصبانیتهای او داد و قال راه نیندازید و در صورتی که با پرخاشگری و زور میخواهد خواستههای غیر مشروعش را به شما تحمیل کند، به وی اعتنا نکنید و تسلیمش نشوید و گرنه به همین وضع عادت خواهد کرد.
حضرت علی(ع) فرمود:
از غضب اجتناب کن، مبادا بر تو مسلط شود و به صورت عادت درآید.[6]
کودکان لوس نیز غالباً زود رنج میشوند و با اندک چیزی به خشم میآیند، زیرا نفس نیرومندی ندارند تا بتوانند در برابر ناملایمات بردباری نشان دهند. از اندک چیزی متأثر میشوند و به خشم میآیند. بنابراین، لوس بودن را نیز میتوان یکی از عوامل پرخاشگری شمرد.
1- چرا انسان باید صفت زشت خشم و غضب را از خود دور کند؟
2- شدت و ضعف خشم و غضب، به کدام عوامل بستگی دارد؟
3- اگر کودک شما عصبانی و خشمناک شد، چه کارهایی باید انجام دهید و از چه کارهایی باید اجتناب کنید؟
[1]. مستدرك الوسائل، ج 12، ص 12، بابُ وجوبِ تسكينِ الغضب ...، ح 19: وقال(ع): «إيّاك والغضب؛ فأوّلُهُ جنونٌ وآخِرُهُ نَدَمٌ».
[2]. الكافى، ج 2، ص 303، باب الغضب، ح 3: عن داوود بن فَرْقَدٍ، قال: قال أبوعبدالله(ع): «الغضبُ مفتاحُ كلِّ شرٍّ».
[3]. همان، ح 1: قال رسولالله(ص): «الغضبُ يُفْسِدُ الإيمانَ كما يُفْسِدُ الخلُّ العَسَلَ».
[4]. مستدرك الوسائل، ج 12، ص 13، باب وجوب تسكين الغضب، ح 19: قال(ع): «بئس القَرينُ الغَضَبُ يُبْدي المَعائبَ ويُدْني الشرَّ ويُباعِدُ الخيرَ».
[5]. همان: قال(ع): «سَبَبُ العَطَبِ طاعةُ الغَضَبِ».
[6]. غرر الحكم، ص 751: لا تَسْرَعَنَّ إلى الغَضَبِ فيتسَلَّط عليك بالعادةِ ...».