فصل هفتم: جمع میان دو نماز | ۲
در اینجا دو سؤال مطرح است:
تقریباً در تمام احادیث بالا که در کتب معروف و منابع درجهی اوّل اهل سنّت نقل شده و سند آنها به جمعى از بزرگان صحابه مىرسد، روى دو نکته تأکید شده است:
نخست این که رسول خدا(ص) جمع میان دو نماز را در حالى انجام داد که مشکل خاصّى مانند باران یا سفر، یا ترس از دشمن، وجود نداشت.
دیگر این که هدف آن حضرت «توسعه بر امّت» و «رفع عسر و حرج» بوده است.
آیا با این حال سزاوار است بعضى اشکال تراشى کنند و بگویند این جمعها مربوط به موارد اضطرارى بوده است؟ چرا چشم خود را روى حقایق ببندیم، و پیش داورىهاى خود را بر سخنان صریح رسول خدا(ص) مقدّم بشمریم؟!
خدا و رسولش بخشیدهاند، ولى متأسّفانه متعصّبان امّت نمىبخشند! آخر چرا؟!
چرا نمىخواهند جوانان مسلمان، در هر حال و در همه جا، در داخل کشورهاى اسلامى و خارج آن، در دانشگاه و در ادارات و کارخانهها، به مهمترین وظیفهی اسلامى (نمازهاى یومیّه) عمل کنند؟
ما معتقدیم اسلام براى هر زمان و هر مکان تا پایان دنیاست.
به یقین پیغمبر اکرم(ص) با نظر وسیعش همهی مسلمین جهان را در تمام اعصار و قرون مىدیده و مىدانسته، اگر بخواهد همه را مقیّد به نماز در پنج وقت کند، گروهى تارک الصلوة خواهند شد (همان گونه که امروز چنین مىبینیم) به همین جهت بر امّت خود منّت نهاد و کار را وسعت بخشید تا همگان در هر زمان و هر مکان بتوانند به آسانى نمازهاى روزانه را انجام دهند.
قرآن مىگوید: (وَ مَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِى الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ).[1]
از شگفتىهاى این مسأله آن است که در قرآن مجید در دو آیه هنگامى که سخن از اوقات نماز به میان مىآید، فقط سه وقت براى نمازهاى شبانه روز ذکر شده با این حال تعجّب است چرا گروهى از این برادران اصرار در وجوب پنج وقت دارند.
فضیلت داشتن پنج وقت جاى انکار نیست. ما هم هر زمان توفیق رفیقمان شود رعایت پنج وقت را مىکنیم، سخن در وجوب آن است.
آیهی اوّل در سورهی هود است: «وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَىِ النَّهَارِ وَزُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ؛ در دو طرف روز و بخشى از شب نماز را بر پاى دار...».[2]
تعبیر «طرفى النهار» اشاره به نماز صبح است که در آغاز روز انجام مىشود و نماز ظهر و عصر است که وقت آنها تا غروب ادامه دارد، به عبارت دیگر استمرار وقت نماز ظهر و عصر تا غروب آفتاب به روشنى از این آیه استفاده مىشود.
امّا «زلفاً من اللیل» با توجّه به این که «زلف» ـ به گفتهی «مختار الصحاح» و راغب در کتاب مفردات ـ جمع «زلفة» است که به معناى بخشهایى از اوایل شب مىباشد، آن هم اشاره به وقت نماز مغرب و عشاست.
بنابراین اگر پیامبر(ص) نماز را معمولاً در پنج وقت انجام مىداده است حتماً جنبهی وقت فضیلت داشته که همهی ما به آن معتقدیم، چرا ظاهر آیهی قرآن را نادیده بگیریم و سراغ تأویلهاى دیگر برویم؟!
آیهی دوّم در سورهی اسراست: «(أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً)؛ نماز را از آغاز زوال ظهر تا تاریکى شب بر پا دار، همچنین قرآن فجر (نماز صبح) را...».[3]
«دلوک» به معناى متمایل شدن است و در این جا اشاره به تمایل آفتاب از خط نصف النهار یعنى زوال ظهر است.
غسق اللیل به معناى تاریکى شب است که بعضى آن را به اوایل شب تفسیر کردهاند و بعضى به نصف شب، زیرا همان گونه که «راغب» در «مفردات» گفته است «غسق» به معناى شدّت تاریکى شب مىباشد که همان نیمه شب است.
بنابراین دلوک شمس اشاره به آغاز وقت نماز و ظهر و غسق اللیل اشاره به پایان وقت نماز مغرب و عشاست و قرآن فجر نیز اشاره به نماز صبح است.
و در هر صورت در آیهی شریفه تنها سه وقت براى نمازهاى یومیّه بیان شده است نه پنج وقت، و این دلیل بر جواز نماز در سه وقت است.
فخر رازى در تفسیر این آیه بیان جالبى دارد و آن این است که مىگوید:
«إن فسرنا الغسق بظهور أوّل الظلمة ـ و حکاه عن ابن عبّاس و عطا و النضر بن شمیل ـ کان الغسق عبارة عن أول المغرب و على هذا التقدیر یکون المذکور فى الایة ثلاث اوقات وقت الزوال و وقت أول المغرب و وقت الفجر، و هذا یقتضى أن یکون الزوال وقتاً للظهر و العصر فیکون هذا الوقت مشترکاً بین الصلوتین و أن یکون أول المغرب وقتاً للمغرب والعشاء فیکون هذا الوقت مشترکاً أیضاً بین هاتین الصلوتین فهذا یقتضى جواز الجمع بین الظهر والعصر و المغرب و العشاء مطلقاً؛ هر گاه «غسق» را به ظهور نخستین تاریکى آغاز شب تفسیر کنیم ـ که ابن عبّاس و عطا و نضر بن شمیل نیز قائل شدهاند ـ غسق عبارت از اوّل مغرب مىشود، و بنابراین آنچه در آیه آمده بیان سه وقت است: وقت زوال و وقت اوّل مغرب و وقت فجر».
سپس مىافزاید: این اقتضا مىکند که زوال، وقت نماز ظهر و عصر باشد، پس این وقت مشترک میان این دو نماز است، و نیز اوّل مغرب وقت «نماز مغرب و عشا» است. بنابراین، دو نماز مذکور نیز وقت مشترک دارند و نتیجهی همهی اینها آن است که جمع میان نماز ظهر و عصر و میان مغرب و عشا مطلقاً جایز است».[4]
فخر رازى تا اینجا راه را به خوبى طى مىکند و مفهوم آیهی شریفه را به خوبى درک مىکند و نشان مىدهد، ولى به دنبال آن مىگوید چون دلیل داریم که جمع میان دو نماز بدون عذر و سفر جایز نیست بنابراین آیه را به حال عذر محدود مىکنیم.[5]
باید به او یادآور شد که نه تنها دلیلى بر اختصاص آیه به حال عذر نداریم، بلکه روایات متعدّدى داریم (که سابقاً به آنها اشاره شد) که رسول خدا(ص) گاه نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشا را بدون عذر و در غیر سفر جمع مىکرد تا بر امّت خود توسعه دهد و بتوانند از این رخصت بهره گیرند؛ به علاوه چگونه مىتوان اطلاق آیه را به موارد بسیار محدودى اختصاص داد، در حالى که در علم اصول آمده است که تخصیص اکثر جایز نیست.
و به هر حال هرگز نمىتوان از مفهوم واضح آیهی شریفه در بیان سه وقت دست برداشت.
* * *
از آنچه در این مقال گفته شد نتیجه مىگیریم:
1ـ قرآن مجاز بودن اوقات سه گانه براى پنج نماز را به وضوح بیان کرده است.
2ـ روایات اسلامى که در کتب فریقین آمده نشان مىدهد که پیغمبر اکرم(ص) بارها جمع میان دو نماز کردند، بى آن که در سفر باشند یا عذر دیگرى وجود داشته باشد، و این امر را رخصتى براى مسلمین شمردند تا به زحمت نیفتند.
3ـ گرچه خواندن نماز در پنج وقت، فضیلت است ولى اصرار بر این فضیلت و جلوگیرى از رخصت، سبب مىشود که بسیارى از مردم ـ به خصوص نسل جوان ـ از نماز چشم بپوشند و این مسئولیّت سنگینى بر دوش مخالفان رخصت مىافکند.
حدّاقل علماى اهل سنّت بپذیرند که جوانانشان در این مسأله از فتواى ما پیروان اهل بیت(ع) تبعیّت کنند، همان گونه که عالم بزرگوار شیخ الازهر «شیخ محمود شلتوت» عمل به فتاواى مذهب جعفرى را مجاز شمرد.
* * *
مجدداً تأکید مىکنیم باید قبول کنیم که در دنیاى امروز خواندن نماز در پنج وقت براى بسیارى از کارگران، کارمندان، دانشآموزان و دانشجویان و قشرهاى دیگر کار بسیار دشوارى است، آیا نباید از رخصت رسول خدا(ص) که براى چنین روزهایى پیشبینى شده استفاده کنیم تا جوانان و قشرهاى مختلف تشویق به ترک نماز نشوند؟!
آیا اصرار بر «سنّت» به قیمت ترک «فریضه» صحیح است؟!
1- دو نکته که در احادیث ذکر شده بر آن تأکید شده است را ذکر کنید.
2- آیاتی از قرآن مجید که فقط سه وقت براى نمازهاى شبانه روز در آنها ذکر شده است را نام ببرید.
3- تفسیر فخر رازى از آیه 78 سوره اسراء را بیان کنید.
[1]. سورهی حج، آیهی 78.
[2]. سورهی هود، آیهی 114.
[3]. سورهی اسراء، آیهی 78.
[4]. تفسیر کبیر فخر رازى، جلد 21، صفحهی 27.
[5]. همان مدرک.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت