کد مطلب: ۵۵۶۷
تعداد بازدید: ۴۵۵
تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۴۰۱ - ۲۰:۵۴
حکومت جهانی مهدی(عج)| ۱۷
تفاوتى که «سفیانى» با «دجّال» دارد شاید بیشتر در این است که دجّال از طریق حیله و تزویر و فریب، برنامه‌هاى شیطانى خود را پیاده مى‌کند، امّا سفیانى از طریق استفاده از قدرت تخریبى وسیع خود این کار را انجام مى‌دهد؛ همانگونه که در اخبار آمده است که او نقاط آبادى از روى زمین را زیر پرچم خود قرار خواهد داد،[4] که نظیر آن را در حکومت ابوسفیان و معاویه و یزید در تاریخ خوانده‌ایم.

بخش  پنجم؛  نشانه های آغاز  انقلاب| ۳

 

۳ـ ظهور سفیانی


ظهور «سفیانى» همانند ظهور «دجّال» نیز در بسیارى از منابع حدیث شیعه و اهل تسنّن به عنوان یکى از نشانه‌هاى ظهور مصلح بزرگ جهانى، و یا به عنوان یکى از حوادث آخر زمان، آمده است.[1]
گرچه از بعضى روایات بر مى‌آید که «سفیانى» شخص معیّنى از آل ابوسفیان و فرزندان او است؛ ولى از پاره‌اى دیگر استفاده مى‌شود که سفیانى منحصر به یک فرد نبوده بلکه اشاره به صفات و برنامه‌هاى مشخّصى است که در طول تاریخ افراد زیادى مظهر آن بوده‌اند.
از جمله در روایتى از امام على بن الحسین(ع) نقل شده:
امر السّفیانى حتم من الله ولایکون قائم الاّ بسفیانى[2]؛

ظهور سفیانى از مسائل حتمى و مسلّم است: و در برابر هر قیام کننده‌اى یک سفیانى وجود دارد!
از این حدیث بخوبى روشن مى‌شود که سفیانى جنبه‌ی «توصیفى» دارد نه «شخصى» و اوصاف او همان برنامه‌ها و ویژگیهاى او است و نیز استفاده مى‌شود که در برابر هر مرد انقلابى و مصلح راستین یک (یا چند) سفیانى قد علم خواهد کرد.
در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) مى‌خوانیم:
انا و آل ابى سفیان اهل بیتین تعادینا فى الله: قلنا صدق الله وقالوا کذب الله: قاتل ابوسفیان رسول الله(ص) و قاتل معاویة على بن ابى طالب(ع) و قاتل یزید بن معاویة الحسین بن على(ع) و السّفیانى یقاتل القائم[3]؛ ما و خاندان ابوسفیان دو خاندانیم که در مورد برنامه‌هاى الهى با هم مخالفت داریم: ما گفته‌هاى پروردگار را تصدیق کرده‌ایم و آنها تکذیب کردند. ابوسفیان با رسول خدا(ص) مبارزه کرد؛ و معاویه با على بن ابیطالب(ع)؛ و یزید با حسین بن على(ع)؛ و سفیانى با امام قائم مبارزه خواهد کرد.
در بحث گذشته نقش دجّالها را در مقابل انقلابهاى سازنده شناختیم، اکنون باید با نقشه‌هاى شیطانى سفیانى آشنا شویم؛ زیرا براى تحقّق بخشیدن به مفهوم انتظار راستین شناخت همه‌ی «طرفداران» و «مخالفان» طرح اصلاح جهانى نهایت لزوم را دارد.

ابوسفیان که سر سلسله‌ی سفیانى‌ها بود مشخّصات زیر را داشت:
1ـ سرمایه دارى بود که از طریق غارتگرى و غصب حقوق دگران و ربا خوارى و مانند آن به نوایى رسیده بود.
2ـ قدرتمندى بود که از طرق شیطانى کسب نفوذ و قدرت نموده، نقش رهبرى احزاب جاهلى را در مکّه و اطراف آن برعهده داشت؛ و همه‌ی شخصیّتش در این دو خلاصه مى‌شد.
پیش از ظهور اسلام براى خود ریاست و حکومتى قابل ملاحظه داشت، امّا پس از ظهور اسلام همه‌ی ارکان قدرتش متزلزل گردید، چرا که اسلام دشمن سرسخت همانها بود که قدرت شیطانى ابوسفیانها بر آن قرار داشت؛ و جاى تعجّب نیست که او دشمن شماره‌ی یک اسلام شد.
3ـ او مظهر نظام ظالمانه‌ی جامعه‌ی طبقاتى مکّه به شمار مى‌رفت و حمایت بى دریغش از بت و بت پرستى نیز به همین خاطر بود؛ زیرا بتها بهترین وسیله براى «نفاق افکندن و حکومت کردن» و «تحمیق و تخدیر توده‌هاى به زنجیر کشیده» و در نتیجه تحکیم پایه‌هاى قدرت ابوسفیانها بودند.
مخالفت سرسختانه‌ی او با اسلام ـ چنان که گفتیم ـ به همین دلیل بود که اسلام تمام پایه‌هایى را که شخصیّت جهنّمى او بر آن قرار داشت ویران مى‌کرد؛ لذا از هیچگونه تلاش و کوشش براى خفه کردن انقلاب اسلام فرو گذار نکرد. امّا سرانجام در جریان فتح مکّه آخرین سنگر قدرتش فرو ریخت و براى همیشه به کنار رفت و گوشه نشین شد؛ هر چند دست از تحریکات پنهانى برنداشت.
او تمام این صفات را ـ از طریق تربیت و توارث ـ به فرزندش معاویه و از او به نوه‌اش یزید منتقل ساخت، و آن دو نیز برنامه‌هاى پدر را ـ منتها در شکل دیگر ـ تعقیب کردند هر چند سرانجام با ناکامى مواجه گشتند.
ابوسفیان یک مرد بتمام معنى ارتجاعى بود که از جنبش انقلابى پیامبر(ص) سخت بیمناک بود؛ چرا که اسلام طرحى همه جانبه براى دگرگون ساختن آن جامعه‌ی عقب افتاده، و به تمام معنى فاسد داشت؛ طرحى که با اجراى آن محلّى براى زالوهائى همچون ابوسفیان و دار و دسته‌اش باقى نمى‌ماند.
و از این جا مى‌توانیم درک کنیم چرا فرزندان و اعقاب او کوشش داشتند رشته‌هاى اسلام را پاره کنند و مردم را به آئینهاى جاهلى باز گردانند، هر چند در زیر چرخهاى آن سرانجام خرد شدند؛ ولى به هر حال، ضربه‌هاى سنگینى بر پیشرفت اسلام و مسلمین وارد ساختند.
از اصل سخن دور نشویم، در احادیث گذشته خواندیم که پیدا شدن ابوسفیان با این مشخّصات بر سر راه پیامبر(ص) از ویژگیهاى انقلاب اسلامى نبود، در برابر هر قائم و مصلحى، ابوسفیانى با مشخّصاتِ سرمایه‌دار غارتگر، قدرتمند و ظالم، ارتجاعى و مروّج خرافات، وجود داشته و دارد که مى‌کوشد تلاشهاى انقلابى قائم و مصلح را خنثى کند؛ در راه او سنگ بیندازد و حدّاقل تاریخ انقلابش را به عقب بکشاند.
در برابر قیام مصلح بزرگ جهانى «مهدى» نیز «سفیانى» یا سفیانیها قرار خواهند داشت که با قدرت جهنّمى‌شان سعى دارند در مسیر انقلاب راستین مهدى وقفه ایجاد کنند؛ زمان را به عقب برگردانند یا لااقل متوقّف سازند؛ از بیدارى و برچیده شدن نظامهاى ظالمانه‌ی طبقاتى به نفع استثمار کنندگان جلوگیرى کنند.
تفاوتى که «سفیانى» با «دجّال» دارد شاید بیشتر در این است که دجّال از طریق حیله و تزویر و فریب، برنامه‌هاى شیطانى خود را پیاده مى‌کند، امّا سفیانى از طریق استفاده از قدرت تخریبى وسیع خود این کار را انجام مى‌دهد؛ همانگونه که در اخبار آمده است که او نقاط آبادى از روى زمین را زیر پرچم خود قرار خواهد داد،[4] که نظیر آن را در حکومت ابوسفیان و معاویه و یزید در تاریخ خوانده‌ایم.
هیچ مانعى ندارد که سفیانى آخر زمان که در برابر مصلح بزرگ جهانى «مهدى» قیام مى‌کند از نواده‌هاى ابوسفیان باشد و شجره نامه و نسبش به او منتهى گردد، همانطور که در اخبار آمده است؛ ولى مهمتر از مسأله‌ی نسب این است که برنامه‌هاى او و صفات و مشخّصات و تلاشها و کوششهایش همه مانند ابوسفیان است و روشى همسان او دارد.
این «سفیانى» مانند همه‌ی ابوسفیانها و همه‌ی سفیانیهاى دیگر، سرانجام در برابر جنبش انقلاب جهانى مهدى(ع) به زانو در خواهد آمد و تلاشها و کوششها و نقشه‌هایش نقش بر آب خواهد شد.
از همه مهمتر آن است که باید مردم «دجّالها» و «سفیانیها» را بشناسانند. این سفیانیها گذشته از نشانه‌هایى که قبلاً گفتیم نشانه‌ی دیگرى نیز دارند که نمونه‌اش در تاریخ اسلام بروشنى دیده مى‌شود، و آن این که: صلحا و شایستگان را از صحنه‌ی اجتماع کنار مى‌زنند و افراد ناصالح و مطرود را به جاى آنها قرار مى‌دهند.
«بیت المال» را ـ چنانکه در حکومت دودمان ابوسفیان آمده ـ میان حواشى و طرفداران خود تقسیم مى‌کنند؛ طرفدار انواع تبعیضها، تحمیق‌ها و پراکندگیها هستند؛ و با این مشخّصات مى‌توان آنها را شناخت و شناساند.
* * *
«دجّالها» صفوف ضدّ انقلابى مرموز را تشکیل مى‌دهند، و «سفیانیها» صفوف ضدّ انقلابى آشکارا، و هر دو، در واقع یک موضع دارند در دو چهره‌ی مختلف، و تا صفوف آنها در هم شکسته نشود تضمینى براى «پیشرفت» و «بقاى» انقلاب نیست.


خودآزمایی

 

1- مختصری درباره ظهور «سفیانى» توضیح دهید.
2- مشخصات ابوسفیان که سر سلسله‌ی سفیانى‌ها بود را ذکر کنید.
3- نشانه‌ی دیگرى از سفیانیها (گذشته از نشانه‌هایى که قبلاً ذکر شد) را بیان کنید.

 

پی نوشت ها


[1]. به کتاب بحارالانوار، ج 53، صفحات 182 ـ 190 ـ 192 ـ 206 ـ 208 و 209 و کتابهاى دیگر مراجعه شود.
[2]. بحار، ج 52، ص ۱۸۲.
[3]. بحارالانوار، ج 52، ص ۱۹۰.
[4]. بحارالانوار، ج 52، ص ۲۶.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: