کد مطلب: ۵۵۹۰
تعداد بازدید: ۴۸۷
تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱۴۰۱ - ۰۷:۴۵
قساوت؛ بیماری مهلک بشر | ۷
يك ضرر حتمي و قطعي استماع غناء كه از نظر انسان مسلمان معتقد به خدا ضرري فوق‌العاده عظيم و خطري بي‌نهايت موحِش و هراس‌انگيز است، موضوع واژگون گشتن قلب است و از خدا برگشتن دل! كه ناكامی‌ها و محروميّت‌هاي بي‌پايان به دنبال خود می‌آورد. اگر چه ممكن است بسياري از مردم به بزرگي اين خطر پي نبرند و شايد اصلاً از درك اين معني عاجز باشند كه موسيقي قلب و جان آدمي را وارونه می‌كند يعني چه؟

تفسیر لهوالحديث از نظر روايات


در ميان روايات تفسيري ذيل آيه‌ی لهوالحديث از امام باقر، امام صادق و امام رضا(ع) نقل شده است كه يكي از معاني مقصود و مراد از لهوالحديث، غناء يعني موسيقي است. تفسير مجمع‌البيان می‌نويسد:
و هو المرويّ عن ابي جعفر و ابي عبدالله و ابي الحسن الرضا(ع) قالوا منه الغناء؛[1]
يعني از سه امام بزرگ نقل شده كه غناء از مصاديق لهوالحديث است. امام باقر(ع) می‌فرمايد:
الْغِنَاءُ مِمَّا وَعَدَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَيْهِ النَّارَ؛[2]
غناء از جمله چيزهايي است كه خدا وعده‌ی آتش بر آن داده است و بعد، اين آيه را تلاوت فرمود:
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً اُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ؛[3]


مصداق مسلّم و رايج لهوالحديث


به طور حتم يكي از مصاديق مسلّم لهوالحديث همين آهنگ‌هاي محرّك و هوس‌انگيز رايج در زمان ماست كه به وسيله‌ی راديو و صفحات گرام و نوار ضبط و وسايل ديگر به همه جا راه يافته و در هر كوره‌ده و هر كلبه خرابه‌اي سفره‌ی مسموم شيطان پهن است و مردم بدبخت بينوا چنان معتاد به اين مادّه‌ی مخدّر روح گشته‌اند كه صبح و شام تا اين نغمه‌هاي شيطاني به گوششان نرسد و شهوات بهیمي‌شان تحريك نشود، خمارند و حوصله‌ی هیچ كاري را ندارند! آري، اين بينوايان به همين تخدير عصبي و نشاط مصنوعي دلخوشند امّا توجّه ندارند كه از همين رهگذر، چه ضربه‌اي بر روح انساني‌شان وارد می‌آيد و چه سرمايه‌ی عظيمي را از دست می‌دهند و به چه خسران مهیبي مبتلا می‌شوند.


موسیقی، اين زيان موحِش را به طور مسلّم دارد


يك ضرر حتمي و قطعي استماع غناء كه از نظر انسان مسلمان معتقد به خدا ضرري فوق‌العاده عظيم و خطري بي‌نهايت موحِش و هراس‌انگيز است، موضوع واژگون گشتن قلب است و از خدا برگشتن دل! كه ناكامی‌ها و محروميّت‌هاي بي‌پايان به دنبال خود می‌آورد. اگر چه ممكن است بسياري از مردم به بزرگي اين خطر پي نبرند و شايد اصلاً از درك اين معني عاجز باشند كه موسيقي قلب و جان آدمي را وارونه می‌كند يعني چه؟ و اگر بتوانند اين واقعيّت را بفهمند و ضرري را كه از اين راه عائد انسان می‌شود در ميزان عقل خود بسنجند، وحشت‌زده از اين صداهاي نرم و لطيف كه فضاي زندگي مردم را پر كرده و سرگرمشان ساخته است می‌گريزند و از صميم دل می‌گويند:
درود نامحدود بر روان پاك تو يا رسول الله كه به‌منظور زنده نگه داشتن روح انسان و جلوگيري از مرگ دل، دستور تحريم غناء و آواز مهیّج را به امر خدا صادر فرموده‌اي.


مرگ و حيات قلب انسان به چيست؟


آنچه مسلّم است و از نظر ارباب معرفت قابل هیچ گونه شكّ و ترديدي نيست، اين حقيقت است كه انسان در حيات انساني خود شرايط مخصوصي دارد غير از شرايطي كه از جنبه‌ی حيات حيواني و نباتي با ساير حيوانات و نباتات به طور مشترك دارد.
يك بوته‌ی گل با نور خورشيد و باران بهار و خاك مناسب حاجتش رفع می‌شود و حيات نباتي خود را به دست می‌آورد. يك گوسفند با يك من جو و يك خوابگاه و يك حيوان ماده يا نر از نوع خود اشباع می‌شود و شرايط زندگي حيواني‌اش تكميل است.
و اَمَّا الاِنسانُ فَمَا الاِنسانُ وَ ما اَدريكَ مَا الاِنسانُ؛
ولي انسان. او موجود عظيم‌الشّأن و رفيع‌القدري است كه خالقش درباره‌اش فرموده است:
فَإذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ؛[4]
پس وقتي خلقت او را كامل كردم و از روح خود در او دميدم، شما [فرشتگان] در مقابل او به سجده درآييد.
و با اين بيان اشاره به رفعت منزلت و علوّ مقام روح انسان كرده و او را چون دريايي موّاج نشان می‌دهد كه تنها با شرايط مادّي آرام نمی‌شود و با استخدام علل و اسباب طبيعي از جوش و خروش نمی‌افتد و بلكه اگر تمام نيروهاي زميني و آسماني و فرشتگان سماوات نيز در مقابلش خاضع و ساجد گردند، باز در باطن جان احساس كمبود و منقصت كرده و خود را محتاج شرف و كمال ديگري می‌بيند و آتش اشتياق و طلب از عمق روح او شعله می‌كشد و ناآرامش می‌دارد تا آن دم كه با مبدأ هستي كه كلّ الكمال و منبع جمال است آشنا گشته و لذّت انس با خدا را بچشد. در آن موقع است كه آرامش خاصّي در فضاي قلبش پيدا می‌شود و حيات ويژه‌ی انساني را به دست آورده و از لذّت و بهجت مخصوص به خود كامياب می‌گردد.
...ألا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛[5]
...هان! به ياد خداست كه دل‌ها آرام می‌شود.
...فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا يَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً؛[6]
...آن كس كه ايمان به پروردگارش بياورد [و دل به خدا ببندد] نه ترس كمبود و منقصت دارد و نه خوف ذلّت و خفّت.


 
نیایش امام سجّاد(ع) به درگاه خدا


امام‌العارفين زين‌العابدين(ع) به هنگام نيايش و عرض حاجت به خدا چنين می‌گويد:
وَ فِي مُناجاتِكَ رَوحي وَ راحَتي وَ عِندَكَ دَواءُ عِلَّتي وَ شِفاءُ غُلَّتي وَ بَردُ لَوعَتي؛[7]
تنها به وقت راز دل گفتن با تو اي معبود، دلشادم و آسايش جان دارم. با داشتن تو اي خدا، دواي هر درد بي‌درمان و آرام‌بخش قلب سوزان را دارم.
يا نَعيمي وَ جَنَّتي و يا دُنيايَ و آخِرَتِي؛[8]
اي نعمت و اي بهشت من، اي دنيا و آخرت من [اي همه چيز و همه كس من].
خوشا آنان كه الله يارشان بي / بحمد و قل هوالله كارشان بي
خوشا آنان كه دائم در نمازند / بهشت جاودان بازارشان بي
اي خوشا به حال خداجويان و راه خدا پويان!
به‌راستي كه عالم انسان عالم ديگري است و لذّت انس با خدا لذّت ويژه‌اي است! حَيَوان خبر ندارد ز جهان آدميّت.
وه كه چه خوشحالي است حال مناجات با خدا و چه مجلس پرشوري است مجلس انس با معبود! به‌خصوص در آن ساعت از شب كه چشم‌ها در خواب است و صداها خاموش. سكوت و ظلمت نيمه‌شب، آميخته با سطوت و هیبت، بر همه جا مهیمن. در آن موقع شب، بنده‌ی عارف مأنوس با خدا بيدار است و با بدني طاهر و قلبي پرشور و چشمي اشكبار، سجده به پيشگاه خالق يكتا برده و از دل می‌جوشد و از جان می‌خروشد. به زبان ياالله و يا ربّاه می‌گويد و با گوش دل، جواب لبّيك می‌شنود. نسيم لطف و عنايت بر گلستان قلبش می‌وزد و آن چنان روحش را می‌نوازد و با خود همراز و دمساز می‌سازد كه دنيا و مافيها در نظرش بي‌ارزش‌تر از خاك زير پا می‌آيد.
وَ لَوْ لا الْأجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللهُ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أرْوَاحُهُمْ فِي أجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ شَوْقاً إِلَي الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ؛[9]
اگر اجل مقدّر الهی پاي بندشان نبود، از شدّت شوق ثواب و ترس از عقاب، طرفةالعيني مرغ روحشان در قفس تنشان نمی‌زيست.


تنها بهره‌ی آدمی از عمر دنیایی


اين درجه‌ی عاليه‌ی از ارتقاء روحي و رشد عقلي است كه بايد محصول عمر دنيايي انسان باشد و سرمايه‌ی زندگي او در عالم ابدي بعد از مرگ گردد و اساساً ملاك انسانيّت انسان، داشتن همين حالت ارتباط با خدا و مواجه گشتن چهره‌ی قلبش با خداست، ورنه دد است و به صورت انسان مصوّر است.


خودآزمایی


۱- روایت بیان شده از امام باقر، امام صادق و امام رضا(ع) ذيل آيه‌ی لهوالحديث را بیان کنید.
۲- يك ضرر حتمي و قطعي استماع غناء را توضیح دهید.
۳- چه زمانی در فضاي قلب انسان آرامش خاصّي پيدا می‌شود؟

 

پی نوشت ها


[1]ـ مجمع‌البیان، جلد۲، چاپ قدیم، صفحه‌ی ۲۲۸.
[2]ـ کافی، جلد ۶، صفحه‌ی ۴۳۱.
[3]ـ سوره‌ی لقمان، آیه‌ی ۶.
[4]ـ سوره‌ی حجر، آیه‌ی ۲۹.
[5]ـ سوره‌ی رعد، آیه‌ی ۲۸.
[6]ـ سوره‌ی جن، آیه‌ی ۱۳.
[7]ـ مناجات هشتم از مناجات خمس عشرة.
[8]ـ همان.
[9]ـ نهج‌البلاغه‌ی فیض، خطبه‌ی ۱۸۴.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: