انسان و مسئوليت پذيرى
در ميان موجودات، انسان ويژگى خاصى دارد كه همان لياقت تكليفپذيرى است، در صورتى كه موجودات ديگر چنين لياقتى را ندارند.
از آنجا كه جمادات و نباتات علم و ادراك و اراده ندارند، شايستهی تكليف هم نيستند و در برابر اعمالشان مسئوليت ندارند. حيوانات نيز با اين كه نسبت به اعمالشان شعور، احساس و اراده دارند. ليكن چون فاقد عقلاند، نمىتوانند در آثار و عواقب كار خود بينديشند تا بدين وسيله غرايز و اميال خود را كنترل كنند. به همين جهت استعداد پذيرش تكليف را ندارند. حيوانات در برابر نيروى شهوت و غضب تسليم محض هستند و نمىتوانند در چهار چوب ضوابط، قوانين و مقررات زندگى كنند.
همچنين ملائكه لياقت تكليفپذيرى و امر و نهى و تشريع را ندارند. آنها موجوداتى فوق ماده و مادّيات هستند، بلكه عقل محض مىباشند، از نيروى شهوت و غضب برخوردار نيستند و حركت، تكامل و تنزل ندارند. مسئوليت و وظيفهی آنها روشن است و همان راه را طى مىكنند. عصيان و تخلف در بارهی آنها تصور نمىشود، لذا آنها هم نيازى به راهنمايى و تشريع قانون و تكليف ندارند. خدا در بارهی آنها مىفرمايد:
هرگز نافرمانى خدا را نخواهند كرد و به دستورهايش عمل خواهند كرد.[1]
و مىفرمايد:
و هيچ يك از ما (فرشتگان) نيست، جز اين كه مقام و جايگاه معلومى دارد، و همه (براى انجام فرمانهاى خدا) صف كشيدهايم و به تسبيح و ستايش او مشغوليم.[2]
امّا انسان از آفرينش ويژهاى برخوردار است؛ يعنى از يك طرف موجودى است مادى كه از روح نباتى و حيوانى برخوردار مىباشد. در اين مرحله، يك جسم نامى است و از خصايص تغذيه، نمو و توليد مثل برخوردار مىباشد و يك حيوان است كه غرايز و خصايص حيوانى ـ مانند احساس، شعور، ادراك، اراده، حركت با اراده، غريزهی شهوت، غريزهی غضب و مانند آن ـ در وجودش نهاده شده است.
از طرف ديگر داراى روح مجرد ملكوتى و عقل انسانى است كه به وسيلهی آن مىتواند در عواقب و آثار كارهاى خود بينديشد و از اين طريق خواستها و اميال نفسانى خويش را كنترل و مهار كند.
از سوى ديگر موجودى است آزاد و مختار كه مىتواند راه سعادت و كمال خويش را بيابد و با علم و اراده و اختيار آن را برگزيند و دنبال كند.
عبدالله بن سنان مىگويد؟
به امام صادق(ع) عرض كردم: آيا ملائكه افضلاند يا آدمىزادگان؟ فرمود:
اميرالمؤمنين على بن ابى طالب(ع) فرمود: خداى سبحان ملائكه را از عقل بدون شهوت بيافريد و در حيوانات شهوت را بدون عقل قرار داد. امّا در آدمىزاد عقل و شهوت را با هم تركيب كرد. پس هر كس كه عقلش بر شهوتش غلبه نمايد او از ملائكه بهتر است و هر كس كه شهوتش بر عقلش چيره شود، از حيوانات بدتر خواهد بود.[3]
در اثر همين آفرينش ويژه است كه انسان مىتواند مورد تكليف و امر و نهى قرار گيرد، و مسئوليت و امانت الهى را بپذيرد.
در قرآن آمده:
ما امانت خود را (تكليف) بر آسمانها و زمين عرضه داشتيم، پس آنها (در اثر عدم لياقت) از تحمل آن امتناع ورزيدند و ترسيدند، ليكن انسان امانت ما را پذيرفت، زيرا انسان ستمكار و نادان است.[4]
بعضى مفسرين امانت را در اين آيه به تكليف تفسير كردهاند؛ يعنى خداى متعال تكليف را بر زمين و آسمان عرضه داشت، ليكن در اثر عدم لياقت و استعداد ذاتى براى پذيرش تكليف، از پذيرفتن آن امتناع ورزيدند، آفرينش آنها چنان بود كه نمىتوانستند در محدودهی تشريع قوانين و امر و نهىها زندگى كنند، چون علم، اراده و اختيار نداشتند. آنها مسخّر ارادهی الهى بودند و تخلف و عصيان برايشان تصور نداشت. امّا انسان در اثر آفرينش ويژهاش مىتوانست تكليف را بپذيرد و پذيرفت. چون ظلوم و جهول بود، يعنى ستم و جهل دربارهاش امكان داشت. لياقت و استعداد اين را داشت كه مورد تكليف و امر و نهى قرار گيرد. لذا نياز داشت تا برنامهی زندگى حركت و تكاملش را از جانب خدا دريافت كند. به همين جهت، مقتضاى لطف الهى كه وسيلهی تكامل هر موجودى را در اختيارش نهاده، چنين بود كه برنامهی تكامل و سعادت انسان نيز به وسيلهی پيامبران ارسال كرده و در اختيارش قرار دهد. در قرآن مىفرمايد:
ما آدمى را از نطفهاى آميخته بيافريديم. تا او را امتحان كنيم، پس او را شنوا و بينا ساختيم. راه را به او نشان داديم، يا سپاسگزار است يا ناسپاس.[5]
موضوع مسئوليت داشتن و مكلف بودن انسان امرى است مسلم و پيامبران مبعوث شدند تا اين مسئوليت بزرگ را بر انسانها عرضه بدارند و در انجام آن يار و مددكارشان باشند.
محمد بن عماره مىگويد:
از حضرت صادق(ع) پرسيدم: چرا خدا بندگان را بيافريد؟ فرمود: خداى تبارك و تعالى بندگانش را عبث نيافريد و آنها را باطل و بيهوده رها نكرد، بلكه آنها را آفريد تا قدرت خود را اظهار نمايد و طاعتش را بر آنان تكليف كند، تا به اين وسيله مستوجب رضوان الهى قرار گيرند. خدا بندگان را نيافريد تا از آنها نفعى ببرد يا به وسيلهی آنها از خودش دفع ضررى بكند، بلكه بيافريد تا به آنان نفعى برساند و آنها را به نعمتهاى ابدى آخرت نائل گرداند.[6]
خدا در قرآن مىفرمايد:
آيا گمان مىكنيد شما را عبث و بيهوده بيافريديم و به سوى ما باز نمىگرديد؟[7]
بنابراين، انسان موجودى است مسئول و مكلف. مسئوليت انسان همگانى است. هر انسانى در برابر ديگران و بالاخص در برابر زيردستان خود مسئوليت دارد.
پيامبر اسلام(ص) فرمود:
همهی شما نگهبان و مدبر هستيد. همهی شما نسبت به زيردستان خود مسئولايد. پس والى و امير نسبت به رعيت خود مسئوليت دارد. مرد سرپرست خانواده است و نسبت به آنها وظيفه دارد. زن نگهبان خانهی شوهر و فرزندان اوست و نسبت به آنها مسئوليت دارد. بنده هم نگهبان اموال مولاى خود مىباشد و در اين باره مسئوليت دارد. آگاه باشيد كه همهی شما بندگان هستيد و نسبت به رعيت خود مسئوليت داريد.[8]
1- چرا گیاهان و حیوانات استعداد پذيرش تكليف را ندارند؟
2- به چه دلیل ملائكه لياقت تكليفپذيرى و امر و نهى و تشريع را ندارند؟
3- تفسیر آيه 72 سوره احزاب را بیان کنید.
[1]. تحريم (66) آيه 6: «لا يَعْصُونَ اللهَ ما أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ».
[2]. صافات (37) آيهی 164: «و ما منّا الّا له مقام معلوم و إنّا لنحن الصّافون و إنّا لنحن المسبّحون».
[3]. بحارالأنوار، ج 60، ص 299: عبدالله بن سنان، قال سألت أبا عبدالله جعفر بن محمد الصادق(ع)، فقلت: الملائكة أفضل أم ابن آدم؟ فقال: «قال اميرألمؤمنين عليّ بن أبي طالب(ع): إنّ الله عزّوجّل رَكَّبَ في الملائكة عقلاً بلاشَهوةٍ، و ركّب في البهائم شهوةً بلاعقلٍ، و رَكَّبَ في بني آدم كلتيهما، فمن غَلَبَ عقلُه شهوتَه فهو خيرٌ، من الملائكةِ و من غَلَبَ شهوتُه عقَلَه فهو شَرٌّ من البهائِم».
[4]. احزاب (33) آيه 72: «إِنّا عَرَضْنَا الأَمانَةَ عَلَى السَّمواتِ وَالأَرْضِ وَالجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْها وَحَمَلَها الإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً».
[5]. انسان (76) آيات 2 ـ 3: «إِنّا خَلَقْنا الإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً * إِنّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمّا شاكِراً وَ إِمّا كَفُوراً».
[6]. بحارالأنوار، ج 5، ص 313: جعفر بن محمد بن عمارة عن أبيه، قال: سألت الصادق جعفر بن محمد(ع)، فقلت له: لِمَ خَلقَ الله الخلق؟ فقال: «إنّ اللهَ تبارَك و تعالى لم يَخْلُقْ خلقَه، عبثاً و لم يَتْرُكْهم سُدىً، بل خَلَقَهم لإِظهارِ قُدرتِهً و ليُكَلّفَهم طاعَته، فَيستوجبوا بذلك رضوانَه، و ما خَلَقَهم ليَجلِبَ منهم منَفعةً، ولا لِيدُفِعَ بهم مضّرةً، بل خَلَقَهم لِيَنَفعَهم و يُوصِلَهم إلى نعيمِ الأبدِ».
[7]. مؤمنون (23) آيه 115: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ».
[8]. صحيح مسلم، ج 3، ص 459: «ألا كُلُّكم راعٍ و كُلّكُم مَسؤولٌ عن رعيّتهِ. فالأمير الذي على الناس راعٍ و هو مسؤول عن رعيّتِه، و الرجلُ راعٍ على أهلِ بيتِه و هو مسؤولٌ عنهم. و المرأةُ راعِيةٌ على بيت بعلِها و وُلدِه و هي مسؤولةٌ عنهم، و العبدُ راعٍ على مالِ سيّدهِ و هو مسؤولٌ عنه. ألا فكُلّكُم راعٍ و كُلّكُم مسؤول عن رعيّتهِ».
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت