کد مطلب: ۵۶۰۵
تعداد بازدید: ۴۴۴
تاریخ انتشار : ۰۴ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۲۲
شیعه پاسخ می‌گوید | ۲۰
بسر بن سعید مى‌گوید: عثمان به محلّ جلوس آمد، آب وضو خواست و مضمضه و استنشاق کرد (در دهان و بینى گرداند) سپس صورتش را سه بار و دست‌ها را هر کدام سه بار شست و سر و پاها را سه بار مسح کرد و بعد گفت: پیامبر(ص) را دیدم این گونه وضو مى‌گرفت (سپس از حاضران که جماعتى از صحابه‌ی رسول خدا(ص) بودند، تصدیق خواست و گفت) آیا همین طور است اى حاضران؟ همه گفتند: آرى!».[4]

فصل هشتم: مسح پاها در وضو | ۲


روایات اسلامی و مسح بر پاها


فقهای امامیّه در این عقیده متّفق هستند که چیزى جز مسح بر پاها در وضو پذیرفته نیست، و روایات وارده از طرق اهل بیت(ع) نیز در این معنا صراحت دارد و حدیث امام باقر(ع) را در بالا ملاحظه کردید، و احادیث در این زمینه بسیار است.
ولى احادیثى که در منابع اهل سنّت آمده است، کاملاً با هم متفاوت است. ده‌ها حدیث به مسأله‌ی مسح بر پاها اشاره مى‌کند یا مى‌گوید، پیامبر(ص) بعد از مسح سر، پاها را مسح مى‌فرمود، در حالى که در احادیث دیگرى شستن پاها را به پیامبر(ص) نسبت مى‌دهد و در بعضى مسح بر روى کفش‌ها!
احادیث گروه اوّل که فقط مسح را مى‌گوید، از کتب معروفى مانند:
1ـ صحیح بخارى
2ـ مسند احمد
3ـ سنن ابن ماجه
4ـ مستدرک حاکم
5ـ تفسیر طبرى
6ـ درّالمنثور
7ـ کنزالعمّال و غیر آن، که اعتبار آن‌ها نزد برادران اهل سنّت مسلّم است.
و راویان این روایات افرادى همچون:
1ـ امیرمؤمنان على(ع)
2ـ ابن عبّاس
3ـ انس بن مالک (خادم مخصوص پیامبر(ص))
4ـ عثمان بن عفان
5ـ بسر بن سعید
6ـ رفاعه
7ـ ابوظبیان، و غیر آنها از روات معروف دیگر هستند.
و در این جا به ذکر پنج روایت از آن روایات قناعت مى‌کنیم، و چه عجیب است سخن کسانى مانند آلوسى مفسّر معروف، که مى‌گوید مسح بر پاها فقط یک روایت بیشتر ندارد که دستاویز شیعه شده است!![1]
«عَنْ عَلِى بْنِ أبِى طَالِبٍ(ع) قَالَ: کُنْتُ أرى أنَّ بَاطِنَ الْقَدَمَیْنِ أحَقُّ بِالْمَسْحِ مِنْ ظَاهِرِهِمَا حَتَّى رَأَیْتُ رَسُولَ اللهِ(ص) یَمْسَحُ ظَاهِرَهُمَا؛ امیرمؤمنان على(ع) مى‌گوید: من فکر مى‌کردم کف پاها براى مسح کردن از روى پاها سزاوارتر است تا این که دیدم رسول خدا(ص) روى پاها را مسح مى‌کند».[2]
این حدیث با صراحت مسح روى پاها را از پیامبر(ص) آن هم به وسیله‌ی شخصى مانند على(ع) ذکر مى‌کند.
«عن ابى مطر قال: بینما نحن جلوس مع على(ع) فى المسجد جاء رجل إلى على(ع) و قال: أرنى وضوء رسول الله(ص) فدعا قنبر فقال: اتیتنى بکوز من ماء، فغسل یده و وجهه ثلاثاً فأدخل بعض أصابعه فى فیه و استنشق ثلاثاً و غسل ذارعیه ثلاثاً و مسح رأسه واحدة... و رجلیه إلى الکعبین؛ ابى مطر مى‌گوید: هنگامى که ما خدمت على(ع) در مسجد نشسته بودیم مردى آمد و به حضرتش عرض کرد: وضوى رسول خدا(ص) را به من نشان بده، حضرت قنبر را صدا زد و فرمود کوزه‌اى از آب بیاور، سپس دست و صورتش را سه بار شست و انگشت در دهان کرد (و مسواک نمود) و سه بار استنشاق کرد و (صورت و) دست‌ها را سه بار شست و یک بار سر و پاها را تا بر آمدگى پشت پا مسح نمود».[3]
گرچه هر دو حدیث به وسیله‌ی امیرمؤمنان على(ع) از پیغمبر اکرم(ص) نقل شده است، ولى از دو جریان مختلف خبر مى‌دهد که قدر مشترک آنها مسح بر پاها به هنگام وضو گرفتن رسول خداست.
«عن بسر بن سعید قال: أتى عثمان المقاعد فدعا بوضوء فتمضمض واستنشق ثمّ غسل وجهه ثلاثاً و یدیه ثلاثاً ثلاثاً ثمّ مسح برأسه و رجلیه ثلاثاً ثلاثاً، ثمّ قال: رأیت رسول الله(ص) هکذا توضّأ، یا هؤلاء أکذلک؟ قالوا: نعم، لنفر من أصحاب رسول الله(ص) عنده؛ بسر بن سعید مى‌گوید: عثمان به محلّ جلوس آمد، آب وضو خواست و مضمضه و استنشاق کرد (در دهان و بینى گرداند) سپس صورتش را سه بار و دست‌ها را هر کدام سه بار شست و سر و پاها را سه بار مسح کرد و بعد گفت: پیامبر(ص) را دیدم این گونه وضو مى‌گرفت (سپس از حاضران که جماعتى از صحابه‌ی رسول خدا(ص) بودند، تصدیق خواست و گفت) آیا همین طور است اى حاضران؟ همه گفتند: آرى!».[4]
این حدیث نشان مى‌دهد نه تنها عثمان، بلکه جماعت دیگرى از صحابه نیز با صراحت گواهى مى‌دادند که مسح بر پاها برنامه‌ی پیغمبر اکرم(ص) در وضو بوده است. (هر چند سه بار مسح سر و پا دارد که ممکن است در نظر بعضى از آنان مستحب باشد، یا از اشتباه راوى).
«عن رفاعة بن رافع أنّه سمع رسول الله(ص) یقول: أنّه لا تتمّ صلوة لأحد حتّى یسبغ الوضوء، کما أمره الله عزّ و جلّ یغسل وجهه و یدیه إلى المرفقین و یمسح برأسه و رجلیه إلى الکعبین؛ رفاعه مى‌گوید از رسول خدا(ص) شنیدم که مى‌فرمود نماز هیچ یک از شما صحیح نیست تا وضو را آن گونه که خداوند متعال دستور داده انجام دهد: صورت و دست‌ها را تا مرفق بشوید و سر و پاها را تا برآمدگى روى پا مسح نماید».[5]
«عن ابى مالک الأشعرى أنّه قال لقومه: اجتمعوا اصلّى بکم صلوة رسول الله(ص) فلمّا اجتمعوا قال: هل فیکم أحد من غیرکم؟ قالوا: لا، إلاّ ابن اخت لنا، قال: ابن اخت القوم منهم، فدعا بجفنة فیها ماء فتوضّأ و مضمض و استنشق و غسل وجهه ثلاثاً و ذراعیه ثلاثاً ثلاثاً و مسح برأسه و ظهر قدمیه ثمّ صلّى بهم؛ از ابى مالک اشعرى نقل شده که به قوم خود گفت: جمع شوید تا نمازى همچون نماز رسول خدا(ص) براى شما بخوانم، هنگامى که اجتماع کردند، گفت: آیا در میان شما از کسى از غیر شما هست؟ گفتند: نه، مگر یکى از خواهرزاده‌هاى ما (که شوهرش از قبیله‌ی دیگر است) گفت: خواهر زاده نیز جزء قبیله محسوب مى‌شود (این تعبیر نشان مى‌دهد که نظام حاکم مانع از این بوده که نماز یا وضوى رسول خدا(ص) آنچنان که بوده ـ به دلایل سیاسى ـ توضیح داده شود) در این هنگام ظرف آبى خواست و وضو گرفت، مضمضه و استنشاق کرد و صورتش را سه بار شست، همچنین دست‌ها را سه بار، و سر و پشت پاها را مسح کرد، سپس با آنها نماز خواند».[6]
آنچه در بالا آمد تنها بخش کوچکى از روایاتى است که در کتب معروف اهل سنّت، به وسیله‌ی راویان معروف نقل شده است.
بنابراین آنها که مى‌گویند حدیثى دراین باره نقل نشده یا فقط یک حدیث بیشتر دلالت بر مسح بر پاها ندارد، افراد ناآگاه و متعصّبى هستند که گمان مى‌کنند چشم پوشى و انکار واقعیّت‌ها مى‌تواند واقعیّت‌ها را از میان بردارد.
این‌ها مانند کسانى هستند که دلالت آیه‌ی سوره‌ی مائده را بر وجوب مسح انکار کرده‌اند، حتّى گفته‌اند آیه‌ی مزبور صریح در غسل به معناى شستن است که شرح آن گذشت.


روایات مخالف


انکار نمى‌کنیم که دو دسته روایت معارض با روایات سابق در منابع معروف برادران اهل سنّت وجود دارد.
نخست روایاتى است که مى‌گوید پیامبر(ص) پاهاى خود را هنگام وضو مى‌شست، و دیگر روایاتى که مى‌گوید نه پاها را مى‌شست و نه مسح مى‌کرد، بلکه مسح بر کفش‌ها مى‌نمود!!
ولى نباید این قاعده‌ی مسلّم علم اصول را فراموش کرد که اگر دو گروه از روایات درباره‌ی یک مسأله با هم تعارض داشته باشند، باید نخست به سراغ جمع دلالى رفت یعنى آنها را طورى تفسیر کرد که هر دو با هم سازش داشته باشد (البتّه با موازین فهم عرفى).
و اگر ممکن نشد باید آنها را بر کتاب الله عرضه کرد یعنى باید دید کدام یک مطابق قرآن است آن را گرفت و دیگرى را رها کرد، این دستورى است که با ادلّه‌ی معتبر ثابت شده است.
بنابراین مى‌توان میان روایات مسح و غسل (شستن پاها) چنین جمع کرد که رسول خدا(ص) وظیفه‌ی مسح را در وضو انجام مى‌داده، و بعد براى نظافت پاها، گاهى پاها را مى‌شسته است، بى آن‌که جزء وظیفه‌ی وضو باشد، بعضى از راویان که ناظر این صحنه بوده‌اند چنین پنداشته‌اند که شستن پاها جزء وظیفه‌ی وضوست.
اتّفاقاً در میان شیعیان نیز بسیارى چنین کارى را مى‌کنند و بعد از آن که وظیفه‌ی وضو یعنى «مسح» را انجام دادند، پاهاى خود را به طور کامل براى نظافت مى‌شویند.
این کار در آن محیط که به خاطر گرمى هوا از نعلین استفاده مى‌شد نه از کفش‌هاى پوشیده، لازم‌تر به نظر مى‌رسید، زیرا نعلین پاها را به طور کامل از آلودگى حفظ نمى‌کند.
به هر حال وظیفه‌ی واجب یعنى مسح، امرى جدا از شستشوى متعارف پاها بوده است.
این احتمال نیز وجود دارد، که اجتهاد در مقابل نص، جمعى از فقیهان را به فتواى به غسل و شستن پاها وادار کرده، چون فکر کرده‌اند آلودگى پاها تنها با شستن از بین مى‌رود، سپس ظاهر آیه‌ی سوره‌ی مائده را که دستور به مسح مى‌دهد رها ساخته‌اند، همان گونه که در کلمات بعضى از دانشمندان اهل سنّت در بحث‌هاى سابق گذشت که مى‌گفتند بهتر آن است که پاها را به خاطر آلودگى که دارند بشوییم و مسح کافى نیست.


خودآزمایی


1- سه مورد از کتب معروفى که فقط مسح پا را صحیح می‌دانند، نام ببرید.
2- چه عاملی باعث شد که جمعى از فقیهان به فتواى غسل و شستن پاها وادار شوند؟ توضیح دهید.
3- چگونه مى‌توان میان روایات مسح و غسل (شستن پاها) جمع کرد؟

 

پی نوشت ها


[1]. روح المعانى، جلد 6، صفحه‌ی 87.
[2]. مسند احمد، جلد 1، صفحه‌ی 124.
[3]. کنزالعمّال، جلد 9، صفحه‌ی 448.
[4]. مسند احمد، جلد 1، صفحه‌ی 67.
[5]. سنن ابن ماجه، جلد 1، صفحه‌ی 156.
[6]. مسند احمد، جلد 5، صفحه‌ی 342.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: