وحشتناكترین زیان موسیقی بر انسان همین است
بدون تردید استماع موسیقی و سر و كار داشتن با نغمههای محرّك و آهنگهای مهیّج، شدیدترین لطمهای كه به روح انسان وارد میآورد همین است كه این حال گرامی ارتباط با خدا را كه مایهی انسانیّت انسان است از دستش میگیرد و دل را كمكم و تدریجاً به طوری كه خود آدم هم متوجّه نمیشود از خدا بر میگرداند و جان انسان پشت به خدا میكند و قلب، قلب منكوس و واژگون میگردد. طوری میشود كه دیگر از یاد خدا و از عبادت و مناجات با خدا لذّتی نمیبرد! از نماز و دعا و قرآن حلاوتی نمیفهمد! به فرمودهی خداوند متعال:
...وَ لا یَاْتُونَ الصَّلاةَ إلاّ وَ هُمْ كُسالی وَ لا یُنْفِقُونَ إلاّ وَ هُمْ كارِهُونَ؛[1]
...نماز نمیخوانند مگر با كسالت؛ انفاق نمیكنند مگر با كراهت.
مساجد و مجالس وعظ و نصیحت در نظرش سنگین و خسته كننده میآید. بلكه یك نوع حال تنفّر و اشمئزاز از ذكر خدا و اولیای خدا در دلش پیدا میشود آن چنان كه خدا میفرماید:
وَ إذا ذُكِرَ اللهُ وَحْدَهُ اشْمَأزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إذا ذُكِرَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ إذا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ؛[2]
وقتی اسم خدا به میان بیاید، دلهای مردم بیایمان به آخرت، مشمئز گشته و حال تنفّر و انزجار پیدا میكنند امّا همین كه صحبت دیگران پیش آید [برنامههای ضدّ خدا مطرح شود، چون موافق با شهوات حیوانی آنهاست] در آن موقع، آنان خوشحال و فرحناك میگردند [از شدّت خوشحالی در پوست خود نمیگنجند].
بله، آدم اُلفت گرفتهی با موسیقی آنچه در مغزش پیچیده و فضای قلبش را پر كرده همان صدای خوش است و آهنگ خوش. آنچه كه در دل به او عشق میورزد و با او نرد محبّت میبازد، همان خوانندهی خوش لحن است و خوش آهنگ. دائماً به او فكر میكند و آهنگ و تصنیف او را زمزمه میكند. دیگر خدا رفت!!
رخت بربست زدل، دوست به هنگام وداع / با غمت گفت كه یا جای تو یا جای من است
...ألا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ؛[3]
...به هوش آیید! این همان زیان آشكار است.
آیا زیان و خسرانی از این ننگینتر و ذلّتبارتر سراغ دارید؟ آیا بدبختی و سیهروزی از این دردناكتر به عالم شناختهاید كه آدمی خود را از شرف اعلای قُرب ربوبی و مجاورت حضرت كلالكمال و جمیل علیالاطلاق سقوط داده و در لجنزار پستترین دركات حیوانی غوطهور گردد؟ خدا را از فكر و ذكر خود بیرون كرده و قلب و گوش و زبان خود را دربست در اختیار زنان و مردان آلوده و ایمانسوز بگذارد!! به راستی چه معاملهی زیانبخشی!
وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ...؛[4]
فروختند برادران یوسف، یوسف را به دراهم معدودی [بهای ناچیزی]...!
فروختند این مردم نادان بیانصاف نیز گوهر ایمان و آشنایی با خدا را و خریدند محبّت و آشنایی با زنان و مردان آوازهخوان و ضدّ خدا را. آیا این معامله سفیهانه نیست؟!
اُولئِكَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدَی فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدِینَ؛[5]
اینان آن كسانند كه ضلالت و گمراهی را با هدایت معاوضه كردهاند؛ پس سودی از معاملهی خود نبردهاند و راهی به سعادت نیافتهاند.
ای مسلمانانی كه در خانههای خود رادیو و تلویزیون دارید! امتحان كنید افراد خانوادهی خود را و ببینید آیا بچّههای شما با خدا و اولیای خدا بیشتر رابطه دارند یا با خوانندگان رادیو؟ آیا محبّت خدا در دلشان نشسته است یا محبّت زنان آوازهخوان؟ ببینید آیا كلام خدا و رسول و امامان در زبانشان بیشتر جریان دارد یا شعر و تصنیف و آهنگ زنان و مردان خوانندهی رادیو؟
این آزمایش ساده را به عمل بیاورید و آن وقت به بدبختی خود و فرزندان خود اشك تأثّر بریزید و باور كنید كه استماع موسیقی چه آتشی در دلها برافروخته و چه فسادی به بار آورده است. تصدیق بفرمایید كه موسیقی، درست مانند ماری خوشخطّ و خال، آن چنان كه امام امیرالمؤمنین(ع) دربارهی دنیا میفرماید:
لَیِّنٌ مَسُّهَا وَ السَّمُّ النَّاقِعُ فِی جُوْفِهَا؛[6]
زیر این ظاهر زیبا و فریبندهاش سمّی كشنده و قتّال دارد!
به هر خانهای قدم بگذارد، بعد از گذشت زمانی، چنان نیش خود را فرو كرده و زهر خود را به جان افراد آن خانه میریزد و آتشی از هوس آلودگی و غفلتزدگی و بیگانگی از خدا در عمق روحشان میافروزد كه دیگر با هیچ آبی خاموش نمیشود و راهی به سعادت نمییابد. گوشی كه آواز هوسانگیز زنان را شنیده و چشمی كه پیكر عفّتسوز آنها را در صفحهی تلویزیون دیده و آتش هوس در وجودش شعلهور گشته است، مگر میتواند سخن خدا را بشنود و سرّ حجاب زن را بفهمد؟! این قرآن كلام خدای حكیم است كه دنبال آیهی لهوالحدیث میفرماید:
وَ إذا تُتْلَی عَلَیْهِ آیاتُنا وَلَّی مفسْتَكْبِراً كَأنْ لَمْ یَسْمَعْها كَأنَّ فِی اُذُنَیْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ ألِیمٍ؛[7]
حاصل مضمون آیهی شریفه آن كه: آدمی كه به لهوالحدیث مأنوس گشته و خوراك روحیاش ساز و آوازهای محرّك و مهیّج باشد، تدریجاً مبتلا به یك نوع بیماری روحی میگردد كه قرآن حكیم از آن بیماری تعبیر به «وقر» میفرماید:
كَأنفی اُذُ نیه وَقْراً؛[8]
یعنی سنگین گوشی. گوش جانش سنگین میشود به طوری كه شنیدن آیات الهی و درك حقایق آسمانی برای او غیر ممكن میگردد. وقتی آیات خدا بر او خوانده شود، با یك نوع تكبّر و انزجار و تنفّر، از آن روگردان میشود، گویی كه اصلاً نشنیده است!
فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ ألِیمٍ؛
پس بشارت ده به چنین آدم بدبختی كه عذاب دردناك در كمین اوست.
خداوند حكیم بهمنظور توجّه دادن بشر و آگاه ساختن انسان به طرق اضلال و اغوای شیطان، خطاب به شیطان میفرماید:
وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ...؛[9]
هر كدام از آنها را كه بتوانی با صدای خود تحریك كن...
"استفزاز" در لغت عرب به معنی ازعاج بعد الاستخفاف است. یعنی چیزی را اوّل سست كردن و سپس از جا كندن.[10]
میخی كه در تختهای یا زمینی سخت، محكم جا گرفته است به آسانی كنده نمیشود امّا وقتی اطراف آن را خالی كردید و پایهاش سست شد با یك تكان مختصر از جا كنده میشود. عقل آدمی بسان میخ پولادین در ساختمان وجودش به كار رفته است و كشتی وجود او را در دریای پرتوفان زندگی، آرام نگه میدارد و انسان عاقل به این آسانی تسلیم امواج هوسهای نفسانی نمیشود و خود را به هلاكت نمیافكند. امّا همین كه عاملی مخرّب و شیطانی به سراغ عقل آمد و به شل كردن پایهاش پرداخت و آن را سست و سبك ساخت، در آن موقع است كه آدم سستعقل و سبكسر با كوچكترین اشارهی شیطان و جنبش هوس، تكان خورده و از جا كنده میشود و تسلیم امواج تمایلات افراطی نفس میگردد و رو به فساد و تباهی میرود! و آن عامل مخرّب سست كنندهی پایهی عقل انسان، به بیان قرآن كریم، صوت شیطان است. تفسیر مجمع البیان ذیل همین آیه میگوید: صوت شیطان به غناء و مزامیر و ملاهی یعنی"موسیقی" تفسیر شده است.[11]
از نظر قرآن حكیم، سازهای مهیّج و آوازهای محرّك كه آدمی از شنیدنش تغییر حال مییابد و آب هوس در پوست قلبش میدود و بخار هوی در دماغ جانش میپیچد و دلش زیر و زبر میشود، به طور مسلّم صدای شوم شیطان است كه به وسیلهی آن به استفزاز آدمزادگان پرداخته و با مهارتی خاصّ، عقلهای مرد و زن، پیر و جوان را بیپایه و سست و سبك میسازد و آنگاه با یك اشاره آنان را از جا كنده و دنبال خود به میخانهها و رقّاصخانهها و مراكز فحشا و اماكن فساد میكشاند.
موسیقی، اعصاب را تخدیر كرده و عقل را مختلّ و دل را شهوتآلود میسازد و یك حالت التهاب در جان آدم بهوجود میآورد. مانند پارچهای كه به نفت یا بنزین آلوده باشد؛ چگونه آمادهی اشتعال و آتش گرفتن است و كوچكترین جرقّهی آتش كه به آن نزدیك شود شعلهور گشته و خسارتها بهبار میآورد؟ همچنین آدمی كه سروكار با موسیقی و ساز و آواز مهیّج دارد جان و دلش شهوتآلود است و آمادهی اشتعال به آتش عصیان وگناه. از شنیدن آن صداهای لطیف و شورانگیز، احساسات حادّ و آتشین جنسی در وجودش به هیجان آمده و همچون آدم تشنهای دنبال صحنهی گناه میگردد به طوری كه كوچكترین وسیلهای كافی است كه آتش به خرمن عفّت و ایمانش زده و او را به درّهی انحراف و تباهی بكشاند و بدبختیها به بار آورد.
۱- شدیدترین لطمهای كه استماع موسیقی و سر و كار داشتن با نغمههای محرّك و آهنگهای مهیّج به روح انسان وارد میآورد، کدام است؟
۲- مضمون آیهی ۷ سورهی لقمان را بیان کنید.
۳- قرآن حكیم از کدام بیماری تعبیر به «وقر» میفرماید؟
[1]ـ سورهی توبه، آیهی ۵۴.
[2]ـ سورهی زمر، آیهی ۴۵.
[3]ـ همان، آیهی ۱۵.
[4]ـ سورهی یوسف، آیهی ۲۰.
[5]ـ سورهی بقره، آیهی ۱۶.
[6]ـ نهجالبلاغهی فیض، جلد۲، باب حکم، حکمت ۱۱۵.
[7]ـ سورهی لقمان، آیهی ۷.
[8]ـ المنجد، مادهی وقر مینویسد: وَ قَرَتْ اُذُنُهُ: ثَقُلَتْ اَوْ ذَهَبَ سَمُعُهُ كُلُّهُ وَ صَمَّتْ اُذُنُهُ.
[9]ـ سورهی بنی اسرائیل، آیهی ۶۴.
[10]ـ مجمع البحرین، مادهی فزز: استفزّه اذا استخفه و اخرج عن داره و ازعجه.
[11]ـ مجمع البیان، جلد ٢، چاپ قدیم، صفحهی ٦٣.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت