کد مطلب: ۵۶۲۸
تعداد بازدید: ۷۷۳
تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۳
نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی | ۹۹
البته بحث ایثار در جای دیگری باید توضیح داده شود اما آنچه فعلاً به بحث ما ارتباط پیدا می‌کند و برای عموم مؤمنان همیشه و بدون استثناء مطرح می‌باشد همان معنی اول است که در تعالیم دینی و معارف اسلامی به عنوان یک ارزش و فضیلت بر آن تأکید و ترغیب فراوان شده است. پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم حتی در دعایش برخورداری از حدّ کفاف را به عنوان ارزش برای خود و دوستانش مطرح می‌کند.

فصل بیست و یکم؛ قناعت| ۱

 

قناعت


قناعت یکی دیگر از ویژگیهای افراد با ایمان و از امتیازات انسانهای با فضیلت است؛ افراد خودساخته و آراسته دارای روحیه‌ی قناعت و عزت‌اند و در پرتو این روحیه‌ی عالی هیچگاه چشم طمع به مال و منال دیگران ندوخته و برای کسب مال و مقام شخصیت والای خویش را خرد نمی‌کنند. افراد قانع در زندگی به مقدار ضرورت و کفاف بسنده کرده و به کمتر از آن نیز خشنودند. مهمترین بارزه‌ی صفت قناعت همان رضایت خاطر و روحیه‌ی بالای انسانهای قانع نسبت به مقدّرات عالم است. قناعت از مکارم اخلاق و از خصایص پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم است. ما نیز به پیروی از آن بزرگوار که اسوه و الگوی ما است باید خود را به این صفت متّصف کنیم.
امام صادق علیه السلام فرمود:
إنَّ اللهَ خَصَّ رَسُولَهُ بِمَکارِمِ الْأخْلاقِ فَامْتَحِنُوا أنْفُسَکُمْ فَإنْ کانَتْ فیکُمْ فَاحْمَدُوا اللهَ وَ ارْغَبُوا اِلَیْهِ فِی الزِّیادَةِ مِنْها فَذَکَرَها عَشَرَةً الْیَقینَ وَ الْقَناعَةَ وَ الصَّبْرَ وَ الشُّکْرَ و الْحِلْمَ وَ حُسْنَ الخُلْقِ وَ السَّخاءَ وَ الْغیرَةَ وَ الشَّجاعَةَ وَ الْمُرُوَّةَ.[1]
خداوند امتیاز پیامبرش را به مکارم اخلاق قرار داد، شما نیز خود را در این مورد بیازمایید. اگر این ویژگیها در شما بود خدا را سپاس گویید و از او بخواهید که آنها را زیادتر کند. این امتیازات عبارت است از: یقین، قناعت، صبر، شکر، رضا، حُسن خلق، سخاوت، غیرت، شجاعت و مردانگی.
قناعت دارای دو مرتبه‌ی عالی و اعلی است. مرتبه‌ی نخست، راضی بودن به حدّ ضرورت و کفاف، و مرتبه‌ی دوم رضایت به کمتر از آن است.
راغب اصفهانی می‌گوید:
القَناعَةُ الاِجتزاء بِالیَسیِر مِنَ الاَعراضِ المُحتاجِ اِلَیهَا.[2]
قناعت اکتفا به مقدار ناچیزی از وسایل زندگی در حدّ ضرورت و نیاز است.
و در جای دیگر گفته است:
القِناعة الرِّضا بِمَا دُونَ الکَفاف.[3]
قناعت راضی بودن به کمتر از مقدار کفاف است.
طریحی حدّ کفاف را این‌گونه تفسیر می‌کند:
الکَفافُ مَا یَکف عَنِ المَسألةِ وَ یَستغنِی.[4]
کفاف آن اندازه از امکانات زندگی است که انسان را از دیگران بی‌نیاز کند و او را از سؤال و دریوزگی بازدارد.[5]
قناعت به هر دو معنی از صفات عالیه‌ی انسانی و از خصایص انبیاء و اولیاء و صالحان است.
البته، مرتبه‌ی دوم مهمتر از مرتبه‌ی اول است زیرا انسان قانع در این مرتبه علاوه بر قناعت از روحیه‌ی ایثار و گذشت نیز برخوردار است، که:
... وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ.[6]
... دیگران را بر خود ترجیح می‌دهند هرچند خود نهایت احتیاج را دارند.
البته بحث ایثار در جای دیگری باید توضیح داده شود اما آنچه فعلاً به بحث ما ارتباط پیدا می‌کند و برای عموم مؤمنان همیشه و بدون استثناء مطرح می‌باشد همان معنی اول است که در تعالیم دینی و معارف اسلامی به عنوان یک ارزش و فضیلت بر آن تأکید و ترغیب فراوان شده است. پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم حتی در دعایش برخورداری از حدّ کفاف را به عنوان ارزش برای خود و دوستانش مطرح می‌کند.


دعای پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم


امام صادق علیه السلام فرمود که رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم در مقام دعا عرضه می‌داشت:
اَللّهُمَّ ارزُقْ مُحَمَّداً وَالَ مُحَمَّدٍ وَ مَنْ اَحَبَّ مُحَمَّداً وَالَ مُحَمَّدٍ الْعَفافَ وَالْكَفافَ وَارْزُقْ مَنْ أبْغَضَ مُحَمَّداً وَالَ مُحَمَّدٍ الْمالَ وَالْوَلَدَ.[7]
خدایا! به محمد و آل محمد و دوستانشان عفّت نفس و پاکدامنی و به اندازه‌ی کفایت روزی مرحمت فرما و به دشمنان آنها مال و فرزند [فراوان] بده.[8]
در حدیث از امام سجّاد علیه السلام نقل شده است که فرمود:
مَرَّ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ وَسَلَّمَ بِراعي اِبِلٍ فَبَعَثَ يَسْتَسْقيهِ فَقالَ: اَمّا ما في ضُرُوعِها فَصَبُوحُ الْحَيِّ وَ اَمّا ما في انِيَتِنا فَغَبُوقُهُمْ فَقالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَالِهِ وَسَلَّمَ: اَللّهُمّ أَكْثِرْ مالَهُ وَ وَلَدَهُ، ثُمَّ مَرَّ بِراعي غَنَمٍ فَبَعَثَ إلَيْهِ يَسْتَسْقيهِ فَحَلَبَ لَهُ ما في ضُرُوعِها وَ أَكْفَأَ ما في إنائِهِ فِي إناءِ رَسُولِ اللهِ عَلَيْهِ وَالِهِ وَسَلَّمَ وَ بَعَثَ إِلَيْهِ بِشاةٍ وَقالَ: هذا ما عِنْدَنا وَ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ نَزيدَكَ زِدْناكَ، فَقَالَ: رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ وَسَلَّمَ: اَللّهُمَّ ارْزُقْهُ اَلْكَفافَ فَقالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحابِهِ يا رَسُولَ اللهِ! دَعَوْتَ لِلَّذي رَدَّكَ بِدُعاءٍ عامَّتُنا نُحِبُّهُ وَ دَعَوْتَ لِلَّذي أَسْعَفَكَ بِحاجَتِكَ بِدُعاءٍ كُلُّنا نَكْرَهُهُ؟ فَقالَ رَسُولُ اَللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ وَسَلَّمَ إِنَّ ما قَلَّ وَ كَفى خَيْرٌ مِمّا كَثُرَ وَ أَلْهى: اَللّهُمَّ ارْزِقَ مُحَمَّداً وَ الِ مُحَمَّدٍ الْكَفافَ.[9]
رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم بر شترچرانی گذر کرد، کسی را فرستاد تا قدری شیر بگیرد. شتربان گفت: آنچه در پستان شترها است برای صبحانه‌ی قبیله و آنچه در ظرفها است برای شام آنها است و مورد نیاز خودمان می‌باشد.
رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم فرمود: خدایا! مال و فرزندانش را زیاد کن. سپس به گوسفند چرانی برخورد کرد. کسی را فرستاد مقداری شیر از او بگیرد. چوپان گوسفندها را دوشید و هرچه در ظرف داشت در ظرف پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم ریخت و گوسفندی نیز برای آن بزرگوار فرستاد و گفت: آنچه شیر در نزد ما بود همین مقدار است و اگر بیش از این نیاز دارید می‌توانیم برایتان آماده کنیم. پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم فرمود: خدایا! او را به قدر کفاف روزی ده. یکی از اصحاب عرض کرد: یا رسول الله! برای کسی که جواب منفی داد دعایی کردی که همه‌ی ما آن دعا را دوست داریم ولی برای کسی که حاجت شما را برآورد دعایی کردی که هیچ کدام از ما آن را دوست نداریم. پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم فرمود: آنچه کم باشد و کفایت کند بهتر است از آنچه زیاد باشد و دل انسان را از یاد خدا باز دارد. سپس فرمود: خدایا! به محمّد و آل محمّد به قدر کفاف روزی عطا کن.
و در ضمن حدیث دیگری فرمود:
.... فَإنَّ ما قَلَّ وَ کَفی خَیْرٌ مِمّا کَثُرَ وَ اَلْهی.[10]
... بی‌تردید مال اندکی که نیاز انسان را برآورد بهتر از مال زیادی است که انسان را از یاد خدا باز دارد.
و نیز فرمود:
خَیْرُ الرّزْقِ ما یَکْفی.[11]
بهترین روزی آن است که به اندازه‌ی کفایت باشد [و انسان بتواند واجبات خود را ادا کند و نیازی به مردم پیدا نکنند].
و در حدیثی فرمود:
طوُبی لِمَنْ أسْلَمَ وَکانَ عَیْشُهُ کَفافاً.[12]
خوشا به حال کسی که مسلمان باشد و زندگی‌اش به قدر کفاف.


بیانی از امیرمؤمنان علیه السلام


حضرت علی علیه السلام آنگاه که اوصاف یکی از یاران رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم (خبّاب ابن ارت) را بر می‌شمرَد از جمله‌ی ویژگیهای او را قناعت و راضی بودن به قدر کفاف را ذکر می‌کند و می‌فرماید:
یَرْحَمُ اللهُ خَبّابَ ابْنَ الْأرَتِّ، فَلَقَدْ أسْلَمَ راغِباً وَ هاجَرَ طائِعاً، وَ قَنِعَ بِالْکَفافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللهِ وَعاشَ مُجاهِداً....
خداوند رحمت کند خبّاب بن ارت را که از روی میل و رغبت اسلام آورد و به قصد طاعت هجرت کرد و به زندگی ساده قناعت نمود و از خدا خشنود بود و در تمام دوران زندگی خود جهاد می‌کرد...
سپس فرمود:
... طُوبی لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسابِ وَ قَنِعَ بِالْکَفافِ وَ رَضِیَ عَنِ اللهِ.[13]
... خوشا به حال کسی که به یاد معاد و بازگشت باشد و برای روز حساب کار کند و در زندگی به اندازه‌ی کفایت و رفع نیاز قناعت نماید و از خدا راضی باشد.


خودآزمایی


1- مهمترین بارزه‌ی صفت قناعت چیست؟
2- دو مرتبه‌ی عالی و اعلی قناعت را توضیح دهید. کدام مرتبه والاتر است؟
3- حضرت علی(ع) در اوصاف خبّاب ابن ارت، از جمله ویژگیهای او را چه چیزهایی ذکر می‌کنند؟

 

پی نوشت ها

 

[1]. وسائل الشیعه، ج 11 / ص 139؛ خصال صدوق، ج 2 / ص 198، حدیث 8؛ بحار الانوار، چاپ بیروت، ج 66 / ص 368، حدیث 5؛ امالی صدوق، ص 184، حدیث 8، مجلس 39.
[2]. مفردات راغب، واژه‌ی «قنع».
[3]. الذریعة الی احکام الشریعة، ص ۱۷۰.
[4]. مجمع البحرین، مادّه‌ی «کفف».
[5]. بعداً توضیح خواهم داد که قناعت غیر از تنبلی و بیحالی و روحیه‌ی ظلم‌پذیری است.
[6]. حشر/۹.
[7]. اصول کافی، ج ۲/ص ۱۴۰، حدیث ۳؛ بحارالانوار، چاپ بیروت، ج ۷۹/ص ۵۹.
[8]. چنانکه می‌دانیم دعاهای وارده از معصومین علیهم السلام ذوابعاد است؛ یعنی علاوه بر جنبه‌ی تحمید و تسبیح و ذکر و دعا و تضرّع و عرض حاجت، جنبه‌های آموزشی، عرفانی و تربیتی در آن ملحوظ است. در بسیاری از ادعیه بُعد تربیتی بیشتر از سایر ابعاد است، و به عبارت دیگر، در ادعیه‌ی وارده پیامی نهفته است که منظور اصلی از دعا همان پیام است و دعا وسیله‌ی ابلاغ آن پیام.
به عنوان مثال، آنگاه که در تعقیبات نماز در ماه مبارک رمضان می‌خوانیم: «اللهم اغن کل فقیر، اللهم اشبع کل جائع، اللهم اکس کل عریان، اللهم اقض دین کل مدین، اللهم فرج عن کل مکروب، اللهم رد کل غریب، اللهم فک کل اسیر...» در این دعاها یک پیام موجود است که: ای مسلمان! تو باید در برابر ناراحتیهای مردم بی‌تفاوت نباشی و با تکرار و تلقین این جملات و مفاهیم در خود روحیه‌ی فقرزدایی و محرومیت زدایی به‌وجود آوری؛ یعنی ایده و آرمانت این باشد که گرسنه و فقیری در جهان باقی نماند و بیماری بدون‌دار و درمان‌دیده نشود و مقروضان و بدهکاران با شرمندگی و سرافکندگی زندگی نکنند و اسیران و گرفتاران همه از بند اسارت رهایی یابند و...
و نیز آنگاه که در دعای سحر می‌خوانیم: «اللهم انی اعوذبک من الکسل والفشل والجبن والنعاس...» در این دعاها با این پیام روبرو هستیم که انسان مؤمن باید از کسالت و تنبلی و ترس و خواب‌آلودگی احتزار جوید و خود را از این حالات تهی سازد، وقتی در زیارت امام حسین علیه السلام می‌گوییم: «یا لیتنی کنت معکم فافوز معکم» این جمله را تنها به عنوان یک آرزوی بی‌محتوا نمی‌گوییم. در این جمله پیام شهادت‌طلبی و تأسّی به امام حسین علیه السلام و اصحاب فداکار آن حضرت مطرح است و تکرار آن به منظور ایجاد همین روحیه در زایران حسینی است.
به یاد دارم ظاهراً در سال ۴۷ (آن هنگام که حضرت امام خمینی رضوان‌الله علیه به عراق تبعید شده و در نجف اشرف مشرّف بودند) توفیق زیارت عتبات عالیات نصیبم گردید. در شب جمعه‌ای در حائر حسینی مشغول خواندن زیارت جامعه‌ی کبیره بودم و با آن حضرت حالی و قالی داشتم. در کنار من برادر مسلمانی نشسته بود و از اینکه من این جملات «موال لکم ولاولیائکم مبغض لاعدائکم و معادلهم، سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم، محقق لما حققتم مبطل لما ابطلتم مطیع لکم عارف بحقکم مقر بفضلکم محتمل لعلمکم محتجب بذمتکم»، تا آنجا که می‌گوییم: «وقلبی لکم مسلم و رایی لکم تبع ونصرتی لکم معده» و «خلاصه سایر فقرات عالیة المضامین این زیارت را به طور جدّی و قاطع می‌خواندم و تکرار می‌کردم» اظهار ناراحتی کرده و زیر لب مرا تکذیب و توبیخ می‌کرد تا اینکه از ادامه‌ی زیارت من از کوره به در رفت و رو به من کرد و با عصبانیت گفت: آیا تو راست می‌گویی که این ادعاهای بزرگ را می‌کنی؟ مردان بزرگتر از تو هم نمی‌توانند این حرفها را بزنند. چرا در حضور امام اینقدر دروغ می‌گویی؟ و... من در میان زیارت و حال و قالی که داشتم از این برخورد تعجب کردم و متحیر ماندم که در پاسخ او چه بگویم. از طرفی دیدم راست می‌گوید که من چه ادعاهای بزرگی دارم و از طرف دیگر این زیارت از زیارات معتبره‌ی مأثوره است و بزرگان دین خواندن آن را در کلیه‌ی اعتاب مقدسه توصیه کرده‌اند. ناگهان گویا از طرف حضرت حسین علیه السلام الهامی شد و این جمله به ذهنم آمد که: این کلمات گرچه به‌صورت اخبار است ولی در واقع از مقوله‌ی انشاء است. به او گفتم: این کلمات را بدین قصد می‌گویم که باید اینچنین باشیم نه اینکه من اینچنین هستم. سپس به زیارت خود ادامه دادم. او دیگر چیزی نگفت و ظاهراً با ذکر این نکته متوجه شد که این همه زایر دروغگو نیستند. خلاصه با توجه به این نکته دریافتیم که چگونه حضرت سجاد پیامهای خود را به وسیله‌ی دعا به شیعیان ابلاغ می‌فرمود. و نیز دریافتیم سرّ تکرار سوره‌ی مبارکه‌ی فاتحه مخصوصاً جمله‌ی «ایّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعین» در هر نماز چیست. تکرار این جمله در سوره‌ی فاتحه اگر به منظور اخبار و شرح حال گفته شود در غالب اوقات و افراد دروغ واضح است. چه کسی می‌تواند ادعا کند که تنها خدا را می‌پرستد و از دیگری چیزی نمی‌خواهد؟ اینها و امثال آن همه و همه در قالب اخبار با پیامی همراه است که آن پیام جنبه‌ی انشایی و ایجابی دارد. یعنی: ای نمازگزار! باید اینچنین باشی، پس بکوش تا به این مرحله از عبودیت نائل شوی. با توجه به این توضیح می‌رسیم به جمله‌ای که از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلم در متن نقل کردیم که: خدایا! به محمد و آل محمد و دوستان آنها به حدّ کفاف روزی ده. این جمله برای پیروان و دوستان آن حضرت پیامی به همراه دارد که: ای مؤمنان! آنچه در نزد من ارزشمند است روح بی‌نیازی است نه مال و منال دنیا، ولی نه به آن معنی که مال دنیا بد است بلکه مقصود آن است که آنچه اهمیّت دارد بی‌نیازی روح است تا انسان با سربلندی بتواند همه چیز را برای دوست بخواهد و همه را در راه او قربانی کند که:
اَلْمالُ وَالْبَنُونَ زِيْنَةُ الْحَيوةِ الدُّنْيا وَالْباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَخَيْرٌ اَمَلاً. (کهف/۴۶)
مال و فرزندان زینت حیات دنیا هستند و باقیات صالحات [: ارزشهای پایدار و شایسته] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخش‌تر است.
[9]. اصول کافی، ج ۲/ص ۱۴۰، حدیث ۴.
[10]. الترغیب و الترهیب، ج 2 / ص 537؛ امالی صدوق، ص 395، مجلس 74.
[11]. الترغیب و الترهیب، ج 2 / ص 537.
[12]. اصول کافی، ج 2 / ص 14، حدیث 2. این حدیث در مجمع البحرین (مادّه‌ی «کفف») نیز با این عبارت نقل شده است: «طوبی لمن کان عیشه کفافاً».
[13]. نهج البلاغه‌ی فیض الاسلام، حکمت 41.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله محمدرضا مهدوی کنی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: