کد مطلب: ۵۶۸۶
تعداد بازدید: ۴۲۰
تاریخ انتشار : ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۰
شرح خطبه قاصعه | ۲۱
مقتداى تقواپیشگان(ع) توجه مخاطبان خود را به ارزش‌هاى راستین جلب كرده و آنها را درخور تأكید و اصرار دانسته‌اند و از آنان خواسته‌اند (به جاى پافشارى بر امور واهى) به صفات برجسته پیشینیان توجه كرده و سعى خود را در جهت حفظ و استمرار آن ویژگى‌ها تنظیم كنند‌؛ مثلاً میهمان‌نوازى و سخاوت، ترحم، غیرت، تواضع و فروتنى و دیگر صفات نیكشان را پر‌رنگ كرده با عمل به لوازم آنها، جان خویش را به چنین زیور زیبایى بیارایند.

شرح بزرگترین خطبه  نهج البلاغه در نکوهش متکبّران  و  فخرفروشان | ۲۱

 

تعصب ارزشى


فَإِنْ كَانَ لاَ بُدَّ مِنَ الْعَصَبِیَّةِ فَلْیَكُنْ تَعَصُّبُكُمْ لِمَكَارِمِ الْخِصَالِ وَمَحَامِدِ الْأَفْعَالِ وَمَحَاسِنِ الْأُمُورِ الَّتِی تَفَاضَلَتْ فِیهَا الْمُجَدَاءُ[1] وَالنُّجَدَاءُ[2] مِنْ بُیُوتَاتِ الْعَرَبِ وَیَعَاسِیبِ[3] القَبَائِلِ بِالْأَخْلاَقِ الرَّغِیبَةِ[4] وَالْأَحْلاَمِ[5] الْعَظِیمَةِ وَالْأَخْطَارِ[6] الْجَلِیلَةِ وَالْآثَارِ الْمَحْمُودَةِ‌؛

پس اگر باید تعصّب و پاى‌فشارى و اصرار بر چیزى باشد، این حالت را در مورد صفاتِ والا و كردار پسندیده و امور نیكو قرار دهید، ویژگیهاى ارجمندى كه سرفرازان و دلیران خاندان‌هاى اصیل عرب و افراد برجسته قبیله‌ها در كسب آنها از یكدیگر سبقت مى‌گیرند به وسیله منش‌هاى مطلوب و خواستنى و خِردهاى بلند و مراتب والا و آثار پسندیده.
مقتداى تقواپیشگان(ع) توجه مخاطبان خود را به ارزش‌هاى راستین جلب كرده و آنها را درخور تأكید و اصرار دانسته‌اند و از آنان خواسته‌اند (به جاى پافشارى بر امور واهى) به صفات برجسته پیشینیان توجه كرده و سعى خود را در جهت حفظ و استمرار آن ویژگى‌ها تنظیم كنند‌؛ مثلاً میهمان‌نوازى و سخاوت، ترحم، غیرت، تواضع و فروتنى و دیگر صفات نیكشان را پر‌رنگ كرده با عمل به لوازم آنها، جان خویش را به چنین زیور زیبایى بیارایند.
نكته قابل دقت این است كه پیش از اینكه انسان به متعلقات وابستگى‌هاى شهرى، نژادى و... بیندیشد، نفس كار را بنگرد و زیبایى آن «عمل» را مدّ نظر قرار دهد، نه «تبار خاص» عمل كننده را.


ذكر چند نمونه


فَتَعَصَّبُوا لِخِلاَلِ الْحَمْدِ مِنَ الْحِفْظِ لِلْجِوَارِ وَالْوَفَاءِ بِالذِّمَامِ،[7] وَالطَّاعَةِ لِلْبِرِّ وَالْمَعْصِیَةِ لِلْكِبْرِ وَالْأخْذِ بِالْفَضْلِ وَالْكَفِّ عَنِ الْبَغْیِ وَالْإعْظَامِ لِلْقَتْلِ وَالْإنْصَافِ لِلْخَلْقِ وَالْكَظْمِ لِلْغَیْظِ وَاجْتِنَابِ الْفَسَادِ فِی الْأرْضِ‌؛

پس بر خصلت‌هاى ستوده تأكید ورزید، همچون: رعایت حق همسایگى، وفاى به عهد، اطاعت (از كسى كه به) كار نیك (دعوت مى‌نماید) و سرپیچى (از دعوت فردى كه به) تكبر و غرور (فرا مى‌خواند)، كسب فضیلت، دورى و اجتناب از ستم، بااهمیت دانستنِ (گناه) آدم‌كشى، برخورد منصفانه با مردم، فرو بردن خشم و غضب، و پرهیز از فساد و تباهى در زمین.


حق همسایه


از جمله صفات نیكى كه پاى فشردن بر آن بجاست، رعایت حقوقى است كه خداوند در مورد همسایگان بر انسان مقرّر فرموده است‌؛ مسئله بسیار مهمى كه امام(ع) هنگام وصیت نیز، در كنار امور مهم دیگر بر آن این گونه تأكید فرمودند:
اللهَ اللهَ فِی جِیرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِیَّةُ نَبِیِّكُمْ مَا زَالَ یُوصِی بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ‌؛[8]

در مورد همسایگانتان خدا را در نظر بگیرید، چه آنكه ایشان از سوى پیامبرتان(ص) سفارش شده‌اند. آن بزرگوار پیوسته درباره (نیكى به) آنها سفارش مى‌فرمودند تا آنجا كه گمان بردیم نزدیك است برایشان سهمیه ارث مقرّر فرماید».


وفاى به عهد


از مواردى كه تأكید بر آن بایسته است، احترام به تعهدات فردى و اجتماعى است كه از اخلاق جهانى شمرده مى‌شود. اسلام نیز همچون دیگر ادیان بر این پدیده‌ی زیبا كه همگان به ضرورت آن اذعان مى‌كنند، تأكید فرموده است‌؛ مثلاً خداوند تعالى در سوره نهم قرآن كریم كه اعلام برائت از مشركان را در بر دارد و به همین نام نیز معروف است، پس از اشاره به پیمان‌شكنى‌هاى آنان چنین استثنایى را ذكر مى‌فرماید:
...إِلاَّ الَّذِینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ.[9]
مادام كه آنان پیمان خود را نشكسته‌اند، شما نیز پیمان‌شكنى نكنید‌؛ یعنى گرچه كافر حربى هستند و به جنگ مسلمان‌ها آمده‌اند، با این حال اگر پیمانى امضا شد و صلح یا معاهده‌ی عدم تعرض موقتى صورت گرفت، به آن پایبند باشید، مگر اینكه آنان عهدشكنى كنند، كه در این صورت شما نیز باید از خود دفاع كنید.
خداى تعالى در مورد عدم تعهد آنها به قراردادهایشان فرموده است:
لا یَرْقُبُونَ فِی مُؤْمِنٍ إِلاًّ[10] وَلا ذِمَّةً.[11]
و در واقع، فرمان جنگ را به همان پیمان‌شكنى‌هایشان مربوط مى‌داند، و جنگ را وسیله مناسبى براى بازدارندگى آنها از قتل و فساد مى‌شمرد:
وَإِنْ نَكَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ.[12]
مواظب باشید فریب آنها را نخورید‌؛ زیرا: «لا أَیْمانَ لَهُمْ» «ایمان» جمع «یمین» بمعناى عهد و سوگند است، و این غیر از ایمان به معناى اعتقاد قلبى است‌؛ زیرا سخن در مورد مشركان است و بى‌ایمانى از ویژگى‌هاى آنهاست. حال اگر دین‌ناباوران به تعهدات اخلاقى و اجتماعى خویش پایبند بودند، شما هم پیمان‌ها را محترم بشمارید‌؛ ولى اگر آن‌ها را نقض كردند، شما نیز نباید همچنان پایبند به آن مقررات باشید.
در واقع باید گفت: این، منشور حقیقى حقوق بشر است، نه آنچه مدعیان دروغین شعار مى‌دهند. امام(ع) وفادارى به پیمان را امرى درخور تأكید و پافشارى دانسته و براى دورى جامعه از هرج و مرج، رعایت آن را تا سر حدّ ممكنْ ضرورى شمرده‌اند.


لزوم دو برخورد متفاوت با نیكى و تكبر


پیشواى اهل تقوا(ع)، پى‌گیرى كار نیك و پذیرش نداى نیكى را ـ ‌همچون سرپیچى از هر آنچه انسان را به سوى تكبر فرا بخواند ‌ـ درخور تأكید دانسته و تعصّب و اصرار را در اینجا ممدوح معرفى فرمودند. براى مثال مى‌توان به «حِلف الفضول»[13] (پیمان جوانمردان) اشاره كرد كه پیش از طلوع اسلام بسته شد و پیغمبر اكرم(ص) نیز در آن حضور داشتند و پس از نبوت از آن به نیكى یاد فرمودند.
براساس این عهدنامه، هم‌پیمانان بر امور زیر تعهد كردند: یارى رساندن به ستمدیدگان، باز داشتن از زشتى‌ها و كارهاى ناصواب و ...


آستین بالا زدن در امور خیر


انسان باید همواره سبقت گرفتن در امور خیر را مدّ نظر قرار دهد و در عمل به كارهاى نیك همیشه پیشقدم باشد. اگر پاى گذشت و ایثار در كار باشد، بكوشد بهترین خودگذشتگى را داشته باشد و اگر پاى همكارى در بین باشد، وظیفه واگذار شده را به شایسته‌ترین وجه انجام دهد.
یكى از مسائل مهم روابط اجتماعى «نظم و انضباط» است، امرى كه رعایت آن، از مصداق‌هاى «به دنبال فضایل بودن» است. مرحوم آقاى دكتر بهشتى در این مورد توفیق چشمگیرى داشتند و مى‌توان گفت در مورد «نظم» تعصّب داشتند‌؛ مثلاً براى ورود به مدرسه فیضیه، از راهروى راست وارد مى‌شدند و از راهروى چپ خارج مى‌شدند و شلوغى و ازدحام جمعیت، موجب شكستن این نظم نمى‌شد. ایشان در جلسات، بیش از دیگران نظم را رعایت مى‌كردند. نزدیك اذان نگاهشان به ساعت بود و هنگام نماز، گفت‌وگو را رها كرده، به اداى فریضه الاهى مى‌پرداختند و پس از آن، بحث را پى مى‌گرفتند.


تجاوز نكردن به حقوق دیگران


چه زیباست، عزم راسخ در پرهیز از ستم، و چه افتخارآمیز است سخنان نورانى و حیات‌بخش امیرالمؤمنین(ع) در خطبه بلیغى كه در بیزارى از ظلم ایراد فرمودند:
والله لَأنْ اَبیتَ عَلى حَسَكِ السَّعْدانِ مُسَهَّداً، أَوْ اُجَرَّ فی الأَغْلالِ مُصَفَّداً أَحَبُّ إلىَّ مِنْ اَنْ ألقَى اللهَ وَرَسُولَه یومَ القِیامةِ ظالماً لبَعْضِ العباد، وغاصباً لِشَىءٍ مِنَ الحُطام، وَكَیْفَ أَظلِمُ أَحَداً لِنفسٍ یُسْرِعُ إلَى البِلى قُفولها، ویَطُولُ فى الثَّرى حُلولُها.
در ادامه، پس از اشاره به جریان معروف برادرشان، عقیل و آهن گداخته، گرفتن دانه از دهان مورچه را این‌گونه زیبا به تصویر كشیدند:
وَاللهِ لَو اُعْطیتُ الاقالِیمَ السَّبعةَ بما تحتَ أَفلاكِها عَلى اَنْ اَعْصِى اللهَ فی نَملةٍ اَسْلُبُها جُلْبَ شَعیرةٍ، ما فَعَلْتُهُ‌؛

بخدا سوگند اگر همه‌ی اقلیم‌هاى هفتگانه را با همه‌ی آنچه در زیر افلاك آنهاست به من بدهند در مقابل اینكه نافرمانى خدا كنم درباره‌ی مورچه‌اى به اینكه پوست جوى را از آن بگیرم چنین كارى را نخواهم كرد!
آن‌گاه امام(ع) با تأكیدى دلنشین، بى‌اعتبارى دنیا و تعلق نداشتن نفس مقدسشان به نعمت‌هاى زایل شدنى دنیا، سخن به انجام بردند.[14]


خودآزمایی


1- در چه صورتی تعصّب و پاى‌فشارى و اصرار بر چیزى به‌جاست؟
2- «ایمان» در «لا أَیْمانَ لَهُمْ» به چه معناست؟ چرا؟
3- رعایت نظم و انضباط از مصداق‌هاى چیست؟

 

پی نوشت ها

 

[1]. مجد: عزّت، سرفرازى (العین، ج 6، ص 89). مُجَداء: جمع مجید.
[2]. نَجْدَة: شجاعت، دلیرى، بى‌باكى. همان، ص 83.
[3]. یعسوب: امیر و فرمانده زنبور عسل، به نحوى كه به هر طرف رو كند آنان نیز رو كنند‌... . العین، ج 1، ص 242. یعاسیب القبائل: بزرگان قبیله‌ها. ابن میثم، شرح نهج‌البلاغه، ج 4، ص 267.
[4]. رغبت، همان مطلوبیت است (ر.ك: مقاییس اللغه، ج 2، ص 415 و العین، ج 4، ص 413) و رغیبه، به معناى پسندیده و مطلوب، صفت مشبهه به معناى مفعول است.
[5]. مرحوم طبرسى در آیه «أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ» (طور، 32) مى‌فرمایند: «أتَاْمُرُهُمْ عُقُولُهُمْ بِما یَقُولُونَهُ لَكَ...». مجمع‌البیان، ج 9 و 10، ص 168.
[6]. از جمله معانى «خَطَر»، بلندى منزلت است و به انسان شریف، «عظیم الخَطَر» گویند. العین، ج 4، ص 213.
[7]. لغت، «ذمام» به معناى «حُرمت» آمده‌؛ یعنى چیزى كه احترام آن لازم است. مصباح المنیر، ص 210.
[8]. نهج‌البلاغه، نامه 47، وصیت حضرت.
[9]. توبه (9)، 5.
[10]. مرحوم شیخ طوسى پس از نقل شش قول در معناى آن، «عهد» را ریشه همه آنها دانسته و فرموده‌اند: «وَالاءَصلُ فی جَمِیعِ ذلِكَ «الْعَهْدُ» وَهُوَ مَأْخُوذٌ مِنَ الاَلیلِ وَهُوَ البَرِیقُ یُقالُ ألَّ یؤلُّ اذَا لَمعَ...». التبیان، ج 5، ص 178.
[11]. توبه (9)، 10.
[12]. همان، 12.
[13]. دانشمند معاصر، آقاى سید جعفر مرتضى در اثر زیباى خود در مورد تاریخ پیامبر اكرم(ص) ، زمان این پیمان را هنگام بازگشت قریش از جنگ «فجار (پیش از بعثت)، و به دعوت زبیر بن عبدالمطلب (غیر از زبیرى كه در جنگ جمل با حضرت امیر مؤمنان(ع) جنگید) دانسته و هم‌پیمانان را «بنى‌هاشم»، «بنى‌المطلب»، «بنى اسد بن عبد العزى» و «زهره» و «تیم» مى‌دانند. ایشان درباره انگیزه انعقاد آن آورده‌اند: مردى از زبید به مكه آمد و كالایى را كه همراه داشت، به عاص بن وائل فروخت‌؛ ولى او در مقابل، پول نپرداخت. مرد زبیدى هم‌پیمانان خود را فرا خواند و هنگامى كه با سكوت آنان روبه‌رو شد، بر كوه ابوقبیس رفت و فریاد مظلومیت سر داد. اینجا بود كه زبیر بن عبدالمطلب بپا خاسته و با تشكیل پیمان «حلف الفضول»، با گروه تازه تشكّل یافته خود نزد عاص بن وائل رفته و حق مرد غریب را از وى باز ستاندند. براى استفاده از این تحقیق و نكات زیباى آن مى‌توان به الصحیح من سیرة النبىّ الاعظم(ص) ، ج 1، ص 97 ـ 108، و كتب دیگر مراجعه كرد.
[14]. نهج‌البلاغه، خطبه 215 (224). البته اشاره به نكات زیباى خطبه و توضیح مختصر آن، توفیق دیگرى مى‌طلبد.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: