امروز مسألهی تشکیل خانواده و ازدواج جوانان بهصورت یکی از پیچیدهترین مسایل حادّ اجتماعی درآمده است، و کمتر خانوادهای است که دارای دختر و پسر جوانی باشد و با این موضوع دست به گریبان نباشد.
بسیاری از مشکلات طاقتفرسای این مسألهی مهم و در عین حال ساده، زندگی را در کام خود فرو برده و به صورت هیولایی وحشتناک درآورده است.
دختران زیادی در خانهها مانده و در انتظار ازدواجند، و درحالی که هیچ مشکل اساسی ندارند، خود را در برابر انبوهی از مشکلات جانکاه و موانع غیرقابل عبوری مشاهده میکنند.
از سویی دیگر نیز، پسران زیادی، سنین شاداب جوانی را پشت سر گذارده، و در زندگی سرگردانند، در حالی که آرزوی تشکیل خانواده را دارند، آداب و رسوم زشت اجتماعی و پیرایههای غلطی که به این امر حیاتی بستهاند، آنها را از رسیدن به مقصود باز میدارد.
و عجیب این است که این مسأله در خانوادههای مرفّه وفقیر از امور پیچیده به حساب میآید! چرا که هرکدام کوهی از توقّعهای غلط را بر دوش میکشند، و زیر آوار سنگینی از آداب و رسوم موهوم دست و پا میزنند.
و اسفبارتر اینکه چون پایهها از آغاز کج گذارده میشود، بنای بسیاری از خانوادهها، تا گنبد دوّار کج میرود، و چون شالودهی محکمی ندارد پیوسته دستخوش نوسانات و اضطرابات و ناراحتیها میشود.
این در حالی است که میدانیم «خانوادهی بزرگ بشری» از همین «خانوادههای کوچک» تشکیل میشود که هر یک به منزلهی آجری در این ساختمان عظیم است، و استحکام این ساختمان عظیم بستگی به استحکام این واحدهای کوچک دارد.
اگر این آجرها محکم و صاف و با دوام و پرصلابت باشند این مجموعه عمر طولانی و مفید دارد، و به عکس اگر سست و ناموزون باشد، دائم دستخوش تلاطم و ناهنجاریها است، و بهسرعت از هم فرو میپاشد و متلاشی میشود.
بنابراین، مسألهی تشکیل خانواده براساس الگوها و معیارها و ارزشهای صحیح، از یکسو رابطهی مستقیم ونزدیکی با حلّ مشکلات خانوادگی و نابسامانیهای شخصی مردم دارد، و از سوی دیگر نیز پیوند روشنی با حلّ مشکلات اجتماعی دارد.
به همین دلیل برای تحکیم روابط عمومی و اجتماعی انسانها، باید قبل از هر چیز به فکر استحکام ریشهی اصلی افتاد، و پایههای خانواده را بر شالودهی قوی و محکم بنا نمود.
جالب این است که در روایات اسلامی تشکیل خانواده به ساختن یک بنا تشبیه شده، آن هم بنایی محبوب نزد خدا؛ چنانکه در حدیثی از رسول خدا(ص) میخوانیم:
ما بُنِیَ بَناءٌ فِی الاِسْلامِ اَحَبُّ اِلی الله مِنَ التَّزْوِیِج؛[1]
بنایی در اسلام نزد خدا محبوبتر از تزویج نیست.
و نیز قابل توجّه اینکه قرآن سرچشمهی آرامش و امنیّت را تشکیل زندگی صحیح خانوادگی میشمرد، در آنجا که میفرماید:
وَمِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجً لِتَسْکُنُوا اِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُوْنَ؛[2]
یکی از آیات و نشانههای عظمت خدا این است که همسرانی از جنس شما برای شما آفرید تا آرامش خویش را در کنار آنها پیدا کنید، و در میان شما محبّت و دوستی و رحمت قرار داد، در این نشانههای بسیاری است برای کسانی که اندیشه میکنند!
ولی متأسّفانه بسیاری از عقلا و اندیشمندان نیز به این مرحله که میرسند از اندیشه در عوامل اصلی مودّت و رحمت باز میمانند، و تمام اندیشهها متوجّه آداب و رسوم غلط و ارزشهای موهوم و پندارهای خرافی میشود!
از دلایل عظمت تعلیمات اسلام این است که، این مسألهی مهمّ زندگی را با دقّت و موشکافی عجیبی مورد بررسی قرار داده، و برای تشکیل خانوادهی سالم و خالی از هرگونه کژی و ناراستی، از هیچ برنامهی مؤثّری فروگذار ننموده است و از نخستین گام برای تشکیل خانواده، هدفهای اصلی این کار و ارزشهای والای حاکم بر آن را مورد توجّه قرار داده، و در برابر «ضدّ ارزشهایی» که گاه از سوی وسواسان خنّاس به عنوان «ارزش» در تشکیل خانواده قلمداد میشود، هشدار داده است.
این تعلیمات گاه به سراغ صفات زنانی که شایستهی همسری هستند و باید به هنگام خواستگاری به آن توجّه داشت رفته، و چنین میگوید:
اِذا تَزَوَّجَ الرَّجُلُ الْمَرْئَةَ لِجَمالِها اَوْلِمالِها وُکِّلَ اِلی ذَلِکَ وَاِذا تَزَوَّجَها لِدِینِها رَزَقَهُ الْمالَ وَالْجَمالَ؛[3]
هنگامی که مردی، همسری را تنها به خاطر زیبایی وثروتش انتخاب کند؛ خداوند او را به همان زیبایی و ثروت وامیگذارد (و از همه چیز محروم میشود) و هرگاه همسرش را به خاطر دیانتش انتخاب کند، خداوند مال و جمال را نیز به او میدهد.
و در حدیث دیگری از امام باقر(ع) چنین آمده است:
شخصی خدمت پیامبر(ص) آمد و دربارهی ازدواج (و ارزشهای حاکم بر آن) با آن حضرت مشورت کرد، پیامبر(ص) فرمود:
اِنْکَحْ وَ عَلَیْکَ بِذاتِ الدِّیْنَ تَرَبَتْ یَداکَ؛[4]
ازدواج کن و بر تو است که به سراغ همسری با ایمان و دیندار بروی که معیشت تو را افزایش میدهد!
و گاه از زنان زیبایی که در خانوادهای آلوده و فاقد تربیت و ایمان پرورش یافتهاند و بسیاری از مردم به خاطر جمال آنها از عیبهایشان به کلّی چشم میپوشند تعبیر به سبزهها (و گلهایی) که بر «مزبله» میروید فرموده است؛ چنانکه در حدیثی از پیغمبر اکرم(ص) میخوانیم روزی برخاست و در میان مردم خطبه خواند (تعبیر به «قامَ خَطِیباً» که در روایت آمده دلیل بر اهمّیّت موضوع، و ابتلای قشر وسیعی از مردم به این مساله است) و فرمود:
اَیُّهَا النّاسُ اِیّاکُمْ وَ خَضْراءَ الدَّمَنِ؛
مردم از گیاهان زیبایی که بر مزبلهها میروید، پرهیز کنید!
شخصی پرسید:
ای رسول خدا!
وَ ما خَضراءُ الدَّمَنِ؟
گیاهی که به مزبلهها میروید چیست؟
پیامبر(ص) فرمود:
اَلْمَرْئَةُ الْحَسْناءُ فِی مَنْبِتِ السُّوْءِ؛
زنِ زیبایی است که در خانوادهی آلوده و بدی پرورش یافته![5]
این برداشت از ارزشهای حاکم بر انتخاب همسر کجا، وآنچه امروزه در میان گروهی رایج است که از مسألهی مال و جمال نیز فراتر رفته و به اموال پدر و بستگان او میاندیشند، کجا یعنی انتظار مرگ آنها را میکشند تا صاحب ثروتی شوند!
و گاه در برابر موهوماتی که مردم از نظر طبقات اجتماعی به هنگام ازدواج مطرح میکنند و یک جوان باایمان و پاکدامن را به حکم آنکه پدرش مثلاً یک کارگر ساده یا کشاورز است، لایق همسری دختر خود نمیدانند، و حتّی مسایل نژادی و قبیلگی را مقدّم بر این فضایل اخلاقی میشمرند، میگوید:
مؤمنان خونهایشان مساوی، و همه در ازدواج با هم برابرند![6]
این در حالی است که حتّی بعد از ظهور اسلام و استقرار آن در بخش عظیمی از جهان، باز گروهی از افراد به ظاهر مسلمان ازدواج عرب را با غیرعرب نکوهش میکردند و ازدواج بنیهاشم را با غیر آنها عیب میدانستند!
لذا پیغمبر اکرم(ص) در حدیثی فرمود:
اَلْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ اَکُفّاءُ بَعْضٍ؛[7]
مؤمنان برابر و همانند یکدیگرند (و اختلاف قشرهای اجتماعی نمیتواند آنها را در مسألهی ازدواج از هم جدا سازد.)
ولی مگر میتوان اینگونه تعلیمات والای اسلامی را در جوامع کنونی، و حتّی در میان قشرهای به ظاهر متدیّن پیاده کرده، و قیدوبندهای موهومی را که برای شایستگی ازدواج دختران و پسران خود با دیگران قایلند، از زندگی آنها حذف نمود!
جالب توجّه اینکه در احادیث متعدّدی، این مضمون از پیغمبر اکرم(ص) یا ائمّهی هدی(ع) به چشم میخورد که میفرمایند:
اِذا جائَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلْقَهُ وَ دِینَه فَزَوِّجُوهُ، اِنْ لا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الْأرْضِ وَ فسادٌ کَبیِرٌ؛[8]
هرگاه کسی که اخلاق و دین او را میپسندید به خواستگاری آید، او را به همسری دخترتان بپذیرید؛ اگر چنین نکنید فتنهی عظیم و فساد بزرگی در زمین خواهد افتاد!
این هشدار، ابعاد خطرناک خرافاتی را که در این زمینه بر مسألهی ازدواج حاکم است روشن میسازد، و شاید بسیاری از مفاسد عظیم که امروز بر جوامع بشری حاکم است، مصداق همان باشد که پیامبر گرامی اسلام(ص) در این احادیث نسبت به آن هشدار دادهاند.
اسلام گاه مسایل مهریّه و جهیزیّه و هزینههای ازدواج را به طور کلّی مورد توجّه قرار داده و با استفاده از دو مفهوم کاملاً آشنا یعنی سعادت و تیرهروزی، مطالب لازم را در این زمینه بازگو میکند.
در حدیثی از امام صادق(ع) میخوانیم:
اَمَّا الْمَرْئَةُ فُشُوْمُها غِلاءُ مَهْرِها؛[9]
امّا شومی و بد قدمی زن آن است که مهرش سنگین باشد!
و در حدیث دیگری آمده:
اِنَّ مِنْ بَرَکَةِ الْمَرْئَةِ قِلَّةُ مَهْرِها وَ مِنْ شُوْمِها کَثْرَةُ مَهْرِها؛[10]
یکی از برکات همسر، کمی مهر اوست، و از شومی او، زیادی مهر او!
این مسأله همچنان ادامه مییابد تا به مسألهی انعقاد نطفهی فرزند، و سپس تغذیهی مادر در دوران بارداری، و بعد نامگذاری نوزاد، و سپس صفات زنی که به عنوان دایه انتخاب میشود که روحیّات و اخلاق خود را از طریق شیر به کودک منتقل میکند، و سرانجام به مسألهی معلّم، و وظیفهی پدر و مادر در برابر تعلیم و تربیت فرزند خود میرسد که هر کدام از اینها در تعلیمات اسلام جایگاه ویژهای دارد، و دستورات روشن و قاطعی دربارهی آن در روایات اسلامی دیده میشود، و در همه جا روی ارزشهای انسانی تکیه شده، و مسایل تربیتی در سرلوحهی برنامه قرار گرفته، و حتّی از مسایل به ظاهر کوچک غفلت نشده است.
بی بندوباریهای ما در مسایل مربوط به ازدواج و تشکیل خانواده و تربیت فرزند از یکسو، و دقّت نظر اسلام در این مسایل حیاتی از سوی دیگر، ما را به یاد آن مصرع معروف میاندازد که: «ببین تفاوت ره از کجا است تا به کجا!»
کار به جایی رسیده است که مسألهی مراسم ازدواج که معمولاً باید چشمهی جوشانی از شادی برای خانوادههای دو طرف باشد، تبدیل به یک دوران مصیبتبار و غمانگیز شده؛ چرا که پشت داماد در زیر بار مهرهای سنگین، اعم از نقد و نسیه، و هزینههای کمرشکن جشن عقد و عروسی و انواع تجمّلات و جواهرات، و پشت خانوادهی عروس در زیر بار سنگین جهیزیّه که چیزی جز چشم و همچشمی و تقلیدهای کورکورانه و موهومات و خیالات، بر آن حاکم نیست، خم میشود و نزدیکان دو طرف گاه تلخترین ساعات عمر خود را در این جلسات به اصطلاح شادی یا مقدّمات آن میگذرانند!
چه آبروهایی که بر باد نمیرود، چه کدورتها ودشمنیهایی که به وجود نمیآید، و چه مشکلاتی که گاه تا آخر عمر سایهی شوم آن بر خانوادهها افتاده است، رخ نمیدهد!
آیا روزی فرا خواهد رسید که واقعیّتهای سازنده و مفید از موهومات و خرافات در این مسألهی حیاتی جدا شود و ارزشهای کاذب جای خود را به ارزشهای صحیح، بسپارد و ملّت مسلمان ما، تعلیمات اسلام را جانشین آداب و رسوم غلط و مصیبتبار کند!
ما در این نوشتار برای رسیدن به عمق تعلیمات اسلام در این زمینه، به جای بررسی مشروح آیات و روایات اسلامی، راه دیگری انتخاب کردهایم که فکر میکنیم تأثیر آن در بیدار کردن افکار بیشتر است، و آن اینکه به سراغ یک خانوادهی نمونهای برویم که در اسلام نظیر نداشته، و دقیقآ زیر نظر شخص پیامبر اسلام(ص) و با اِشراف کامل او تشکیل شده است، یعنی پیوند ازدواج علی(ع) با بانوی اسلام، فاطمهی زهرا(س) تا برای مسلمانان اسوه و الگوی پرارزشی باشد.
این خانوادهی نمونه با داشتن مشخّصات زیر، میتواند از هر جهت تابلو زندهای از تعلیمات حیاتبخش اسلام باشد:
1. از این نظر که هر دو سویش با نزدیکترین رابطه، به پیامبر اسلام(ص) میرسد؛ فاطمهی زهرا(س) دختر دلبند او، و تنها کسی است که نسل پیامبر(ص) از سوی او در جهان گسترش یافته، و علی(ع) پسر عم و یار دیرین پیامبر(ص) از نخستین روزهایی که آفتاب پر فروغ اسلام طلوع کرد، تا واپسین دقایق عمر پیغمبر اکرم(ص).
2. زهرا(س) در اسلام تولّد یافت و علی(ع) ده ساله بود که پیامبر اکرم(ص) فرمان نبوّت را دریافت نمود، و این دو زوج در آغوش اسلام پرورش یافتند و با آداب اسلام بزرگ شدند.
3. تمام مراحل خواستگاری و مراسم زفاف و تربیت فرزندان، همه زیر نظر شخص پیامبر اکرم(ص) و به دستور و فرمان او صورت گرفت.
بنابراین، ازدواج مزبور به تمام معنا اسلامی بود، و تمامی ارزشهای والای اسلام در آن تجلّی داشت.
هدف این است که با طرح این مسأله، همراه و همگام با خوانندگان عزیز در مراحل مختلف تشکیل این خانوادهی نمونه سیر کنیم، و عصارهی تعالیم اسلام و مفهوم زندگی صحیح خانوادگی را در آن ببینیم، و بعد وجدان خود را حاکم کنیم و کمی بیندیشیم و ببینیم اسلام اصیل و واقعی کدام است؟ و ما چگونهایم؟ تربیت اسلامی چه میگوید و تربیت ما مسلمانان امروز چگونه است؟
متأسّفانه گروهی از اسلام تنها به یک سلسله آداب سطحی قناعت کردهاند، و نماز و روزه و حجّی بی محتوا، و فاقد روح، و قرآنی خالی از تدبّر، و دعایی تهی از حضور قلب، و زیارتی به قصد سیاحت، انجام میدهند، بیآنکه اسلام در عمق جانشان ریشه دوانده باشد.
به راستی مسألهی تشکیل خانواده و ارزشهای حاکم بر آن میتواند محک خوبی برای شناخت مسلمانان راستین، از مسلمانان سطحی باشد.
همانها که دم از حجّ و نماز و روزه میزنند، هنگام شوهر دادن دختران خود چنان برای مهریّههای میلیونی پافشاری میکنند، و حتّی برای محکم کاری و پیشبینی نرخ تورّم در آینده، مبلغ مهریّه را از پول رایج به طلای خالص ناب! تبدیل کرده، و به هنگام تعیین شیربهاء و مقدار طلا و جواهرات، چنان خونشان به جوش میآید و رگهای گردنشان ستبر میشود که گویی تمام موجودیّت آنها به خطر افتاده! آنها مرتب از شغل داماد، و مقدار ثروت او و پدرش و فامیلش، و خانه و اتومبیلش سخن میگویند، خدا را پاک فراموش کرده، و توکّل بر ذات مقدّس او را در زندگی از دست میدهند.
به سرعت از خانهی ملکی داماد سؤال میکنند؛ در حالی که بسیاری از جوانان حقوق بگیر اگر تمام حقوق سی سال کارمندی خود را جمع کنند به زحمت پول یک خانه میشود!
از سوی دیگر، آنها که به سراغ دختری میروند تمام چشمشان را به فرشهای خانه، و تجمّلات و زینتآلات و میزان ارث احتمالی او در آینده، و میزان قدرت آنها در تهیّهی یک مشت وسایل تجمّلی بنام جهیزیّه که گاه بعضی از آنها در تمام عمر نیز یک بار مورد نیاز قرار نمیگیرد، دوختهاند.
اینجا است که اگر جسارت نباشد (و اِنْ شاءَالله نیست) انسان به یاد حدیث معروف سرور آزادگان جهان امام حسین(ع) میافتد که دربارهی گروهی از مردم فرمود:
اَلنّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیا وَالدِّینُ لَعِقٌ عَلَی اَلْسِنَتِهِمْ؛
مردم بندگان دنیایند، و دین تنها بر زبان آنها دور میزند!
یا در حدیث دیگری از رسول الله(ص) میخوانیم که دربارهی گروهی میفرماید:
آنها قرآن را میخوانند در حالی که (لایَجُوزُ تَراقیِهِمْ) از شانههای آنها بالاتر نمیرود! و به مغز و اعماق روح آنها نمیرسد.[11]
ولی باید توجّه داشت که اینگونه برخورد با حقایق قرآن و تعلیمات اسلام عواقب دردناکی دارد، و مجازات الهی را به دنبال خواهد داشت، چنانکه در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) میخوانیم:
مَن قَرَأَ الْقُرآنَ ثُمَّ شَرِبَ عَلَیْهِ حَراماً، اَوْ آثَرَ حُبّاً لِلدُّنْیا وَ زِیْنَتِها، اِسْتَوْجَبَ عَلَیْهِ سَخَطَ اللهِ، اِلّا اَنْ یَتُوْبَ.
کسی که قرآن بخواند و سپس (بر خلاف دستور قرآن) مشروب حرامی را بخورد یا محبّت دنیا و زینت آن را بر قرآن مقدّم دارد مستوجب خشم الهی خواهد بود، مگر اینکه توبه کند![12]
به هرحال، هدف این است که به خواست خدا، ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) را به عنوان خانوادهی نمونه در اسلام، بهترین سرمشق در پایهگذاری زندگی خانوادگی قرار دهیم، و خدا را به حقّ آنان بخوانیم که به ما توفیق پیروی از سنّتهای حسنهای که آنها برای ما به یادگار گذاردهاند، عنایت فرماید «آمین یا ربّ العالمین».
1- چرا مسأله ازدواج در خانوادههای مرفّه و فقیر از امور پیچیده به حساب میآید؟
2- چرا برای تحکیم روابط عمومی و اجتماعی انسانها، باید پایههای خانواده را بر شالودهی قوی و محکم بنا نمود؟
3- کدام موضوع میتواند محک خوبی برای شناخت مسلمانان راستین از مسلمانان سطحی باشد؟
[1]. وسائلالشّیعه؛ جلد 14، صفحهی 30، حدیث 3.
[2]. سورهی روم، آیهی 21.
[3]. وسائلالشّیعه، جلد 14، صفحهی 30، حدیث 1؛ این حدیث با سند صحیح از امام صادق(ع) نقل شده است.
[4]. وسائلالشّیعه، جلد 14، صفحهی 30، حدیث 2.
[5]. فروع کافی، جلد 2، صفحهی 5.
[6]. همان، صفحهی ۱۰.
[7]. وسائلالشّیعه، جلد 14، صفحهی 49، حدیث 7.
[8]. همان، صفحهی 51، حدیث 1 و 2 و 3.
[9]. تهذیب، جلد 2، صفحهی 226.
[10]. من لایحضره الفقیه، جلد 2، صفحهی 124.
[11]. اصول کافی، جلد 2، صفحهی 450، حدیث 3. کتابالقرآن، باب 9، ترتیل القرآن بالصّوت الحسن.
[12]. بحارالأنوار، جلد 92، صفحهی 180، حدیث 13.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی