فصل اوّل: عوامل سقوط | ۱۱
تصوّر شیخ الاسلام وهّابیان این است که «إله» فقط به معنی «معبود» است، بنابراین جمله لا إله إلاّ الله که شعار پیامبر اسلام(ص) و مسلمین جهان بوده و هست، فقط ناظر به «توحید در عبادت» است، یعنی هیچ معبودی جز خداوند یگانه نیست، و به این ترتیب نظر به نفی شرک در خلقت و رازقیّت و ربوبیّت و غیر اینها ندارد، زیرا مشرکان جاهلی توحید در خالقیّت و رازقیّت و ربوبیّت را قبول داشتند و تنها مشکل آنها عدم توحید در عبادت بود، چون غیر خدا را پرستش میکردند.
بر خلاف تصوّر وهّابیون، مشرکان عرب تنها گرفتار شرک در عبادت نبودند یا به تعبیر دیگر «إله» در همه جا به «معنی» معبود نیست، بلکه گاه به معنی «خالق» است. قرآن مجید میفرماید:
أَمْ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِّنَ الْأرْضِ هُمْ یُنشِرُونَ * لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ؛[1]
«آیا آنها خدایانی از زمین برگزیدند که (خلق میکنند و) منتشر میسازند؟! * اگر در آسمان و زمین، جز «الله» خدایان دیگری بود، فاسد میشدند (و نظام جهان به هم میخورد). منزّه است خداوند پروردگار عرش، از وصفی که آنها میکنند!».
در این آیات به روشنی «آلهه» جمع «اِله» به معنی «خالق» آمده است و سخن در آیه دربارهی «توحید خالقیّت» است نه «توحید در عبادت».
در آیهی دیگری همین معنی با وضوح بیشتری دیده میشود:
مَا اتَّخَذَ اللهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَه إِذاً لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَه بِمَا خَلَقَ وَلَعَلاَ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا یَصِفُونَ * عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَی عَمَّا یُشْرِکُونَ؛[2]
«خدا هرگز فرزندی برای خود انتخاب نکرده؛ و خالق دیگری با او نیست؛ که اگر چنین میشد، هر یک از خدایان مخلوقات خود را تدبیر و اداره میکردند و بعضی بر بعضی دیگر برتری میجستند (و جهان هستی به تباهی میکشید)؛ منزّه است خدا از آنچه آنان وصف میکنند! * او دانای نهان و آشکار است؛ پس برتر است از آنچه برای او همتا قرار میدهند!».
در این آیات وجود خالق دیگری جز خداوند یگانه نفی شده (آن هم با لفظ «إله») که اگر خالق دیگری غیر از او بود نظم جهان به هم میخورد. این آیه اعتقاد مشرکان عرب را به تعدّد خالق روشن میسازد چون میفرماید (فَتَعَالَی عَمَّا یُشْرِکُونَ).
به این ترتیب منحصر ساختن دعوت اسلام به «توحید در عبادت» و عدم توجّه به شاخههای دیگر توحید، اشتباهی بزرگ و مخالف آیات قرآن است.
تمام قراین نشان میدهد که «وهّابیان» روی علاقهای که نسبت برداشت خودشان از مسألهی توحید و شرک داشتهاند، از کنار آیات دیگر قرآن که بر خلاف برداشت آنها بوده، به سادگی گذشته و آنها را نادیده گرفتهاند، با این که بسیاری از آنها به ظاهر حافظ قرآن بوده، امّا متأسّفانه همواره روی همان چند آیه مورد نظرشان تکیه میکنند، چرا که حفظ قرآن همیشه به معنی فهم قرآن نیست!
همچنین از آیات دیگر استفاده میشود که جمعی از مشرکان فراتر از مسألهی عبادت بتها و خالقیّت، اعتقاد به «ربوبیّت» بتها یعنی تأثیرگذاری در سرنوشت خود داشتند و در یک پندار خرافی فکر میکردند بتها به عنوان مثال نسبت به مخالفان خود، غضب میکنند و آنها را بیچاره میسازند و موافقان را یاری میدهند و خوشبخت میکنند، به عنوان مثال مشرکان زمان هود میگفتند:
إِنْ نَّقُولُ إِلاَّ اعْتَرَاکَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّی أُشْهِدُ اللهَ وَاشْهَدُوا أَنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ؛[3]
«ما (دربارهی تو) فقط میگوییم: بعضی از خدایان ما، به تو زیان رسانده (و عقلت رار بوده)اند. (هود) گفت: من خدا را به شهادت میطلبم، شما نیز گواه باشید که من بیزارم از آنچه شریک (خدا) قرار میدهید».
آنها چنین میپنداشتند که بتها گاه خشم میگیرند و زیان میرسانند و گاه خشنود میشوند و برکت میدهند یعنی بت پرستان بتها را در سرنوشت خود مؤثّر میدانستند و نوعی ربوبیّت برای آنها قائل بودند، که این عقیده گروه زیادی بود.
شعر معروفی را که شاعر عرب در مذمّت طایفهی «بنی حنیفه» در جاهلیّت سروده ـ به مناسبت این که آنها بتی از خرما ساخته بودند و در یک سال قحطی آن را خوردند! ـ نیز شاهد این مدّعاست!
أکلت حنیفة ربّها عام التقحم و المجاعة / لم یحذروا من ربّهم سوء العواقب و التباعة[4]
«طائفهی بنی حنیفه خدای خود را در سال قحطی و سختی خوردند، و آنها از مجازات پروردگار خود نترسیدند».
کلمهی «رب» بر بتها اطلاق شده و خورندگان بت را از عواقب سوء کار خود برحذر داشته تا مبادا بر آنها خشم گیرند و زیان رسانند.
شاعر دیگری میگوید: «أ ربّ یبول الثعلبان برأسه؛ آیا بتی که روباهها بر آن بول میکند «رب» است».[5] در طول تاریخ بت پرستی، اطلاق کلمهی «رب» و «ارباب» بر بتها حاکی از آن است که آنها معتقد بودند بخشی از تدبیر امور جهان به دست بتهاست.
لذا هنگامی که یوسف میخواهد زندانیان مشرک را به توحید دعوت کند، میگوید:
یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ ءَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ؛[6]
«ای دوستان زندانی من! آیا خدایان پراکنده بهترند، یا خداوندِ یکتای قدرتمند؟!». (به کلمهی ارباب جمع رب توجّه داشته باشید).
شاهد دیگر: رسول خدا(ص) طبق صریح قرآن مجید به مشرکان اهل کتاب خطاب کرد:
قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَی کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ؛[7]
«بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعض دیگر را ـ غیر از خدای یگانه ـ به خدایی نپذیرد. هرگاه (از این دعوت،) سر باز زنند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم».
تعبیر به «ارباب» به خوبی نشان میدهد که آنها در مسألهی ربوبیّت خداوند نیز گرفتار شرک بودند.
در آیهی دیگری از همین سوره میخوانیم:
وَلاَ یَأْمُرَکُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلاَئِکَةَ وَالنَّبِیِّینَ أَرْبَاباً أَیَأْمُرُکُمْ بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُّسْلِمُونَ؛[8]
«خداوند به شما دستور نمیدهد که فرشتگان و پیامبران را، پروردگارِ خود انتخاب کنید. آیا شما را، پس از آنکه مسلمان شدید، به کفر دعوت میکند؟!».
راه دور نرویم قرآن دربارهی بت پرستان جاهلیّت میگوید:
وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللهِ آلِهَةً لَّعَلَّهُمْ یُنصَرُونَ؛[9] «آنها جز «الله» خدایانی برگزیدند تا آنها را یاری کنند».
یعنی آنها گرفتار شرک در شاخهی ربوبیّت و تأثیر در سرنوشت خود نیز بودند و بتها را دارای تأثیر فوقالعادهای میپنداشتند.
در داستان ابراهیم(ع) در برابر بت پرستان میخوانیم، او در آغاز با آنها همصدا شد و دربارهی ستاره و ماه و خورشید سه بار (هذا رَبِّی)[10] گفت تا بطلان عقیدهی آنها را در پایان کار نشان دهد.
تکیهی او بر ربوبیّت به خوبی نشان میدهد که بتپرستان «بابل» ماه و خورشید و ستارگان را تدبیر کنندهی زندگی خود میپنداشتند؛ همچنین گفتار او در برابر نمرود.[11]
نتیجه این که «إله» فقط به معنی معبود نیست، بلکه گاه به معنی «خالق» و گاه به معنی «ربّ» نیز استعمال میشود و مشرکان فقط در «عبادت» گرفتار شرک نبودند بلکه در امر «خالقیّت» و «ربوبیّت» نیز مشرک بودند.
بنابراین هرگاه قرآن مجید میگوید اگر از آنها سؤال کنی خالق و مدبّر عالم کیست، میگویند خداست، منظور مدبّر آسمانها و زمین است، چرا که آیات قرآن با هم تناقض و تضادّی ندارد.
آیا با این برداشتهای سستی که سران وهّابیّت از آیات قرآن به خصوص واژهی «إله» دارند، میتوانند خون مسلمانان را مباح شمرده و اموال آنها را به یغما برند؟ راستی چقدر جان و مال مسلمان بیارزش شده است!!
1- تصوّر شیخ الاسلام وهّابیان از معنی و مفهوم «إله» را بیان کنید و معنی و مفهوم درست آن را مختصری بیان کنید.
2- در طول تاریخ بت پرستی، اطلاق کلمهی «رب» و «ارباب» بر بتها بیانگر چیست؟
3- در داستان ابراهیم(ع) در برابر بت پرستان، تکیهی ایشان بر ربوبیّت نشاندهنده چیست؟
4- آیاتی را ذکر کنید که در این آیات به روشنی «آلهه» جمع «اِله» به معنی «خالق» آمده است.
[1]. انبیاء، آیات 21-22.
[2]. مؤمنون، آیات 91-92.
[3]. هود، آیهی 54.
[4]. شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، جلد 7، صفحهی 209.
[5]. بحارالانوار، جلد 3، صفحهی 253.
[6]. یوسف، آیهی 39.
[7]. آل عمران، آیهی 64.
[8]. آل عمران، آیهی 80.
[9]. یس، آیهی 74.
[10]. انعام، آیات 76-78.
[11]. بقره، آیهی 258.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت