کد مطلب: ۵۷۳۸
تعداد بازدید: ۲۳۷
تاریخ انتشار : ۰۷ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۹:۰۵
پرتوی از عظمت امام حسین (ع) | 36
مسلمانان، مسلمانان زمان پیغمبر(ص) نبودند. تجمّلات دنیا و خوشگذرانی‌ها در آنها اثر کرده و شیرینی حکومت و ریاست را چشیده بودند ثروت‌های کلان، و مال و زمین و محصول فراوان، غلامان و کنیزان؛ تعلّقاتشان را به دنیا زیاد و ایمانشان را ضعیف ساخته بود.

بخش سوّم : علل قیام امام حسین (ع) | 2


 
اینک قیام حسین(ع) را از این ناحیه تماشا کنید!


 پیش‌بینی شهادت


چنانچه می‌دانیم و به نقل متواتر ثابت است، رسول اعظم(ص) و علی(ع) از شهادت سیدالشهدا(ع) خبر دادند، و این اخبار در معتبرترین کتاب‌های تاریخ و حدیث ضبط شده است، و صحابه و همسران و خویشاوندان و نزدیکان پیغمبر(ص) این اخبار را بلاواسطه و یا باواسطه شنیده بودند. وقتی حسین(ع) عازم هجرت از مدینه طیّبه به مکه معظمه شد، و هنگامی که در مکه تصمیم به سفر عراق گرفت، اعیان و رجال اسلام در بیم و تشویش افتاده و سخت نگران شدند. هم به ملاحظه‌ی اینکه به‌طور یقین می‌دانستند برطبق اخبار پیغمبر(ص) شهادت در انتظار حسین(ع) است و هم به ملاحظه اوضاع روز و استیلای بنی‌امیّه بر جهان اسلام، و رعب و هراسی که از ظلم و ستمشان در دل‌ها افتاده، و خفقانی که قلوب مسلمین را فراگرفته؛ از اینکه بتوان با حکومت ستمکار آنها به مبازره برخاست مأیوس و ناامید بودند و هم با امتحاناتی که مردم کوفه در عصر حضرت امیرالمؤمنین(ع)، و حضرت امام مجتبی(ع) داده بودند، آینده روشن معلوم بود که حسین(ع) به سوی مرگ و شهادت سفر می‌کند و احتمال اینکه جریان به‌طور دیگر خاتمه یابد، بسیار ضعیف بود.
اگر پنجاه درصد بلکه بیست درصد احتمال پیروزی ظاهری حسین(ع) داده می‌شد، با ایمان مردم به حقیقت آن حضرت و با محبوبیتی که در قلوب همه داشت، جمعیت و سپاه آن حضرت خیلی بیش از اینها می‌شد و کسانی مانند عبیدالله حر جعفی از میدان قیام و جهاد کنار نمی‌رفتند، اما این اشخاص چون وارد در سیاست روز بودند و می‌دانستند راه همراهی با حسین(ع) به کجا منتهی می‌شود و همّت آنکه مانند زهیر از سر مال و جاه و جان در راه خدا و یاری پسر پیغمبر بگذرند، نداشتند و وجدانشان هم به آنها اجازه نمی‌داد که با حزب اموی همکاری کنند و با پسر پیغمبر که حامی دین و طرف‌دار حقّ بود بجنگند، لذا کناره‌گیری اختیار کردند و از سعادت شهادت و یاری امام وقت محروم شدند.
مسلمانان، مسلمانان زمان پیغمبر(ص) نبودند. تجمّلات دنیا و خوشگذرانی‌ها در آنها اثر کرده و شیرینی حکومت و ریاست را چشیده بودند ثروت‌های کلان، و مال و زمین و محصول فراوان، غلامان و کنیزان؛ تعلّقاتشان را به دنیا زیاد و ایمانشان را ضعیف ساخته بود.
امر به معروف و نهی از منکر و دعوت به زهد و تقوا و فداکاری در راه حقّ، از بین رفته و حب دنیا و دوستی پول و مقام و شهوت وجدان‌ها را تاریک و آلوده نموده بود. آنهایی که دستگاه‌های رهبری جامعه را اداره می‌کردند هم حالشان معلوم بود! عمرشان را با سگ و بوزینه و قمار و شراب و رقص و خوانندگی و غنا، سر کرده و بیت‌المال مسلمین را میان طرف‌داران خود قسمت می‌نمودند و با حقوق‌های زیادی که به فرماندهان می‌دادند و تمتعاتی که در اختیارشان گذاشته شده بود شرف و غیرت و دین و توجّه به مصالح را از آنها خریده بودند.
آنهایی که با بنی‌امیّه، و مقاصدشان همراه نبودند حداقلِّ مجازاتشان، محرومیت از حقوق اجتماعی و قطع مقرّری بود.
از چنین جامعه‌ای توقع آنکه قیام کرده و به گرد یک پیشوای دینی یا رهبر ملی اجتماعی کنند و حکومت خودکامگان را ساقط سازند، بعید است؛ لذا پشت پا به سعادت خود زدند و حسین(ع) را تنها گذاشتند.[1]
همه مردم، حسین(ع) را دوست می‌داشتند و طرف‌دار فکر و روش او بودند ولی شجاعت روحی و رشد فکری و قوّت ایمان و گذشتشان به‌قدری نبود که توانند مانند حبیب و مسلم و حرّ و زهیر، مقامات و مصالح، و منافع زودگذر و موقت را فدای مصالح عامه و یاری دین کنند.
این جمله که فرزدق به حضرت امام حسین(ع) عرضه داشت:
قُلُوبُهُمْ مَعَکَ وَسُیُوفُهُمْ عَلَیْکَ؛[2]
دل‌های مردم با تو، ولی شمشیرهایشان با بنی‌امیّه است؛
یک جمله تمامی بود که وضع مردم را در آن روزگار کاملاً شرح می‌دهد؛ هم موقعیت روحانی و ملّی حسین(ع) را در قلوب معلوم می‌سازد، و هم ضعف روحی و فقدان شجاعت اخلاقی مردم را بیان می‌کند.
مجمع بن عبدالله بن مجمع عائذی که از شهدای کربلاست مردم کوفه را بدین‌گونه معرفی کرد. گفت: به سران مردم رشوه‌های بزرگ داده شد، و کیسه‌هایشان پر شد، پس آنها بر ظلم و دشمنی با تو همدست شدند، و اما سایر مردم:
فَإِنَّ قُلُوبَهُمْ تَهْوَی إِلَیْکَ، وَسُیُوفَهُمْ غَداً مَشهُورَةٌ عَلَیْکَ؛[3]
دل‌هاشان به سوی تو مایل است ولی فردا شمشیرهاشان به روی تو کشیده می‌شود.
غرض این است که معلوم باشد صحابه و بنی‌هاشم و مردمان وارد به جریان روز بودند و یاران حسین(ع) همه شهادت خود را پیش‌بینی می‌کردند.
از ابن عبّاس نقل است که می‌گفت: ما اهل بیت که جمع بسیاری بودیم، شک نداشتیم که حسین(ع) در طفّ (کربلا) کشته می‌شود.[4]
ابن عبّاس، ابن عمر، محمد بن حنفیه و عبدالله بن جعفر که اصرار در انصراف آن حضرت داشتند و تقاضای خود را از آن سیّد شهیدان تکرار می‌کردند، ازاین جهت بود که شهادت آن امام مجاهد مظلوم را پیش‌بینی می‌نمودند؛ عرض می‌کردند: اگر تو کشته شوی نور خدا خاموش می‌شود، تو نشانه راه‌یافتگان، و امید مؤمنان هستی.[5]
از همه بیشتر شخص حسین(ع) از خبرهای جدّ و پدرش بااطلاع و از روحیات مردم آگاه بود! او بهتر از همه‌کس آنها را می‌شناخت، و این کلام از آن حضرت است:
«اَلنَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا، وَالدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ... فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبِلَاءِ قَلَّ الدَّیّانُونَ».[6]
لذا وقتی در بین راه یک نفر از بنی‌عکرمه از آن حضرت تقاضا کرد به کوفه نرود، و عرض کرد: شما وارد نمی‌شوید مگر بر نیزه و شمشیر، حضرت فرمود:
«یَا عَبْدَ اللهِ! إِنَّهُ لَیْسَ بِخَفِیٍّ عَلَیَّ الرَّأیُ (مَا رَأَیْتُ) وَلَکِنَّ اللهَ لَا یُغْلَبُ عَلَی أَمْرِهِ»؛[7]
«ای بنده خدا! آنچه گفتی بر من پوشیده نیست و پایان کار همان است که تو می‌بینی؛ ولی بر امر تقدیر خدا نمی‌توان چیره شد».


خودآزمایی

 

1- چرا هنگامی که امام حسین(ع) در مکه تصمیم به سفر عراق گرفت، اعیان و رجال اسلام در بیم و تشویش افتاده و سخت نگران شدند؟
2- به کدام دلایل با وجود محبوبیتی که امام حسین(ع) در قلوب همه داشت، جمعیت و سپاه آن حضرت خیلی بیش از اینها نشد؟
3- به چه دلایلی جامعه در زمان سیدالشهدا(ع)، به گرد پیشوای دینی خود علیه حکومت خودکامگان زمانشان قیام نکرد؟

 

پی نوشت ها

 

[1]. انصاف این است که مردم کوفه در پرستش مظاهر فریبنده مادی و ترک حقّ تنها نیستند و فقط آنها را نباید به باد توبیخ و لعنت گرفت. در سایر اعصار نیز مردمانی بوده و هستند که به همان روش اهل کوفه می‌روند و دین و حامیان دین را تنها می‌گذارند، با این تفاوت که کسانی که دعوت به حقّ می‌کنند، مقام و شخصیت حسین(ع) را ندارند ولی هدف و مقصد حسین(ع) باقی است و امروز هم علت عمده گرفتاری‌های مسلمانان و ضعف و سستی آنان و تجزیه کشورها و تفرقه و اختلاف و یکی نبودن حرف‌ها، ترس از زوال منافع مادّی و حبّ دنیا و وحشت از مرگ است. چنانچه در روایت است که پیغمبر اعظم(ص) فرمود: «یُوشَکُ أَنْ تَدَاعَی عَلَیْکُم الْاُمَمُ مِنْ کُلِّ اُفُقٍ کَمَا تَدَاعَی الْآکِلَةُ عَلَی قَصْعَتِهَا». قَالَ: قُلْنَا: أَ مِنْ قِلَّةِ یَوْمَئِذٍ بِنَا یَا رَسُولَ اللهِ؟ قَالَ: «بَلْ أَنْتُمْ یَوْمَئِذٍ کَثِیرٌ وَلَکِنْ تکُونُونَ غُثَاءً کَغُثَاءِ السَّیْلِ وَیُجْعَلُ فِی قُلُوبِکُمْ الْوَهْنُ». قَالَ: قُلْنَا: وَمَا الْوَهْنُ؟ قَالَ: «حُبُّ الدُّنْیَا وَکَرَاهِیَّةُ الْمَوْتِ».
«در آینده نه چندان دور دشمنان از هر طرف، مانند هجوم آوردن خورندگان بر کاسه‌ها، بر شما هجوم آورند؟» عرض کردیم: یا رسول الله! این به­سبب کمی جمعیت ما خواهد بود؟. فرمود: «بلکه جمعیت شما در آن وقت زیاد است، لکن شما مانند کف سیل خواهید شد و در دل‌های شما وهن و سستی پیدا خواهد شد». عرض کردیم این سستی چیست؟. «فرمود: دوست داشتن دنیا و ناخوش داشتن مرگ». طیالسی، مسند، ص133؛ احمد بن حنبل، مسند، ج5، ص278؛ ابوداوود سجستانی، سنن، ج2، ص313؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج23، ص330؛ متّقی هندی، کنزالعمّال، ج11، ص132.
روایت مذکور به این متن نیز نقل شده است: «کَیْفَ بِکُمْ إِذَا تَدَاعَی عَلَیْکُمْ بَنُو الْأَصْفَرِ» و بر این تقدیر ممکن است بنا بر آنکه بنی‌امیّه اصلاً رومی هستند یا اقلاً بنی‌مروان چنانچه عقّاد و دیگران نقل کرده‌اند مراد از بنی‌الاصفر همان بنی‌امیّه و بنی‌مروان باشند که برای بلعیدن جوامع اسلامی دهن باز کردند و مسلمانان باآنکه جمعیتشان زیاد بود چون از ترس مرگ و حب دنیا دل‌هایشان سست شده بود از اسلام دفاع نکردند تا بنی‌امیّه آنها را از حقوق اسلام محروم نمودند.
[2]. طبری، تاریخ، ج4، ص290؛ سبط ابن جوزی، تذکرةالخواص، ص217.
[3]. ابومخنف، مقتل الحسین(ع)، ص88؛ طبری، تاریخ، ج4، ص206؛ ابن اثیر جزری، الکامل فی‌التاریخ، ج4، ص49؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج8، ص118؛ سماوی، ابصارالعین، ص146؛ عقّاد، ابوالشّهداء، ص160.
[4]. خوارزمی، مقتل‌الحسین(ع)، ج1، ص160، فصل8.
[5]. خوارزمی، مقتل‌الحسین(ع)، ج1، ص218، فصل10.
[6]. ابن شعبه حرانی، تحف‌العقول، ص245؛ مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص383؛ ج75، ص117؛ بحرانی اصفهانی، عوالم‌العلوم، ص234. «مردم بنده‌ی دنیا هستند و دین سر زبان‌شان است وقتی با گرفتاری آزمایش می‌شوند دیندارها کم می‌شوند».
[7]. طبری، تاریخ، ج4، ص301؛ مفید، الإرشاد، ج2، ص76.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: