پس نعمت بودن وجود عالم و آدم، بسته به دين است و نعمت بودن دين نيز بسته به ولايت. اگر دين نباشد، تمام موجودات عالم از مسير هدف خلقت منحرفند و اگر ولايت نباشد دين از مجرای خود منعزل* است. بنابراين، نعمت اصلی در جهان هستی ولايت است كه تدبير امور میكند و تمام موجودات را در آفاق و انفس، به مسير هدف اصلی خلقت میافكند و باب الله المؤتی منه است و هادی الی الله.
نقمت و بلای واقعی هم انحراف از ولايت است؛ زيرا بشر با انحراف خود از ولايت، تمام موجودات را از مسير هدف منحرف میكند و دنيا و عقبا را به سمت جهنّم سوزان میكشاند؛ به همين جهت، خداوند حكيم ولايت را كمال دين و تمام نعمت در قرآن معرّفی فرموده است و بعد از ابلاغ ولايت اميرالمؤمنين علی(ع) اين آيه نازل شد:
...الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً...؛[1]
«امروز که ولیّ امر و قیّم دین و مدبّر شؤون حیاتی بشر معیّن شد، نعمت تامّ و کامل من بر بشر ارزانی گردید».
و از امروز به بعد، عائلهی انسان و نوع بشر در پرتو نور ولايت و تدبير الهی ولیّ امر در مسير هدف خلقت میافتد و تمام اسباب و وسايل حياتی خود را با هدايت و راهنمايی او در راه تأمين سعادت و خوشبختی ابدی به كار میاندازد و عاقبت به مقصد اعلای خود، كه رسيدن به مقام قرب به خالق جهان است، نايل میگردد:
فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحِ الْمُؤْمِنُونَ؛
...وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ؛[2]
پس، روشن شد كه چگونه علی و آل علی(ع) اولیای نعم و صاحبان همهی نعمتها هستند.
پروردگارا:
به حرمت امام حسن عسكری(ع) و قرآن كريم به همهی ما توفيق بهرهبرداری از معارف قرآن عنايت فرما.
حبّ خودت و آخرت را در دلهای ما بنشان.
حُسن عاقبت به همهی ما عنایت فرما.
حبّ دنیا را ار دلهای ما بردار.
وَعَناصِرَ الْاَبْرارِ وَدَعآئِمَ الْاَخْیارِ،
وَساسَةَ الْعِبادِ وَ اَرْکانَ الْبِلادِ،
«سلام بر شما ... كه اصول نيكان و استوانههای خوبان و زمامداران بندگان و پايه و اركان شهرها هستيد».
«عناصر» جمع «عنصر» است و «عنصر» يعنی مايهی نخستين هر چيزی. قدمای حکما عناصر را منحصر در چهار چيز میدانستند: آب، خاک، هوا و آتش و اكنون بيش از صد عنصر میشناسند. ابرار جمع بَرّ است و بَرّ یعنی نیک و نیکوکار و بِرّ یعنی نیکی و نیکوکاری. دربارهی خدا گفته شده است:
...إنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِیمُ؛[3]
«خداوند نیکوکار مهربان است».
ابرار كسانی هستند كه صفات فاضله در وجودشان رسوخ پيدا كرده و به حدّ مَلَکه رسيده و صورت باطنی آنها را تشكيل داده است. چون انسان یک صورت خلقی دارد كه همان صورت ظاهری متشکّل از سر و گردن و دست و پا و ديگر اعضا و جوارح اوست و یک صورت خُلقی دارد كه متشكّل از اخلاق و صفات باطنی او و منشأ اعمال و افعال اوست و از آن تعبير به «شاکله» هم میشود؛ چنانكه قرآن كريم میفرماید:
...كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شاكِلَتِهِ...؛[4]
«هر كسی بر پايه و اساس شاكلهاش كار میكند».
اگر آن شاكله اخلاق فاضله و صفات حميده باشد، اعمال نشأت گرفته از آن، صالح و نيكو خواهد بود و صاحبش بَرّ و در زمرهی ابرار و نيكوكاران محسوب میگردد و اگر آن شاكله اخلاق رذيله و صفات خبيثه باشد، اعمال و افعال نشأت گرفته از آن زشت و ناپسند خواهد بود و فاعلش از اراذل و اشرار به حساب میآيد و در اين صورت، خَلقاً انسان و خُلقاً حیوان است.
پس بِرّ يعنی نیکی و بَرّ یعنی نیکوکار.
در آيهی شريفه میخوانیم:
لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ...؛
«نيكی آن نيست كه به سمت مشرق يا مغرب بايستيد [ظاهر كار ارزشی ندارد]».
...لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ...؛[5]
«نيكی آن است كه به خدا و روز جزا ايمان آوريد و ايمان در جانتان رسوخ كند و منشأ صدور اعمال صالح گردد».
عبارت عناصرالابرار افادهی اين مطلب میكند كه امامان(ع) عناصر و مايههای نخستين ابرار و نيكوكاران عالم هستند، اعمّ از زمينيان و آسمانيان، از پيامبران و فرشتگان و... ؛ چرا كه الابرار ـ به اصطلاح ـ جمع مُحَلّی به الف و لام استغراق است و شامل تمام نيكوكاران از هر قبيل میشود. يعنی امام(ع) مانند دريا و اقيانوس است و ديگر موجودات صاحب آثار نیک همچون نهرها و جویهای روان؛ او چون خورشيد است و آنها اشعّهای از او.
اين جمله ضمن حديثی از امام صادق(ع) است:
...نَحْنُ أصْلُ کُلِّ خَیْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا کُلُّ بِرٍّ...؛[6]
«ما ريشه و پايهی تمام خوبیها هستيم و تمام نيكیها از فروع ما [و از شاخههای درخت وجود ما]ست».
شاخ و برگ و ميوهی هر درختی مايه گرفته از ريشهی درخت است. شاكله و صورت باطنی تمام ابرار و دارندگان صفات و افعال نیک تكوّن يافته از شعاع شمس ولايت امام(ع) است.
وَ دَعائِمَ الْاَخْیارِ؛
«دعائم» جمع «دِعامه» است و دعامه يعنی ستون و تكيهگاه كه چيزی را از سقوط و افتادن نگه میدارد. «اخيار» جمع «خیّر» است و خیّر هم به معنای نیکوکار است؛ منتهی، فرق میان «ابرار» و «اخیار» شايد اين باشد كه ابرار نيكوكارانی هستند كه صفات فاضله در وجودشان رسوخ كرده و ملكه شده است، ولی اخيار نيكوكارانی هستند كه هنوز صفات فاضله در وجودشان رسوخ پيدا نكرده و به حدّ ملكه بودن نرسيده است و ممكن است در عين نيكوكاری، مبتلا به بعضی از اخلاق رذيله از قبيل بخل، حسد، كينهتوزی و خود برتر بينی باشند.
به اصطلاح علمی نسبت بين ابرار و اخيار، نسبت عموم و خصوص مطلق است؛ يعنی، تمام ابرار اخيار نيز هستند امّا تمام اخيار ابرار نيستند. ممكن است كسی از اخيار باشد و كارهای نیک انجام بدهد ولی چون صفات فاضله در قلبش راسخ نشده است، به جايگاه ابرار نرسيده باشد. پس، ابرار آن چنان اوج گرفتهاند كه جانشان تجلّیگاه نور امام(ع) گشته و شعاعی از خورشيد ولايت در فضای قلبشان تابيده است؛ ولی گروه اخيار اگرچه به آن حدّ نرسیدهاند، امّا در همان خیّر بودنشان، ستون و تكيهگاهشان امام(ع) است؛ بايد از او تعليمات بگيرند و با برنامه و دستور او كار كنند. بنابراين، امام(ع) نسبت به ابرار عنصر است و نسبت به اخيار دعامه و تكيهگاه و پشتوانه است.
گروه ابرار آنچنان بزرگند و باعظمت كه خداوند در سورهی هل اتی اهل بیت عصمت(ع) را با عنوان ابرار معرّفی فرموده و به بيان شمّهای از زندگی شكوهمند آنها در بهشت برين پرداخته است:
إِنَّ الْاَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً * عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً؛[7]
تا میرسد به اينجا:
فَوَقاهُمُ اللهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُوراً؛[8]
«خداوند آنها را از شرّ آن روز [روز قیامت] نگهداری میكند و در حالی كه شاداب و خوشحال و شادمانند، از آنها استقبال میكند».
تعبیر «لقّاهم» که به معنای استقبال است، تعبیری بسیار جالب و لطفآمیز است و عنایت فوق تصوّر را نشان میدهد که خداوند دربارهی ابرار ابراز میفرماید. لطف و عنایت عالیتر این که:
...وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً؛[9]
«پروردگارشان به آنها شراب طهور مینوشاند».
جلالت و مكرمت ابرار تا آنجا میرسد كه ذات اقدس حقّ خودش ساقی آنها میشود و با دست اكرام و اِنعام خويش از جام شراب طهور آنها را سيراب میسازد. در حديثی از امام صادق(ع) آمده است كه:
یُطَهِّرُ هُمْ عَنْ کُلِّ شَیءٍ سِوَی الله؛[10]
«با آن نوشيدنی، قلب و جان آنها را از هرچه غير خداست تطهير میكند و جز حبّ خدا و جمال اعلا چیزی در جانشان نمیماند».
1- نعمت اصلی در جهان هستی و نقش آن چیست؟
2- تفاوت ابرار و اخيار را شرح دهید.
3- ابرار چه كسانی هستند؟
[1]ـ سورهی مائده، آیهی 3.
[2]ـ سورهی مطفّفین، آیهی 26.
[3]ـ سورهی طور، آیهی 28.
[4]ـ سورهی اسراء، آیهی 84.
[5]ـ سورهی بقره، آیهی 177.
[6]ـ اصول کافی، جلد ۸، صفحهی ۲۴۲.
[7]ـ سورهی انسان، آیات ۵ و ۶.
[8]ـ سورهی انسان، آیهی ۱۱.
[9]ـ همان، آیهی ۲۱.
[10]ـ تفسیر مجمعالبیان، سورهی هل اتی.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی