بخش سوّم: جهیزیه
هر کسی فلسفهی جهیزیّه را درک میکند.
دو همسر که میخواهند زندگی مشترک جدیدی را آغاز کنند باید حدّاقلّ وسایل زندگی داخلی را دارا باشند، وگرنه مجبورند سربار پدر و مادر گردند که این موضوع هم مایهی ناراحتی آنهاست، و هم استقلال زوجین را از بین میبرد.
لذا همه جا معمول است که بستگان عروس، لوازم اوّلیّهی زندگی را همراه او به خانهی داماد میفرستد، و در مقابل، داماد هزینههای دیگر عروسی، و حتّی بخشی از هزینههای جهیزیّه را (از طریق پرداختن مهریّهی نقدی) پذیرا میگردد، و با این همکاری و همیاری مشکلات حل میشود.
ولی بیشتر مردم این حقیقت را فراموش میکنند که صلاح و مصلحت دو همسر آن است که زندگی را از جای سادهای شروع کنند و اگر میخواهند توسعه دهند، این کار را به تدریج انجام دهند؛ چرا که کشیدن بار چنین زندگی آسانتر است، و روح محبّت و دوستی و صفا و معنویّت در چنین زندگی سادهای موج میزند، و ارزشهای والای اخلاقی در زیر آوارهای جهیزیّهی سنگین دفن نمیشود.
ولی ما در جامعه شاهد آن هستیم که چگونه رقابتها و چشم همچشمیها، تجمّل پرستیها و خرافات و موهومات در این مسألهی ساده نفوذ کرده است! گاه از سالیان دراز، هَمّ و غمّ پدر و مادر دختر تهیّهی جهیزیّه است، حتّی از خوراک روز، و شام شب، باید بکاهند، تا یک جهیزیّهی سنگین را تهیّه کنند، و به اصطلاح آبروی خود را حفظ کرده، و به پندار خود دخترشان را سربلند سازند!
در بسیاری از نقاط هنگام فرستادن جهیزیّه، طی یک نمایش مسخره و خندهدار قافلهی حاملان جهیزیّه با یک دنیا سروصدا به راه میافتد، چنان جار و جنجالی برپا میکنند که نه تنها همسایگان، بلکه تمام محل، و گاهی همهی شهر با خبر شوند که فلان کس فلان مقدار جهیزیّه را برای دختر خود به خانهی داماد فرستاده است، و این مایهی فخر و مباهات آنها است!
در بعضی از مناطق هنگامی که قافلهی حمل جهیزیّه کار خود را تمام کرد، آنها را در اطاق یا اطاقهای متعدّدی در کنار هم میچینند، و به صورت موزههای تماشایی درمیآورند، واز فامیل و دوستان دعوت میکنند که به تماشای این موزه بیایند!
بدیهی است اگر جهیزیّه از نظر کیفیّت و کمیّت در سطح پایین باشد، عرق شرمساری بر چهرهی عروس و نزدیکان او مینشیند، و بگومگوها شروع میشود، یکی طنز میگوید، دیگری پشت چشم نازک کرده و با نیشخند میگوید: انشاءالله مبارکشان باشد! دیگری از روی ترحّم میگوید: اینها مهم نیست مهم آن است که یکدیگر را دوست بدارند!
و اگر زیاد باشد، باد به غبغب انداخته، به شرح گستردهای دربارهی تهیّهی هر یک از قسمتهای آن پرداخته، و زحماتی را که برای تهیّهی آن از بازارها به قیمتهای گزاف، از سفر مکّه و زیارت سوریه، از فروشگاههای درجهی اوّل و منحصر به فرد کشیدهاند، میپردازند.
کسی نیست از این افراد بپرسد اگر جهیزیّه برای زندگی خصوصی عروس و داماد تهیّه شده، نمایش آن برای دیگران چه معنایی دارد! هدف از این نمایش مضحک و بیمعنا چیست!
مگر ما هر وقت وسایلی برای خانهی خود میخریم دیگران را دعوت برای تماشا میکنیم!
متأسفانه گاه بگومگوها و گلههای مربوط به آن، سالها در میان فامیل باقی میماند و آثار شوم و سوءِ آن در روحیّهی عروس و داماد، شَهْد شیرین زندگی را در کام آنها تلخ میسازد.
در حالی که میدانیم فلسفهی جهیزیّه، آغاز یک زندگی ساده و آبرومند و توأم با خوشبختی و شادکامی است، نه مسابقههای زشت و نمایشهای مسخره و شرمآور.
از همه بدتر اینکه، در چنان مجلسی به سرعت مقایسهها شروع میشود و جهیزیّهی این دختر و آن دختر را با هم میسنجند، در نتیجه این مقایسه آتش کینه و حسد و عداوت را در دل گروهی از حاضران میافروزد، و مفاسد دیگری را به دنبال دارد، چراکه همیشه کارِ بد، زنجیروار کارهای بد دیگری را سبب میشود.
حال به سراغ «خانوادهی نمونه» برویم و جهیزیّهی ازدواج برترین زنان جهان با برگزیدهترین مردان تاریخ بعد از پیامبر اکرم(ص) را مورد توجّه قرار دهیم و از آن الهام بگیریم.
در بحثهای گذشته خواندیم که تمام سرمایهی مولای متّقیان(ع) برای مراسم ازدواج تنها پول زرهی بود که به فرمان پیامبر(ص) آن را فروخت و از آن «عطریات» و «لباس» و «جهیزیّه» حضرت زهرا(س) تهیّه شد.
قیمت این زره به روایتی، سی درهم، و به روایات دیگر 480 یا 500 درهم بود[1] و با توجّه به اینکه «درهم» تقریباً نیم مثقال نقره مسکوک است، مجموع قیمت زره و بهای تمام وسایلی را که به عنوان جهیزیّه تهیه کردند، به آسانی میتوان محاسبه نمود.
از روایتی استفاده میشود که تنها یک سوم قیمت زره برای جهیزیّه مصرف شد، و از آن بخوبی برمیآید که تا چه حد وسایل زندگی جدید این دو زوج خوشبخت جهان بشریّت ساده و بیآلایش و دور از هرگونه تشریفات بوده است.
صورت جهیزیّهی بانوی اسلام(س) و به اصطلاح ریز اقلام آن را نیز مورّخان در تاریخهای خود ثبت کردهاند که مطالعهی آن، انسان را با عالَمی از صفا و زهد و وارستگی عجیب روبه رو میسازد، که عظمت و شکوه بینظیر و خیره کنندهاش هر انسان آزادهای را به خضوع در برابر آن وا میدارد.
صورت جهیزیّهای که یاران پیامبر(ص) با آن وجه مختصر برای یگانه دختر پیامبر(ص) تهیّه کردند به این ترتیب بود:
۱ـ یک فرش مصری که داخل آن پشم بود.
۲ـ یک سفرهی چرمی.
۳ـ یک متّکای چرمی که داخل آن لیف درخت خرما بود.
۴ـ یک عبای خیبری.
۵ـ یک مشک آب.
۶ـ چند کوزه.
۷ـ چند ظرف و کاسه سفالین.
۸ـ یک ظرف برای آب و آب کشی (مطهره).
۹ـ یک پردهی نازک پشمی.
این بود مجموعهی جهیزیّهی زهرا(س) طبق روایت.[2]
هنگامی که وسایل فوق را نزد پیامبر(ص) آوردند نگاهی به آن کرد و گریست، سپس سر به سوی آسمان بلند کرد ودعای عجیبی کرد و گفت:
اَللّهُمَّ بارِکْ لِقَوْمٍ جُلُّ آنِیَتِهِمُ الْخَزَفُ؛[3]
خداوندا به قومی که غالب ظروف آنها سفالین است، مبارک گردان!
دقّت در اقلام این جهیزیّهی عجیب و تاریخی، و دعایی که پیامبر(ص) به دنبال آن فرمود، چیزهای بسیاری به انسان میآموزد. عظمت و شکوهی که در این جهیزیّهی ساده نهفته است، و پیام و الهامی که به فرزندان اسلام در تمام قرنها میدهد، غیرقابل توصیف است.
پیغمبر اکرم(ص) با این کار میخواهد درس بزرگی برای تمام اعصار و برای تمام نسلها به یادگار بگذارد، و نشان دهد که اسلام بر محور تجمّلپرستی و رقابتهای کمرشکن مادّی که مایهی سختی کار ازدواج، و به تأخیر افتادن برنامهی جوانان، و آلودگی اجتماع مسلمین میگردد، نیست. اساس و پایهی کار، همه جا بر سهولت و سادگی، و وارستگی و آزادگی و صفا و صمیمیّت استوار است.
آنچه پیامبر اسلام(ص) به عنوان نمونه و سرمشق نشان داد نه تنها در مقیاس امروز ساده و بیتکلّف بود، بلکه در اجتماع آن زمان نیز بسیار ساده تلقّی میشد، تا آنجا که دنیاپرستان آن عصر که هنوز رسوبات «ارزشهای جاهلی» در اعماق روح و جان تاریکشان بود، زهرای عزیز را بر این زندگی سادهی شوهرش سرزنش کردند، و جوابی با آن عظمت را از پیغمبر اکرم(ص) شنیدند که قبلاً ذکر کردیم.
اینها همه هشداری است به آنها که نه تنها روی قلم به قلم وسایل تجمّلی جهیزیّه که گاه بسیاری از آنها در تمام طول عمر هم یک بار مورد استفاده قرار نمیگیرد، اصرار دارند، بلکه حتّی روی مارکهای مختلف داخلی یا خارجی و رنگ و نقش و نگار آنها نیز حسّاسیت آمیخته با وسواس نشان میدهند؛ آری هشداری است به همهی آنها!
پیامبر اکرم(ص) با امکاناتی که در آن زمان داشت، میتوانست وسایلی بسیار بهتر و با ارزشتر از آنچه گفتیم برای تنها دخترش زهرا(س) و تنها یادگار همسر محبوبش خدیجه، و تنها یار و یاور همیشگیاش علی(ع) فراهم سازد، ولی به عمد این کار را نکرد، که اگر میکرد دستور جاویدان: (لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ) ارزش خود را از دست میداد.
جالب اینکه، گروهی از مسلمانان، این سخنان را میشنوند، و بیخیال از کنار آن بسادگی میگذرند، و گاه اسم این بیاعتنایی را ضرورتهای عصر و زمان میگذارند، ضرورتی که آبرو و حیثیّت آنها در گرو آن است!
در حالی که ضرورت بودن آن، «بهانه» یا «خیال» و «توهّمی» بیش نیست، مانند همهی خیالها و پندارها در صحنهی زندگی که:
از خیالی صلحشان و جنگشان / وز خیالی نامشان و ننگشان
و از همه مضحکتر اینکه، گاه برای تیمّن و تبرّک در کنار مهریّههای سنگین چند میلیونی، مهریّهی پانصد درهمی حضرت زهرا(س) را نیز ضمیمه میکنند! یا بعضی از قلمهای جهیزیّهی آن حضرت را برای تأسّی به آن بزرگوار در کنار اجناس لوکس و وسایل پر زرق و برق و گرانقیمت خود قرار میدهند.
این درست به آن میماند که در کنار سفرهای که انواع غذاهای رنگین داخلی و خارجی، و سنّتی و مد روز، در آن جمع است، مقداری نان جو و نمک هم قرار دهیم که این خوراک مولای متّقیان و پیشوای آزادگان جهان، علی(ع) است و ما شیعیان و پیروان مکتب او هستیم! چقدر این کار سطحی و شرمآور است!
من معتقدم بیرون آوردن بسیاری از پدران و مادران تجمّلپرست متعصّب از زیر آوار تقلیدها و آداب و رسوم غلط و خرافی کار آسانی نیست. جوانان، اعم از دختران و پسران که روح بیآلایشتری دارند برای سنّتشکنی، و درهم کوبیدن آداب و رسوم غلط آمادهترند، آنها باید بپاخیزند و اجازه ندهند سرنوشتشان بازیچهی دست این سنّتهای زشت، و رقابتها و چشم و همچشمیهای ویرانگر بزرگترها شود، و صفا و صمیمیّت همسرانشان در آتش این رسوم غلط و غیر منطقی بسوزد.
آنها باید حاکم بر سرنوشت خود شوند، و دستهای معمارانی را که سنگ اوّل زیربنای زندگی آنها را از اوّل کج مینهند، و بعد از آن تا گنبد دوّار کج میرود، از این مسألهی حیاتی کوتاه کنند، و در حرف و عمل ثابت نمایند طرفدار مهریّههای معقول، جهیزیّههای ساده، و مراسم ازدواج بیتکلّف و آمیخته با صمیمیّت و صفای اسلام هستند.
پسران جوان باید ثابت کنند رهروان مخلص راه امیرمؤمنان علیّ مرتضی(ع) میباشند.
دختران جوان نیز باید ثابت کنند از زندگی زهرای مرضیّه(س) بزرگترین شخصیت زن در جهان بشریّت الگو میگیرند، و به وسوسههای این و آن دل نسپرده، و به دشمنیهای در لباس خیرخواهی، توجّهی نمیکنند؛ و من به تأثیر این سخنان در جوانان بسیار امیدوارم.
1- فلسفهی جهیزیّه را بیان کنید.
2- چرا صلاح و مصلحت دو همسر آن است که زندگی را از جای سادهای شروع کنند و اگر میخواهند توسعه دهند، این کار را به تدریج انجام دهند؟
3- دقّت در اقلام جهیزیّهی حضرت زهرا(س)، و دعایی که پیامبر(ص) به دنبال آن فرمود، چه چیزهایی را به انسان میآموزد؟
[1]. مرحوم علّامهی مجلسی در «بحارالانوار» میگوید: ممکن است قیمت واقعی آن همان 30 درهم بوده، ولی بعضی از علاقهمندان، آن را به مبلغ زیادتری خریده باشند.
[2]. بحارالانوار، جلد 43، صفحهی 130.
[3]. همان.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی