بخش چهارم: خطبهی عقد
این مراسم نیز اغلب با تشریفات زیادی همراه است، و گاه آمیخته با انواع گناهان میباشد، ولی در مقایسه با مراسم شب زفاف (جشن عروسی) سادهتر است.
در این مراسم قسمتهای جالبی دیده میشود که یا پیروی از یک سنّت اسلامی است، مانند خواندن خطبهای که مشتمل بر آیات قرآن و روایات معصومین(ع) دربارهی اهمیّت ازدواج برای جوانان و ارزشهای حاکم بر آن است و وظیفهی بزرگسالان را در برابر این امر حیاتی روشن میسازد؛ یا تبعیّت از یک سنّت حسنه است، مانند نشستن عروس بر سجّاده (جانماز) رو به قبله، در حضور قرآن که نشانهی ایمان و تقوای الهی است، و در برابر آیینه و شمعدان که سمبل صفا و پاکی و روشنی است؛ و یک سلسله کارهای سادهی سمبلیک دیگر که شاید خوانندگان از نویسنده نسبت به آن آشناترند، اینها همه در جای خود خوب است و جالب.
ولی متأسفانه مصیبت از آنجا شروع میشود که دعوتشوندگان، چنان مسابقهای با هم در لباسهای تجمّلی وآرایشهای جلف و زننده، و آویختن انواع زینتآلات به خود میدهند که گاه عروس در میان آنها گم میشود! و طبیعی است که در چنین جلسهی شومی همه در اندیشهی خودآرایی و خودنمایی هستند.
وای بر آن وقتی که پای مردان نیز به بهانههای مختلف به این مجلس باز شود و اختلاط برقرار شود، و فیلمبرداران و عکّاسان از این مراسم که یکپارچه گناه و معصیت و نافرمانی خداست عکس و فیلم بردارند، و به گناهان خود رنگ جاودانگی بزنند!
چه بهتر که شرح این فجایع را رها کنیم و به سراغ خانوادهی نمونهای برویم که به راستی آنچه خوبان همه دارند آنها به تنهایی دارند.
از خطبههای عقد بانوی اسلام فاطمه زهرا(س) شروع میکنیم:
خطبهای که خدا خواند؛ خطبهای که رسول الله(ص) خواند؛ و خطبهای که علی(ع) خواند که همه معنادار و آموزنده است:
در خطبه الهی آمده است:
اَلْحَمْدُ رِدائی وَ الْعَظَمَةُ کِبْرِیائِی وَ الْخَلْقُ کُلُّهُمْ عَبِیدِی وَ اِمائِی، زَوَّجْتُ فاطِمَةَ اَمَتِی مِنْ عَلِیٍّ صَفْوَتِی، اِشْهَدُوا مَلائِکَتِی؛
حمد شایستهی من است و عظمت به من میبرازد، و تمام خلق، بندگان و کنیزان من هستند، من کنیزم «فاطمه» را به همسری «علی» درآوردم، ای فرشتگان من، همه گواه باشید!
جملههای آغاز این خطبه، بینی مستکبران و خود برتربینان را به خاک میمالد، و عظمت و بزرگی را مخصوص خدا میشمرد، و جملههای بعد، آخرین حدّ انسان را بندگی خدا میشمرد.
سپس افتخار بزرگ فاطمه(س) را همین مقام بندگی حق، و افتخار علی(ع) را برگزیدهی خدا از میان بندگان بودن، معرفی میکند.
بعد خداوند با ولایت مطلقهاش عقد همسری این دو وجود پر جود عالم بشریّت را میبندد، و تمامی فرشتگان مقرّب را گواه بر آن میگیرد، تا سرمشقی برای همگان باشد.
دومین خطبه از آنِ پیامبر اکرم(ص) است که طبق روایات چهل روز بعد از آن اجرا شد (این فاصلهی اربعین، خواه برای مراعات جانب ادب باشد یا رمز تکامل، در هر حال پرمعناست).
خطبه به این شرح بود:
اَلْحَمْدُلِلّهِ الْمَحْمُودِ بِنِعْمَتِهِ، اَلْمَعْبُودِ بِقُدْرَتِهِ، اَلْمُطاعِ فِی سُلْطانِهِ، اَلْمَرْهُوْبِ مِنْ عَذابِهِ، اَلْمَرْغُوبِ اِلَیْهِ فِیْما عِنْدَهُ، اَلنّافِذِ اَمْرُهُ فِی اَرْضِهِ وَ سَمائِهِ، اَلَّذِی خَلَقَ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِهِ وَ مَیَّزَهُمْ بِاَحْکامِهِ، وَ اَعَزَّهُمْ بِدِینِهِ وَ اَکْرَمَهُمْ بِنَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ ـ ثُمَّ اِنَّ اللهَ جَعَلَ الْمُصاهَرَةَ نَسَباً لاحِقاً، وَاَمْراً مُفْتَرَضاً، وَ شَجَّ بِهَا الْأرْحامَ وَ اَلْزَمَهَا الْأنامَ، فَقالَ تَبارَکَ اسْمُهُ وَ تَعالَی جَدُّهُ: وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدِیراً...
ثُمَّ اِنِّی اُشْهِدُکُمْ اَنِّی قَدْ زَوَّجْتُ فاطِمَةَ مِنْ عَلِیٍّ عَلی اَرْبَعْمِأَةِ مِثْقالِ فِضَّةٍ...
حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که به خاطر نعمتهایش شایستهی حمد است، و به خاطر قدرتش در خور عبودیّت، و به خاطر سلطه و حاکمیّتش سزاوار اطاعت، خدایی که عذابش موجب وحشت، و پاداشهایش مایهی رغبت، و حکمش در آسمان و زمین نافذ است، خدایی که خلق را با قدرتش آفرید، و آنها را با احکامش از هم جدا نمود، با دینش آنان را عِزّت بخشید، و با پیامبرش محمّد گرامی داشت.
سپس خداوند پیمان زناشویی را همردیف خویشاوندی نسبی قرار داد و تاروپود آن دو را درهم آمیخت، و بر بندگان واجب شمرد، و در همین زمینه خداوند متعال میفرماید: او کسی است که انسان را از آب آفرید و (گسترش نسل) او را از طریق نسب و زناشوئی قرار داد و پروردگار تو توانا است...
سپس من، شما (یارانم) را گواه میگیرم که دخترم فاطمه را با مهریّهای برابر 400 مثقال نقره به همسری علی درآوردم.[1]
در این خطبه نیز ضمن برشمردن نکات دقیق و ظریفی از معارف توحیدی و اوصاف جمال و جلال و افعال خدا که پایهی اصلی اعتماد خانواده را تشکیل میدهد، و اشاره به آفرینش عجیب انسان از آب (نطفه) و گسترش نسل او از طریق نسب و زناشویی میکند، به اهمّیّت مسألهی ازدواج پرداخته و آن را به عنوان وسیلهای برای بقای نوع بشر فرض و واجب میشمرد، سپس به اجرای عقد بزرگ بانوی اسلام برای بزرگمرد جهان انسانیّت میپردازد.
و بالاخره در خطبهی فصیح و بلیغ خود امیرمؤمنان علی(ع) چنین میخوانیم: که پیامبر(ص) به او فرمود برای خودت خطبه بخوان، علی(ع) عرضه داشت:
اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی قَرُبَ مِنْ حامِدِیِهِ وَ دَنا مِنْ سائِلِیهِ، وَ وَعَدَ الْجَنَّةَ مَنْ یَتَّقِیْهِ، وَاَنْذَرَ بِالنّارِ مَنْ یَعْصِیْهِ، نَحْمِدُهُ عَلی قَدِیمِ اِحْسانِهِ وَاَیادِیْهِ، حَمْدَ مَنْ یَعْلَمُ اَنَّهُ خالِقَهُ وَبارِیْهِ، وَمُمِیْتَهُ وَمُحْیِیْهِ، وَ مُسائِلَهُ عَنْ مُساوِیْهِ، وَ نَسْتَعِینُهُ وَنَسْتَهْدِیهِ، وَ نُؤْمِنُ بِهِ وَ نَسْتَکْفِیِه، نَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ شَهادَةً تَبْلُغُهُ وَ تُرْضِیْهِ، وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ صَلوةً تُزْلِفُهُ وَ تُحْظِیهِ، وَ تَرْفَعُهُ وَ تَصْطَفِیهِ، وَالنِّکاحُ مِمّا اَمَرَ اللهُ بِهِ وَیُرْضِیهِ، وَاجْتِماعُنا مِمّا قَدَّرَهُ اللهُ وَاَذِنَ فِیْهِ، وَ هذا رَسُولُ اللهِ زَوَّجَنِی اِبْنَتَهُ فاطِمَةَ عَلَی خَمْسَ مِأَةَ دِرْهمٍ وَ قَدْ رَضِیتُ فَاسْأَلُوهُ وَاشْهَدُوا[2]
ستایش ویژهی خداوندی است که نسبت به ستایشکنندگانش نزدیک و به درخواستکنندگانش قریب است، به پرهیزگاران بهشت و به گهنکاران دوزخ، وعده داده است.
من او را بر احسان قدیم و انواع نعمتهایش حمد میگویم، حمد کسی که او را خالق و آفریدگار خود میداند، و میراننده و زندهکننده خود میشناسد، و یقین دارد او را در برابر اعمال بدش موأخذه میکند.
من از او یاری میطلبم و هدایت میجویم و به او ایمان میآورم و از او کفایت امورم را میخواهم.
و شهادت میدهیم هیچ معبودی جز خداوند یکتا نیست، یگانه است و شریک ندارد، شهادتی که به ساحت قدسش میرسد، و او را راضی میکند، و نیز گواهی میدهیم که محمّد بنده و فرستادهی او است، و به او درود میفرستیم که وی را به خدا نزدیکتر و از لطفش بهرهمندتر، و مقامش را والاتر و برگزیدهتر سازد.
(امّا بعد) ازدواج از اموری است که خدا به آن امر کرده، و مایهی خوشنودی او است، و ازدواج ما از اموری است که خدا آن را مقدّر فرموده، و اجازه داده، این رسول خدا است که دخترش فاطمه را به مهریّهای به مقدار پانصد درهم به همسری من درآورده است و من به این امر راضی شدهام از او (این مطلب را) جویا شوید و (بر آن) گواهی دهید.
1- آیینه و شمعدان در سفره عقد سمبل چیست؟
2- مصیبت مراسم عقد چگونه شروع میشود؟
3- از خطبهی « اَلْحَمْدُلِلّهِ الْمَحْمُودِ بِنِعْمَتِهِ ...» چه نتایجی حاصل میشود؟
[1]. بحارالانوار، جلد 42، صفحهی 119 ـ تعبیر به 400 مثقال نقره که در این روایت آمده شاذ است و ممکن است از اشتباه روات باشد وگرنه معروف 500 درهم است واین غیر از مهر نقدی است که از پول زره پرداخته شد.
[2]. بحارالانوار، ج 43، صفحهی 112.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی