فصل هشتم: هشداری دربارهی بیماری تصوّف گرایی | ۲
مرحوم فيض(ره) بعد از نقل اين مطالب از غزّالی، مطالبی را میفرمايد كه قسمتهايی از آن را به عرض میرسانيم:
اين همان ابداع شريعت و احداث بدعتی است كه حضرت رسول اکرم(ص) بهوجود آورندهی آن را مورد لعن و طعن شديد قرار داده و فرموده است:
مَنْ غَشَّ اُمَّتِی فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النّاسِ اَجْمَعینَ. قیلَ: یا رَسُولَ اللهِ وَ ما غِشُّ اُمَّتِکَ؟ قالَ: اَنْ یَبْتَدِعَ بِدْعَةً یَحْمِلُ النّاسَ عَلَیْها؛[1]
لعنت خدا و لعنت فرشتگان و همهی مردم بر كسی كه به امّت من خيانت كند. گفتند: خيانت به امّت تو چيست يا رسول الله؟ فرمود: این که بدعتی [یعنی عقیده و آیین تازهای خلاف دین] بیاورد و مردم را [بر اعتقاد و عمل بر طبق آن] وا دارد.
در حديث ديگر آمده است:
اِنَّ لِلّهِ مَلَکاً یُنادی کُلَّ یَوْمٍ: مَنْ خالَفَ سُنَّةَ رَسُولِ اللهِ، لَمْ تَنَلْهُ شَفاعَتُهُ؛[2]
خدا را فرشتهای است كه هر روز ندا میكند: هر كس بر خلاف سنّت رسول خدا عمل کند، شفاعت او به وی نمیرسد.
جناب فیض ـ رحمه الله ـ میفرمايد: نه مگر ما شريعت حضرت خاتم الانبیاء(ص) را خاتم اديان و اكمل شرايع میدانيم و آن را تنها راه تحصيل سعادت ابدی و طريق منحصر نجات از هلاكت اخروی میشناسیم؛ چنان که قرآن كريم میفرمايد:
وَ أنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ...؛[3]
این راهِ مستقیم من است. از آن پیروی کنید و از راههای مختلف [و انحرافی] پیروی نكنيد كه شما را از راه حق جدا میسازد.
پس به طور حتم آن حضرت تمام آنچه را برای هدایت بشر لازم بوده آورده است و از هيچ امری از امور مربوط به هدايت انسان فروگذار نفرموده است؛ چنان كه در اين حديث شريف میفرمايد:
إنَّهُ وَ اللهِ ما مِنْ عَمَلٍ یُقَرِّبُکُم مِنَ النّارِ إِلاّ وَ قَدْ نَبَّأْتُکُمْ بِهِ وَ نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ وَ ما مِنْ عَمَلٍ یُقَرِّبُکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ إِلاّ وَ قَدْ نَبَّأْتُکُمْ بِهِ وَ أَمَرْتُکُمْ بِه؛[4]
به خدا سوگند، هيچ عملی نيست كه شما را به آتش [دوزخ] نزديک كند مگر اين كه شما را از آن آگاه كرده و از ارتكاب آن نهيتان كردهام و هيچ عملی نيست كه شما را به بهشت نزديک سازد مگر اين كه شما را از آن آگاه و به انجام دادن آن امر كردهام.[5]
و ما با آگاهی روشنی كه از احكام دين مقدّس و اوامر و نواهی حضرت رسول اکرم(ص) داریم، به هیچ وجه اثری از این نوع اعمال تکلّفدار ارباب تصوّف و ریاضت در شریعت بیضاء محمّدی(ص) نمیبینیم، بلکه صریحاً در لسان شرع انور آن حضرت نهی و منع از اینگونه تکلّفات آمده و برنامهی کاملاً مخالف راه و رسم آنان به دست پيروان خود داده است؛ مثلاً در مورد كسب مال و تحصيل رزق حلال آن همه دستورهای اکید رسیده و آدم بیکارِ سرباز دیگران مورد لعنت و نفرت قرار گرفته است كه:
اِنَّ مَنْ اَلْقی کَلَّهُ عَلَی النّاسِ فَهُوَ مَلْعُونٌ؛[6]
هر كه بار زندگیاش را بر دوش مردم بيفكند ملعون است.
وَ مَنْ اَذَلَّ نَفْسَهُ فَهُوَ مَلُومٌ مَطْعُونٌ؛[7]
هر كه [با دست حاجت به سو ديگران دراز كردن] خود را ذليل و خوار گرداند، سزاوار توبيخ و طعن و تحقير است.
و آنچه در قرآن و روايات مورد ذمّ و نكوهش قرار گرفته است، تعلّق قلبی و دلبستگی به مال و جاه است نه به دست آوردن آن در حدّ ضرورت و به قدر حاجت؛ و نيز از مردم كناره گرفتن و تنها در خانهای ماندن و گوشه نشستن و رهبانیّت پيشه كردن در شرع ما مذموم است. اين حديث از رسول خدا(ص) متّفقٌ عليه بين فريقين از شيعه و سنّی است که:
لا رَهْبانِیَّةَ فِی الْاِسْلام؛[8]
رهبانیّت و تارک دنیا بودن در اسلام نیست.
اِنَّ رَهْبانِیَّةَ اُمَّتِی، اَلْجُلُوسُ فِی الْمَساجِدِ؛[9]
رهبانیّت امّت من نشستن در مساجد [و شرکت در اجتماعات مسلمین و کوشا بودن در حلّ مشکلات مردم] است.
تأكيد بر شركت در نماز جمعه و جماعات و زيارت مؤمنين و عيادت بيماران و تشييع جنازه و امثال اين امور كه جزء دستورهای مسلّم اسلامی است، کلّاً با روش و طریقهی مدّعیان سیر و سلوک تباین دارد و همچنین برخلاف دستور حضرات كه میگويند سالک بايد تمام اوراد و اذكار را بريزد و به ذكر و ورد واحدی اکتفا کند ـ آن هم با عددی خاصّ و کیفیّت و آهنگ و ادا و اطواری مخصوص که جملگی ساخته و پرداختهی فکر و سلیقهی پیر طریقت است ـ دین مقدّس دستور مؤکّد در مورد تلاوت قرآن و دعا میدهد و دعا را «مُخّ عبادت»[10] یعنی عبادت خالص معرّفی میکند و هر چند روز یک بار ختم قرآن كردن را مستحسن میداند؛ چنان كه امام صادق(ع) میفرماید:
اَلْقُرآنَ عَهْدُ اللهِ اِلَی خَلْقِهِ. فَقَدْ یَنْبَغِی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ اَنْ یَنْظُرَ فِی عَهْدِهِ وَ اَنْ یَقْرَأَ مِنْهُ فِی کُلِّ یَومٍ خَمْسینَ آیَةً؛[11]
قرآن فرمان صادر شده از سوی خداست به بندگانش و لذا وظيفهی هر فرد مسلمان است كه به فرمان خدايش بنگرد و هر روز [حدّاقلّ] پنجاه آيه از آن بخواند.
و نيز در شرع مقدّس هرگونه دخالت در كيفيّت و کمیّت اعمال و اذكار، تشریع محرّم و بدعت حرام به شمار آمده است. این حدیث از رسول مکرم(ص) منقول است:
مَنْ اَحْدَثَ فِی دینِنا ما لَیْسَ فِیهِ فَهُوَ رَدٌّ؛[12]
هر كس هر چه را كه جزء دين نيست در دين ما پديد آورد [در نزد ما] مردود است.
از جمله بدعتهای هلاکتبار مسلک تصوّف موضوع سرسپردگی و اتّخاذ معتصَم است. چنان که در گذشته بیان شد، ارباب تصوّف معتقدند که شخص مرید و سالک حتماً باید در وادی سیر و سلوک کسی را به عنوان شیخ و پیر طریقت برگزیند و خود را کاملاً تسلیم او کند و کوچکترین مخالفتی در برابر دستورهای او را از خود نشان ندهد، چرا که فلاح و رستگاریاش در اطاعت امر اوست، هر چند او در تشخیص خود به خطا رفته باشد، زیرا خطای شیخ از صواب مريد نافعتر است و همين مطلب خود ضلالتی بسيار بزرگ و انحرافی بس خطرناک است، زيرا به اعتراف خودشان، آن شيخ معصوم نيست و جايزالخطاست و لذا ممكن است در تشخيص خود به خطا برود و سالک را به دارالبوار و هلاک ابدی بكشاند، چنان كه فراوان كشيدهاند. بعضی در اثنای رياضت بنيه و مزاج خود را از دست داده و كشتهی راه هوی گشتهاند، عدّهای اختلاف حواسّ پيدا كرده و ديوانه و ماليخوليايی شدهاند و برخی اعتقادات خود را بر باد داده و سر از كفر و الحاد در آوردهاند؛ منتهی، حضرات به روی نمیآورند و تمام اين اختلالات و انحرافات را به حساب عشق و جذبه و خودباختگی میگذارند و احياناً آدم دیوانه و مُخَبّطی را عاشق مجذوب مینامند.[13]
آری، ارباب تصوّف میگويند سالک بايد تسليم دست «پير» بشود و هر چه را كه او گفت و كرد عين صواب و محض صلاح بداند و دم نزند. ولی اين حجّت خدا امام صادق(ع) است كه میفرمايد:
اِیّاکَ وَ اَنْ تَنْصِبَ رَجُلاً دُونَ الْحُجَّةِ فَتُصَدِّقَهُ فِی کُلِّ ما قالَ؛[14]
بر حذر باش از اين كه فردی جز حجّت [معصوم] را پيشوا و مقتدای [مطلق] خويش برگزينی و او را در تمام آنچه [بدون استناد به معصوم، از رأی خود] میگوید تصدیق کنی.
از امام باقر(ع) منقول است:
کُلُّ مَنْ دَانَ اللهَ بِعِبَادَةٍ یُجْهِدُ فِیهَا نَفْسَهُ وَ لا إمَامَ لَهُ مِنَ اللهِ فَسَعْیُهُ غَیْرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَیِّرٌ وَ اللهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ... وَ إنْ مَاتَ عَلَی هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ مِیتَةَ کُفْرٍ وَ نِفَاقٍ...؛[15]
هر كس خدا را از طريقی كه طبق دستور امامِ منصوب از سوی خدا نباشد عبادت كند، هر چند هم خود را در اين راه به رنج و تعب بيفكند، در نزد خدا مقبول واقع نمیشود و بلكه اعمالش مورد بغض خدا قرار میگيرد و جز گمراهی و حيرت و سرگردانی چيز ديگری عايدش نمیگردد.... و اگر به همين حال بميرد، به مرگ كفر و نفاق میميرد...
و نيز از امام صادق(ع) نقل شده است:
وَ اللهِ لَوْ اَنَّ اِبْلیسَ سَجَدَ لِلّهِ تَعالی بَعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَ التَّکَبُّرِ عُمْرَ الدُّنْیا ما نَفَعَهُ وَ لا قَبِلَهُ اللهُ تَعالی ما لَمْ یَسْجُدْ لِآدَمَ کَما اَمَرَهُ اللهُ اَنْ یَسْجُدَ لَهُ وَ کَذلِکَ هذِهِ الْاُمَّةُ الْعاصِیَةُ الْمَفْتُونَةُ بَعْدَ نَبیِّها(ص) وَ بَعْدَ تَرْکِهِمُ الْاِمامَ الَّذِی نَصَبَهُ نَبِیُّهُمْ(ص) فَلَنْ یَقْبَلَ اللهُ لَهُمْ عَمَلاً وَ لَنْ یَرْفَعَ لَهُمْ حَسَنَةً حَتّی یَأْتُوا اللهَ مِنْ حَیْثُ اَمَرَهُمْ وَ یَتَوَلَّوا الْاِمامَ الَّذِی اُمِرُوا بِوِلایَتِهِ وَ یَدْخُلُوا فِی الْبابِ الَّذِی فَتَحَهُ اللهُ وَ رَسُولُهُ لَهُمْ؛[16]
به خدا سوگند، اگر ابليس پس از استكبار و عصيانی كه [در مورد سجده بر آدم(ع)] از خود نشان داد، تمام عمر دنيا را در حال سجده برای خدا بگذراند، نفعی به حالش نخواهد داشت و مقبول نزد خدا نخواهد بود تا همانگونه كه خداوند دستور داده است در مقابل آدم سجده کند. همچنین، این امّت نافرمان راه گم كردهی پس از پيامبرشان كه امام منصوب از جانب خدا و رسولش را رها کردهاند [و تن به ولای دیگران دادهاند] خداوند هیچ عملی را از آنها نمیپذيرد و هيچ حسنهای را از آنها بالا نمیبرد تا از همان راهی که خداوند دستور داده است به سوی او بروند و به ولايت امامی كه خداوند تعيين كرده است، اعتراف كنند و از همان دری که خدا و رسولش برای آنها گشودهاند داخل بشوند.
پس موضوع سرسپردگی و تسليم محض بودن نسبت به غير امام معصوم از پير و مرشد و شيخ خانقاه و قطب و غير ذلک بدعت است و عبادت طاغوت كه اهل ايمان به حكم قرآن كريم بايد از آن بپرهيزند؛ چنان كه میفرمايد:
وَ الَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أنْ یَعْبُدُوها وَ أنابُوا إلَی اللهِ لَهُمُ الْبُشْری...؛[17]
بشارت از آنِ كسانی است كه از عبادت طاغوت دوری گزیدند و به سوی خدا بازگشتند.
کلمهی طاغوت در اصل از مادّهی طغیان به معنای تعدّی و تجاوز از حدّ است که بر هر متجاوز از حدّ و هر معبود باطل و هر مُطاع خارج از مسیر شریعت حقّهی تبیین شده از سوی ائمّهی معصومین(ع) اطلاق میشود.
خلاصهی كلام آن كه، ما بعد از ايمان به خدا و رسول(ص) که از راه فطرت به دست آوردهايم، به حكم عقل و قرآن و تصريح پيامبراكرم(ص) موظّفيم تسليم امامی بشويم كه معصوم از خطا و منصوب از جانب خدا به وسیلهی رسول خدا(ص) است و غیر از دوازده حجّت معصوم که تمام خصوصیّات و مشخّصاتشان از طریق بیان رسول اکرم(ص) مبیّن و روشن شده است و اوّلینشان امام امیرالمؤمنین علیّ بن ابیطالب(ع) و آخرینشان امام حجّة بن الحسن العسکری عجّلالله تعالی فرجهالشّریف است، فرد یا گروه دیگری در عالم اسلام به این عنوان (امام معصوم منصوب از جانب خدا) معرّفی نشده است و آن پیشوایان و راهنمايان پاک آسمانی نیز آنچه را در وادی سیر و سلوک انسان و تقرّب جستن او به مقام امنع و اقدس الهی لازم بوده است، تحت عناوين مربوط به عقايد و اخلاق و عمل ضمن روايات مضبوط بسيار فراوان بيان فرموده و كيفیّت سلوک را به صورت احکام شریعت از واجبات و محرّمات و آداب و سنن تشریح کردهاند و در زمان غيبت دوازدهمين امام(ع) نيز راه به دست آوردن احكام خدا را، همانگونه كه در بحث پيشين اين جزوه بيان شد، رجوع به فقهای جامعالشّرایط كه حاملان لوای شریعت در زمان غیبت امام(ع) هستند، معرّفی فرمودهاند. بنابراين، ما در مقام تحصيل معارف دين و اخذ برنامهی سیر و سلوک روحی به هیچ مرجع و مستمسکی جز فقهای جامع شرايط فتوا كه تبيينكنندگان مكتب معصوم از خطای اهل بیت رسالت(ع) هستند نیازی نداریم و اگر کسی را از پيش خود برگزينيم و تحت هر عنوانی از قبيل شيخ ارشاد و پير طريقت و قطب زمان و غیر ذلک مقتدای خود بدانیم و ریسمان تبعیّت از او را به گردن بیفکنیم و به اصطلاح معروف سر بسپاریم به طور مسلّم بدعت در دین گذاشته و در زمرهی «عَبَدهی طاغوت» و پیروان شیطان قرار گرفتهایم. حال، چه بهتر که این حقیقت را از زبان پيشوايان معصوم خود(ع) بشنویم.
1- چه چیزی در قرآن و روايات مورد ذمّ و نكوهش قرار گرفته است؟
2- از جمله بدعتهای هلاکتبار مسلک تصوّف، چیست؟
3- کلمهی طاغوت در چه مواردی یا برای چه کسانی اطلاق میشود؟
[1]ـ المحجّةالبیضاء، جلد 5، صفحهی 137.
[2]ـ المحجّةالبیضاء، جلد 5، صفحهی 137.
[3]ـ سورهی انعام، آیهی ۱۵۳.
[4]ـ تحفالعقول، صفحهی 34.
[5]ـ این حدیث در ضمن کلام فیض(ره) نیامده است و ما آن را به تناسب بحث به مطالب ایشان افزودهایم.
[6]ـ کافی، جلد 7، صفحهی 72، حدیث 7، از رسول خدا(ص).
[7]ـ نقل از وسائل، باب کراهةالتّعرّضلِلذُّلَ.
[8]ـ سفینةالبحار، جلد 1، مادّهی رهب.
[9]ـ نقل از مصابیحالسّنّهی بغوی، جلد 1، صفحهی 49.
[10]ـ المحجّةالبیضاء، جلد 2، صفحهی 282، از رسول خدا(ص) اَلدُّعاء مُخُّ العِبادَة.
[11]ـ همان، صفحهی 223.
[12]ـ نقل از سنن ابن ماجه و احمد، جلد 6، صفحهی 270.
[13]ـ قصّهی شیخ ابراهیم مجذوب را در کتاب نفحاتالانس جامی صفحهی 477 مطالعه فرمایید.
[14]ـ معانیالاخبار، صفحهی 169 و بحارالانوار، جلد 2، صفحهی 83، قسمت آخر حدیث 5 و المحجّةالبیضاء، جلد 5، صفحهی 130.
[15]ـ کافی، جلد 1، صفحهی 375.
[16]ـ المحجّةالبیضاء، جلد 5، صفحهی 139.
[17]ـ سورهی زمر، آیهی 17.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت