فصل بیست و دوّم؛رعایت آداب و سنن دینی ، عرفی و اجتماعی | ۳
چنانکه گفته شد ابتدای به سلام مستحب و جواب آن واجب است. حتی اگر در نماز باشید باید جواب سلام را بدهید. اما آداب آن: بهتر است جواب سلام رساتر و پربارتر از سلام باشد (البته در غیر نماز، که در نماز مساوات لازم است و بیشتر از حدّ لازم نماز را باطل میکند). قرآن کریم در این باره میگوید:
... اِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِاَحْسَنَ مِنْها اَوْ رُدُّوها.[1]
... تحیّت را با تحیّت بهتر یا مانند آن پاسخ دهید.
ملاحظه کنید نخست تحیّت بهتر را ذکر میکند و سپس تحیّت برابر را، و از این تقدیم میفهمیم که آنچه مطلوب خدای تعالی است تحیّت احسن است. تحیّت به احسن آن است که پاسخ با عباراتی کاملتر و محتوایی برتر همراه باشد. مرحوم طبرسی در این باره مینویسد:
...إنَّ رَجُلاً دَخَلَ عَلَی النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَالِهِ وَ سَلَّمَ: فَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ فَقالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَالِهِ وَ سَلَّمَ وَ عَلَیْکَ السَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللهِ فَجائَهُ اخَرُ فَقالَ: السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ فَقالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَالِهِ وَ سَلَّمَ وَ عَلَیْکَ السَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ فَقالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَالِهِ وَ سَلَّمَ وَ عَلَیْکَ السَّلامُ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ فَقیلَ یا رَسُولَ اللهِ! زِدْتَ لِلْأوَّلَ وَ الثّانی فِی التَّحِیَّةِ وَ لَمْ تَزِدْ فِی الثّالِثِ فَقالَ إنَّهُ لَمْ یَبْقِ لی مِنَ التَّحِیَّةِ شَیْئاً فَرَدَدْتُ عَلَیْهِ مِثْلَهُ.[2]
... شخصی خدمت پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم رسید و عرض کرد: السلام علیک. پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم فرمود: علیک السلام و رحمة الله. دیگری عرض کرد: السلام علیک و رحمة الله. پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم فرمود: و علیک السلام و رحمة الله و برکاته. شخص دیگری خدمت حضرت رسید و گفت: السلام علیک و رحمة الله و برکاته. پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم فرمود: و علیک السلام و رحمة الله و برکاته. هنگامی که از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم سؤال شد چرا تحیّت اول و دوم را با تحیّت بیشتری پاسخ دادید اما بر تحیّت سوم چیزی نیفزودید؟ فرمود: او چیزی از تحیت برای من باقی نگذاشت، از این رو همان را به او باز گردانیدم.
یکی دیگر از آداب سلام آن است که بلافاصله پاسخ بگوید و پاسخ را طوری ادا کند که سلام کننده بشنود. نکتهی دیگر آنکه پاسخ را با زبان و با همان عبارات مرسوم بگوید و چنانچه به اشاره سر و دست ادا کند به وظیفهی خود عمل نکرده است. البته اگر آغاز کننده طبق آداب مرسوم میان خودشان با بلند کردن دست و یا برداشتن کلاه ادای احترام کند طبق آیهی کریمهی «أوْرُدّوُها» میتوان همانگونه پاسخ داد.
دیگر از نشانههای تواضع ترک جدال و مراء است.
امام صادق علیه السلام فرمود:
... اَلتَّواضُعُ... وَ أَنْ تَتْرُکَ الْمِراءَ وَ إِنْ کُنْتَ مُحِقّاً وَ رَأْسُ الْخَیْرِ التَّواضُعُ.[3]
... تواضع نشانههایی دارد....که یکی از آنها ترک مراء و جدال است هر چند حق با تو باشد، و تواضع سرچشمهی خوبیها است.
راغب اصفهانی در مفهوم لغوی آن میگوید:
الجدال المفاوضة علی سبیل المنازعة و المغالبة واصله من جدلت الحبل ای احکمت قتله.[4]
جدال عبارت است از بحث و گفتگویی که به منظور کوبیدن طرف و غالب شدن بر او صورت میگیرد و علت اینکه به این گونه مباحث مجادله میگویند این است که دو نفر در برابر یکدیگر به بحث و مشاجره میپردازند تا هر کدام فکر خود را بر دیگری تحمیل کند. و ریشهی کلمهی «جدال» از «جدلت الحبل» (طناب را محکم تابیدم) گرفته شده است، چون کسی که چنین سخن میگوید میخواهد دیگری را با سخن و رأی خود بپیچاند تا در نتیجه طرف مقابل با زور از افکار و عقاید خود دست بردارد.
و اما مفهوم اصطلاحی جدال آن است که انسان از مسلّمات طرف علیه او بهرهبرداری کند؛ یعنی در مقام استدلال از مقدماتی که طرف قبول دارد استفاده کند که این روش برای اقناع یا اسکات طرف مقابل مؤثر است و چنانچه کیفیت برخورد در این گونه استدلال، متین و خوب باشد همان جدال احسن است که قرآن آن را تحسین کرده.
مجادله از موضوعاتی است که بسیاری از مردم به آن مبتلا هستند و در ابعاد مختلف آن میتوان به تفصیل سخن گفت، اما با رعایت اختصار تا آنجا که از اصل بحث خارج نشویم در این مورد گفتگو میکنیم.
اسلام به طور کلی از جدال نهی نکرده است بلکه در مواردی از قرآن به پیامبر امر میکند که با مردم مجادله کند، زیرا بحث و گفتگو در مسائل به خاطر ارشاد و راهنمایی مردم لازم و ضروری است و چه بسا افرادی که در اثر این گونه مجادله و مباحثه توانستهاند عدّهی زیادی را به خیر و سعادت دعوت کنند و از گمراهی نجات دهند.
قرآن کریم میفرماید:
اُدْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ اَحْسَنُ اِنَّ رَبَّکَ هُوَ اَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ اَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ.[5]
با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها با طریقی که نیکوتر است استدلال و مناظره کن. پرودگار تو از هر کسی بهتر میداند چه کسانی از طریق او گمراه شدند و چه کسانی هدایت یافتهاند.
و در مورد دیگر میفرماید:
وَ لا تُجادِلُوا اَهْلَ الْکِتابِ اِلاّ بِالَّتی هِیَ اَحْسَنُ اِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا امَنّا بِالَّذی اُنْزِلَ اِلَیْنا وَ اُنْزِلَ اِلَیْکُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ.[6]
با اهل کتاب جز با روشی نیکوتر مجادله نکنید مگر کسانی که از آنها که مرتکب ظلم و ستم شدند، و به آنها بگویید ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده ایمان داریم، معبود ما و شما یکی است و ما در برابر او تسلیم هستیم.
بنابراین، مجادله مطلقاً مذموم نیست و قرآن کریم از گفتگو و بحثهای منطقی نهی نکرده بلکه بحث و جدالی مذموم و ناپسند است که سرکوبگرانه و همراه با فریاد و جنجال و خشونت باشد و سرانجام به هتک حرمت و ریختن آبروی مردم منتهی شود، وگرنه در صورتی که هدف از بحث و مجادله برتری جویی نباشد بهترین راه برای روشن شدن حقایق خواهد بود.
در روایات اسلامی مطالب زیادی پیرامون مناظرات پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلم و ائمهی معصومین علیهم السلام با مخالفان آنان به چشم میخورد که با مراجعه به احتجاجهای آنان حقیقت مطلب روشن میشود. گذشته از این، ائمهی معصومین علیهم السلام به اصحاب و پیروان خود (کسانی که قدرت علمی داشتند) دستور میدادند که بروند و با مخالفان مناظره کنند و به بحث و گفتگو بپردازند و این خود دلیلی بر این است که مجادله به طور کلی از نظر اسلام مذموم و ناپسند نیست.
به عنوان نمونه میتوان هشام بن حَکَم را نام برد. او یکی از چهرههای معروف و از شاگردان مبرّز امام صادق علیه السلام بود و در علم کلام مهارت بسزایی داشت و سابقهی طولانی او در این مورد بر اهل تحقیق پوشیده نیست و هنگام بحث و مناظره با نیرومندی و قدرت خاصّی با پیروزی و موفقیت از عهدهی بحث برمیآمد. او مناظرههای زیادی داشته است که مناظرهی معروف وی با عمروبن عبیدِ معتزلی خود شاهدی بر این مطلب است. خلاصه اینکه هشام با مخالفان به مجادله میپرداخت و اگر هر نوع مجادلهای از نظر اسلام ممنوع بود امام صادق علیه السلام به او نمیفرمود:
يَا هِشامُ لا تَكادُ تَقَعُ تَلْوي رِجْلَيْكَ إِذا هَمَمْتَ بِالْاَرْضِ طِرْتَ مِثْلُكَ فَلْيُكَلِّمِ النّاسَ فَاتَّقِ الزَّلَّةَ وَ الشَّفاعَةُ مِنْ وَرائِها إِنْ شاءَ اللّهُ.[7]
ای هشام! تو به هر دو پا به زمین نمیخوری [: بطوریکه هیچ گونه جوابی برایت نباشد]، تا بخواهی به زمین بیفتی پرواز میکنی [: به محض اینکه متوجه شوی مغلوب میشوی خود را نجات میدهی]. افرادی مانند تو باید با مردم سخن بگویند. خود را از لغزش نگهدار، شفاعت ما دنبالش میآید انشاءالله.
و به خاطر همین مناظرههای او بود که امام علیه السلام دربارهی او فرمود:
... ناصِرُنا بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ وَ يَدِهِ.[8]
... [هشام] با دل و زبان و دستش یاور ما است.
و نیز فرمود:
هِشامُ بْنُ الْحَکَمِ رائِدُ حَقِّنا وَ سائِقُ قَوْلِنا ألْمُؤيِّدُ لِصِدْقِنا وَالدّافِعُ لِباطِلِ أعْدائِنا مَنْ تَبِعَهُ وَاتَّبَعَ أثَرَهُ تَبِعَنا وَ مَنْ خالَفَهُ وَ ألْحَدَ فيهِ فَقَدْ عادانا وَ ألْحَدَ فينا.[9]
هشام بن حکم پرچمدار حق ما و کسی است که سخن ما را بر کرسی مینشاند و صدق ما را تأیید مینماید و سخنان و دلیلهای باطل دشمنان ما را رد میکند. متابعت از او متابعت از ما، و مخالفت با او دشمنی و مخالفت با ما است.
پس چنانچه مجادله و مناظره مطلقاً از نظر اسلام جایز نبود هیچگاه امام صادق علیهالسلام به برخی از اصحاب خود که قدرت مناظره داشتند دستور نمیداد با دشمنان و مخالفان اسلام به بحث بپردازند.
از این رو وقتی که مردی از شام خدمت امام صادق علیه السلام رسید و به حضرت گفت میخواهم با شما مناظره کنم، حضرت به زرارةبن اعین فرمود تو با او مناظره کن.[10]
1- آداب سلام کردن را بیان کنید.
2- در کدام موارد قرآن به پیامبر امر میکند که با مردم مجادله کند؟ چرا؟
3- یکی از نشانههای تواضع را نام ببرید.
[1]. نساء/۸۶.
[2]. تفسیر مجمعالبیان، چاپ بیروت، ج ۳/ص ۸۵. در تفسیر فخر رازی (ج ۱۰/ص ۲۱۲) این حدیث به همین مضمون آمده است.
[3]. بحار الانوار، ج 72 / ص 123.
[4]. مفردات راغب، مادّهی «جدل».
[5]. نحل/۱۲۵.
[6]. عنکبوت/۴۶.
[7]. اصول کافی، ج ۱ / ص ۱۷۳، حدیث ۴.
[8]. همان، ص ۱۷۲.
[9]. هشام بن حکم، نوشتهی عبدالله نعیمه، ص ۶۶؛ تنقیح المقال، چاپ نجف، ج ۳/ص ۲۹۵ با اندکی تفاوت.
[10]. تنقیح المقال، چاپ نجف، ج ۱/ص ۴۳۹.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت