نامه شماره ۷
بسم الله الرّحمن الرّحیم
محضر مبارک آیت الله العظمی آقای حاج شیخ لطفالله صافی مدّظلهالعالی
با سلام و تحیّت، خواهشمند است به سؤالات این جانب پاسخ دهید:
۱. اگر روزی قرار شد که خداوند متعال، یک آرزوی شما را برآورده کند، در این صورت بهترین و مهمترین آرزو و خواسته حضرتعالی از خدای سبحان چه خواهد بود؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم
نامه جنابعالی متضمن دو سؤال و درخواست پند و اندرز، واصل شد. سؤالها و درخواست، کاشف از حسن نیت و بصیرت مذهبی و حیات وجدانی است. حقیر، این ضمیر و ایمان و اعتقاد را به شما تبریک گفته و از خداوند متعال برایتان دوام توفیق و کمال ایمان و یقین، مسئلت مینمایم.
اگرچه به واسطه کثرت مشاغل و قلّتِ فرصت، سعی بر این بود که در جواب ایجاز و اختصار رعایت شود، ولی معنویت این مطالب و حلاوت و لذتی که برای روح انسان در تذکار و یادآوری آنها فراهم میشود، خود به خود، موجب بسط کلام میگردد؛ بهطوری که اگر عنان قلم کشیده نشود، نفس هیچگاه از بیان این معانی دلپذیر، سیر نگشته و قلم از نوشتن آن باز نمیماند؛
الْحَمْدُ للهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللهُ؛[۱]
امّا پند و اندرز برای خودم و برای شما و همگان:
اوضاع جهان و دگرگونی احوال مردمان، و تغییر و تحولات در هر عصر و هر زمان، بلکه در هر لحظه است که همه مشتمل بر پند و موعظه و معرفتآموز و هدایتبخش است، هر ذرّهای از ذات، هر برگ درخت، هر قطره باران، هر سلول، هر جنبنده و هر حیوان، جماد، نبات، انسان، کوه، دریا، ستاره، منظومه و کهکشان و... هر کدام و هر یک، عالمی از حقایق و کتابی از معانی و معارف و راه و طریقی به سوی خداست. سنت الهی لُبس و خَلع، حیات و موت، عوض شدن مظاهر و تازه شدن نعمتها و کهنه شدن نوها، پیدایشها و آغازها، و فرجامها و پایان مهلتها و عمرها و انقراض دولتها، برای خردمندان همواره بهترین موعظه بوده و هست؛
ذَلِکَ بِأَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ؛[۲]
کدام نقطه و حرف و کلمهای از کتاب آفرینش و کدام پدیده و مخلوق کوچک و بزرگ است که در آن آثار قدرت بینهایت و حکمت و علم نامنتهای الهی مشهود نباشد، و آدمیان غافل را با نهیب و هشدار از خواب غفلت بیدار نکند و به اندیشه در عاقبت کار، وادار نسازد و در برابر عظمت آفریننده یگانه و یکتای این جهان هستی، خاضع و خاشع ننماید و به سجده نیندازد و زبانش را به توحید، تهلیل، تسبیح و تکبیر نگشاید و مثل مضامین این دعا را بر گوش جان او نخواند:
«اَللَّهُمَّ إِنَّهُ لَیْسَ فِی السَّمَاوَاتِ دَوَرَاتٌ وَلا فِی الْأرْضِ حَرَکَاتٌ وَلا فِی الْعُیُونِ لَحَظَاتٌ وَلا فِی الْبِحَارِ قَطَرَاتٌ وَلا فِی الْأشْجَارِ وَرَقَاتٌ إِلاَّ وَهِیَ لَکَ شَاهِدَاتٌ وَعَلَیْکَ دَالاّتٌ وَفِی مُلْکِکَ مُتَحَیِّرَاتٌ».[۳]
آری، همه شواهد، وجود خدا و دلایل علم و حکمت و قدرت اویند:
برگ درختان سبز در نظر هوشیار / هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
«إِنْ نَظَرْتَ إِلَی الْأشْجَارِ رَأَیْتَهَا دَفَاتِرَ سُطِرَتْ عَلَی أَوْراقِهَا أَدِلَّةَ وُجُودِهِ أَوْ إِلَی الْبِحَارِ وَجَدْتَهَا زَاخِراً مِنْ بَحْرِ کَرَمِهِ وَجُودِهِ، جَمِیعُ مَا فِی الْکَوْنِ نَاطِقٌ بِتَسْبِیحِهِ وَمَجْدِهِ، وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ».[۴]
در حالی که تمام اجزا و اعضای جهان، از اتم تا کهکشانها و هر جرم و کرهای از آن بزرگتر و کوچکتر نیست، همه به قدرت الهی در حرکت و سیر و گردشند، و این حرکت تکوینی در خود انسان و در اعضا و اجزای ذرات وجودش در جریان است؛ همه با زبان بیزبانی، هشدار میدهند که در عرصه اراده و اختیار نباید از قافله حرکت بازماند، باید حرکت کرد، به جلو رفت و سکون و توقف جایز نیست.
حیف است که انسان این همه مواعظ و هشدارها را با گوش دل نشنود، و عمرش را به غفلت و بطالت و عبث و بازی تمام کند.
در احادیث شریفه است که: «هرکس دو روز او مساوی باشد، مغبون و زیانکار است و هرکس امروزش از دیروزش بدتر باشد، ملعون است».[۵]
هرچه میبینیم، همه به ما میگویند به هوش باشید که وقت میگذرد، فرصت از دست میرود؛ جوانی را پیری، تندرستی را بیماری و زندگی را مرگ و ممات در پی است؛ تا فرصت هست و توان دارید بهپاخیزید و برای راهی که در پیش دارید و بسیار دور و دراز است، زاد و توشه فراهم نمایید، فراموش نکنید که امیرالمؤمنین(ع) میفرماید:
«کَفَی بِذَلِکَ وَاعِظاً لِمَنْ عَقَلَ وَمُعْتَبِراً لِمَنْ جَهِلَ».[۶]
اما جواب سؤال اول، که اگر قرار باشد خداوند متعال یک آرزوی شما را برآورده کند، در این صورت بهترین و مهمترین آرزوی شما چیست؟
سؤال بسیار مهمی است که غیر از ائمه طاهرین(ع) که راسخین در علم و معادن بصیرت و معرفت و کمالات عالیه و ملهم به الهامات خاصّه ربّانیه هستند، کسی نمیتواند جواب کافی و شافی از آن بدهد.
نمیدانم از خدا با چنین شرطی که یک آرزو و حاجتم برآورده باشد، چه درخواستی بنمایم و کدام یک از حوایج خود را مسئلت کنم؟
آیا از درگاه او ایمانِ ثابت، رضا و رضوان او را بخواهم؟
یا فرج و ظهور آقا، حضرت صاحبالامر ـ ارواح العالمین له الفداء ـ را مسئلت نمایم؟
یا عرض کنم:
«إِلَهِی اجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُّ وَکَمَا تُرِیدُ».[۷]
یا برای همه بندگان خدا، خیر و سعادت دنیا و آخرت و هدایت بخواهم و یا... .
ولی من خدا را باسطالیدین بالعطیه میدانم؛ میدانم که هرچه از خزاین رحمت و کرم او انفاق و بخشش و عطا شود، چیزی کم نمیشود. همه دعاها را مستجاب میفرماید. او فیّاض مطلق است؛
«لا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ، یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ وَیُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ».[۸]؛ کرم و عطای او محصور و معدود نمیشود؛
«لا تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ وَلا تَزِیدُهُ کَثْرَةُ الْعَطَاءِ إِلاّ جُوداً وَکَرَماً».[۹]
او در کتاب کریمش و وحی نازل بر حضرت خاتمالانبیا(ص) به همگان برای حضور در مشهد دعا، بارِ عام و اذن مطلق داده و با اعلان و بلکه فرمانِ
«وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ»[۱۰]
همه را به دعا مأمور و باب استجابت آن را بر روی همه گشوده است.
لذا من همه حوایجم را، که هر چه هستم و دارم، حاجت و نیاز است، از او میخواهم و رحمت واسعه و ربانیت و فیاضیّت نامتناهی او را محدود و متناهی نمیشمارم و فخرم این است که سراپای وجودم، فقر و حاجت به اوست و عزّتم به اینکه کارساز و قاضیالحاجات اوست.
ولی یادآور میشوم که دعاهای به نسبت جامع و فراگیر مقاصد و مطالب، در ادعیه مَرویّه از حضرت رسول اکرم و اهل بیت معظّم ایشان ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ بسیار است و چون همه، منتخب و گزیده است، نمیتوان از آنها یک یا چند دعا را برگزید و انتخاب کرد.
اگر بتوانیم از همه کتابهای معتبری که اصحاب ائمه(ع) و علما و محدّثین تالیف کردهاند، فیض یابیم و بهرهمند شویم، به خزاین بیشماری در هدایت و رحمت الهی دست خواهیم یافت.
این دعاها، علاوه بر آنکه متضمن بیان نیازمندیهای حقیقی بشر و مسئلت قضای حوایج، از حضرت قاضیالحاجات و سامعالدعوات است و خواننده را به فقر کامل و نیاز تمام او به خداوند غنی بینیاز، متوجه مینماید، به بهترین حالات معنوی و حضور و خشوع و خضوع و مقامات قرب و لذت انس با خدا نایل مینماید، درهای علوم و معارف و اخلاق کریمه و آداب فاضله را به روی او میگشاید.
به یقین اگر راهنمایی آن بزرگواران، به این دعاها نبود، بشر نمیتوانست مدارج بلند و معارج کمال و یقین و ایمان را که در پرتو دعا و توجه به خدا فراهم میشود، طی نماید؛ این دعاها به ما میآموزد که خدا را چگونه و با چه اسما و صفاتی بخوانیم، و از او چه بخواهیم.
این دعاها و بهخصوص، دعاهایی که در قرآن مجید است، همه نور، ایمان، سیر الی الله و فراغت و خلاصی از علایق دنیّه دنیویه و حظوظ نفسِ بهیمیه، ارتقای به درجات ملکوتیه و خوض و غور در بحار رحمت و مغفرت و برکات حقیقیه است که امام زینالعابدین(ع) در یکی از مناجاتهایش، به درگاه خداوند عرض میکند:
«یَا مَنْ حَازَ کُلَّ شَیْءٍ مَلَکُوتاً وَقَهَرَ کُلَّ شَیْءٍ جَبَرُوتاً، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَوْلِجْ قَلْبِی فَرَحَ الْإقْبَالِ إِلَیْکَ وَأَلْحِقْنِی بِمَیْدَانِ الْمُطِیعِینَ لَکَ».[۱۱]
این دعا را که میخوانیم، میفهمیم که اگر ما خود میخواستیم از خدا چیزی بخواهیم، هرگز این مطالب بزرگ را نمییافتیم؛ حاجت خود را به این مطالب و مراتبی که در این دعا است درک نمیکردیم و به همان طلبِ یک سلسله حوایج جسمانی و دنیایی، بسنده میکردیم.
آن حضرت در جریان همین حال حضور و نیایش، دیگرباره چنین در درگاه خدا، زبان به دعا میگشاید:
«یَا مَنْ قَصَدَهُ الضَّالُّونَ فَأَصَابُوهُ مُرْشِداً وَأَمَّهُ الْخَآئِفُونَ فَوَجَدُوهُ مَعْقِلاً، وَلَجَأَ إِلَیْهِ الْعَابِدُونَ فَوَجَدُوهُ مَوْئِلاً، مَتَی رَاحَةُ مَنْ نَصَبَ لِغَیْرِکَ بَدَنَهُ وَ مَتَی فَرَحُ مَنْ قَصَدَ سِواکَ بِنِیَّتِهِ، وَ إِلَهِی قَدْ تَقَشَّعَ الظَّلامِ وَلَمْ أَقْضِ مِنْ خِدْمَتِکَ وَطَراً وَلا مِنْ حِیَاضِ مُنَاجَاتِکَ صَدَراً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَافْعَلْ بِی أُولِی الْأمْرَیْنِ بِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ».[۱۲]
دعاهای صحیفه مبارکه علویه و صحیفه کامله سجادیه و صحیفه ثانیه و ثالثه و اربعه و سایر ادعیه ماثوره، از اهل بیت(ع) همه مشتمل بر مضامین جامع، معرفتآموز، بصیرت افزا و تربیتبخش است، روح را نشاط میبخشد، قلب را جلا و صفا میدهد، تیرگیها را میزداید و به شوق و اشتیاق شخص، برای سیر در عوالم معنا و حقیقی میافزاید.
از دعاهای جامع، طلب توفیق، عافیت، مقام یقین، تفویض، تسلیم، توکل و رضا است.
در دعاهایی مثل دعای مکارمالاخلاق، آنچه فطرت پاک و نیاز واقعی دعاکننده است، از خدا خواسته میشود و در همه آنها، انسان، هرکس و هر شخصیت و صاحب هر مقام و فضیلتی که باشد، خود را ناچیز و سراپا فقر و احتیاج میبیند، در برابر خداوند غنی بالذات و کامل بالذات، تا میتواند عرض حقارت و ضعف و مسکنت مینماید. با این حال خود را قوی و قدرتمند و پیروز و شکستناپذیر میسازد و با سلاح دعا، خود را در مقابل خطرناکترین تیرهای حوادث مسلح میکند.
اهل دعا را توفانهای بلا بیچاره نمینماید و سختیها و شداید از پای درنمیآورد، یأس و ناامیدی بر آنها چیره نمیشود؛ رجا و امید آنها به خدا و حول و قوه خداست؛ با مِثل این دعا:
«اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ إِیمَاناً تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِی وَیَقِیناً صَادِقاً حَتَّی أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ یُصِیبَنِی إِلاَّ مَا کَتَبْتَ لِی وَرَضِّنِی مِنَ الْعَیْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِی»،[۱۳]
مقاوم و توانا، و با سرپنجه ایمان و یقین، بر همه مشکلات فایق میشوند و از مواضع ایمانی خود عقبنشینی ندارند؛ «حَسْبُنَا اللهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ»[۱۴] و «أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللهِ»[۱۵] و «إِنَّا للهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»[۱۶] و «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِاللهِ»[۱۷] همه نقاط ضعف آنها را به قدرت تبدیل مینماید؛ یا مثل این دعا، به لفظ کوتاه و مختصر و به مضمون جامع و پر از معنا و معرفت، که برحسب روایات حضرت رسول اکرم(ص) به دخترش، سیدة نساءالعالمین تعلیم داد:
«یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ بِرَحْمَتِکَ أَسْتَغِیثُ فَلا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طُرْفَةَ عَیْنٍ، وَأَصْلِحْ لِی شَأْنِی کُلَّهُ»،[۱۸]
دعا کننده، خود را در حفظ و حراست خدا و در حمایت عنایت او میبیند و از هر کمی و کاستی و ضرر و زیان، بیبیم و هراس میشود.
اصلاً دعا و خواندن خدا، خودش و حقیقتش، از حوایجی که میخواهم مهمتر و فیض بخشتر است. همه چیز و همه حوایج، کوچک و بزرگ، حقیر و کبیر را باید از خدا خواست که آنچه در آن خواستن و خواندن است، عین اجابت و به مطلب رسیدن است.
خوشا به حالِ بخت یارانی که همواره با دعا با او در ارتباط و راز و نیازند و بدا به حال آنهایی که از توفیق دعا و لذت دعا بینصیباند، حقیقت عبادت و پرستش خدا، دعا است.
قالَ الله تَعَالَی: «وَ قَالَ رَبُّکُمْ اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ»؛[۱۹]
در حدیث است: «الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ»؛[۲۰] دعا لب و مغز عبادت است.
و هم در روایات شریفه است که از حضرت امام صادق(ع) سؤال شد که دو نفر با هم شروع به نماز کردند و با هم از نماز، فراغت یافتند. یکی از آنها دعایش در نماز بیشتر بود و دیگری قرائتش، فضیلت کدام بیشتر است؟ فرمود: هر دو بافضیلت است. سؤالکننده عرض کرد: میدانم هر دو بافضیلتند، کدام افضل است؟ فرمود: آنکه دعایش بیشتر است، افضل است؛ «هِیَ وَاللهِ الْعِبَادَةُ هِیَ وَاللهِ الْعِبَادَةُ هِیَ وَاللهِ أَفْضَلُ».[۲۱]
از خداوند متعال، مسئلت مینماییم که دلهای ما را به انوار شوق و علاقه به دعا منوّر فرماید و حال اقبال به دعا به ما عطا فرموده، هماره و در همه حالات، ما را از برکات دعا مستفیض فرماید و بهخصوص با توفیق دعا برای حضرت بقیةالله، ولی عصر ـ ارواح العالمین له الفداء ـ و طلب تعجیل در فرج و ظهور آن حضرت، ما را قدردان نعمت ولایت آن صاحبِ زمان و ولیّ دوران، قرار دهد.
۲. انشاءالله، اگر خدای سبحان در عالم قیامت به جنابعالی مقام شفاعت عنایت نمود، آیا بنده را شفاعت خواهید کرد یا خیر؟
و در خاتمه، ضمنا تقاضای پند و اندرز، از جنابعالی استدعا دارم که جواب را با دستخطّ شریف و مُهر مبارک، مزیّن فرمایید.
امّا در مورد سؤال دوم؛ اولاً، امید دارم شخص شما با این روحیه ایمانی پاک و ولایت اهل بیت(ع) که با الزام به تکالیف شرعیه توأم است، از شفعا باشید؛ زیرا برحسب روایات، مؤمنین نیز در قیامت از شفعا هستند.
ثانیاً، همه، چشم امید به شفاعت کبرای حضرت رسول اکرم(ص) و اهل بیت طاهرین آن حضرت(ع) داریم. اگر بتوانیم رابطه خود را با آن بزرگوار نگاه داریم و با آن به عالم دیگر برویم، هرچند شفعا در روز قیامت بسیارند ـ که از آن جمله، شفاعتِ علما، که پاسداران واقعی دین و احکام و مدافع از حدود و ثغور اسلام و جنود حضرت صاحبالامر(ع) هستند، و آنچه موقعیت درخشان و جلوه خاصی دارد، همان شفاعت محمد و آل محمد ـ صلوات الله علیهم ـ است که شیعیان و مؤمنان را به سرمنزل نجات و علوّ درجات نایل مینماید و با این شفاعت جا دارد که بگوییم:
طوبی که خورد آب ز سرچشمهی کوثر / فارغ بود از تربیت باد بهاری
امثال شما مؤمنان متعهد را چه حاجتی به شفاعت مثل این بندهی حقیر سراپا تقصیر، میباشد، که اگر هم از شفاعت به سهمی مفتخرم سازند، آن هم به شفاعتِ محمد و آل محمد ـ صلوات الله علیه و علیهم ـ است.
برحسب احادیث شریفه، در صورتی که موانع شمول شفاعت در اشخاص نباشد، صاحبان درجات عالی و اعلا، از صاحبان مراتب پایینتر و ادنی، شفاعت مینمایند. این شفاعت نه فقط در ارتباط با عفو از گناهان است؛ بلکه شامل اخیار محسنین نیز میشود و بر علوّ درجات و کثرت اجر و ثواب آنها میافزاید.
لذا برحسب اطلاق روایات، حضرت رسول اکرم(ص) از کل افرادی که مانعی از شفاعت از آنها نباشد، شفاعت میفرماید، از عُصات و گناهکاران امّت، از اخیار و صدیقین و شهدا و صالحین و بلکه انبیا و ائمه طاهرین(ع).
شفاعت از گناهکاران، موجب بخشش و عفو آنان و [شفاعت] از دیگران موجب ارتقای مرتبه و تقرّب بیشتر میگردد. به این معنا، شفاعت حضرت رسول اکرم و ائمه طاهرین(ع) همه شخصیتها و صاحبان مقامات بلند و همه مؤمنین را شامل میشود و وسایل و اسباب شفاعت از عُصات نیز به قدری فراگیر است که حتی نام آنها را نیز فرامیگیرد، و در صورت ضرورت، کسانی که به نام محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و ... نامگذاری شدهاند نیز شفاعت، شامل حال آنها میگردد.
و راستی جای تعجب است اگر با این همه شفعا، خصوصاً شفاعت کبرای حضرت شفیعالاُمّه، بلکه چنانکه گفته شد، شفیعالانبیا و شفیع الملائکه ـ پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) ـ و شفاعت اهل بیت آن حضرت ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ و با این همه اجر و ثوابهایی که برای انواع عبادات و طاعات و اعمال خیر و صنوف کارهای نیک و برّ مقرر شده و با اینکه باب توبه مابین مشرق و مغرب باز است و با وسایل دیگری که همه موجب ظهور رحمانیت و رحیمیّت و مغفرت و بخشش خداوند متعال است، شخص، گرفتار تیه شقاوت و سقوط در هاویه عذاب و هلاکت گردد. و اگرچه شخصی قلیلالمعرفه گفت:
«إنَّمَا الْعَجَبُ مِمَّنْ نَجَا کَیْفَ نَجَا»، سخن حق و کامل و تمام آن است که امام(ع) فرمود:
«إنَّمَا الْعَجَبُ مِمَّنْ هَلَکَ کَیْفَ هَلَکْ»[۲۲] زیرا نجات یافتن و سعادتمند شدن، حقّ، است و میباید که انسان سعید و رستگار شود و شقاوت و محروم شدن از فیض خدا، باطل و خلاف اصل است.
باید انسان، خود را در مسیر کسب این همه فیوضات ربّانیه قرار دهد و راههای تابش آفتاب رحمت حقّ را بر روی خود نبندد و همواره از اینکه گناه، او را به سیاهچالی بیندازد، که بیرون آمدن از آن ناممکن شود، بیمناک باشد و از سوء عاقبت و استدارج، همیشه برحذر باشد و آیه زیر را که نتیجه استمرار در معاصی و گناه را تکذیب و استهزای به آیات خدا را اعلام میکند، فراموش ننماید؛
ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُا السُّوأی أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللهِ وَ کَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِؤُنَ؛[xxiii]
تا خود را به سوء اختیار خود، در هلاکت حقیقی نیندازد، نه به رحمت خدا و مغفرت او مغرور گردد و نه از آن مأیوس و ناامید شود.
و به طور خلاصه، در بین تمامِ عواملِ بسیارِ نجات، و اسباب هلاکت و دمار، باید بین خوف و رجا به سوی رضوان خدا و سعادت دنیا و عقب، هشیار و آگاه به جلو رفته، و از شرّ شیطان و نفس امّاره، به خداوند متعال، پناه ببرد.
وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَآخِرُ دَعْوَانَا أَنِ الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.
[۱]. اعراف، ۴۳. «سپاس خدایی را که ما را به این دین رهنمون شد و اگر خدا ما را هدایت نمیکرد، هرگز ما هدایت نمییافتیم».
[۲]. حج، ۶۲؛ لقمان، ۳۰. «این از آن است که خداوند بر حق است، و آنچه به جای او میپرستند، باطل است، و همانا خداوند بلندمرتبه و بزرگ است».
[۳]. ر.ک: سید علی خان، کلمالطیب. «بار خدایا! به راستی که هر چرخشی در آسمانها و هیچ حرکتی در زمین و هیچ نیمنگاهی در چشمها و هیچ قطرهای در دریاها و هیچ برگی در درختان نیستند جز اینکه، همه بر وجود تو گواه و دلیلاند و در ملک و قدرت تو، متحیّر و سرگشتهاند».
[۴]. اگر به درختان بنگری، میبینی که آنها دفترهایی هستند که بر برگهای آنها دلایل وجود خداوند، نوشته شده است و اگر به دریاها بنگری آنها را سرشار از دریای کرم و بخشش او میبینی. تمام آنچه در عالم وجود است به تسبیح و تمجید او گویاست؛ و هیچ چیزی نیست جز اینکه به سپاسگذاری او تسبیح میگویند».
[۵]. صدوق، معانیالاخبار، ص 342؛ حر عاملی، وسائلالشیعه، ج۱۱، ص۳۷۶. قالَ الصّادِقُ(ع): «مَنْ اسْتَوَی یَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَمَنْ کَانَ آخِرُ یَوْمَیْهِ خَیْرَهُمَا فَهُوَ مَغْبُوطٌ وَمَنْ کَانَ آخِرَ یَوْمَیْهِ شَرَّهُمَا فَهُوَ مَلْعُونٌ».
[۶]. نهجالبلاغه، خطبه 190؛ لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۱۵۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۶، ص۲۴۴. «این اندازه پند، برای خردمند بس و برای نادان مایه عبرت است».
[۷]. بارخدایا! مرا آنسان قرار ده که میپسندی و میخواهی.
[۸]. «هیچ گوش سپردنی او را از شنیدن صدایی دیگر، باز ندارد و به آنکس که از او درخواست کند و هم به آنکه درخواست نکند، عطا میکند».
[۹]. طوسی، مصباحالمتهجد، ص۵۷۸؛ همو، تهذیبالاحکام، ج۳، ص۱۰۹؛ ابن طاووس، اقبالالاعمال، ج۱، ص۱۳۹؛ کفعمی، المصباح، ص۵۷۹؛ محدث قمی، مفاتیحالجنان، ص۱۷۹ (دعای افتتاح). «انبارهای او تمام نمیشود و عطای بسیار، برای او جز جود و بخشش چیزی نیفزاید».
[۱۰]. غافر، ۶۰. «و پروردگارت گوید مرا به دعا بخوانید تا برایتان اجابت کنم، بیگمان کسانی که از عبادت من استکبار میورزند، به زودی با خواری و زاری وارد دوزخ شوند».
[۱۱]. قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 266؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۸۴، ص۲۳۱. «ای آن که ملکوتش همهجا را فراگرفته و جلال و بزرگیاش بر هر چیز، چیره است، بر محمد و آل محمد درود فرست و دلم را با نشاط توجه به سویت پر و مالامال کن و مرا به میدانهای فرمانبرانت پیوند ده».
[۱۲]. قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص۲۶۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۶، ص۴۰، ۷۷. «ای آنکه راه گمکردهها به سوی او روی آورند پس او را راهنما و ارشادکننده مییابند و بیمناکان، و ترسیدهها آهنگ او را کنند و او را پناهگاهی استوار یابند، و نیایشگران به سوی او پناه برند و او را تکیهگاه خویش میبینند. خدای من چه وقت است راحتی کسی، که بدن خود را برای غیر تو به رنج و زحمت اندازد و چه زمانی برای آنکه غیر تو را در نیت بگیرد، شادمانی و خوشحالی دست میدهد! خدای من! تاریکی [شب] پراکنده و باز شد من هنوز از خدمت تو سیر نشده و به حاجت خود نرسیدهام و از برکههای مناجات با تو سیراب نشدهام. بر محمد و خاندانش درود فرست و از میان برآورده ساختن حاجتم و یا بینصیب کردن من آنچه را که نزد تو برتر است برای من انجام ده؛ ای مهربانترین مهربانان!».
[۱۳]. صحیفه سجادیه، ص۲۳۴؛ طوسی، مصباحالمتهجد، ص۵۶۵، ۵۹۸؛ کفعمی، المصباح، ص۲۹۴، ۶۰۱. «بارخدایا! از تو ایمانی میخواهم که در جان و دلم فرو ریزی و یقینی راستین تا بدانم که هیچ چیز جز آنچه تو برایم نوشتهای به من نمیرسد و مرا به آنچه از زندگی، مقدّرم نمودهای، خشنود ساز».
[۱۴]. آل عمران، ۱۷۳. «خدا ما را بس و چه نیکو کارسازی است».
[۱۵]. غافر، ۴۴. «کارم را به خداوند واگذار میکنم».
[۱۶]. بقره، ۱۵۶. «ما از خداییم و به خدا باز میگردیم».
[۱۷]. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۶۰.
[۱۸]. نسائی، السننالکبری، ج۶، ص۱۴۷؛ نیز ر.ک: حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۱، ص۵۴۵؛ هیثمی، مجمعالزوائد، ج۱۰، ص۱۱۷؛ متقی هندی، کنزالعمّال، ج۲، ص۲۳۹، ح۳۹۱۸. «ای زنده پاینده! به رحمت تو پناه میبرم و از تو یاری میطلبم یک چشم به هم زدنی مرا به خود وا مگذار و تمام کارهایم را اصلاح کن».
[۱۹]. غافر، ۶۰. «و پروردگارت گوید مرا به دعا بخوانید تا برایتان اجابت کنم، بیگمان کسانی که از عبادت من استکبار میورزند، به زودی به خواری و زاری وارد دوزخ شوند».
[۲۰]. ترمذی، سنن، ج۵، ص۱۲۵؛ قطب راوندی، الدعوات، ص۱۸؛ حر عاملی، وسائلالشیعه، ج۴، ص۱۰۸۶ـ۱۰۸۷.
[۲۱]. مغربی، دعائمالاسلام، ج۱، ص۱۶۶؛ طوسی، تهذیبالاحکام، ج۲، ص۱۰۴؛ حر عاملی، وسائلالشیعه، ج۴، ص۱۰۲۰. به خدا سوگند دعا خودش عبادت و بندگی است دعا عمل برتر است».
[۲۲]. طبرسی، اعلامالوری، ج۱، ص۴۸۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۵۳. «در شگفتم آنکه نجات و رهایی یافت چگونه توانست نجات بیاید. در عجبم برای کسی که هلاک شد چگونه هلاک شد».
[۲۳]. روم، 10. «سپس سرانجام کسانی که بد عملی کرده بودند، بدتر شد چرا که آیات الهی را انکار و به آنها استهزا میکردند».
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی