مال در لغت به معنای دارایی و اندوخته است؛ ملک نیز نامیده میشود که امری اعتباری است نه حقیقی و واقعی، وجود و عدم آن به اعتبار عقلا بستگی دارد. میتواند ملک باشد یا اشیای مورد نیاز یا فلزها و اجناس کمیاب، مانند طلا و نقره یا پولهای کاغذی مانند تومان، و دلار و پوند و پولهای رایج بین اقوام و ملل، که در زمانها و مکانهای مختلف، ارزشمند و قابل استفاده بوده است.
شرایع آسمانی و از جمله دین مقدس اسلام این امر اعتباری را پذیرفتهاند و برنامههای فقهی و اقتصادی خود را بر اساس همین معیار تنظیم کردهاند.
اوّلاً پیروان خود را به جدّیت در کار و کسب مال و تحصیل روزی حلال، به ویژه در کارهای تولیدی، مانند کشاورزی، دام داری، باغداری و صنایع گوناگون دیگر جدّاً توصیه نموده و آن را یک عبادت مهم برشمردهاند، که احادیث فراوان بدان اشاره کردهاند:
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
بنده خدا غذایی را میل نمیکند که نزد خدا محبوبتر از غذایی باشد که با تلاش دست خودش آن را تهیه کرده است. و هر کس روز خود را در کوشش برای کسب روزی به پایان برساند، مورد مغفرت خدا قرار خواهد گرفت.[1]
مال در آیات قرآن زینت و آبروی زندگی دنیوی معرفی شده است:
اموال و پسران، زینت زندگی دنیوی هستند، و کارهای ماندگار و صالح نزد پروردگارت از جهت ثواب بهتر و برای [زندگی آیندهات] امیدبخشتر است.[2]
در آیه مذکور، زینت بودن اموال پذیرفته گردیده، اما در ذیل آن به بهترین شیوه مصرفش، یعنی صرف در کارهای ماندگار اشاره شده است. قرآن مال را وسیله امتحان آدمی میداند: بدانید که اموال و اولادتان مایه امتحان شما هستند، ولی پاداش بزرگ نزد خداست.[3]
اسلام و قرآن در عین این که نظریه عرف را در ملکیت اعتباری مردود نمیداند ولی خدای متعال را مالک واقعی انسان و جهان هستی میخواند و انسان را بنده حقیقی خدا. قدرت کار کردن و اشیای مورد تصرف بندگان از آنِ خداست، پس محصول کارشان ـ اموال منقول و غیرمنقول ـ نیز ملک حقیقی پروردگار است (العبد و ما فی یده کان لمولاه).
قرآن میفرماید: بگو: خداوندا! تو مالک ملک جهان هستی؛ به هر که خواستی میدهی و از هر کس بخواهی میستانی. به هر کس بخواهی عزت میدهی و هر کس را بخواهی خوار میگردانی. همه خیرات و خوبیها در اختیار توست. و بر هر کاری توانایی.[4]
چنان که در فلسفه اسلامی نیز همین مطلب به اثبات رسیده است.
بنابراین، توصیههای خدای متعال، درباره کسب و کار و چگونه مصرف کردن اموال و برخی محدودیتهای شرعی در این زمینه را باید از شناخت مصالح واقعی انسانها و خیرخواهی خداوند برای بندگان بدانیم و از صمیم قلب آنها را بپذیریم. احادیث نیز به این مطلب پرداختهاند:
امام صادق(ع) فرمود:
مال مالِ خداست، اموال را نزد بندگانش به ودیعه سپرده است و فرمان رانده با رعایت اقتصاد از آن بخورند و بنوشند، لباس مهیا سازند، در ازدواج هزینه کنند و مرکبِ سواری فراهم آورند، ولی مازاد بر آن را به فقیرانِ مؤمن بازگردانند. پس هر مالداری که از محدودهی رعایت اقتصاد تجاوز کرد، خوردن و آشامیدن و لباس پوشیدن و نکاح و تهیه مرکبِ سواریاش حرام (ممنوع) خواهد بود.[5]
از این حدیث شریف چند نکته مهم استفاده میشود:
یک: مال به طور مطلق، مالِ خداست و در واقع او مالک حقیقی همه اشیا و اموال است.
دو: اموال را به صورت سپرده در اختیار بندگان قرار داده، تا بر اساس دستورش مصرف کنند.
سه: به کسانی که اموال الهی در اختیار آنها قرار داده شده، اجازه داده که با رعایت اقتصاد و میانهروی (بدون افراط و تفریط)[6] در مصارف مورد نیاز خود و افراد تحت سرپرستی خود، در خوراک، پوشاک، ازدواج و تهیه مرکب سواری مصرف کنند و مازاد اموال سپرده را به فقیران مؤمن برگردانند، در غیر این صورت، بر خلاف دستور مالک حقیقی رفتار کردهاند و به تعبیر روایت: به عمل حرام (ممنوع) دست یازیده و در قیامت بازخواست خواهند شد.
امام محمد باقر(ع) نیز درباره درهم و دینار (پولهای مسکوک[7]: طلا و نقره و... و حقوق واجبی که به آنها تعلق میگیرد) فرمود:
اینها خاتمها (مهرخوردهها) در سرزمین خدا هستند که برای مصالح بندگان و گردش کار آنان به وجود آمدهاند. به وسیله درهم و دینار شئون گوناگون مردم اداره و نیازهای عمومی تأمین میگردد. پس اگر بیش از آن اموالی را کسب کرد، بعد از ادای حقوق واجب و زکات آن میتواند بقیه را ذخیره سازد و برایش حلال و پاکیزه است. ولی اگر کسی اموالی را ذخیره کند و از پرداخت زکاتش بخل ورزد و درهم و دینار خود را در کیسه و جایگاهی نگهداری کند، مشمول وعیدها (تهدیدها)ی خدای عزّوجلّ خواهد شد که فرمود:
روزی که ذَهَب و فِضّه (درهم و دینار) را در آتش دوزخ داغ کنند و بدان وسیله پیشانی و پهلو و پشت صاحبانش را بسوزانند، به آنها گفته میشود: این همان گنجهایی است که برای خودتان ذخیره نمودهاید؛ طعم آن گنجها را بچشید.[8]
این روایت نیز حاوی چند نکته مهم است:
یک: تولید درهم و دینار (طلا و نقره مسکوک) در ملک واقعی خدا انجام گرفته (چاپ شده) و حقا به او تعلق دارد. این عمل برای رعایت مصالح بندگان و تبادل اجناس و مایحتاج زندگی تجویز شده است نه گرد آوردن و پسانداز کردن، اما برای کسانی که بخواهند مازاد بر نیاز خویش را ذخیره سازند نیز این عمل تجویز شده، به شرط این که زکاتش را ـ که حق الله است ـ بپردازند. چنین اندوختهای برای مالک آن پاک و پاکیزه خواهد بود.
دو: کسانی که درهم و دینار یا سایر پولهای رایج بین مردم را بدون پرداخت زکات آن در گوشهای پنهان و راکد بگذارند، در قیامت به وسیله همین پولها معذّب خواهند شد، چنان که در قرآن آمده است.
گفتنی است زکات، یک فریضه[9] مالی است که قرآن و احادیث به پرداخت آن فراوان تأکید کرده و موارد مصرفش تأمین نیازهای مستمندان و انجام کارهای عامالمنفعه است. تفصیل اموال مورد تعلق زکات و حدّ نصاب[10] آنها و موارد مصرف را باید در کتابهای فقهی مطالعه کرد. البته با توجه به حکومت اسلامی، نیاز به تجدید نظر کلّی دارد.
امام صادق(ع) فرمود:
یکی از عوامل بقای اسلام و مسلمانان این است که اموال در اختیار کسانی قرار گیرد که قدرش را بشناسند و آن را در امور خیر مصرف کنند. و از عوامل سقوط اسلام و مسلمانان این است که اموال در اختیار اشخاصی باشد که حقّ آن را نشناسند و در معروف مصرف نکنند.[11]
1- معنی و مفهوم ملک را شرح دهید.
2- مال در آیات قرآن چگونه معرفی شده است؟
3- با توجه به فرمایش امام صادق(ع)، یکی از عوامل بقای اسلام و مسلمانان چیست؟
[1]. محمد محمدى رىشهرى، ميزانالحكمه، ج 3، ص 2699: عن النبى(ص) قال: ما اكل العبد طعاماً احب الى الله تعالى من كديده، و من بات كالاً من عمله بات مغفوراً.
[2]. كهف، آيه 46: اَلْمالُ وَالبَنُونَ زِينَةُ الحَياةِ الدُّنْيا وَالباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَخَيْرٌ أَمَلاً.
[3]. انفال، آيه 28: وَاعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَأَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ.
[4]. آل عمران، آيه 26: قُلِ اللّهُمَّ مالِكَ المُلْكِ تُـؤْتِى المُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَتَنْزِعُ المُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الخَيْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىءٍ قَدِيرٌ.
[5]. ميزان الحكمة، ج 4، ص 2994: الامام الصادق(ع) قال: المال مال الله عزوجل، جعله ودايع عند خلقه و امرهم ان يأكلوا منه قصدا و يشربوا منه قصداً و يلبسوا منه قصداً و ينكحوا منه قصداً و يركبوا منه قصداً، و يعودوا ما سوى ذلك على فقراء المؤمنين، فمن تعدّى على ذالك كان ما أكله حراماً و ما شرب منه حراماً و ما لبسه منه حراماً و ما نكح منه حراماً و ماركبه منه حراماً.
[6]. افراط، تخطّى و تجاوز از حد در جهت افزونى يا نقصان است، ولى تفريط، يعنى اِهمال و سهلانگارى كه سبب از دست رفتن چيزى يا مقدارى از آن گردد.
[7]. مَسكوك (مفرد مسكوكات) سكه ضرب شده، كه همان درهم و دينار (= سكههاى طلا و نقره) در مقابل حلى و سبائك (طلا و نقره غير مسكوك) كه به شكل ثَمَن و نقد از آنها استفاده نمىگردد.
[8]. ميزانالحكمة، ج 4، ص 2986: الإمام الباقر(ع) ـ لمّا سئل عن الدنانير و الدراهم و ما على الناس فيها ـ قال: هى خواتيم الله فى أرضه، جعلها لخلقه و بها تستقيم شؤونهم و مطالبهم، فمن أكثر له منها فقام بحق الله تعالى فيها و أدّى زكاتها فذلك الذى طابت و خلصت له، و من أكثر له منها فبخل بها و لم يؤدّ حقّ الله فيها و اتّخذ منها الآنية فذلك الذى حقّ عليه وعيدالله عزوجل فى كتابه، قال الله «يَوْمَ يُحْمى عَلَيْها فِى نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ».
[9]. فريضه: تكليفى كه انجامش بر مكلّف (= كسى كه مورد تكليف؛ يعنى عقل و بلوغ و قدرت و اختيار داشته باشد) واجب مىگردد؛ مانند نماز و حج.
[10]. نصاب: حدّ يا مقدار مشخص و تعيين شده؛ مثلاً تمام غَلاّت چهارگانه، يك نصاب دارد، كه حدود 850 كيلوگرم است و كمتر از آن، زكات ندارد.
[11]. ميزانالحكمه، ج3، ص 2556: الإمام الصادق(ع) قال: انّ من بقاء المسلمين و الإسلام أن تصير الأموال عند من يصرف فيها الحقّ و يصنع فيها المعروف و إنّ من فناء الإسلام و فناء المسلمين أن تصير الأموال فى أيدي من لا يعرف فيه الحقّ و لا يصنع فيها المعروف.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت