حاصل گفتار این شد كه اموری چند از مظاهر تمدّن مادّی در زندگی ما مسلمانان راه یافته و موجب پیدایش بیماری مهلك قساوت دل در مردم گشته و یك نوع حالت صلابت و غلظت و سنگدلی در جانها پدید آمده و اهلیّت تفهّم و تأثّر از مذكّرات معنوی و روحانی از قلبها رخت بربسته است! به طوری كه نه از شنیدن آیات آسمانی قرآن تكان میخورند و نه از مواعظ بالغه و شورانگیز امامان(ع) به شور و فغان میآیند و نه از مشاهدهی حوادث عبرتانگیز عالم بیدار شده و به حال توبه و بازگشت به سوی خدا بر میآیند. گویی به فرمودهی قرآن حكیم، از تخته سنگهای كوهستان نیز سختتر گشتهاند:
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِیَ كَالْحِجارَةِ أوْ أشَدُّ قَسْوَةً...؛[1]
آری! این حال، حال قساوت است و بیماری مهلك بشر! نطفهی شقاء و بدبختی و هلاك ابدی انسان همین است كه عاقبت و منتهی الیه سیرش جهنّم سوزان و عذاب بیپایان خواهد بود و از جملهی علل و عوامل تولید این حالت شوم بدفرجام كه در زندگی فعلی ما رواج كاملی دارد و ملّت خودباختهی غربزدهی ما را مِن حَیث لایَشعُر دست افشان و پایكوبان به وادی بدبختیهای بیپایان سوق میدهد، همانهاست كه در صفحات گذشتهی این كتاب از خلال آیات قرآن حكیم و بیانات معصومین(ع) به مرد و زن مسلمان نشان داده شد.
به این امید كه خالق مهربان بذل عنایتی بفرماید و حضرت ولیّ زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف عطف توجّهی بنماید تا از خلال همین سطور، نوری بر دل خوانندگان گرامی بتابد و ظلمت غفلت را از فضای جانها بزداید. تنبّهی پیدا كنند و در عاقبت شوم این زندگی آلودهی خود بیندیشند و تا فرصت و مهلت باقی است به اصلاح كار خود بپردازند و این ندای آسمانی قرآن را مكرّر در مكرّر بر خود و خاندان خود تلقین نمایند:
أ لَمْ یَأنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا یَكُونُوا كَالَّذِینَ اُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَثِیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ؛[2]
حال ای مردان و زنان مسلمان! به خود آیید! به ندای مُشفقانهی قرآن توجّه كنید! فرمان خدا را شوخی و بازی تلقی نكنید. همه با هم به سوی خدا برگردید. خود را مضبوط و منظم سازید تا صلاح و سعادت خود را دریابید وگرنه با چنین بیپروایی و هتّاكی كه جلو میروید و روز به روز هم هتّاكتر و پردهدرتر میشوید، پیش از آن كه به عذاب روز جزا مبتلا شوید، در همین دنیا در پنجهی بلا و عذاب خدا فشرده خواهید شد. هرج و مرج و فضاحت و رسوایی، سراسر زندگی شما را خواهد گرفت به طوری كه نه فكری آرام خواهید داشت و نه قلبی پاك. نه تدبیری صحیح و نه عملی صالح. نه زنهای شایسته و نه فرزندان مطیع. زندگی همچون جهنّم سوزان گشته و عاقبت بلا از زمین و آسمان بر شما حملهور خواهد شد.
وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ *إنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ * وَإنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ * فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّی حِینٍ * وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ * أَفَبِعَذابِنا یَسْتَعْجِلُونَ * فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِینَ؛[3]
ما چنین خواستهایم و چنان خواهد شد كه پیغمبران و پیروان راستین آنان، فاتح و پیروز میشوند. متمرّدین و گردنكشان به ذّلت و خواری میافتند. منتهی مهلتی لازم است تا، هم تو طغیان آنها را ببینی و هم، آنها سزای طغیان خود را ببینند. آن دم كه عذاب ما در عرصهی زندگی آنان فرود آید چه روز بدی خواهند داشت و به چه بدبختیای خواهند افتاد.
... وَ لا یَزالُ الَّذِینَ كَفَرُوا تُصِیبُهُمْ بِما صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیبًا مِنْ دارِهِمْ حَتَّى یَأْتِیَ وَعْدُ اللهِ إِنَّ اللهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ؛[4]
همیشه و در هر زمان، مردم طاغی و سركش در اثر بدكاریها گرفتار حوادث كوبندهای میشوند و یا حادثه و بلا تا نزدیكی خانههای آنها آمده [و دورادور چهرهی رعبانگیز خود را نشان میدهد] تا آن دم كه [مدّت مهلت منقضی گشته و] فرمان قهر خدا صادر شود و [عذاب الهی بر سر آنان نیز دامن بگستراند] به طور مسلّم خدا تخلّف از وعده نمیكند.
وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَكْفُرْ إنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِینَ نارًا أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ سَاءَتْ مُرْتَفَقًا؛[5]
بگو این [قرآن با تمام اوامر و نواهی و وعد و وعیدش] حقّ است و از جانب خدای شماست. هر كه خواهد، گو ایمان آر [و تصدیق كن] و هر كه خواهد، گو كافر شو [و تكذیب كن، عالم، عالم اختیار است] ما به طور مسلّم برای مردم گردنكش [نافرمان] آتشی آماده كردهایم كه سراپردهاش محیط بر ایشان است [آنان در وسط آن خیمهی آتشین گرفتارند و از همه جانب راه به رویشان مسدود است] هر دم كه از سوز عطش فریاد سر داده و آب بخواهند، به فریادشان جواب داده میشود با آبی كه [از شدّت داغی و سوزندگی] همچون فلز گداخته است كه اگر نزدیك صورت شود صورتها را میگدازد و بریان میسازد [بد آبی است آن آب و] زشت شرابی است آن شراب. بد تكیهگاهی است جهنّم [و زشت جایگاهی است دوزخ].
وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ لِهَذَا الْجِلْدِ الرَّقِیقِ صَبْرٌ عَلَى النَّارِ فَارْحَمُوا نُفُوسَكُمْ فَإِنَّكُمْ قَدْ جَرَّبْتُمُوهَا فِی مَصَائِبِ الدُّنْیَا أَفَرَأَیْتُمْ جَزَعَ أَحَدِكُمْ مِنَ الشَّوْكَةِ تُصِیبُهُ وَ الْعَثْرَةِ تُدْمِیهِ وَ الرَّمْضَاءِ تُحْرِقُهُ فَكَیْفَ إِذَا كَانَ بَیْنَ طَابَقَیْنِ مِنْ نَارٍ ضَجِیعَ حَجَرٍ وَ قَرِینَ شَیْطَانٍ أَعَلِمْتُمْ أَنَّ مَالِكاً إِذَا غَضِبَ عَلَى النَّارِ حَطَمَ بَعْضُهَا بَعْضاً لِغَضَبِهِ وَ إِذَا زَجَرَهَا تَوَثَّبَتْ بَیْنَ أَبْوَابِهَا جَزَعاً مِنْ زَجْرَتِهِ؛[6]
بدانید این پوست نازك [بدن شما] تاب تحمّل آتش را ندارد. پس به خود رحم كنید [و خود را مستحقّ آتش نسازید] شما كه خود را در دنیا با مصائب دنیا آزمودهاید [میدانید كه چگونه در برابر كوچكترین سختی و ناملایمی بیچاره و ناتوانید] آیا دیدهاید یكی از شما اگر خاری به بدنش فرو رود چه نالان میشود واز لغزیدنی كه او را خونین كند و از ریگ گرم بیابان كه او را بسوزاند چگونه جزع میكند و اظهار درد و ناراحتی مینماید پس [این انسان ضعیف ناتوان] چه حالی خواهد داشت وقتی [خود را در میان جهنّم ببیند] كه بین دو تابهی از آتش باشد در حالی كه همخواب سنگ سوزان و همنشین شیطان گردد. آیا میدانید كه مالك دوزخ هرگاه بر آتش خشم كند، از خشم او آتش به خروش آمده و بعضی، بعضی را میمالاند و چون بانگ بر آتش زند، آتش نالهكنان در میان طبقات جهنّم بَرجَهد؟!
فَاللهَ اللهَ مَعْشَرَ الْعِبَادِ وَ أَنْتُمْ سَالِمُونَ فِی الصِّحَّةِ قَبْلَ السُّقْمِ وَ فِی الْفُسْحَةِ قَبْلَ الضِّیقِ فَاسْعَوْا فِی فَکَاکِ رِقَابِکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُغْلَقَ رَهَائِنُهَا أَسْهِرُوا عُیُونَکُمْ وَ أَضْمِرُوا بُطُونَکُمْ وَ اسْتَعْمِلُوا أَقْدَامَکُمْ وَ أَنْفِقُوا أَمْوَالَکُمْ وَ خُذُوا مِنْ أَجْسَادِکُمْ فَجُودُوا بِهَا عَلَی أَنْفُسِکُمْ وَ لا تَبْخَلُوا بِهَا؛[7]
پس ای گروه بندگان! از خدا بترسید. هم اكنون كه بدنی سالم و فضایی وسیع دارید به فكر تأمین سعادت خود باشید؛ پیش از آن كه به چنگال بیماری و مرگ بیفتید و به جایگاه تنگ قبر درآیید. بكوشید قبل از این كه گردنهای شما در گرو آتش برود خود را از گرفتاریهای بعد از مرگ برهانید. چشمها را بیدار نگهدارید [از شبزندهداری شبهای دنیا به عبادت بهره بردارید] شكمهای خود را [با روزه گرفتن و كم خوردن] لاغر سازید. قدمها را در كارهای خیر به كار اندازید. با انفاقات مالی در راه خدا بهرهی خود را از اموال خود برگیرید. این بدنهای فانی شونده را در راه روح و جان خود فدا نمایید و در این كار بخل نورزید.
پروردگارا! به حرمت مقرّبان درگاهت توفیق علم و عمل به احكام شرع مقدّست را به ما عطا فرما.
دلهای ما را از ابتلا به بیماری مهلك قساوت در امان نگهدار.
و الحمدلله و صلّی الله علی محمّد و آله والسّلام علی من اتّبع الهدی
پایان
۱- بیماری مهلك قساوت دل کدام حالتها را در جانها پدید میآورد؟
۲- از جملهی علل و عوامل تولید حالت شوم قساوت دل را بیان کنید.
۳- نطفهی شقاء و بدبختی و هلاك ابدی انسان چیست؟
[1]ـ شرح آیه و توضیحات در صفحهی ١٦ گذشت.
[2]ـ معنای آیهی شریفه در گذشته بیان شد.
[3]ـ سورهی صافات، آیات ۱۷۱ تا ۱۷۷.
[4]ـ سورهی رعد، آیهی ۳۱.
[5]ـ سورهی کهف، آیهی ۲۹.
[6]ـ نهجالبلاغهی فیض، خطبهی ١٨٢، صفحهی ٥٩٤.
[7]ـ نهجالبلاغهی فیض، خطبهی ١٨٢، صفحهی ٥٩٤.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت