کد مطلب: ۵۸۶۲
تعداد بازدید: ۲۸۹
تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۴۰۱ - ۱۸:۵۹
شرح خطبه قاصعه | ۲۸
نداى مخالفت با حجاب یك روز از فرانسه بر‌مى‌خیزد، یك روز چنین زمزمه‌اى از آلمان به گوش مى‌رسد و روزى از بلژیك و دیگر كشورها گوش دل را مى‌آزارد‌؛ البته همه این توطئه‌ها تحت رهبرى امریكاى جهانخوار سامان مى‌گیرد. این رژیم سلطه‌گر با اذنابش در اصل ریشه‌كن كردن اسلام مشتركند و اگر اختلافى داشته باشند، بر سر تقسیم غنایم است.

شرح بزرگترین خطبه  نهج البلاغه در نکوهش متکبّران  و  فخرفروشان | ۲۸


الفت اجتماعى


فَانْظُرُوا إِلَى مَوَاقِعِ نِعَمِ اللهِ عَلَیْهِمْ حِینَ بَعَثَ إِلَیْهِمْ رَسُولاً فَعَقَدَ بِمِلَّتِهِ طَاعَتَهُمْ، وَجَمَعَ عَلَى دَعْوَتِهِ أُلْفَتَهُمْ، كَیْفَ نَشَرَتِ النِّعْمَةُ عَلَیْهِمْ جَنَاحَ كَرَامَتِهَا، وَأَسَالَتْ[1] لَهُمْ جَدَاوِلَ[2] نَعِیمِهَا، وَالْتَفَّتِ[3] الْمِلَّةُ بِهِمْ فِی عَوَائِدِ بَرَكَتِهَا، فَأَصْبَحُوا فِی نِعْمَتِهَا غَرِقِینَ، وَفِی خُضْرَةِ عَیْشِهَا فَكِهِینَ[4] قَدْ تَرَبَّعَتِ[5] الْأُمُورُ بِهِمْ فِی ظِلِّ سُلْطَانٍ قَاهِرٍ، وَآوَتْهُمُ الْحَالُ إِلَى كَنَفِ[6] عِزٍّ غَالِبٍ، وَتَعَطَّفَتِ[7] الْأُمُورُ عَلَیْهِمْ فِی ذُرَى[8] مُلْكٍ ثَابِتٍ، فَهُمْ حُكَّامٌ عَلَى الْعَالَمِینَ، وَمُلُوكٌ فِی أَطْرَافِ الْأرَضِینَ، یَمْلِكُونَ الْأُمُورَ عَلَى مَنْ كَانَ یَمْلِكُهَا عَلَیْهِمْ وَیُمْضُونَ الْأَحْكَامَ فِیمَنْ كَانَ یُمْضِیهَا فِیهِمْ، لاَ تُغْمَزُ[9] لَهُمْ قَنَاةٌ[10] وَلاَ تُقْرَعُ[11] لَهُمْ صَفَاةٌ؛[12]

به نعمت‌هاى (بى‌شمار) الاهى بر آنان بنگرید، آن هنگام كه پیامبرى (عظیم‌الشأن(ص)) را به سوى ایشان برانگیخت و آنان را فرمانبردار آیین او گردانید، و صفاى دل آنها را بر اساس دعوت (مبارك) او گرد آورد. در نتیجه، نعمت الاهى بال بزرگوارى خود را بر آنها بگسترانید و نهرهاى بركات را بر آنها جارى ساخت. و آن شریعت[13] مقدس با دست‌آوردهاى مبارك خود آنها را احاطه نمود و آنان غرق نعمت این آیین پاك گشته و در سبزه‌زار زندگىِ آن خوشدل شدند. در زیر سایه پادشاهى استوار، امور زندگى‌شان بر وِفق مراد گشت، و (نیكىِ) حالشان آنها را در كنار عزت و شوكتى والا جاى داد. همه چیز در بلنداى پادشاهىِ پردوامى به آنان روى آورد. آنان حكم‌فرمایان بر جهانیان و پادشاهانى در نقاط مختلف جهان گشتند و بر كسانى كه در گذشته بر آنها تسلط داشته و فرمان صادر مى‌كردند، مسلط و فرمانفرما شدند، به گونه‌اى كه نه نیزه‌اى به سوى آنان نشانه مى‌رفت و نه سنگى پرتاب مى‌شد.
از نعمت‌هاى بسیار والایى كه خداى تعالى به جوامع بشرى اعطا مى‌فرماید، نزدیك شدن دل‌هاى آنان به یكدیگر و برقرارى روحیه‌ی صفا و صمیمیت در میان آنها در سایه ایمان به حضرت حق‌تعالى است.
خداوند متعال بر این حقیقت پر‌ارج در كتاب عزیزش به زیبایى تأكید فرموده و نبىّ مكرّمش(ص) را این‌گونه مورد خطاب قرار داده است:
...هُوَ الَّذِی أَیَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ * وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلكِنَّ اللهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَكِیمٌ‌؛[14]

او همان كسى است كه تو را با نصرت خود و به وسیله مؤمنان تأیید و یارى نمود و دل‌هاشان را به هم نزدیك فرمود (در حالى كه) اگر شما تمام آنچه در روى زمین بود (در راه پیوند دل‌ها) صرف مى‌نمودى، نمى‌توانستى قلب‌ها را به هم نزدیك سازى‌؛ ولى خداوند بین آنها الفت افكند‌؛ همانا او شكست‌ناپذیرى حكیم است.
خداوند ایجاد همدلى و «تألیف قلوب» را به خود نسبت داده و آن را قابل تأمین با هیچ عامل مادّى نمى‌داند‌؛ یعنى اگر آن شخصیت گرانقدر(ص) تمام گنج‌هاى آشكار و نهان زمین را براى از بین بردن كدورت‌ها و جایگزین كردن محبت و وفا در دلهاى مردم به كار مى‌گرفتند، بدون اراده الاهى تحقق چنین امرى امكان‌پذیر نبود. و این خداى مهربان بود كه آنان را موفق فرمود در سایه ایمان و خداباورى، از نعمت گرانسنگ الفت و محبت برخوردار شوند و در دنیا و آخرت از بركات آن بهره‌مند شوند.
البته از باب «إیّاكَ أعْنی واسْمَعی یا جارَة»[15] باید گفت: این خود، درسى بس بزرگ براى مخاطبان آن روز و امروز و فرداى قرآن كریم است‌؛ یعنى اگر مردم عصر پیامبر اكرم(ص) از نقاط دوردست زمان خود و از سرگذشت اقوام بسیار دور اطلاعى در دست نداشتند، دست كم از قریش و بنى‌هاشم، و بنى‌امیه كه از فرزندان حضرت اسماعیل ـ على نبینا و آله و علیه السلام ـ بودند، آگاهى داشتند‌؛ چنان كه از ساكنان قلعه‌هاى اطراف مدینه كه از تبار همان بنى‌اسرائیل بودند، كم و بیش به اطلاعات قابل استفاده‌اى دستیابى داشتند و به راحتى مى‌توانستند با مقایسه‌ی سرگذشت آن روز جامعه‌ی خود و یهود، با گذشته‌هاى درخشان به این نكته‌ی مهم توجه كنند كه خود با عملكرد نادرست، مقدمات زوال نعمت و از بین رفتن سعادت را فراهم كردند، و باز هم این خداى محبت‌آفرین بود كه پس از آن همه عصیان‌ها، الفت و رأفتى بینشان ایجاد فرمود، و قدردانى از چنان الفت نسبى از اهمیت حیاتى برخوردار است.
همچنین على(ع) از كسانى كه پاى سخنش نشسته بودند، نیز بارها در همین خطبه و دیگر موارد گلایه كرده و گرد آمدن آنها كه بسا بر اساس روابط قومى و انگیزه‌هاى خاصى بودى یادآور شدند‌؛ بر حفظ همان الفت و همدلى نیم‌بند سفارششان فرمودند، و با اشاره به سرگذشت تفرقه و اختلاف پیشینیان، از عواقب شوم ابتلا به چنین خطر مهلكى هشدارشان دادند.


وظیفه‌ی ما


امروز نیز دشمنان اسلام براى نابود كردن ارزش‌هاى اسلامى عزم خود را جزم كرده‌اند و در دشمنى با مسلمانان استوارتر از گذشته به میدان آمده‌اند. نداى مخالفت با حجاب یك روز از فرانسه بر‌مى‌خیزد، یك روز چنین زمزمه‌اى از آلمان به گوش مى‌رسد و روزى از بلژیك و دیگر كشورها گوش دل را مى‌آزارد‌؛ البته همه این توطئه‌ها تحت رهبرى امریكاى جهانخوار سامان مى‌گیرد. این رژیم سلطه‌گر با اذنابش در اصل ریشه‌كن كردن اسلام مشتركند و اگر اختلافى داشته باشند، بر سر تقسیم غنایم است. آنان براى تأمین هدف نامیمون خود، همچون معاویه از ترویجِ «اسلام بى‌محتوا» هم دریغ ندارند‌؛ بلكه آن را وسیله‌اى مناسب براى مبارزه‌ی جدّى‌تر با حقیقت اسلام قرار مى‌دهند. افطارى دادن «بوش» به مسلمانان و اظهارات عوام‌فریبانه او و همپالگى‌هایش، از همین مقوله است.[16]
البته بغض و كینه‌ی آنها منحصر به مسئله‌ی حجاب و امثال آن نیست. آنان از ماهیت استكبارستیزى قرآن كریم و در خطر جدى بودن منافع شیطانى خود سخت بیم‌ناك هستند، و به پندار باطل خویش براى خاموش كردن نور جهان‌افروز كتاب خدا، از هر ترفندى بهره مى‌برند غافل از آنكه پاسخ آن را قرن‌ها پیش، خود قرآن كریم داده است:
...یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ‌؛[17]

(دشمنان) مى‌خواهند با دهان‌هاى (كوچكِ) خود، نور (باعظمتِ) خدا را خاموش كنند‌؛ اما خداوند كامل كننده نور خویش است، هرچند كافران را خوش نیاید.
به همین دلیل ما وظیفه داریم دست همه‌ی كسانى را كه به راستى قلبشان براى اسلام مى‌طپد و دغدغه‌اى جز اعتلاى كلمه زیباى الاهى ندارند، به گرمى بفشاریم و ضمن حراست از مرزهاى اعتقادى و ارزش‌هاى والاى اخلاقى خویش، از نفوذ عناصر مشكوك و ایادى داخلى و خارجى دشمنان در صفوف به هم فشرده‌ی خود جلوگیرى كنیم و بر دو اصل اساسى تولّى و تبرّى خط‌مشى‌مان را تنظیم نماییم‌؛ از این رو بر اساس رهنمود ارزشمند قرآن كریم،[18] دست رد بر سینه‌ی همه كسانى كه قصد سلطه بر ما دارند بزنیم و از همكارى با كسانى كه به عزت اسلامى ما به دیده‌ی احترام مى‌نگرند و قصد شیطنت و خیانت ندارند، استقبال نماییم.
تذكر این نكته نیز ضرورى به نظر مى‌رسد كه روش برخورد ما با مسلمانانى كه بر اساس مكتب اهل‌بیت(ع) گام بر‌نمى‌دارند، باید برگرفته از سیره معصومان(ع)، به دور از هرگونه بداخلاقى و تندخویى باشد و عِطر روح‌بخش تعالیم زیباى آن بزرگواران مشام جان مخاطبانمان را نوازش دهد. ما با عملكردى انسانى و خداپسند، مروّج مكارم اخلاق پیشوایان والاقدرمان باشیم و همان گونه كه خود سفارشمان فرموده‌اند، زینتى براى آن عزیزان باشیم.[19]
طبعاً برخى به دلیل قرار نگرفتن در فضایى مناسب و در اختیار نداشتن مقدمات ارزشمندى كه خداى تعالى روزىِ ما فرموده است، ذهنیت ناروایى از شیعیان دارند‌؛ ولى اگر این افراد منش جذّاب پیروان مكتب اهل‌بیت(ع) را ببینند، شیفته‌ی آموزگاران پاك آنان شده و بر بطلان تبلیغات ناموزون دشمنان اذعان خواهند كرد.
البته هیچ‌گاه برخورد خوب و چهره‌ی گشاده با دیگران، دلیل بر زیر پا نهادن مبانى گرانسنگ تشیع و دست برداشتن و حتى كم‌رنگ شدن اعتقاد به مواضع بر‌حق ائمه(ع) نیست‌؛ بلكه همواره دو نكته را باید با هم مدّ نظر داشت: یكى بهره‌ی كافى جستن از استدلال قوى و برهان متین در همه امور، و دیگرى رساندن پیام محبّت اهل‌بیت(ع) به گوش جانِ همه‌ی كسانى كه با آن عزیزان عناد ندارند. و به این ترتیب است كه آنان مى‌توانند به صداقت نیّت ما و بر‌حق بودن تشیع اذعان كنند، و یا دست كم بستر مناسبى براى حركتشان به این سوى، و سرانجام بهره‌مندى از نسیم رحمت آل‌البیت(ع) گسترده شود.


خودآزمایی


1- یکی از نعمت‌هاى بسیار والایى كه خداى تعالى به جوامع بشرى اعطا مى‌فرماید را بیان کنید.
2- امریكاى جهانخوار با اذنابش در کدام هدف مشتركند؟ و به کدام وسیله این کار را انجام می‌دهند؟
3- روش برخورد ما با مسلمانانى كه بر اساس مكتب اهل‌بیت(ع) گام بر‌نمى‌دارند، باید چگونه باشد؟

 

پی نوشت ها


[1]. اَسالت از إسالة، به معناى جارى ساختن است. مرحوم طبرسى «أَسَلْنا لَهُ عَیْنَ الْقِطْرِ» (34: 12) را «أذَبْنا لَهُ عَینَ النحاس‌؛ چشمه‌ی مِس را براى او جارى و روان ساختیم» تفسیر كرده‌اند.
[2]. مجراى كوچكى را كه براى آبیارى در زمین شكافته مى‌شود، جدول مى‌گویند. (المعجم الوسیط، ص 111). بنابراین منظور از تشبیه زیباى نعمت‌ها به جارى شدن نهر آب، وفور و فراوانى و همچنین گوارایى آن است.
[3]. هنگامى كه دسته هیزم با ریسمانى گردآورى مى‌شود، از این فعل استفاده مى‌گردد. در اینجا مقصود این است كه آیین پیامبر اكرم(ص) تشتّت آنها را به اجتماع تبدیل كرد. منهاج البراعه، ج 11، ص 401.
[4]. شادمان و متنعّم. همان.
[5]. به كام بودن روزگار، و اعتدال امور. همان.
[6]. بال پرنده «كنف» اوست، و مقصود از كنف خداوند، رحمت و پرده‌پوشى و نگهدارى از سوى حق‌تعالى است. المعجم الوسیط، ص 801.
[7]. «عطف كل شىءٍ جانبُه» (همان، ص 608)‌؛ از این رو منظور از تعطّفِ امور، روى آوردن جوانب مختلف آن است.
[8]. ذِروه، و ذُروه بالاى هر چیزى را مى‌گویند و جمع آن «ذُرى» است. همان، ص 312.
[9]. غمز در لغت، به معناى وارسى به منظور اطمینان از كارآمد بودن چیزى را مى‌گویند. همان، ص 661.
[10]. قناة نیز، به معناى نیزه است. همان.
[11]. قرع، به معناى ضرب است. همان، ص 728.
[12]. صفاة، به معناى سنگ است (و ظاهراً معناى عبارت، سنگ زدن و به عبارت دیگر پرتاب سنگ است). همان.
[13]. ملّت در اصطلاح قرآن و حدیث، غیر از اصطلاح رایج در فرهنگ فارسى به معناى «مردم» است. این تعبیر پانزده بار در چهار قالب در قرآن كریم دیده مى‌شود، و در همه آنها «آیین و شریعت» مراد است. در هشت مورد از موارد پانزده‌گانه، نام مبارك حضرت ابراهیم(ع) دیده مى‌شود و خداوند از شریعت پاك حضرت با تجلیل یاد فرموده است: مانند: «وَمَنْ أَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ للهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَاتَّخَذَ اللهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً»‌؛ نساء (4)، 125.

[14]. انفال (8)، 62 و 63.
[15]. ضرب‌المثل عربى است كه در موارد مشابه آن در فارسى، ضرب‌المثلِ «به در مى‌گویند تا دیوار بشنود» مورد استفاده قرار مى‌گیرد.
[16]. از پیامبر والامقام اسلام(ص) نقل شده: «سیأتی على امّتی زمان لایبقى من القرآن الا رسمه ولا من الاسلام الاّ اسْمه یُسمّون به و هم ابعد الناس منه...‌؛ به زودى بر امت من زمانى فرامى‌رسد كه از قرآن جز رسم‌الخط آن، و از اسلام جز نام آن باقى نخواهد بود (آنان) مسلمان نامیده مى‌شوند‌؛ ولى دورترین افراد به اسلام هستند». بحارالانوار، ج 2، ص 109، حدیث 14، به نقل از ثواب الاعمال‌؛ همچنین ر.ك: ج 18، ص 146‌؛ ج 22، ص 453‌؛ ج 34، ص 320‌؛ ج 36، ص 284 و ج 52، ص 190.
[17]. صف (61)، 8‌؛ مشابه: توبه(9)، 32.
[18]. ممتحنه (60)، 8 و 9.
[19]. از امام صادق(ع) نقل شده است: «كونوا لمن انقطعتم الیه زیناً ولا تكونوا علیه شیناً...‌؛ نسبت به ائمه اطهار: كه انقطاع به سوى آنها دارید و سر و جانتان را به آنها سپرده‌اید، زینت باشید نه ـ خداى ناكرده ـ عار و ننگ». بحارالانوار، ج 75، ص 431، حدیث 91، به نقل از اصول كافى‌؛ همچنین ر.ك: ج 68، ص 151‌؛ ج 70، ص 299‌؛ ج 78، ص 199، 348 و 372‌؛ ج 71، ص 286 و 310‌؛ ج 85، ص 136 و ج 88، ص 119.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: