فصل دوّم: فریادهایی از حرمین شریفین |۳
کتاب داعیة و لیس نبیاً!
اکنون نوبت کتاب «داعیة ولیس نبیاً» (او اصلاح طلب بود نه پیامبر) میباشد. این کتاب تحت عنوان «قرائة نقدیة لمذهب الشیخ محمّد بن عبدالوهّاب فی التکفیر» (قرائت انتقادی (تازهای) از مذهب پیشوای وهّابیان در مسألهی تکفیر و کافر شمردن دیگران) کتابی است که به تازگی انتشار یافته و آوازهی آن در مناطق وسیعی ازحجاز و غیر حجاز پیچیده است.
قبل از هر چیز باید با ویژگیهای این کتاب، سپس با محتوای آن آشنا شد.
1ـ نویسندهی کتاب: «شیخ حسن بن فرحان مالکی» از دانشمندان معروف اهل سنّت عربستان و پیرو مذهب مالکی و به اعتراف خودش از وهّابیون معتدل میباشد.
او به پیشوای وهّابیان شیخ محمّد بن عبدالوهّاب احترام میگذارد، ولی سخنان او را به خصوص در مسألهی تکفیر مسلمانان به شدّت نقد میکند و معتقد است این دو با هم منافات ندارد.
او با صراحت میگوید: من به او احترام میگذارم، در عین حال او را نه تنها جایز الخطا میشمرم، بلکه خطاهای فراوانی برای او قائل هستم.
2ـ روش نقد او در کتاب مزبور یک روش کاملاً مؤدّبانه و مستدل است، امّا به هنگام نقد مطالب پیشوای وهّابیان، از هیچ چیز ملاحظه نمیکند، حتّی خطرهای فراوانی را که از سوی وهّابیون تندرو (و به قول خودش غلاة وهّابی) او را تهدید میکند، نادیده میگیرد.
3ـ او تسلّط خوبی بر مذاهب و منابع اسلامی دارد، به خصوص از کلمات طرف مقابل بر ضدّ خودش کمک میگیرد، و جالب این که بخشی از کتاب خود را به تناقضها و تضادهای سخنان محمّد بن عبدالوهّاب تخصیص داده است.
4ـ او معتقد است که تندروان وهّابی که خون و مال و ناموس مسلمانان غیر وهّابی را مباح میشمرند، گرفتار تعصّب و تقلید کورکورانهاند و آن را خطری برای اسلام و مسلمانان منطقه میداند؛ او نویسندهای بسیار توانا و قوی است.
5ـ او بیشترین نقد خود را روی کتاب «کشف الشبهات» و «کتاب التوحید» محمّد بن عبدالوهّاب که مهمترین کتابهای او است، متمرکز کرده است، و بسیاری از منابع کلمات خود را به کتاب «الدرر السنیة» آدرس میدهد.
بد نیست بدانید این کتاب (الدرر السنیة) گردآوری «عبدالرحمان بن محمّد بن قاسم الحنبلی» است که مجموعهی کتابها، رسالهها و نامههای «محمّد بن عبدالوهّاب» و جمعی از سران وهّابیّت را از زمان شیخ تا امروز در آن جمع کرده است. او در سال 1392 قمری بدرود حیات گفت. «بن باز» فقیه معروف وهّابی که در سالهای اخیر چشم از جهان فرو بست، این کتاب را جزء دروس یومیّهی خود قرار داده و تدریس میکرد. این کتاب بیش از ده مجلّد و منبع بسیار خوبی برای آگاهی از افکار وهّابیان است.
6ـ البتّه این عالم شجاع و نویسندهی کتاب «داعیة و لیس نبیاً» از فشارها و تهدیدهای تندروان وهّابی در امان نماند و حکم تکفیر او را تاکنون صادر کردهاند، (همان گونه که حکم تکفیر عالم فقید «بن علوی مالکی» را صادر کردند) و در آینده به چه سرنوشتی گرفتار شود، روشن نیست، ولی هر چه باشد او با این کتاب خدمتی بزرگ به جهان اسلام کرده و ثابت نموده آن تکفیرها و خون ریزیها، از اسلام بیگانه است و مولود افکار سست و نادرست و برداشتهای غلطی است که گروهی از ناآگاهان از آموزههای اسلامی داشتهاند.
7ـ او در بحثهای مقدّماتی کتاب خود میگوید: «حقیقت این است که من این قرائت جدید از کتابهای محمّد بن عبدالوهّاب را قبل از 11 سپتامبر تهیّه کرده بودم و بعد از این حادثه مایل نبودم آن را منتشر سازم (چرا که شاید سبب اتّهام مسلمین در این حادثه شود) ولی هنگامی که دیدم تندروان وهّابی پیوسته کنگره و همایش برای تبرئهی پیشوای این مذهب، شیخ محمّد تشکیل میدهند، لازم دیدم حقایق را برملا سازم تا انصاف دهند و اعتراف به خطای شیخ در حکم به تکفیر کنند».[1]
8ـ او مطلب را با ظرافت خاصی آغاز کرده و میگوید: محمّد بن عبدالوهّاب مرد اصلاحطلبی بود، نه پیامبر! و همین نام را برای کتاب خود انتخاب کرده است.
سپس میافزاید: ما در میان دو گروه افراطی قرار گرفتهایم. عدّهای او را کافر و فاسق میدانند و گروه دیگری همچون یک پیامبر، با سخنان و گفتار او رفتار میکنند، به گونهای که هیچ کس نباید خردهای بر او بگیرد؛ سپس میافزاید هر دو در اشتباهند.
وی با استفاده از این مقدمه به سراغ نقدهای خود نسبت به افکار و عقاید او میرود.
9ـ در بخش دیگری از سخنان خود تحت عنوان «الشیخ لم یکن وحیداً فی العلم و الدعوة» میگوید: بعضی از پیروان شیخ چنین میپندارند که او وحید عصر خود در علم و دانش بود و تمام کشورهای اسلامی که دعوت وهّابیّت را نپذیرفتند، بلاد شرک و کفر است و تمام علمای این کشورها جاهلانی هستند که هیچ چیز از اسلام نمیدانند!![2]
سپس میافزاید: و متأسّفانه اصل تکفیر مسلمین، و کشورهای آنها را کشور کفر دانستن، و همهی علمای آنها را کافر شمردن را، در کلمات خود شیخ یافتم، همانگونه که مدارک آن را ذکر خواهم کرد!
سپس میافزاید: مسلّماً شیخ و تابعین او در این عقیده راه صحیح را نپیمودند.
در ادامه میگوید: بعضی از خطاهایی که شیخ و بسیاری از پیروانش در آن افتادند به خصوص در مورد تکفیر مسلمانان بسیاری از طالبان علم را ـ از روی تقلید یا غلو ـ گرفتار ساخت، و در نتیجه اعمال خشونتبار، اخیراً (در نقاط مختلف جهان) روی داد، و گروهی با همان استدلال شیخ و همان شعارها حوادث دردناکی آفریدند (و دست به کشتارهای وحشتناکی زدند و میزنند).
10ـ شرم و حیای اکثر علما، در کشور سعودی از بیان خطاهای شیخ، سبب میشود نقد این عقاید بر کسانی که قدرت بر آن را دارند واجب عینی باشد و همین امر مرا وادار به این بحث کرده است.
بر هر دانشمند و شهروندی در کشور (سعودی) لازم است آنچه را که سبب میشود ما را از این خشونتها و تکفیرها خارج سازد، انجام دهد و از تبلیغاتی که تنها به کشور ما و اهل آن در دراز مدّت زیان میرساند، هر چند (خیال کنیم) در کوتاه مدّت فایدهای دارد، جدّاً پرهیز نماید.
ما باید دین و وطن خود را از آلودگی تکفیر ستمگرانه و ریختن خونهای بیگناهان پاک سازیم و به این وضع خاتمه دهیم.
در این هنگام که این سطور را رقم میزنیم، روزی نیست که خبر خشونتهای وحشتناک از عراق به ما نرسد. هر روز دهها و گاه صدها نفر طعمهی این خشونت لجام گسیخته به وسیلهی اتومبیلهای بمبگذاری شده، میشوند و بسیاری از آنها جنبهی انتحاری دارد و نشان میدهد کار کسانی است که خود را مسلمان و همه را کافر میپندارند و جان و مالشان را مباح میشمرند.
اینها نیز محصول همان تعلیمات مکتب شیخ است که از حجاز به اردن و از اردن به عراق آمده است.
جالب این که نویسندهی کتاب مزبور (داعیة و لیس نبیاً) در پاورقی کتاب خود در همین فصل به نکتهی قابل توجّهی اشاره میکند و آن این که غربیها به خصوص آمریکاییها با سیاستهای مخرّب سیاسی، نظامی، اقتصادی و کمکهای همه جانبه به اسرائیل غاصب، زمینه ساز این خشونتها بوده و هستند.
در بخش دیگری از کلمات خود به سراغ این میرود که این تکفیر لجام گسیخته که سبب هرج و مرج حتّی در داخل کشور سعودی شده، از کجا سرچشمه میگیرد؟!
و سرانجام به این نتیجه میرسد که تعلیمات شیخ و مکتب او عامل اصلی این خشونتهاست. از خشونت گروه اخوان در سرزمین نجد و سپس در حرم مکّه گرفته تا خشونت و انفجارهایی که در مناطق مختلف عربستان روی داده، همه محصول تعلیمات شیخ است.
سپس میافزاید: «افرادی که این خشونتها و انفجارها را آفریدند، افراد بیگانهای نیستند که از سرزمینهای دیگر به حجاز آمده باشند، بلکه همان وهّابیهای حجاز هستند، و اگر بگوییم همگی از فرهنگ شیخ و تعلیمات او الهام گرفتهاند، راه دوری نرفتهایم و هر کس به سخنان آنها مراجعه کند به این حقیقت اعتراف مینماید».[3]
1- ویژگیهای کتاب «داعیة ولیس نبیاً» را بیان کنید.
2- در کتاب «داعیة ولیس نبیاً» بیشترین نقد روی کدام موارد متمرکز شده است؟
3- چه چیزی سبب میشود نقد عقاید وهابیان بر کسانی که قدرت بر آن را دارند واجب عینی باشد؟
[1]. داعیة و لیس نبیّاً، صفحهی 28.
[2]. داعیة و لیس نبیّاً، صفحهی ۱۳.
[3]. داعیة و لیس نبیاً، صفحهی 62 و 63.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت