خطبهی اول: سخنرانی فاطمه(س) در مسجد مدینه
حضرت زهرا(س) چادر به سر کرده و با جمعی از بانوان وارد مسجد شد، در حالی که ابابکر و جمعی از مهاجرین و انصار حضور داشتند به احترام آن بزرگ بانوی اسلام پردهی سفیدی آویختند که سخنرانی را در پشت پرده آغاز کند.
حضرت زهرا(س) قبل از آغاز سخن، نالهی جانسوزی کشید که بسیاری از حاضران گریستند و پس از آن که مردم آرام گرفتند، فرمود:
قالت: اَلْحَمْدُلِلَّهِ عَلی ما اَنْعَمَ، وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلی ما اَلْهَمَ، وَ الثَّناءُ بِما قَدَّمَ، مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ اِبْتَدَاَها، وَ سُبُوغِ الاءٍ اَسْداها، وَ تَمامِ مِنَنٍ اَوْلاها، جَمَّ عَنِ الْاِحْصاءِ عَدَدُها، وَ نَأى عَنِ الْجَزاءِ اَمَدُها، وَ تَفاوَتَ عَنِ الْاِدْراکِ اَبَدُها، وَ نَدَبَهُمْ لاِسْتِزادَتِها بِالشُّکْرِ لاِتِّصالِها، وَ اسْتَحْمَدَ اِلَى الْخَلائِقِ بِاِجْزالِها، وَ ثَنی بِالنَّدْبِ اِلى اَمْثالِها.
وَ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، کَلِمَةٌ جَعَلَ الْإخْلاصَ تَأْویلَها، وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَها، وَ اَنارَ فِی التَّفَکُّرِ مَعْقُولَها.
ستایش خداوند را، بر نعمتهایی که به ما بخشید، و شکر او را! بر آنچه الهام فرمود، حمد و ثنا بر خداوند، برابر نعمتهایی که از پیش فرستاد، و همهی نعمتهایی که آفرید، و نعمتهای فراوانی که به انسانها عطا فرمود، و تمام منتها و نعمتهایی که پیاپی فرستاد. نعمتهایی که شمارش آن از توان انسان فزونتر، و پاداش آن ناممکن، و درك دامنه و گستردگی آن از ادراك و هوش بشر فراتر است. مردم را به شکرگزاری فرا خواند، تا نعمتها را پیاپی فرستد، و به حمد و سپاس راهنمایی کرد، تا نعمتها را فزونی بخشد، و با درخواست بندگان، نعمتها را چند برابر نماید.
گواهی میدهم، به جز الله، خدایی نبوده و شریکی برای او نیست، تفسیر این گواهی و شهادت، اخلاص است، و پایبند آن، قلبهای آگاه، که در پیشگاه تفکر و اندیشه، معنای آن را روشن فرمود.
الْمُمْتَنِعُ عَنِ الْاَبْصارِ رُؤْیَتُهُ، وَ مِنَ الْاَلْسُنِ صِفَتُهُ، وَ مِنَ الْاَوْهامِ کَیْفِیَّتُهُ. اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءَ لا مِنْ شَىْءٍ کانَ قَبْلَها، وَ اَنْشَاَها بِلاَاحْتِذاءِ اَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها، کَوَّنَها بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأَها بِمَشِیَّتِهِ، مِنْ غَیْرِ حاجَهٍ مِنْهُ اِلى تَکْوینِها، وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فی تَصْویرِها، اِلاَّ تَثْبیتاً لِحِکْمَتِهِ وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ، وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ وَ تَعَبُّداً لِبَرِیَّتِهِ، وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ، ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلی طاعَتِهِ، وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلی مَعْصِیَتِهِ، ذِیادَةً لِعِبادِهِ مِنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیاشَةً لَهُمْ اِلى جَنَّتِهِ.
خداوندی که چشمها او را نمیتوانند بنگرند، و زبانها از وصف او عاجزند، و وهم و خیال از درك ذات او فرو ماندهاند، اشیای عالم را بدون این که چیزی موجود باشد، آفرید، و بدون مثال و نمونهای، ایجاد کرد، با قدرت خود پدید آورد، و با ارادهی خود، ایجاد نمود، نه به آفریدن آنها نیازمند بود، و نه از خلقت آنها سود میبرد. جز آن که خواست حکمتش تحقق یابد، و همه را به اطاعت و بندگی آگاه نماید، و قدرت خود را آشکار کند، و به همه راه بندگی بیاموزد، و دعوت خود را عزت بخشد.
آنگاه پاداش را بر اطاعت و بندگی، و عذاب را در مخالفت و سرپیچی، قرار داد، تا بندگان را از عقوبت برهاند، و به سوی بهشت سوق دهد.
وَ اَشْهَدُ اَنَّ اَبی مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اِخْتارَهُ قَبْلَ اَنْ اَرْسَلَهُ، وَ سَمَّاهُ قَبْلَ اَنْ اِجْتَباهُ، وَ اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنْ اِبْتَعَثَهُ، اِذ الْخَلائِقُ بِالْغَیْبِ مَکْنُونَهٌ، وَ بِسَتْرِ الْاَهاویلِ مَصُونَهٌ، وَ بِنِهایَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ، عِلْماً مِنَ اللهِ تَعالی بِمآئِلِ الْاُمُورِ، وَ اِحاطَةً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ، وَ مَعْرِفَةً بِمَواقِعِ الْاُمُورِ، اِبْتَعَثَهُ اللهُ اِتْماماً لِأَمْرِهِ، وَ عَزیمَةً عَلى اِمْضاءِ حُکْمِهِ، وَ اِنْفاذاً لِمَقادیرِ رَحْمَتِهِ، فَرَأَى الْاُمَمَ فِرَقاً فی اَدْیانِها، عُکَّفاً عَلی نیرانِها، عابِدَةً لِاَوْثانِها، مُنْکِرَةً لِلَّهِ مَعَ عِرْفانِها.
گواهی میدهم که پدرم محمد(ص) بنده و فرستادهی او است، خدا او را قبل از آن که بیافریند، انتخاب کرد، و پیش از آن که بفرستد، به نام نیکو، نامگذاری فرمود، و پیش از بعثت به پیامبری برگزید. آن هنگام که هنوز مخلوقات در حجاب غیب پنهان بودند، و در تاریکی نیستی پوشانده و آثاری نداشتند. انتخاب پیامبر(ص) بر اساس علم خدا به آیندهی امور، و احاطه و تسلط او به حوادث روزگاران، و شناخت خدا به سرنوشت هر چیزی بود پیامبر را برانگیخت، تا امر خود را تمام کند، و آنچه را که مقدر ساخته به انجام رساند پیامبر دید که هر فرقهای دینی دارد، و به روشنایی شعلهای روی آورده، و بتهای خود را پرستش نموده، و خدا را با آن که میشناختند، انکار کردند.
فَاَنارَ اللهُ بِاَبی مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ و الِهِ ظُلَمَها، وَ کَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَها، وَ جَلى عَنِ الْاَبْصارِ غُمَمَها، وَ قامَ فِی النَّاسِ بِالْهِدایَةِ، فَاَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغِوایَةِ، وَ بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعِمایَةِ، وَ هَداهُمْ اِلَى الدّینِ الْقَویمِ، وَ دَعاهُمْ اِلَى الطَّریقِ الْمُسْتَقیمِ، ثُمَّ قَبَضَهُ اللهُ اِلَیْهِ قَبْضَ رَأْفَةٍ وَ اخْتِیارٍ وَ رَغْبَةٍ وَ ایثارٍ، فَمُحَمَّدٌ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ و الِهِ مِنْ تَعَبِ هذِهِ الدَّارِ فی راحَةٍ، قَدْ حُفَّ بِالْمَلائِکَةِ الْاَبْرارِ وَ رِضْوانِ الرَّبِّ الْغَفَّارِ، وَ مُجاوَرَةِ الْمَلِکِ الْجَبَّارِ، صَلَّى اللهُ عَلی أَبی نَبِیِّهِ وَ اَمینِهِ وَ خِیَرَتِهِ مِنَ الْخَلْقِ وَ صَفِیِّهِ، وَ السَّلامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.
(«ثُمَّ الْتَفَتَتْ اِلى اَهْلِ الْمَجْلِسِ وَ قالَتْ:)
پس خدای بزرگ، تاریکیهای جاهلیت را به وسیلهی محمد(ص) روشن ساخت، و مشکلات و تیرگی کفر را از قلبها زدود، و پردهها از جلوی دیدگان برداشت. پیامبر(ص) برای هدایت در میان مردم بپا خواست، و آنان را از گمراهی نجات داد، و از کوری و کوردلی رهانید، و به سوی دین استوار الهی رهنمون شد، و همه را به راه راست فرا خواند، تا روزی که خدا بر اساس رافت و رحمت خویش او را به نزد خود برد، که به دیدار او راغب و سزاوار بود. پس رسول خدا، هم اکنون از رنج این دنیا راحت است، و گرداگرد او را فرشتگان گرفتهاند، و در رضوان و خشنودی خدا غرق است، که در جوار رحمت ملک جبار، آرمیده است. درود خدا بر پدرم که نبی و امین خدا بر وحی، و برگزیدهی او بود، سلام بر او و رحمت و برکات خدا بر او باد.
(سپس به مردم حاضر در مسجد نگریست و فرمود:)
اَنْتُمْ عِبادَ اللهِ نُصُبُ اَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ، وَ حَمَلَةُ دینِهِ وَ وَحْیِهِ، وَ اُمَناءُ اللهِ عَلى اَنْفُسِکُمْ، وَ بُلَغاؤُهُ اِلَى الْاُمَمِ، زَعیمُ حَقٍّ لَهُ فیکُمْ، وَ عَهْدٍ قَدَّمَهُ اِلَیْکُمْ، وَ بَقِیَّةٍ اِسْتَخْلَفَها عَلَیْکُمْ:
وَ مَعَنا کِتابُ اللهِ النَّاطِقُ وَ الْقُرْانُ الصَّادِقُ، و النُّورُ السَّاطِعُ وَ الضِّیاءُ اللاَّمِعُ، بَیِّنَةً بَصائِرُهُ، مُنْکَشِفَةً سَرائِرُهُ، مُنْجَلِیَةً ظَواهِرُهُ، مُغْتَبِطَةً بِهِ اَشْیاعُهُ، قائِداً اِلَى الرِّضْوانِ اِتِّباعُهُ، مُؤَدٍّ اِلَى النَّجاةِ اسْتِماعُهُ بِهِ تُنالُ حُجَجُ اللهِ الْمُنَوَّرَةُ، وَ عَزائِمُهُ الْمُفَسَّرَةُ، وَ مَحارِمُهُ الْمُحَذَّرَةُ، وَ بَیِّناتُهُ الْجالِیَةُ، وَ بَراهینُهُ الْکافِیَةُ، وَ فَضائِلُهُ الْمَنْدُوبَةُ، وَ رُخَصُهُ الْمَوْهُوبَةُ، وَ شَرائِعُهُ الْمَکْتُوبَةُ.
شما ای بندگان خدا! که پرچمداران امر و نهی خدایید، و حاملان دین و وحی میباشید، امانتداران حق، و رسانندگان آن به خلق هستید، بدانید که امام بحق، خود در میان شماست، و اطاعت او پیمانی است که از پیش با شما گرفتهاند، و پس از پیامبر(ص) جانشینی است که برای شما باقی مانده است.
کتاب ناطق خدا با ما اهل بیت است، قرآن راستگو، نور فروزان و شعاع درخشان، که بیان و استدلالهای آن روشن، و اسرار و باطن آن آشکار است، ظاهر آن جلوهگر، و پیروان آن زبانزد جهانیانند. پیروی قرآن انسان را به بهشت میکشاند، سخنشنوی از آن، به نجات میانجامد، به وسیله قرآن به حجتهای نورانی خدا، و به واجبات تفسیر شده، و به محرمات نهی شده، و به استدلالهای جلوهگر، و به براهین کامل هدایتگر، و به فضایل پسندیده، و به مستحبات بخشوده، و به قوانین و آیین واجب شدهی پروردگار، میتوان راه یافت.
فَجَعَلَ اللهُ الْایمانَ تَطْهیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ عَنِ الْکِبْرِ، وَ الزَّکاةَ تَزْکِیَةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِی الرِّزْقِ، وَ الصِّیامَ تَثْبیتاً لِلْإخْلاصِ، وَ الْحَجَّ تَشْییداً لِلدّینِ، وَ الْعَدْلَ تَنْسیقاً لِلْقُلُوبِ، وَ طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ، وَ اِمامَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَةِ، وَ الْجِهادَ عِزّاً لِلْاِسْلامِ، وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَی اسْتیجابِ الْاَجْرِ، وَ الْاَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلِحَةً لِلْعامَّةِ، وَ بِرَّ الْوالِدَیْنِ وِقایَةً مِنَ السَّخَطِ، وَ صِلَةَ الْاَرْحامِ مَنْساءً فِی الْعُمْرِ وَ مَنْماةً لِلْعَدَدِ، وَ الْقِصاصَ حِقْناً لِلدِّماءِ، وَ الْوَفاءَ بِالنَّذْرِ تَعْریضاً لِلْمَغْفِرَةِ، وَ تَوْفِیَةَ الْمَکائیلِ وَ الْمَوازینِ تَغْییراً لِلْبَخْسِ. وَالنَّهْیَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیهاً عَنِ الرِّجْسِ، وَ اجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجاباً عَنِ اللَّعْنَةِ، وَ تَرْکَ السِّرْقَةِ ایجاباً لِلْعِصْمَةِ، وَ حَرَّمَ اللهُ الشِّرْکَ اِخْلاصاً لَهُ بِالرُّبوُبِیَّةِ.
«فَاتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِهِ، وَ لا تَمُوتُنَّ اِلاَّ وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»[۱]،
وَ اَطیعُوا اللهَ فیما اَمَرَکُمْ بِهِ وَ نَهاکُمْ عَنْهُ،
«فَاِنَّهُ اِنَّما یَخْشَی اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ».[۲]
سپس ایمان را برای پاك کردن شما از شرك قرار داد، و نماز را برای شما از تکبر، و زکات را برای پاك کردن جان و فراوانی روزی، و روزه را برای تحقق اخلاص، و حج را برای تقویت دین، و عدل را برای استواری دلها، و اطاعت از اهل بیت را برای نظم یافتن ملت اسلام، و امامت ما را برای ایمن ماندن از تفرقه، و جهاد را برای عزت اسلام، و صبر را برای به دست آوردن پاداش، و امر به معروف را برای مصالح اجتماعی عموم مردم، و نیکی به پدر و مادر را برای دوری از عذاب الهی، و صلهی ارحام را برای فزونی خویشاوند، و قصاص را برای حفظ خون انسانها، و وفای به نذر را برای آمرزش الهی، و رعایت کیل و وزن در معاملات را برای درمان کم فروشی، و نهی از شرابخواری را برای پاکیزه ماندن از پلیدیها، و دوری از تهمت ناموسی را برای محفوظ ماندن از لعنت الهی، و ترك دزدی، برای تحقق عفت و پاکدامنی، و حرمت شرك را برای اخلاص در توحید و بندگی، قرار داد. «پس، از خدا آن گونه که شایسته است بترسید، و از دنیا نروید مگر آن که مسلمان باشید.»
خدا را در آنچه امر یا نهی کرده اطاعت نمایید، که:
«همانا فقط دانشمندان از خدا میترسند.»
ثُم قالت: اَیُّهَا النَّاسُ! اِعْلَمُوا اَنّی فاطِمَةُ وَ اَبی مُحَمَّدٌ، اَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً وَ لا اَقُولُ ما اَقُولُ غَلَطاً، وَ لا اَفْعَلُ ما اَفْعَلُ شَطَطاً،
«لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُوفٌ رَحیمٌ»[iii]
فَاِنْ تَعْزُوهُ وَتَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ اَبی دُونَ نِسائِکُمْ، وَ اَخَا ابْنِ عَمّی دُونَ رِجالِکُمْ، وَ لَنِعْمَ الْمَعْزِىُّ اِلَیْهِ(ص) فَبَلَّغَ الرِّسالَةَ، صادِعاً بِالنَّذارَةِ، مائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِکینَ، ضارِباً ثَبَجَهُمْ، اخِذاً بِاَکْظامِهِمْ، داعِیاً اِلى سَبیلِ رَبِّهِ بِالْحِکْمَةِ و الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، یَکْسِرُ الْاَصْنامَ وَ یَنْکُثُ الْهامَّ،
حَتَّى انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَ لَّوُا الدُّبُرَ، حَتَّى تَفَرَّىَ اللَّیْلُ عَنْ صُبْحِهِ، وَ اَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ، و نَطَقَ زَعیمُالدّینِ، وَ خَرَسَتْ شَقاشِقُ الشَّیاطینِ وَ طاحَ وَ شیظُ النِّفاقِ، وَ انْحَلَّتْ عُقَدُ الْکُفْرِ وَ الشَّقاقِ، وَ فُهْتُمْ بِکَلِمَةِ الْاِخْلاصِ فی نَفَرٍ مِنَ الْبیضِ الْخِماصِ.
سپس فرمود: ای مردم! بدانید که من فاطمه هستم، و پدرم محمد است، آغاز و پایان سخن من بر حق است آنچه میگویم ناروا نیست، و آنچه انجام دهم بر ظلم و ناروا تکیه ندارد.
«پیامبری از خود شما مردم برای هدایت شما آمد، که رنجهای شما بر او گران، و او بر شما امیدوار، و بر مؤمنان مهربان و رحمتآور بود.»
اگر او را بشناسید، میدانید که پدر من است نه پدر زنان شما، و برادر پسر عموی من (علی بن ابیطالب) است، نه مردان شما، چه نیکو بزرگواری است که این نسبت را به او دادم،
پیامبر(ص) رسالت خود را به گوش مردم رساند، و آنان را از عذاب الهی ترساند، راه خود را از پرتگاه سقوط مشرکان گردانید، شمشیر بر فرق آنان نواخت، و گلوگاه آنان را فشرد، و با زبان حکمت و موعظهی حسنه، مردم را به راه خدا دعوت کرد.
بتها را در هم شکست، سر شجاعان شرك را بر سنگ کوبید، تا اجتماع مشرکان پراکنده و از میدان گریختند، تا صبح صادق از دل شب تاریک بیرون زد، و چهرهی حق از نقاب در آمد و حق خالص جلوهگر شد، و زمامدار دین به سخن حق گویا شد، و عربدههای شیطان خاموش، و طرفدارانشان لال شدند، و خار نفاق از سر راه برداشته شد، و گرههای کفر و تفرقه، از هم گشوده شد، و دهانهای شما به کلمهی اخلاص باز شد، به برکت گروهی از مجاهدان سپید روی نورانی که شکمهایشان از گرسنگی به پشت چسبیده بود.
وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ، مُذْقَةَ الشَّارِبِ وَ نُهْزَةَ الطَّامِعِ وَ قُبْسَةَ الْعِجْلانِ وَ مَوْطِیءَ الْاَقْدامِ. تَشْرَبُونَ الطَّرْقَ وَ تَقْتاتُونَ الْقِدَّ، اَذِلَّةً خاسِئینَ، تَخافُونَ اَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِکُمْ، فَاَنْقَذَکُمُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ بَعْدَ اللَّتَیَّا وَ الَّتی وَ بَعْدَ اَنْ مُنِیَ بِبُهَمِ الرِّجالِ وَ ذُؤْبانِ الْعَرَبِ وَ مَرَدَةِ اَهْلِ الْکِتابِ.
در هنگام بعثت، شما در عصر جاهلیت، بر کنارهی پرتگاهی از آتش بودید، چون جرعهای آب، خوراك هر کس بودید و لقمهی هر طمعکننده، آتش زنهای بودید، که فورا خاموش میشدید، لگدکوب هر روندهای بودید، نوشیدنی شما، آب گندیده، و خوردنی شما، پوست جانور و مردار بود، خوار و ذلیل بودید، و رانده شده، و میترسیدید که مهاجمان اطرافتان شما را بربایند، تا آن که خدای بزرگ با دست محمد(ص) نجاتتان بخشید، پس از حوادث فراوانی که پدید آمد، و رنجها و بلاهای زیادی که از دست شجاعان شما، از گرگهای عرب، از سرکشان اهل کتاب، کشید.
کُلَّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللهُ، اَوْ نَجَمَ قَرْنُ الشَّیْطانِ، اَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ، قَذَفَ اَخاهُ فی لَهَواتِها، فَلا یَنْکَفِیءُ حَتَّى یَطَأَ جِناحَها بِأَخْمَصِهِ، وَ یَخْمِدَ لَهَبَها بِسَیْفِهِ، مَکْدُوداً فی ذَاتِ اللهِ، مُجْتَهِداً فی اَمْرِ اللهِ، قَریباً مِنْ رَسُولِ اللهِ، سَیِّداً فی اَوْلِیاءِ اللهِ، مُشَمِّراً ناصِحاً مُجِدّاً کادِحاً، لا تَأْخُذُهُ فِی اللهِ لَوْمَةَ لائِمٍ.
هرگاه آتش جنگ بر افروختند، خدا خاموش کرد، یا هر هنگام که شاخ شیطان سر برآورد، یا اژدهایی از مشرکین، دهان باز کرد، رسول خدا(ص) برادرش علی بن ابیطالب(ع) را در کام اژدها و شعلههای فتنهها افکند، و علی هم بازگشت، مگر آن که سر سرکشان را، پایمال شجاعت خود میگردانید، و آتش آنها را با آب شمشیرش خاموش میکرد.
علی! فرسوده از تلاش فراوان در راه خدا، کوششگر خستگی ناپذیر در امر خدا، نزدیک و خویشاوند رسول خدا(ص) سید و بزرگی از اولیای خدا، همواره دامن به کمر زده، نصیحتکننده، و تلاش کننده در راه خداست، که در راه خدا از سرزنش، سرزنشکنندگان پروایی نداشت.
وَ اَنْتُمَ فی رَفاهِیَّةٍ مِنَ الْعَیْشِ، و ادِعُونَ فاکِهُونَ آمِنُونَ تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ، وَ تَتَوَکَّفُونَ الْاَخْبارَ، وَ تَنْکُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ، وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتالِ.
فَلَمَّا اِختارَ اللهُ لِنَبِیِّهِ دارَ اَنْبِیائِهِ وَ مَأْوى اَصْفِیائِهِ، ظَهَرَ فیکُمْ حَسْکَةُ النِّفاقِ، وَ سَمَلَ جِلْبابُ الدّینِ، وَ نَطَقَ کاظِمُ الْغاوینَ، وَ نَبَغَ خامِلُ الْاَقَلّینَ، وَ هَدَرَ فَنیقُ الْمُبْطِلینَ، فَخَطَرَ فی عَرَصاتِکُمْ، وَ اَطْلَعَ الشَّیْطانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ، هاتِفاً بِکُمْ، فَأَلْفاکُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجیبینَ، وَ لِلْغِرَّةِ فیهِ مُلاحِظینَ،
ثُمَّ اسْتَنْهَضَکُمْ فَوَجَدَکُمْ خِفافاً، وَ اَحْمَشَکُمْ فَاَلْفاکُمْ غِضاباً، فَوَسَمْتُمْ غَیْرَ اِبِلِکُمْ، وَ وَرَدْتُمْ غَیْرَ مَشْرَبِکُمْ.
هذا، وَ الْعَهْدُ قَریبٌ وَالْکَلْمُ رَحیبٌ، وَ الْجُرْحُ لَمَّا یَنْدَمِلُ، وَ الرَّسُولُ لَمَّا یُقْبَرُ، اِبْتِداراً زَعَمْتُمْ خَوْفَ الْفِتْنَةِ،
«اَلا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا، وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرینَ»[۳]
در حالی که شما! در خوشی زندگی میکردید، در امنیت و رفاه، خوش بودید، و منتظر فرصت بودید تا مگر روزگار بر ضد ما دگرگون شود، گوش به زنگ اخبار بودید، به هنگام کارزار فرار میکردید و عقبنشینی داشتید.
و آنگاه که خدا، برای پیامبرش خانه پیامبران، و آرامگاه اولیاء را برگزید، خار و خاشاك نفاق در شما ظاهر شد، و جامهی دین کهنه گردید، ساکت گمراهان، به سخن درآمد، و آدمهای پست و بیارزش با قدر و منزلت شدند، و شتر ناز پروردهی اهل باطل، به صدا درآمد، و وارد خانههای شما شد. و شیطان سر خویش از مخفیگاه به در آورد، شما را فرا خواند، دید که پاسخگوی دعوت باطل او هستید، و برای فریب خوردن آمادگی دارید، خواست که بر ضد حق برخیزید، شما را آماده این کار یافت، و شما را گرم و آماده نمود، و دید که غضبناك شدید، پس بر غیر شتر خود، داغ و نشان زدید، و بر آبی که حق شما نبود فرود آمدید.
در حالی هنوز از عهد و قرار شما (بیعت در خم غدیر دو ماه قبل) چیزی نگذشته بود، و شکاف زخم عمیق بود، و دهانه زخم هنوز بهم نیامده، بهبود نیافته بود و پیامبر(ص) هنوز دفن نشده بود که هر چه خواستید کردید. و بهانه آوردید که از فتنه میترسیم.
«اما در آتش فتنه سقوط کردید، و راستی که جهنم بر کافران احاطه دارد» شما کجا؟ و فتنه خواباندن کجا؟ دروغ میگویید!
فَهَیْهاتَ مِنْکُمْ؟ وَ کَیْفَ بِکُمْ؟ وَ اَنَّى تُؤْفَکُونَ، وَ کِتابُ اللهِ بَیْنَ اَظْهُرِکُمْ، اُمُورُهُ ظاهِرَةٌ، وَ اَحْکامُهُ زاهِرَةٌ، وَ اَعْلامُهُ باهِرَةٌ، و زَواجِرُهُ لائِحَةٌ، وَ اَوامِرُهُ واضِحَةٌ، وَ قَدْ خَلَّفْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ، أَرَغْبَةً عَنْهُ تُریدُونَ؟ اَمْ بِغَیْرِهِ تَحْکُمُونَ؟ بِئْسَ لِلظَّالمینَ بَدَلاً.
«وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْاخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینِ»[۴]
ثُمَّ لَمْ تَلْبَثُوا اِلى رَیْثَ اَنْ تَسْکُنَ نَفْرَتَها، وَ یَسْلَسَ قِیادَها،ثُمَّ اَخَذْتُمْ تُورُونَ وَ قْدَتَها، وَ تُهَیِّجُونَ جَمْرَتَها، وَ تَسْتَجیبُونَ لِهِتافِ الشَّیْطانِ الْغَوِىِّ، وَ اِطْفاءِ اَنْوارِالدّینِ الْجَلِیِّ وَ اِهْمالِ سُنَنِ النَّبِیِّ الصَّفِیِّ، تُسِرُّونَ حَسْواً فِی ارْتِغاءٍ وَ تَمْشُونَ لِأَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ فِی الْخَمَرِ وَ الضَّرَّاءِ، وَ نَصْبِرُ مِنْکُمْ عَلى مِثْلِ حَزِّ الْمَدى وَ وَخْزِ السنان فِى الحَشَا.
چرا بیراهه میروید؟ در حالی کتاب خدا در میان شماست، مطالبش روشن است، و احکام آن درخشان، و نشانههای هدایت آن آشکار، و نهی و هشدارهای آن روشن، و اوامرش واضح است، اما شما به قرآن پشت کردید، و از آن رویگردان شدید، آیا به قرآن میل و رغبت دارید؟ یا داوری جز قرآن میگیرید؟ بد جایگزینی برای ستمگران است!
«و هر کس غیر از اسلام دینی برگزیند از او پذیرفته نیست، و در آخرت از زیانکاران خواهد بود».
سپس آنقدر درنگ نکردید که این دل رمیده آرام گیرد، و مهار کردن آن آسان گردد. پس آتش گیرهها را بر افروختید، و به آتش فتنهها دامن زدید، تا آن را شعلهور سازید، و به شیطان گمراهکننده، پاسخ مثبت دادید و برای خاموش کردن نور اسلام آشکار، بسیج گشتید، و به از بین بردن سنتهای پیامبر برگزیده، روی آوردید، و حرکتهای منافقانه آغاز کردید، و برای نابودی اهل بیت او، در پشت تپّهها و درختان کمین کردید، و ما برابر مصیبتهایی که چونان خنجر برّان، یا فرو رفتن سنان در شکم، چارهای جز صبر نداریم.
وَ اَنْتُمُ الانَ تَزْعُمُونَ اَنْ لا اِرْثَ لَنا أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ تَبْغُونَ.
«وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللهِ حُکْماً لِقَومٍ یُوقِنُونَ»[۴]
أَفَلا تَعْلَمُونَ؟
بَلى، قَدْ تَجَلَّى لَکُمْ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَةِ أَنّی اِبْنَتُهُ.
اَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ! أَاُغْلَبُ عَلى اِرْثی؟ یَابْنَ اَبی قُحافَةَ! اَفی کِتابِ اللهِ تَرِثُ اَباکَ وَ لا اَرِثُ اَبی؟ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً فَرِیّاً!
اَفَعَلى عَمْدٍ تَرَکْتُمْ کِتابَ اللهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِکُمْ؟ إذْ یَقُولُ «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ»[۵]
وَ قالَ فیما اقْتَصَّ مِنْ خَبَرِ زَکَرِیَّا اِذْ قالَ:
«فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً * یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ الِ یَعْقُوبَ».[۶]
وَ قالَ: «وَ اوُلُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللهِ»،[۷]
وَ قالَ «یُوصیکُمُ اللهُ فی اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ»،[۸]
وَ قالَ «اِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةَ لِلْوالِدَیْنِ وَالْاَقْرَبَیْنِ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ»[۹]
وَ زَعَمْتُمْ اَنْ لا حَظْوَةَ لی وَ لا اَرِثُ مِنْ اَبی، وَ لا رَحِمَ بَیْنَنا؟!
اَفَخَصَّکُمُ اللهُ بِایَةٍ اَخْرَجَ مِنْها اَبی؟
اَمْ هَلْ تَقُولُونَ: اِنَّ اَهْلَ مِلَّتَیْنِ لا یَتَوارَثانِ؟
اَوَ لَسْتُ اَنَا وَ اَبی مِنْ اَهْلِ مِلَّةٍ واحِدَةٍ؟
اَمْ اَنْتُمْ اَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْانِ
وَ عُمُومِهِ مِنْ اَبی وَابْنِ عَمّی؟
فَدُونَکَها مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً تَلْقاکَ یَوْمَ حَشْرِکَ، فَنِعْمَ الْحَکَمُ اللهُ، وَ الزَّعیمُ مُحَمَّدٌ وَ الْمَوْعِدُ الْقِیامَةُ، وَ عِنْدَ السَّاعَةِ یَخْسِرُ الْمُبْطِلُونَ، وَ لا یَنْفَعُکُمْ اِذْ تَنْدِمُونَ، «وَ لِکُلِّ نَبَأٍ مُسْتَقَرٌّ، وَ لَسَوْفَ تَعْلَمُونَ»[۱۰]
مَنْ یَأْتیهِ عَذابٌ یُخْزیهِ وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقیمٌ.
ثُمَّ رَمَتْ بِطَرْفَها نَحْوَ الْاَنْصارِ، فَقالَتْ:
و شما امروز گمان میبرید که برای ما ارثی نیست!
آیا حکم عصر جاهلیت را میطلبید؟
«برای اهل یقین چه حکمیی بالاتر و بهتر از حکم خداست؟»
آیا نمیدانید؟ در حالیکه برای شما مانند آفتاب درخشان، روشن است که من دختر پیامبرم.
ای مسلمانان! آیا سزاوار است که ارث پدرم را از من بگیرند؟
ای پسر ابیقحافه! آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ عجب بدعت تازه و زشتی آوردهای!
آیا آگاهانه و به عمد، کتاب خدا را ترك کرده به آن پشت کردهاید؟
زیرا قرآن میگوید:
«سلیمان از داوود پیامبر ارث برد.»
و در آیهی دیگر، آنجا که داستان زکریا را بیان میکند میگوید: زکریا عرض کرد: «پروردگارا! مرا فرزندی عنایت فرما، تا از من و آل یعقوب ارث برد.»
و فرمود: «خویشاوندان رحمی اولی، به یکدیگرند.»
و فرمود: «خدای تعالی به شما دربارهی اولاد، وصیت میکند، که برای پسر دو برابر بهرهی دختر است.»
و فرمود: «هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد، وصیت کنید برای پدر و مادر و نزدیکان، که حکمی است حق برای پرهیزکاران.»
شما گمان کردهاید که بهرهای ندارم و از پدرم، پیامبر(ص) ارث نمیبرم؟
آیا خدا شما را مخصوص آیهای فرمود که پدرم را از آن بیرون کرده؟ یا آنکه میگویید اهل دو کیش از یکدیگر ارث نمیبرند؟
و یا من و پدرم را اهل یک دین و آیین نمیدانید؟
یا آن که شما به آیات خاص و عام قرآن، از پدرم پیامبر(ص) و پسر عموی من، علی بن ابیطالب داناترید؟
ابابکر! اینک این تو و این شتر خلافت، شتری مهار زده، و رحل نهاده، برگیر و ببر، باتو در روز قیامت، ملاقات خواهد کرد. چه نیکو داوری است خدا، و نیکو دادخواهی است محمد(ص) و چه خوش وعده گاهی است قیامت!! در آن روز اهل باطل زیان میبرند، آنگاه دیگر پشیمانی سودی ندارد.
«و برای هر خبری، قرارگاهی است، پس خواهید دانست که عذاب خوار کننده بر سر چه کسی فرود خواهد آمد، و عذاب جاویدان چه کسی را در بر خواهد گرفت.»
آنگاه رو به سوی انصار کرده چنین گفت:
یا مَعْشَرَ النَّقیبَةِ وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ وَ حَضَنَةَ الْاِسْلامِ! ما هذِهِ الْغَمیزَةُ فی حَقّی وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتی؟
اَما کانَ رَسُولُ اللهِ(ص) اَبی یَقُولُ: «اَلْمَرْءُ یُحْفَظُ فی وُلْدِهِ»،
سَرْعانَ ما اَحْدَثْتُمْ وَ عَجْلانَ ذا اِهالَةٍ، وَ لَکُمْ طاقَةٌ بِما اُحاوِلُ، وَ قُوَّةٌ عَلى ما اَطْلُبُ وَ اُزاوِلُ.
اَتَقُولُونَ ماتَ مُحَمَّدٌ(ص)؟
فَخَطْبٌ جَلیلٌ اِسْتَوْسَعَ وَ هْنُهُ وَاسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ، وَ انْفَتَقَ رَتْقُهُ، وَ اُظْلِمَتِ الْاَرْضُ لِغَیْبَتِهِ، وَ کُسِفَتِ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ انْتَثَرَتِ النُّجُومُ لِمُصیبَتِهِ، وَ اَکْدَتِ الْامالُ، وَ خَشَعَتِ الْجِبالُ، وَ اُضیعَ الْحَریمُ وَ اُزیلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَماتِهِ. فَتِلْکَ وَاللهِ النَّازِلَةُ الْکُبْرى وَ الْمُصیبَةُ الْعُظْمى، لامِثْلُها نازِلَةٌ، وَ لا بائِقَةٌ عاجِلَةٌ.
اُعْلِنَ بِها، کِتابُ اللهِ جَلَّ ثَناؤُهُ فی اَفْنِیَتِکُمْ، وَ فی مُمْساکُمْ وَ مُصْبِحِکُمْ، یَهْتِفُ فی اَفْنِیَتِکُمْ هُتافاً وَ صُراخاً وَ تِلاوَةً وَ اَلْحاناً، وَ لَقَبْلَهُ ما حَلَّ بِاَنْبِیاءِ اللهِ وَ رُسُلِهِ، حُکْمٌ فَصْلٌ وَ قَضاءٌ حَتْمٌ.
«وَ ما مُحَمَّدٌ اِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ اَفَاِنْ ماتَ اَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى اَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللهُ الشَّاکِرینَ»[۱۱]
ای انجمن نقباء و مؤمنین! ای بازوان ملت! ای حافظان اسلام! این غفلت و سستی چیست که در حق من روا میدارید؟ و چرا برابر دادخواهی من سهل انگارید؟ آیا پدرم رسول خدا نمیفرمود:
باید حرمت هر کس در مورد فرزندان او حفظ شود؟
با چه سرعتی دچار اعمال ناپسند شدید! و چقدر زود، آب از دهان و دماغ بز لاغر فرو ریخت؟ «دچار غفلت شدید» در حالی که شما انجمن انصار، توان گرفتن حق ما را دارید، و نیروی کافی برای حمایت من در دادخواهی وجود دارد. آیا میگویید: محمد(ص) مرد!
آری وفات پیامبر(ص) مصیبتی بزرگ است، مصیبتی در نهایت بزرگی و وسعت، که شکاف زخم آن بسی فراخ است، و زخمهای گذشته دل را دوباره باز کرد، و زمین با غیبت او تاریک شد، و ستارگان بیفروغ شدند، و آرزوها به نا امیدی گرایید، و کوهها از جای خود فرو ریخت، و حرمت اهل پیامبر(ص) ضایع شد.
آری، پس از مرگ، احترامی برای کسی باقی نمیماند.
پس این مصیبت، بس بزرگ بود، و همانند نداشت، که هیچ بلایی به پایهی آن نمیرسد، و این را کتاب خدا آشکارا تذکر داد، همان کتابی که در خانههایتان و در مجالس روز و شب شما، آرام و با صدا، با قرائت و لحن زیبا، آن را میخوانید.
این مصیبت، پیش از این به دیگر پیامبران آسمانی نیز وارد آمد، حکم حتمی خدا، و قضای قطعی الهی است (که فرمود:)
«محمد(ص) نیست مگر پیامبری که پیش از وی پیامبران دیگری در گذشتند، پس اگر او بمیرد، و یا کشته شود، به عقب بر میگردید؟ و آن کس که به عقب برگردد، به خدا زیانی نمیرساند و خدا شکر کنندگان را پاداش خواهد داد.»
أیُّهَا بَنیقیلَةَ! ءَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبی؟
وَ اَنْتُمْ بِمَرْأى مِنّی وَ مَسْمَعٍ وَ مُنْتَدى وَ مَجْمَعٍ،
تَلْبَسُکُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمَلُکُمُ الْخُبْرَةُ، وَ اَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الْاَداةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ عِنْدَکُمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ،
تُوافیکُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجیبُونَ، وَ تَأْتیکُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغیثُونَ، وَ اَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْکِفاحِ، مَعْرُوفُونَ بِالْخَیْرِ وَ الصَّلاحِ، وَ النُّخْبَةُ الَّتی انْتُخِبَتْ، وَ الْخِیَرَةُ الَّتِی اخْتیرَتْ لَنا اَهْلَ الْبَیْتِ،
قاتَلْتُمُ الْعَرَبَ وَ تَحَمَّلْتُمُ الْکَدَّ وَ التَّعَبَ، وَ ناطَحْتُمُ الْاُمَمَ وَ کافَحْتُمُ الْبُهَمَ، لا نَبْرَحُ اَوْ تَبْرَحُونَ، نَأْمُرُکُمْ فَتَأْتَمِرُونَ،
حَتَّى اِذا دارَتْ بِنا رَحَى الْإِسْلامِ وَ دَرَّ حَلَبُ الْاَیَّامِ، وَ خَضَعَتْ نُعْرَةُ الشِّرْکِ، وَ سَکَنَتْ فَوْرَهُ الْإِفْکِ، وَ خَمَدَتْ نیرانُ الْکُفْرِ، وَ هَدَأَتْ دَعْوَةُ الْهَرَجِ، وَ اسْتَوْسَقَ نِظامُ الدّینِ،
فَاَنَّى حِزْتُمْ بَعْدَ الْبَیانِ، وَاَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الْإِعْلانِ، وَ نَکَصْتُمْ بَعْدَ الْإِقْدامِ، وَاَشْرَکْتُمْ بَعْدَ الْایمانِ؟
«ألا تُقاتِلُونَ لِقَوْمٍ نَکَثُوا اَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ هَمُّوا بِاِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ اَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللهُ اَحَقُّ اَنْ تَخْشَوْهُ اِنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ»[۱۲]
آوه! پسران قیله![۱۳]
پیش چشم ما میراث پدرم را ببرند، و حرمت نگه ندارند.
در حالی که دارای انجمن و اجتماعید.
صدای دعوت مرا همگان میشنوید، و از حال من از هر جهت آگاهید، و دارای نفرات رزمی و ذخیرهاید، دارای ابزار جنگی و قوهاید.
انواع اسلحه و زره و سپر، نزد شماست، صدای دعوت من به شما میرسد، ولی جواب نمیدهید!؟ و نالهی فریاد خواهی من به گوشتان میرسد. ولی مرا یاری نمیکنید!
و حال آن که به شجاعت و جنگاوری معروفید، و به خیر و صلاح مشهور. شما برگزیدگانی بودید که انتخاب میشدید، و انتخاب شوندگانی که برگزیده شدید. با عرب و بتپرستان در افتادید و تحمل رنج و زحمت نمودید، با امتهای سرکش، به رزم پرداختید، و با پهلوانان به نبرد برخاستید.
همواره ما فرمانده بودیم شما فرمانبر، ما امر میکردیم و شما تسلیم اوامر ما بودید، تا آسیاب اسلام به گردش افتاد و پستان روزگار به شیر آمد، و نعرههای شركآمیز خاموش شد، و دیگهای طمع و تهمت از جوش افتاد، و آتش کفر خاموش گشت، و نداهای هرج و مرج طلب ساکت شد، و نظام دین استوار گردید.
پس چرا امروز بعد از اقرار و اعتراف، سرگردان شدید؟ و پس از آشکار کردن عقیده، امروز پنهانکاری دارید؟ و بعد از آن پیشگامی، به عقب بر میگردید؟ و بعد از ایمان، شرك آوردید؟
«آیا نمیجنگید با گروهی که عهد شکستند؟ و خواستند رسول خدا را اخراج کنند با آنکه آنها آغازگر جنگ بودند، آیا از آنان میترسید؟ در حالی که سزاوار است که از او بترسید اگر مؤمنید».
اَلا وَ قَدْ أَرى اَنْ قَدْ اَخْلَدْتُمْ اِلَى الْخَفْضِ وَ اَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ اَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ، وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ، وَ نَجَوْتُمْ بِالضّیقِ مِنَ السَّعَةِ، فَمَجَجْتُمْ ما وَعَبْتُمْ، وَ دَسَعْتُمُ الَّذى تَسَوَّغْتُمْ،
«فَاِنْ تَکْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ جَمیعاً فَاِنَّ اللهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ»[۱۴]
اَلا، وَ قَدْ قُلْتُ ما قُلْتُ هذا عَلى مَعْرِفَةٍ مِنّی بِالْخِذْلَةِ الَّتی خامَرْتُکُمْ، وَ الْغَدْرَةِ الَّتِی اسْتَشْعَرَتْها قُلُوبُکُمْ،
وَ لکِنَّها فَیْضَةُ النَّفْسِ وَ نَفْثَةُ الْغَیْظِ، وَ حَوَزُ الْقَناةِ، وَ بَثَّةُ الصَّدْرِ، وَ تَقْدِمَةُ الْحُجَّةِ، فَدُونَکُمُوها فَاحْتَقِبُوها دَبِرَةَ الظَّهْرِ، نَقِبَةَ الْخُفِّ، باقِیَةَ الْعارِ، مَوْسُومَةً بِغَضَبِ الْجَبَّارِ وَ شَنارِ الْاَبَدِ، مَوْصُولَةً بِنارِ اللهِ الْمُوقَدَةِ الَّتی تَطَّلِعُ عَلَى الْاَفْئِدَةِ. فَبِعَیْنِ اللهِ ما تَفْعَلُونَ،
«وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ»[۱۵]،
وَ اَنَا اِبْنَةُ نَذیرٍ لَکُمْ بَیْنَ یَدَىْ عَذابٌ شَدیدٌ،
فَاعْمَلُوا اِنَّا عامِلُونَ، وَ انْتَظِرُوا اِنَّا مُنْتَظِرُونَ.
فقال ابابکر: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ یَقُولُ: «نَحْنُ مَعاشِرَ الْاَنْبِیاءِ لا نُوَرِّثُ ذَهَب دِرهما وَ لا دینارا»
اما جز این نیست که به تن آسایی خو کردهاید، و امام واقعی خود را از زمامداری دور کردهاید، و با رفاه و آسایش خلوت کردهاید، و از سختی زندگی به راحتی و خوشگذرانی رسیدهاید، به همین سبب آنچه را که حفظ کرده بودید، از دست دادید، و آنچه را که فرو بردید. استفراغ کردید پس بدانید!
(اگر شما و هر که در زمین است کافر شوید، خدای تعالی بینیاز از همگان است).
بدانید! آنچه را که من گفتم از روی آگاهی کامل بود، از سستی شما، و هماهنگ شدن قلبهایتان با بیوفایی، و خیانت شما آگاهم.
چه کنم، اینها جوشش دل اندوهگین است، و راه بیرون ریختن خشم و غضب، و آنچه را که جانم نمیتواند تحمل کند از سینه بیرون ریختم، و حجت و برهان را از این راه در پیش روی شما قرار دادم.
پس خلافت را بگیرید و بروید، ولی بدانید پشت این شتر خلافت زخم است، و پای آن تاول زده، عار و ننگ آن باقی است، و نشان از غضب خدا دارد، و ننگ ابدی و جاویدان، و هر کس که آن را بگیرد، فردا به آتش بر افروخته خدا، که بر قلبها احاطه دارد، وارد میشود.
آنچه انجام میدهید برابر چشم خداست.
«و به زودی آنان که ستم کردند، خواهند دانست که به کدام جایگاه آتشینی باز میگردند.»
مردم! من دختر آن کس هستم که شما را از عذاب جهنم که در پیش روی ماست، خبر داد:
«پس هر چه میتوانید انجام دهید، ما هم به دنبال کار خود میرویم، شما منتظر بمانید، که ما هم منتظر خواهیم ماند.»
ابوبکر گفت از پیامبر شنیدم که میفرمود: «ما گروه پیامبران درهم و دینار به ارث نمیگذاریم!»
حضرت زهرا(س) پاسخ داد:
فقالت: «سُبْحانَ اللهِ، ما کانَ اَبی رَسُولُ اللهِ عَنْ کِتابِ اللهِ صادِفاً، وَ لا لِأَحْکامِهِ مُخالِفاً، بَلْ کانَ یَتْبَعُ اَثَرَهُ، وَ یَقْفُو سُوَرَهُ، اَفَتَجْمَعُونَ اِلَى الْغَدْرِ اِعْتِلالاً عَلَیْهِ بِالزُّورِ، وَ هذا بَعْدَ وَفاتِهِ شَبیهٌ بِمبُغِیَ لَهُ مِنَ الْغَوائِلِ فی حَیاتِهِ،
هذا کِتابُ اللهِ حُکْماً عَدْلاً وَ ناطِقاً فَصْلاً، یَقُولُ: «یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ الِ یَعْقُوبَ»[۱۶]
«وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ»[۱۷
فبَیَّنَ عَزَّ وَ جَلَّ فیما وَزَّعَ مِنَ الْاَقْساطِ، وَ شَرَعَ مِنَ الْفَرائِضِ وَالْمیراثِ، وَ اَباحَ مِنْ حَظِّ الذَّکَرانِ وَ الْإِناثِ، ما اَزاحَ بِهِ عِلَّةَ الْمُبْطِلینَ وَ اَزالَ التَّظَنّی وَ الشُّبَهاتِ فِی الْغابِرینَ: «کَلاَّ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ اَنْفُسُکُمْ اَمْراً، فَصَبْرٌ جَمیلٌ وَ اللهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ»[۱۸]
فقال ابابکر: النّاس حَکَم بینی وَ بینک وَ انهم بایعونی.
سبحان الله! در شگفتم از این تهمت! پیامبر اکرم(ص) از کتاب خدا رویگردان نبوده، و مخالف احکام قرآن کریم نبود، همواره پیرو قرآن بود، و دنبال سورهها و آیات آن میرفت.
آیا برای توطئه اجتماع کرده و به نیرنگ و دروغ میخواهید به پیغمبر اسلام(ص) دروغ و بهتان بندید؟ این کار شما پس از وفات او، مانند فتنههایی است که در زمان حیاتش برای نابودی او به وجود میآوردید.
شما که میگویید پیغمبر ارث نمیگذارد، اینک این کتاب خدا، بین من و شما داوری عادل، و گوینده و جداکنندهی حق و باطل، است که میگوید.
زکریای پیامبر به خدا فرمود: «فرزندی به من عطا فرما که از من و آل یعقوب ارث برد»
(و باز در آیهی دیگری میفرماید:) «سلیمان پیغمبر از داود(ع) ارث برد» خداوند متعال در تقسیم سهمیهها بیان روشنی دارد، و واجبات و سهم ارث هر یک از افراد را مشخص کرده است، و سهم ارث فرزندان دختر و پسر را به گونهای توضیح داد که بهانههای اهل باطل را برطرف کرد، و مجال گمان و شک و تردید، تا قیامت برای هیچ فردی باقی نگذاشت.
چنین نیست که شما میگویید،
(بلکه نفسهای امارهی شما، کاری را برای شما جلوه داده است، پس من چارهای جز صبر نیکو ندارم، و از خداوند یاری میطلبم بر آنچه شما توصیف میکنید).
ابوبکر برای ساکت کردن مردم گفت: «ای دختر پیامبر این مردم بین من و شما داوری خواهند کرد که با من بیعت کردهاند».
پس از اظهار نظر مجدد ابوبکر و عوامفریبی او، خطاب به مردم فرمود:
مَعاشِرَ النّاس الْمُسْرِعَةِ اِلى قیلِ الْباطِلِ، الْمُغْضِیَةِ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبیحِ الْخاسِرِ، «اَفَلا تَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ اَمْ عَلی قُلُوبٍ اَقْفالُها کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِکُمْ» ما اَسَأْتُمْ مِنْ اَعْمالِکُمْ، فَاَخَذَ بِسَمْعِکُمْ وَ اَبْصارِکُمْ وَ لَبِئْسَ ما تَأَوَّلْتُمْ. وَ ساءَ ما بِهِ اَشَرْتُمْ، وَ شَرَّ ما مِنْهُ اِعْتَضْتُمْ،
لَتَجِدَنَّ وَ اللهِ مَحْمِلَهُ ثَقیلاً، وَ غِبَّهُ وَ بیلاً، اِذا کُشِفَ لَکُمُ الْغِطاءُ، وَ بانَ ما وَرائَهُ الضَّرَّاءُ، وَ بَدا لَکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَحْتَسِبُونَ، وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ.[۱۹]
ای گروه مردم! که به سوی شنیدن حرفهای بیهوده شتاب میکنید، و کردار زشت زیانبار را نادیده میگیرید. آیا در قرآن اندیشه نمیکنید؟ یا آن که بر دلهای شما مهر زده شد؟
نه، بلکه آنچه از اعمال زشتی که انجام دادهاید: «تیرگی آن دلهای شما را فرا گرفته است، و گوشها و چشمهایتان را پر کرده است.»
بسیار بد به تأویل آیات قرآن روی آوردید، و بد راهی را پیشنهاد کردید، و بد معاملهای انجام دادهاید!
به خدا سوگند، تحمل این بار برای شما سنگین و سرانجام آن پر از وزر و وبال است، آن روزی که پردهها برای شما بالا رود، و زیان آن روشن گردد، و آنچه را که حساب نمیکردید بر شما آشکار گردد، آنگاه روشن میشود که اهل باطل زیانکارند، و چارهای نخواهند داشت.[۲۰]
در روزهای سخت بیماری فاطمهی(س)، زنان مهاجرین و انصار به عیادتش رفتند و عرض کردند: ای دختر پیغمبر، چگونه صبح کردی، با بیماری چه میکنی؟
حضرت زهرا(س) پس از حمد خدا و درود بر پدرش فرمود:
قالت: اَصْبَحْتُ وَاللهِ عائِفَةً لِدُنْیا کُنَّ، قالِیَةً لِرِجا لِکُنَّ، لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ عَجَمْتُهُمْ، وَ سَمِئْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ سَبَرْتُهُمْ، فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ وَ اللَّعِبِ بَعْدَ الْجِدِّ، وَ قَرْعِ الصَّفاةِ وَ صَدْعِ الْقَناةِ وَ خَطَلِ الاْراءِ وَ زَلَلِ الاَهْواءِ:
«وَ بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللهُ عَلَیْهِمْ، وَ فِى الْعَذابِ هُمْ خَالِدُونَ»،[۲۱]
لا جَرَمَ لَقَدْ قَلَّدَتْهُمْ رِبْقَتَها وَ حَمَّلْتُهُمْ اَوْقَتَها، وَ شَنَّنَتْ عَلَیْهِمْ عارَتُها، فَجَدْعاً وَ عَقْراً وَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظّالِمینَ.
صبح کردم در حالی که به خدا سوگند دنیای شما را دوست نمیدارم و از مردان شما خشمناك و بیزارم، درون و بیرونشان را آزمودم و نامشان را از دهان خویش به دور افکندم، از آن چه کردهاند، ناخشنودم. چه زشت است کندی شمشیرها و سستی و بازیچه بودن مردانتان پس از آنهمه تلاش و کوششها چه زشت است سر بر سنگ خارا زدن، و شکاف برداشتن نیزهها و فساد آراء و اندیشهها و انحراف آرمان و انگیزهها.
«برای خویشتن چه بد ذخیرههایی تدارك دیدند و پیش فرستادند که خداوند بر آنان خشم میگیرد و در عذاب الهی جاودانه خواهند بود.» زیرا بدون تردید مسئولیت سنگین عهد و پیمان الهی در گردنشان همواره سنگینی خواهد نمود ناچار کار را بدانها واگذار و ننگ عدالت کشی را برایشان بار کردم. نفرین بر این مکاران، و دور از رحمت حق باشند ستمکاران.
وَیْحَهُمْ اَنّى زَعْزَعُوها عَنْ رَواسِی الرِّسالَةِ وَ قَواعِدِ النُّبُوَّةِ وَ الدَّلالَةِ وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الأَمِینَ وَ الطَّبِینِ بِاُمُورِ الدُّنْیا وَ الدِّینِ؟
أَلاَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ!
وَ مَا الَّذِی نَقِمُوا مِنْ اَبِی الْحَسَنِ؟
نَقَمُوا مِنْهُ وَ اللهِ نَکِیرَ سَیْفِهِ وَ قِلَّةَ مُبالاتِهِ لِحَتْفِهِ وَ شِدَّةَ وَ نَکالَ وَقْعَتِهِ وَ تَنَمُّرَهُ فِی ذاتِ اللهِ.
وای بر آنان! چرا نگذاشتند حق در مرکز خود قرار یابد؟ و خلافت بر پایههای نبوت استوار ماند؟ (از خانهای که جبرئیل در آن فرود میآمد به خانه دیگر بردند. و حق را از دست علی، که عالم به امور دین و دنیاست گرفتند)
«بدانید که این زیانی بزرگ و آشکار است».
چه باعث شد که با علی(ع) کینهتوزی نمایند و انتقام گیرند؟
چون سوزش تیغ او را چشیدند و پایداری او را دیدند که نسبت به مرگ بیاعتنا بود. دیدند که چگونه بر آنان میتازد و با دشمنان خدا نمیسازد و آنان را عقوبت میکند و خشم علی(ع) در راه (رضای) خداست.
وَ تَاللهِ لَوْ مالُوا عَنِ الْمَحَجَّةِ اللاّئِحَةِ، وَ تَکافُوا عَنْ زِمامٍ نَبَذَهُ إِلَیهِ رَسُولُ الله وَ زالُوا عَنْ قَبُولِ الْحُجَّةِ الْواضِحَةِ. لَرَدَّهُمْ اِلَیْها وَ حَمَلَهُمْ عَلَیْها، وَ لَسارَ بِهِمْ سَیْراً سُجُحاً، لا یَکْلُمُ خُشاشُهُ، وَ لا یَکِلُّ سائِرُهُ وَ لا یَمِلُّ راکِبُهُ، وَ لاَوْرَدَهُمْ مَنْهَلاً نَمِیراً صافِیاً رَوِیّاً، تَطْفَحُ ضَفَّتاهُ وَ لا یَتَزَنَّقُ جانِباهُ، وَ لأَصْدَرَهُمْ بِطاناً.
وَ نَصَحَ لَهُمْ سِرّاً وَ اِعْلاناً، وَ لَمْ یَکُنْ یَحْلى مِنَ الْغِنی بِطائِلٍ وَ لا یَحْظى مِنَ الدُّنْیا بِنائِلٍ غَیْرَ رَیِّ النّاهِلِ وَ شَبْعَةٍ الْکافِلِ، وَ لَبانَ لَهُمُ الزّاهِدُ مِنَ الرّاغِبِ وَ الصّادِقُ مِنَ الْکاذِبِ.
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الاَرْضِ وَ لَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ».[۲۲] «وَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هَؤُلاَءِ سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئاتُ مَا کَسَبُوا وَ مَا هُمْ بِمُعْجِزِینَ»[۲۳]
به خدا سوگند، اگر پای در میان مینهادند، و علی(ع) را بر کاری که پیغمبر(ص) به عهده او نهاد میگذاردند.
آسان ایشان را به راه راست میبرد، و حق هر یک را به او میسپرد چنان که کسی زیانی نبیند و هر کس میوهی آنچه کشته است، بچیند.
این شتر را سالم به مقصد میرساند و حرکتش برای کسی رنجآور نبود. تشنگان عدالت را از چشمهی سرشار و زلال حقیقت سیراب میکرد «چشمهای که آب زلال آن فواره زنان از هر طرفی جاری است» که هرگز رنگ کدورت نپذیرد و همواره سیراب بوده رنج تشنگی نبینند.
علی(ع) همواره در پنهان و آشکار نصیحتکنندهی مردم بود.
و اگر به خلافت میرسید از اموال بیتالمال برای خود ذخیره نمینمود و از ثروت دنیا جز به اندازهی نیاز برداشت نمیکرد، به اندازهی آب اندکی که عطش را فرو نشاند و طعام مختصری که رفع گرسنگی نماید. در آن هنگام زاهد از حریص به دنیا و راستگو از دروغگو باز شناسانده میشد.
«اگر مردم چنین میکردند، ایمان آورده و تقوی پیشه شده، حق را به امام واقعی میسپردند درهای رحمت از آسمان و زمین به روی آنان میگشود. اما دروغ گفتند و به زودی خدا به کیفر آنچه کردند آنان را عذاب خواهد فرمود.»
اَلا هَلامَّ فَاسْتَمِعْ وَ مَا عِشْتَ اَرَاکَ الدَّهْرُ عَجَباً!
وَ اِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ![۲۴]
لَیْتَ شِعْرِى اِلى اَىِّ سِنادٍ اسْتَنَدُوا وَ عَلَى اَىِّ عِمادٍ اعتَمَدُوا؟ وَاَیِّ عُرْوَةٍ تَمَسَّکُوا؟ وَ عَلى اَیَّةِ ذُرّیَّةٍ اَقْدِمُوا وَ احتَنَکُوا؟:
لَبِئْسَ الْمَوْلَى وَلَبِئْسَ الْعَشِیرُ (وَ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلاً)[۲۵]
اِسْتَبْدَلُوا وَاللهِ الذُّنابى بِالقَوادِمِ وَ الْعَجُزَ بِالْکاهِلِ، فَرَغْماً لِمَعاطِسِ قَوْمٍ یَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً: أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَکِنْ لاَ یَشْعُرُونَ.[۲۶]
وَیْحَهُمْ: أَفَمَنْ یَهْدِى إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمْ مَنْ لاَ یَهِدِّى إِلاَّ أَنْ یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ؟[۲۷]
اکنون بیایید و بشنوید!: شگفتا! روزگار چه شگفتیها در پس پرده دارد و چه بازیچهها یکی از پس دیگری بیرون میآورد.
«اگر تعجب نمایی! پس گفتههای آنان تعجبآور است».
راستی مردان شما چرا چنین کردند؟ ای کاش میدانستم به چه پناهگاهی تکیه دادهاند؟
و کدام ستون استوار را انتخاب نمودند؟ و به کدامین ریسمان چنگ زدند؟ و بر کدام فرزند و خاندانی پیشی گرفتند و غلبه نمودند؟
شگفتا! «چه دوستان دروغین و سرپرستان نااهلی را انتخاب کردند! و چه زشت است سرانجام ستمکاران که جایگزین بدی برگزیدند.»
سر را گذاشته به دم چسبیدند، پی عامی رفتند و از عالم نپرسیدند!
«نفرین بر مردمی نادان که تبهکارند و تبهکاری خود را نیکوکاری میپندارند. بدانید که آنان فاسدند و به فساد خویش آگاهی ندارند.»
وای بر آنان!
«آیا آن که مردم را به راه راست میخواند، سزاوار پیروی است یا آن که خود، راه را نمیداند؟ در این باره چگونه داوری میکنید؟»
اَمَا لَعَمْرِی لَقَدْ لَقَحَتْ، فَنَظِرَةٌ رَیْثَما تُنْتِجُ ثُمَّ احْتَلِبُوا مِلْاَ الْقَعْبِ دَماً عَبِیطاً وَ ذُعافاً مُبِیداً،
هُنالِکَ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ وَ یَعْرِفُ التّالُونَ غِبَّ ما اَسَّسَّ الاَوَّلُونَ،
ثُمَّ طِیبُوا عَنْ دُنْیاکُمْ اَنْفُساً وَ اطْمَئِنُّوا لِلْفِتْنَةِ جَأْشاً، وَ اَبْشِرُوا بِسَیْفٍ صارِمٍ وَ سَطْوَةٍ مُعْتَدٍ غاشِمٍ، وَ هَرَجٍ شامِلٍ، وَ اسْتِبْدادٍ مِنَ الظّالِمِینَ، یَدَعُ فَیْئَکُمْ زَهِیداً، وَ جَمْعَکُمْ حَصِیداً، فَیا حَسْرَةً لَکُمْ، وَ اَنّى بِکُمْ وَ قَدْ عَمِیَتْ عَلَیْکُمْ، أَنُلْزِمُکُمُوهَا وَ أَنْتُمْ لَهَا کَارِهُونَ.[۲۸]
اما به جان خودم سوگند. نطفهی فساد بسته شد. باید انتظار کشید تا کی مرض فساد پیکر جامعهی اسلامی را از پای درآورد.
پس از این از پستان شتر بجای شیر، خون بدوشید و زهری که به سرعت هلاكکننده است.
«اینجاست که روندگان راه باطل زیان کنندهاند.»
و مسلمانان آینده خواهند دانست که سرانجام اعمال مسلمانان صدر اسلام چه بوده است؟ از این پس، قلبهای خود را از بروز آشوبها مطمئن نمایید.
بشارت باد شما را به شمشیرهای کشیده و حملهها و تهاجمات پی در پی، و به هم ریخته شدن امور اجتماعی مسلمانان و استبداد و دیکتاتوری ستمگران آنها که غنایم و حقوق شما را اندك پرداخت میکنند.
و جمع شما را با شمشیرهای خود درو مینمایند.
پس حسرت و اندوه بر شما! کارتان به کجا خواهد انجامید؟
«دریغا! که دیدهی حقیقت بین ندارید، بر ما هم تاوانی نیست و نمیتوانیم شما را به کاری که کراهت دارید! الزام کنیم.»[۲۹]
«دفاع از ولایت امام علی(ع) و افشاگری لازم در مورد سیر ارتجاعی مردم»
آنگاه که کودتاگران سقیفه تصمیم گرفتند به خانه ولایت تهاجم کنند و فریبخوردگان نزدیک خانه حضرت علی(ع) گرد آمده و تسلیم توطئهها بودند، دختر رسول خدا(ص) از خانه بیرون آمد و در کنار در ورودی منزل ایستاد و خطاب به مردم کوچه و بازار فرمود:
قالت: لا عَهْدَ بِقَومٍ حَضَرُوا أسوَءَ مَحضراً مِنکُم، تَربکْتُمْ رَسُولَ اللهِ(ص) جَنازَهً بَینَ أیدینا وَ قَطَعْتُمْ اَمْربکُمْ فیما بَیْنَکُمْ، لَمْ تَسْتَأمِرُونا وَ لَمْ تُرُدُّوا لَنا حَقَّاً کَانَّکُمْ لَمْ تَعْلَمُوا ما قَالَ یَومَ غَدیرِ خُمٍّ.
وَ اللهِ لَقَدج عَقَدَ لَهُ علی(ع) یَوْمَئِذٍ الوَلاءَ لِیَقْطَعَ مِنْکُمْ بِذلِکَ مِنْها الرَّجاءَ، وَ لکِنَّکُمْ قَطَعْتُمُ الأسبابَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ نَبیِّکُمْ، واللهُ حَسیبٌ بَیْنَنا فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ.
من ملتی را مثل شما نمیشناسم که اینگونه عهد شکن و بد برخورد باشند، جنازهی رسول خدا را بر روی دست ما گذاشته و رها کردید، و عهد و پیمانهای میانتان را بریدید و فراموش نمودید، و ولایت و رهبری امام علی(ع) و ما اهلبیت را انکار کردید و حق مسلم ما را باز نگرداندید، گویا از آن چه رسول خدا(ص) در روز غدیر خم فرمود، آگاهی ندارید؟
سوگند به خدا که رسول گرامی اسلام در آن روز ولایت و رهبری امام علی(ع) را مطرح کرد و از مردم بیعت گرفت، تا امید شما فرصتطلبان تشنهی قدرت را قطع نماید، ولی شما رشتههای پیوند معنوی میان پیامبر(ص) و خودتان را پاره کردید. این را بدانید که خداوند در دنیا و آخرت بین ما و شما داوری خواهد کرد.[۳۰]
در نکوهش پیمان شکنان و مردم بیتفاوت و ساکت فرمود:
قالت: مَعاشِرَ المُسرِعَةِ اِلَی الْقَیلِ الْباطِلِ، المُغْضِیَةِ عَلَی الفِعْلِ القَبیح الْخاسِرِ.
«أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ أمْ عَلَی قُلُوبٍ أقفَالُهَا»[۳۱]، کَلاَّ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِکُمْ ما أسَأتُمْ مِنْ أعمالِکُمْ فَأَخَذَ بِسَمْعِکُمْ وَ أصارِکُمْ وَ لَبِئسَ ما تَأَوَّلتُمْ وَ ساءَ ما بِهِ أشَرتُمْ وَ شَرَّ ما مِنْهُ إعتَصَبْتُمْ.
لَتَجِدُنَّ وَ اللهِ مَحْمِلَهُ ثَقیلاً وَ غِبَّهُ وَبیلاً إذا کُشِفَ لَکُمْ الغِطاءُ وَ بانَ ماوَرَاءَهُ الضَّرّاءُ وَ بَدالَکُم مِنْ رَبِّکُمْ ما لَمْ تَکونُوا تَحْتَسِبوُنَ.
«وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ.»[۳۲]
ای مردم! که به سوی سخن باطل شتابانید، و اعمال زشت و زیانکارانهی (اینها) را نادیده میگیرید.
آیا در قرآن تدبر و تامل نمیکنید؟ یا بر دلهاتان مهر و قفل زده شده است «که سخن حق را نمیشنوید»؟
نه! بلکه اعمال سوء و کردار بد شما است که پرده بر دلهاتان کشیده و گوشها و چشمهای شما را گرفته است! و چه بد تاویل و تفسیری «از دین و آیین کردید»!
و چه بد نظریه و رایی دادید «که حق را از اهلش گرفتید و بدست نااهلان دادید» و چه بد معاوضه و معاملهای کردید که دنیا را گرفتید و آخرت را از دست دادید، به خدا سوگند این بار «گناه و ستمی» را «که کردید» گران خواهید یافت و سرانجامش را سخت و دشوار. در آن روز که پرده از کار شما برداشته شود، و کیفری که در انتظار شماست، آشکار گردد و عذابی را که خدای تعالی برای شما آماده کرده که گمان آن را نداشتهاید، بر شما نمایان گردد، و در آن روز است که اهل باطل دچار زیان و خسران میگردد).[۳۳]
[۱]. آل عمران/ 102.
[۲]. فاطر/ 28.
[۳]. توبه/ ۱۲۹.
[۴]. توبه/ ۴۹.
[۵]. آل عمران/ ۸۵.
[۶]. مائده/ ۵۰.
[۷]. نمل/ 16.
[۸]. مریم/ 6.
[۹]. انفال/ 75.
[۱۰]. نساء/ 11.
[۱۱]. بقره/ 180.
[۱۲]. انعام/ 67.
[۱۳]. آل عمران/ 144.
[۱۴]. توبه/ 13.
[۱۵]. قیله؛ مادربزرگ اوس و خزرج بود.
[۱۶]. ابراهیم/ 8.
[۱۷]. الشعراء/ 227.
[۱۸]. مریم/ ۶.
[۱۹]. نمل/ ۱۶.
[۲۰]. یوسف/ 18.
[۲۱]. غافر/ 8.
[۱۳]. کتاب معانیالاخبار، ص 354 و کشفالنغمّه، ج 2، ص 40 و بحار، ج 4، ص 158.
[۱۴]. مائده/ 80.
[۱۵]. اعراف/ 96.
[۱۶]. زمر/ 51.
[۱۷]. رعد/ 5.
[۱۸]. کهف/ 50.
[۱۹]. بقره/ 12 و کهف/ 104.
[۲۰]. یونس/ 35.
[۲۱]. هود/ 28.
[۲۲]. معانیالاخبار و احتجاج، ج 1، ص 108 و امالی، ج 1، ص 384.
[۲۳]. الامامة والسیاسة، ج 1، ص 12 و الاحتجاج، ص 51/80 و بحارالانوار، ج 28، ص 205.
[۲۴]. محمد/ 24.
[۲۵]. غافر/ 78.
[۲۶]. احتجاج، طبرسی، ص 106 و کتاب عوالم، ج 11، ص 476.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد دشتی