کد مطلب: ۵۹۴۸
تعداد بازدید: ۳۳۴
تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۴۰۱ - ۰۹:۲۰
اسلام و تعلیم و تربیت | ۲۰
حق دانش ‏آموزت اين است كه بدانى‏‌ خدا به وسيله‌ی علمى‏‌ كه به تو داده و خزينه‌ی دانشى‏‌ كه بر تو ارزانى‏‌ داشته، تو را قيم و سرپرست دانش‏آموزانت قرار داده است. اگر در اين سرپرستى‏‌ كه خدايت داده خوب عمل كنى‏‌ و نسبت به آن‏ها همانند يك خزانه‏دار مهربان و خيرخواه نسبت به مولاى‏‌ خود باشى‏‌ كه با صبر و از روى‏‌ حساب اموال خزينه را خرج مى‏‌كند و به موقع مصرف مى‏‌كند...

مدرسه‏


كودك از سن شش سالگى‏‌ وارد مدرسه مى‏‌شود و غالباً تا سن هيجده سالگى‏‌ در مدرسه خواهد ماند. در هر روز تقريباً شش ساعت در مدرسه است، به منزل هم كه برمى‏‌‌گردد، غير از ساعت‏هاى‏‌ خواب و خوراك و كمى ‏‌بازى‏‌، به انجام تكاليف مدرسه اشتغال دارد. بدين صورت، در اين مدت تقريباً اكثر اوقات او صرف مدرسه خواهد شد و دانش‏آموز دوران طفوليت دوم، دوران نوجوانى‏‌ و جوانى‏‌ خود را كه از حساس‏ترين دوران عمر او محسوب مى‏‌شود، در مدرسه خواهد گذرانيد.
كودك كه مدت شش سال از آغاز عمر خود را در محيط محدود خانواده و در كنار پدر و مادر مى‏‌زيسته، از آغاز هفت ‏سالگى‏‌ وارد اجتماع بزرگ‏تر (مدرسه) مى‏‌شود كه مركب است از مدير، عده‏اى‏‌ آموزگار و گروهى‏‌ از كودكان هم‏سال يا كمى‏‌ بزرگ‏تر از خود. محيط جديد براى‏‌ كودك كاملاً تازگى‏‌ و اهميت دارد. او آموخته‏‌هاى‏‌ گذشته‌ی خود و اخلاق و رفتارى‏‌ را كه در محيط محدود خانواده فرا گرفته، با كسب اطلاعات جديد و مشاهده‌ی اخلاق و رفتار اعضاى‏‌ اجتماع جديد، مورد بررسى‏‌ و تجديد نظر قرار مى‏‌دهد تا شكل ثابتى‏‌ را براى‏‌ خود برگزيند. بنابراين دوران طفوليت دوم كه در مدرسه مى‏‌گذرد بسيار مهم و سرنوشت‌ساز است.
دوران نوجوانى‏‌ و جوانى‏‌ نيز از اهميت بسيار بالايى‏‌ برخوردار است. در اين دوران غريزه‌ی جنسى‏‌ بيدار و شكوفا مى‏‌شود و نوجوان و جوان نياز شديد به يك راهنماى‏‌ عاقل و مهربان و با تدبير دارند. تا برنامه‌ی آينده‌ی زندگى‏‌ و راه صحيح را برايشان ترسيم كند و از انحرافات جلوگيرى‏‌ نمايد.
در اين دوران در جسم و جان نوجوان تحولى‏‌ به وجود مى‏‌آيد. نوجوانى‏‌ و جوانى‏‌ دوران استقلال‏طلبى‏‌، آينده‏نگرى‏‌، خودسازى‏‌، شور، عشق، اميد، نشاط، تحرك، تهور، تخيل، تلاش، و كنجكاوى‏‌ است و جوان در اين دوران بحرانى‏‌ و پرتلاطم به يك راهنماى‏‌ با تجربه، خيرخواه، دلسوز و با تدبير نياز دارد كه موقعيت حساس، عواطف و خواست‏هاى‏‌ درونى‏‌ او را به خوبى‏‌ درك كند و نتيجه‌ی تجربيات خود را مخلصانه در اختيارش قرار دهد؛ در كارها با او مشورت كند و وزارت او را بپذيرد ـ چنان كه در احاديث آمده است ـ و در حل مشكلات زندگى‏‌ به يارى‏‌اش بشتابد.
متأسفانه اكثر پدران و مادران، از درك صحيح جوانان خود و عواطف و تمايلات درونى‏‌ آن‏ها ناتوانند و استقلال‏طلبى‏‌ و تشخص آنان را محترم نمى‏‌شمارند و به همين جهت با فرزندان خود بيگانه و غير مأنوس هستند.
بهترين نهادى‏‌ كه مى‏‌تواند اين خلأ را پر كرده و در اين موقعيت حساس به يارى‏‌ جوانان بشتابد، مدرسه است. مدرسه جايگاه مهمى‏‌ است و مسئوليت سنگينى‏‌ را بر دوش دارد. كار مدرسه، در آموزش دانش‏آموزان و انتقال برخى‏‌ از مفاهيم علمى‏‌ و كلاسيك به آنان، خلاصه نمى‏‌شود، بلكه اين نهاد وظيفه سنگين‏ترى‏‌ را برعهده دارد كه عبارت است از تربيت روانى‏‌ و اخلاقى‏‌ دانش‏آموزان و پيش‏گيرى‏‌ از وقوع انحراف و فساد. مدرسه اين مسئوليت بزرگ الهى‏‌ و وجدانى‏‌ را پذيرفته و بايد در انجام آن تلاش و جديت كند.
اگر مدرسه به وظيفه‏اش به درستى‏‌ عمل كند، نزد خدا بهترين پاداش را خواهد گرفت و چنان چه در اين باره غفلت يا كوتاهى‏‌ نمايد، مورد مؤاخذه و بازخواست واقع خواهد شد.
اگر در احاديث از مقام والاى‏‌ معلّم ستايش‏هاى‏‌ فراوان شده، در حدى‏‌ كه در قيامت حق شفاعت به وى‏‌ داده مى‏‌شود، براى‏‌ تعليم تنها نيست، بلكه تعليمى‏‌ است كه با تربيت و تأديب همراه باشد. دانش‏آموز امانتى‏‌ است الهى‏‌ كه به منظور تعليم و تربيت به مدرسه تحويل داده مى‏‌شود و در اين مدت سرپرستى‏‌ او برعهده‌ی مدير و معلّمان مدرسه خواهد بود و حق تعليم و تربيت دارد.
حضرت سجاد(ع) در اين باره مى‏‌فرمايد:
امّا حق دانش ‏آموزت اين است كه بدانى‏‌ خدا به وسيله‌ی علمى‏‌ كه به تو داده و خزينه‌ی دانشى‏‌ كه بر تو ارزانى‏‌ داشته، تو را قيم و سرپرست دانش‏آموزانت قرار داده است. اگر در اين سرپرستى‏‌ كه خدايت داده خوب عمل كنى‏‌ و نسبت به آن‏ها همانند يك خزانه‏دار مهربان و خيرخواه نسبت به مولاى‏‌ خود باشى‏‌ كه با صبر و از روى‏‌ حساب اموال خزينه را خرج مى‏‌كند و به موقع مصرف مى‏‌كند، اگر تو هم نسبت به شاگردانت چنين باشى‏‌ سرپرست لايقى‏‌ خواهى‏‌ بود و مى‏‌توانى‏‌ چنين اميد و اعتقادى‏‌ را داشته باشى‏‌ و اگر رفتارى‏‌ اين گونه نداشته باشى‏‌ نسبت به خداى‏‌ متعال خيانت‏كار و نسبت به بندگانش ستمكار هستى‏‌ و لباس و عزتى‏‌ را كه به تو عطا كرده مورد تعرض (و نابودى‏‌) قرار داده‏اى‏‌.[1]
حضرت صادق(ع) فرمود:
هنگامى‏‌ كه قيامت برپا شود، عالم و عابد محشور مى‏‌شوند. وقتى‏‌ در پيشگاه عدل الهى‏‌ قرار گرفتند به شخص عابد گفته مى‏‌شود: به سوى‏‌ بهشت برو. ولى‏‌ به شخص عالم گفته مى‏‌شود، توقف كن و براى‏‌ كسانى‏‌ كه در حسن تأديب آن‏ها اقدام نمودى‏‌، شفاعت كن.[2]
امام باقر(ع) فرمود:
هر كس كه راه خيرى‏‌ را به ديگرى‏‌ تعليم كند، به مقدار اجر عامل، به او نيز پاداش مى‏‌دهند، بدون اين كه از اجر عمل كننده چيزى‏‌ كم شود و هر كس كه راه ضلالت را به ديگرى‏‌ تعليم كند، به مقدار كيفر عامل، به او نيز مى‏‌دهند، بدون اين كه در كيفر عامل نقصانى‏‌ حاصل شود.[3]
رسول خدا(ص) فرمود:
خدا رحمت كند خلفاى‏‌ مرا. گفته شد: يا رسول‏الله خلفاى‏‌ شما چه كسانى‏‌ هستند؟ فرمود: كسانى‏‌ كه سنت مرا احيا مى‏‌كنند و به بندگان خدا تعليم مى‏‌نمايند.[4]
به هر حال مدرسه در تعليم و تربيت نوجوانان و جوانان مسئوليت بسيار سنگينى‏‌ را بردوش گرفته و مى‏‌تواند بزرگ‏ترين نقش را ايفا كند.


صدا و سيما


امروز راديو و تلويزيون از وسايل عمومى‏‌ به شمار مى‏‌آيد و تقريباً در همه خانواده‏‌ها راه يافته است؟ به ويژه راديو كه شايد خانه‏اى‏‌ خالى‏‌ از آن نباشد. در خانواده‏‌هاى‏‌ فقير و ثروتمند، تحصيل كرده و بى‏‌سواد، در دهات و شهرها، در كارخانه‏‌ها و ادارات، در مغازه‏‌ها و تجارت‏خانه‏‌ها، در وسايل نقليه عمومى‏‌ و خصوصى‏‌، در مزارع و كوهستان‏ها، در مساجد و حسينيه‏‌ها، در هتل‏ها و قهوه‏خانه‏‌ها و به طور كلى‏‌ در همه جا و پيش همه كس راديو حضور دارد. راديو وسيله‏اى‏‌ است همگانى‏‌ كه شبانه‏روز كار مى‏‌كند و هر لحظه كه بخواهند به راحتى‏‌ مى‏‌توانند از آن استفاده نمايند.
راديو به صورت يكى‏‌ از لوازم اوليه‌ی زندگى‏‌، وسيله‌ی تفريح و آرامش بخش، راهنما و مرشد، مبلّغ و معلّم، دوست صميمى‏‌ و پاسخ‏گوى‏‌ مشكلات در آمده است. بنابراين، راديو يكى‏‌ از مهم‏ترين وسايل تعليم و تربيت عمومى‏‌ محسوب شده و مى‏‌تواند در آموزش فرهنگ اسلامى‏‌ بزرگ‏ترين و بهترين نقش را ايفا كند.
بعد از راديو، تلويزيون مهم‏ترين و عمومى‏‌ترين وسيله‌ی تعليم و تربيت به شمار مى‏‌رود. اين وسيله‌ی عمومى‏‌ گرچه به مقدار راديو فراگير نيست و همه خانواده‏‌ها بدان دسترسى‏‌ ندارند و برنامه‏‌هايش نيز مستمر نيست، ليكن علاقه‏مندان بيش‏ترى‏‌ داشته و به طور مستقيم يا غير مستقيم در بينندگان تأثير عميق‏ترى‏‌ به جاى‏‌ مى‏‌گذارد، زيرا برنامه‏‌هاى‏‌ تلويزيون غالباً از طريق فيلم و هنر و تصوير ارائه مى‏‌شود و لذا از جاذبيت ويژه‏اى‏‌ برخوردار است، از اين جهت بر راديو برترى‏‌ دارد. بنابراين تلويزيون نيز مى‏‌تواند در نشر و توسعه‌ی فرهنگ غنى‏‌ اسلام و تعليم و تربيت عموم اقشار ملت، بزرگ‏ترين نقش را ايفا كند.
صدا و سيما چنان كه مى‏‌تواند در خدمت مردم و اسلام باشد و با تهيه و تنظيم و اجراى‏‌ برنامه‏‌هاى‏‌ جالب و سودمند و هماهنگ اسلامى‏‌، در تهذيب و تكميل نفوس انسان‏ها، پرورش و ترويج اخلاق نيك و جلوگيرى‏‌ از انحرافات و مفاسد اخلاقى‏‌ داشته و در ترقى‏‌ و عظمت كشور نقش مهمى‏‌ را برعهده بگيرد؛ هم‏چنين مى‏‌تواند به صورت يك وسيله‌ی تفريح و سرگرمى‏‌ و كم‏فايده در آيد كه نه تنها در پرورش اخلاق نيك وظيفه‌ی مطلوب را درست انجام ندهد، بلكه احياناً در اثر سهل‏انگارى‏‌ و بى‏‌مبالاتى‏‌ و اجراى‏‌ برنامه‏‌هاى‏‌ غلط و حساب نشده، مروج انحراف و بد اخلاقى‏‌ نيز باشد. تا برنامه‏‌هايش چه باشد و چگونه تنظيم شود.
در اين جاست كه نقش مهم صدا و سيما و مسئوليت سنگين مديران، كارگزاران، هنرمندان، گويندگان و مجريان اين رسانه‏‌هاى‏‌ عمومى‏‌ آشكار مى‏‌شود. صدا و سيما مى‏‌تواند فرهنگ عمومى‏‌ را دگرگون سازد و جامعه را به سوى‏‌ عظمت و كمال تعالى‏‌ بخشد يا به سوى‏‌ ذلت و بدبختى‏‌ و سقوط بكشاند.
بنابراين مسئولان و كارگزاران صدا و سيما بايد به نكات زير توجه كنند:
1. شغل آن‏ها به طور مستقيم يا غير مستقيم يك شغل فرهنگى‏‌ و در مسير تعليم و تربيت است كه با انتخاب اين شغل، مسئوليت مهم تعليم و تربيت جامعه را برعهده گرفته‏اند. اگر درست انجام وظيفه نمايند نزد خدا پاداش نيك دارند و اگر در انجام وظيفه كوتاهى‏‌ كنند مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.
2. تربيت، فنى‏‌ است بسيار ظريف و حساس كه به اطلاعات كافى‏‌ نياز دارد. هنرمندان، مجريان و گويندگان بايد بدانند كه ميليون‏ها انسان در سنين متفاوت، با افكار مختلف و در شرايط و اوضاع گوناگون، به سخنان آن‏ها گوش مى‏‌دهند و تمام حركاتشان را زير نظر دارند و در قالب مزاج مخصوص و امكانات خود از آن‏ها تأثير مى‏‌پذيرند و درس مى‏‌گيرند. تربيت شونده چندان توجهى‏‌ به اهداف مجريان برنامه ندارد و الزامى‏‌ هم ندارد كه فقط بر طبق اهداف آن‏ها تربيت شود، امّا از مجموعه‌ی برنامه‏‌ها امورى‏‌ را مى‏‌پذيرد كه براى‏‌ پذيرش آن‏ها استعداد و آمادگى‏‌ دارد. گاهى‏‌ شنيدن يك جمله يا مشاهده‌ی يك تصوير، فردى‏‌ را دگرگون‏ مى‏‌سازد؛ گرچه مجريان اصلاً چنين هدفى‏‌ را منظور نداشته باشند.
3. هزينه‏‌هاى‏‌ سنگين اين رسانه‏‌هاى‏‌ جمعى‏‌ از خزانه‌ی دولت تأمين مى‏‌شود كه در نهايت از اموال عمومى‏‌ مردم فراهم خواهد شد، بنابراين بايد در خدمت مردم و در طريق رشد و تكامل و تعليم و تربيت صحيح آن‏ها گام بردارند و جنبه‏‌هاى‏‌ سرگرمى‏‌ و تفريحى‏‌ نبايد در اولويت قرار گيرد.
4. جمهورى‏‌ اسلامى‏‌ ايران يك نظام اسلامى‏‌ است و بايد ترويج و گسترش اسلام و احياى‏‌ فضايل و ارزش‏هاى‏‌ آن نيز در رأس برنامه‏‌هايش قرار گيرد. بنابراين كليه‌ی برنامه‏‌هاى‏‌ صدا و سيما كه مسئوليت آموزش و پرورش اسلامى‏‌ را برعهده گرفته است بايد از فرهنگ غنى‏‌ اسلام نشأت بگيرد.
5. براى‏‌ رسيدن به چنين هدف بزرگى‏‌ تماس دائم و همكارى‏‌ مستمر مديران و مجريان صدا و سيما با اسلام‏شناسان واقعى‏‌ و كارشناسان تعليم و تربيت اسلامى‏‌ ضرورت دارد. با همكارى‏‌ نزديك اين دو قشر مى‏‌توان برنامه‏‌هاى‏‌ آموزنده و جالب اخلاقى‏‌ تهيه كرد و به اجرا گذارد و فرهنگ اسلامى‏‌ را نه تنها در ايران، بلكه در سطح جهان گسترش داد و از مفاسد اخلاقى‏‌ جلوگيرى‏‌ كرد.


خودآزمایی


1- چرا دوران طفوليت دوم كه در مدرسه مى‏‌گذرد بسيار مهم و سرنوشت‌ساز است؟
2- به چه دلیل دوران نوجوانى‏‌ و جوانى‏‌ نيز از اهميت بسيار بالايى‏‌ برخوردار است؟
3- مسئولان و كارگزاران صدا و سيما بايد به کدام نكات توجه كنند؟ 3 مورد را بیان کنید.

 

پی نوشت ها


[1]. تحف العقول، ص 267: «و أمّا حقّ رعيّتك بالعلم: فأن تَعلَم أنّ الله قد جعلك لهم‏ [قيّماً] فيها آتاك من العلم و ولّاك من خزانةِ الحكمةِ، فان أحسنتَ فيما ولّاك الله من ذلك، و قمتَ به لهم مقامَ الخازن الشفيق الناصحِ لمولاه في عبيده، الصابرِ المحتسبِ الذي إذا رأى‏‌ ذاجاجة أخَرجَ له من الأموال التي في يديه، كنتَ راشداً و كنتَ لذلك آملاً معتقداً و إلّا كنتَ له خائناً، و لخلقه ظالماً و لسلبه و غيره متعرّضاً».
[2]. بحارالأنوار، ج 2، ص 16: «إذا كان يوم القيامة بَعثَ الله عزّوجلّ العالمَ و العابدَ. فإذا وقفا بين يدي الله عزّوجلّ قيل للعابد: انطَلِق إلى‏‌ الجنّةِ: و قيل للعالم: قِف، تَشفعُ للناس بحسن تأديبك لهم».
[3]. همان، ص 19: «من علّم باب هدى‏‌ كان له أجر من عَمِل به، ولا ينقص أولئك من أجورهم، و من علّم باب ضلال كان له وِزرُ من عَمِل به، ولاينقص أولئك من أوزارهم».
[4]. همان، ص 25: «رحم الله خلفائي. فقيل: يا رسول الله من خلفائك؟ قال: الذين يحيون سنّتي، و يعلّمونها عبادالله».

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: