كودك از سن شش سالگى وارد مدرسه مىشود و غالباً تا سن هيجده سالگى در مدرسه خواهد ماند. در هر روز تقريباً شش ساعت در مدرسه است، به منزل هم كه برمىگردد، غير از ساعتهاى خواب و خوراك و كمى بازى، به انجام تكاليف مدرسه اشتغال دارد. بدين صورت، در اين مدت تقريباً اكثر اوقات او صرف مدرسه خواهد شد و دانشآموز دوران طفوليت دوم، دوران نوجوانى و جوانى خود را كه از حساسترين دوران عمر او محسوب مىشود، در مدرسه خواهد گذرانيد.
كودك كه مدت شش سال از آغاز عمر خود را در محيط محدود خانواده و در كنار پدر و مادر مىزيسته، از آغاز هفت سالگى وارد اجتماع بزرگتر (مدرسه) مىشود كه مركب است از مدير، عدهاى آموزگار و گروهى از كودكان همسال يا كمى بزرگتر از خود. محيط جديد براى كودك كاملاً تازگى و اهميت دارد. او آموختههاى گذشتهی خود و اخلاق و رفتارى را كه در محيط محدود خانواده فرا گرفته، با كسب اطلاعات جديد و مشاهدهی اخلاق و رفتار اعضاى اجتماع جديد، مورد بررسى و تجديد نظر قرار مىدهد تا شكل ثابتى را براى خود برگزيند. بنابراين دوران طفوليت دوم كه در مدرسه مىگذرد بسيار مهم و سرنوشتساز است.
دوران نوجوانى و جوانى نيز از اهميت بسيار بالايى برخوردار است. در اين دوران غريزهی جنسى بيدار و شكوفا مىشود و نوجوان و جوان نياز شديد به يك راهنماى عاقل و مهربان و با تدبير دارند. تا برنامهی آيندهی زندگى و راه صحيح را برايشان ترسيم كند و از انحرافات جلوگيرى نمايد.
در اين دوران در جسم و جان نوجوان تحولى به وجود مىآيد. نوجوانى و جوانى دوران استقلالطلبى، آيندهنگرى، خودسازى، شور، عشق، اميد، نشاط، تحرك، تهور، تخيل، تلاش، و كنجكاوى است و جوان در اين دوران بحرانى و پرتلاطم به يك راهنماى با تجربه، خيرخواه، دلسوز و با تدبير نياز دارد كه موقعيت حساس، عواطف و خواستهاى درونى او را به خوبى درك كند و نتيجهی تجربيات خود را مخلصانه در اختيارش قرار دهد؛ در كارها با او مشورت كند و وزارت او را بپذيرد ـ چنان كه در احاديث آمده است ـ و در حل مشكلات زندگى به يارىاش بشتابد.
متأسفانه اكثر پدران و مادران، از درك صحيح جوانان خود و عواطف و تمايلات درونى آنها ناتوانند و استقلالطلبى و تشخص آنان را محترم نمىشمارند و به همين جهت با فرزندان خود بيگانه و غير مأنوس هستند.
بهترين نهادى كه مىتواند اين خلأ را پر كرده و در اين موقعيت حساس به يارى جوانان بشتابد، مدرسه است. مدرسه جايگاه مهمى است و مسئوليت سنگينى را بر دوش دارد. كار مدرسه، در آموزش دانشآموزان و انتقال برخى از مفاهيم علمى و كلاسيك به آنان، خلاصه نمىشود، بلكه اين نهاد وظيفه سنگينترى را برعهده دارد كه عبارت است از تربيت روانى و اخلاقى دانشآموزان و پيشگيرى از وقوع انحراف و فساد. مدرسه اين مسئوليت بزرگ الهى و وجدانى را پذيرفته و بايد در انجام آن تلاش و جديت كند.
اگر مدرسه به وظيفهاش به درستى عمل كند، نزد خدا بهترين پاداش را خواهد گرفت و چنان چه در اين باره غفلت يا كوتاهى نمايد، مورد مؤاخذه و بازخواست واقع خواهد شد.
اگر در احاديث از مقام والاى معلّم ستايشهاى فراوان شده، در حدى كه در قيامت حق شفاعت به وى داده مىشود، براى تعليم تنها نيست، بلكه تعليمى است كه با تربيت و تأديب همراه باشد. دانشآموز امانتى است الهى كه به منظور تعليم و تربيت به مدرسه تحويل داده مىشود و در اين مدت سرپرستى او برعهدهی مدير و معلّمان مدرسه خواهد بود و حق تعليم و تربيت دارد.
حضرت سجاد(ع) در اين باره مىفرمايد:
امّا حق دانش آموزت اين است كه بدانى خدا به وسيلهی علمى كه به تو داده و خزينهی دانشى كه بر تو ارزانى داشته، تو را قيم و سرپرست دانشآموزانت قرار داده است. اگر در اين سرپرستى كه خدايت داده خوب عمل كنى و نسبت به آنها همانند يك خزانهدار مهربان و خيرخواه نسبت به مولاى خود باشى كه با صبر و از روى حساب اموال خزينه را خرج مىكند و به موقع مصرف مىكند، اگر تو هم نسبت به شاگردانت چنين باشى سرپرست لايقى خواهى بود و مىتوانى چنين اميد و اعتقادى را داشته باشى و اگر رفتارى اين گونه نداشته باشى نسبت به خداى متعال خيانتكار و نسبت به بندگانش ستمكار هستى و لباس و عزتى را كه به تو عطا كرده مورد تعرض (و نابودى) قرار دادهاى.[1]
حضرت صادق(ع) فرمود:
هنگامى كه قيامت برپا شود، عالم و عابد محشور مىشوند. وقتى در پيشگاه عدل الهى قرار گرفتند به شخص عابد گفته مىشود: به سوى بهشت برو. ولى به شخص عالم گفته مىشود، توقف كن و براى كسانى كه در حسن تأديب آنها اقدام نمودى، شفاعت كن.[2]
امام باقر(ع) فرمود:
هر كس كه راه خيرى را به ديگرى تعليم كند، به مقدار اجر عامل، به او نيز پاداش مىدهند، بدون اين كه از اجر عمل كننده چيزى كم شود و هر كس كه راه ضلالت را به ديگرى تعليم كند، به مقدار كيفر عامل، به او نيز مىدهند، بدون اين كه در كيفر عامل نقصانى حاصل شود.[3]
رسول خدا(ص) فرمود:
خدا رحمت كند خلفاى مرا. گفته شد: يا رسولالله خلفاى شما چه كسانى هستند؟ فرمود: كسانى كه سنت مرا احيا مىكنند و به بندگان خدا تعليم مىنمايند.[4]
به هر حال مدرسه در تعليم و تربيت نوجوانان و جوانان مسئوليت بسيار سنگينى را بردوش گرفته و مىتواند بزرگترين نقش را ايفا كند.
امروز راديو و تلويزيون از وسايل عمومى به شمار مىآيد و تقريباً در همه خانوادهها راه يافته است؟ به ويژه راديو كه شايد خانهاى خالى از آن نباشد. در خانوادههاى فقير و ثروتمند، تحصيل كرده و بىسواد، در دهات و شهرها، در كارخانهها و ادارات، در مغازهها و تجارتخانهها، در وسايل نقليه عمومى و خصوصى، در مزارع و كوهستانها، در مساجد و حسينيهها، در هتلها و قهوهخانهها و به طور كلى در همه جا و پيش همه كس راديو حضور دارد. راديو وسيلهاى است همگانى كه شبانهروز كار مىكند و هر لحظه كه بخواهند به راحتى مىتوانند از آن استفاده نمايند.
راديو به صورت يكى از لوازم اوليهی زندگى، وسيلهی تفريح و آرامش بخش، راهنما و مرشد، مبلّغ و معلّم، دوست صميمى و پاسخگوى مشكلات در آمده است. بنابراين، راديو يكى از مهمترين وسايل تعليم و تربيت عمومى محسوب شده و مىتواند در آموزش فرهنگ اسلامى بزرگترين و بهترين نقش را ايفا كند.
بعد از راديو، تلويزيون مهمترين و عمومىترين وسيلهی تعليم و تربيت به شمار مىرود. اين وسيلهی عمومى گرچه به مقدار راديو فراگير نيست و همه خانوادهها بدان دسترسى ندارند و برنامههايش نيز مستمر نيست، ليكن علاقهمندان بيشترى داشته و به طور مستقيم يا غير مستقيم در بينندگان تأثير عميقترى به جاى مىگذارد، زيرا برنامههاى تلويزيون غالباً از طريق فيلم و هنر و تصوير ارائه مىشود و لذا از جاذبيت ويژهاى برخوردار است، از اين جهت بر راديو برترى دارد. بنابراين تلويزيون نيز مىتواند در نشر و توسعهی فرهنگ غنى اسلام و تعليم و تربيت عموم اقشار ملت، بزرگترين نقش را ايفا كند.
صدا و سيما چنان كه مىتواند در خدمت مردم و اسلام باشد و با تهيه و تنظيم و اجراى برنامههاى جالب و سودمند و هماهنگ اسلامى، در تهذيب و تكميل نفوس انسانها، پرورش و ترويج اخلاق نيك و جلوگيرى از انحرافات و مفاسد اخلاقى داشته و در ترقى و عظمت كشور نقش مهمى را برعهده بگيرد؛ همچنين مىتواند به صورت يك وسيلهی تفريح و سرگرمى و كمفايده در آيد كه نه تنها در پرورش اخلاق نيك وظيفهی مطلوب را درست انجام ندهد، بلكه احياناً در اثر سهلانگارى و بىمبالاتى و اجراى برنامههاى غلط و حساب نشده، مروج انحراف و بد اخلاقى نيز باشد. تا برنامههايش چه باشد و چگونه تنظيم شود.
در اين جاست كه نقش مهم صدا و سيما و مسئوليت سنگين مديران، كارگزاران، هنرمندان، گويندگان و مجريان اين رسانههاى عمومى آشكار مىشود. صدا و سيما مىتواند فرهنگ عمومى را دگرگون سازد و جامعه را به سوى عظمت و كمال تعالى بخشد يا به سوى ذلت و بدبختى و سقوط بكشاند.
بنابراين مسئولان و كارگزاران صدا و سيما بايد به نكات زير توجه كنند:
1. شغل آنها به طور مستقيم يا غير مستقيم يك شغل فرهنگى و در مسير تعليم و تربيت است كه با انتخاب اين شغل، مسئوليت مهم تعليم و تربيت جامعه را برعهده گرفتهاند. اگر درست انجام وظيفه نمايند نزد خدا پاداش نيك دارند و اگر در انجام وظيفه كوتاهى كنند مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.
2. تربيت، فنى است بسيار ظريف و حساس كه به اطلاعات كافى نياز دارد. هنرمندان، مجريان و گويندگان بايد بدانند كه ميليونها انسان در سنين متفاوت، با افكار مختلف و در شرايط و اوضاع گوناگون، به سخنان آنها گوش مىدهند و تمام حركاتشان را زير نظر دارند و در قالب مزاج مخصوص و امكانات خود از آنها تأثير مىپذيرند و درس مىگيرند. تربيت شونده چندان توجهى به اهداف مجريان برنامه ندارد و الزامى هم ندارد كه فقط بر طبق اهداف آنها تربيت شود، امّا از مجموعهی برنامهها امورى را مىپذيرد كه براى پذيرش آنها استعداد و آمادگى دارد. گاهى شنيدن يك جمله يا مشاهدهی يك تصوير، فردى را دگرگون مىسازد؛ گرچه مجريان اصلاً چنين هدفى را منظور نداشته باشند.
3. هزينههاى سنگين اين رسانههاى جمعى از خزانهی دولت تأمين مىشود كه در نهايت از اموال عمومى مردم فراهم خواهد شد، بنابراين بايد در خدمت مردم و در طريق رشد و تكامل و تعليم و تربيت صحيح آنها گام بردارند و جنبههاى سرگرمى و تفريحى نبايد در اولويت قرار گيرد.
4. جمهورى اسلامى ايران يك نظام اسلامى است و بايد ترويج و گسترش اسلام و احياى فضايل و ارزشهاى آن نيز در رأس برنامههايش قرار گيرد. بنابراين كليهی برنامههاى صدا و سيما كه مسئوليت آموزش و پرورش اسلامى را برعهده گرفته است بايد از فرهنگ غنى اسلام نشأت بگيرد.
5. براى رسيدن به چنين هدف بزرگى تماس دائم و همكارى مستمر مديران و مجريان صدا و سيما با اسلامشناسان واقعى و كارشناسان تعليم و تربيت اسلامى ضرورت دارد. با همكارى نزديك اين دو قشر مىتوان برنامههاى آموزنده و جالب اخلاقى تهيه كرد و به اجرا گذارد و فرهنگ اسلامى را نه تنها در ايران، بلكه در سطح جهان گسترش داد و از مفاسد اخلاقى جلوگيرى كرد.
1- چرا دوران طفوليت دوم كه در مدرسه مىگذرد بسيار مهم و سرنوشتساز است؟
2- به چه دلیل دوران نوجوانى و جوانى نيز از اهميت بسيار بالايى برخوردار است؟
3- مسئولان و كارگزاران صدا و سيما بايد به کدام نكات توجه كنند؟ 3 مورد را بیان کنید.
[1]. تحف العقول، ص 267: «و أمّا حقّ رعيّتك بالعلم: فأن تَعلَم أنّ الله قد جعلك لهم [قيّماً] فيها آتاك من العلم و ولّاك من خزانةِ الحكمةِ، فان أحسنتَ فيما ولّاك الله من ذلك، و قمتَ به لهم مقامَ الخازن الشفيق الناصحِ لمولاه في عبيده، الصابرِ المحتسبِ الذي إذا رأى ذاجاجة أخَرجَ له من الأموال التي في يديه، كنتَ راشداً و كنتَ لذلك آملاً معتقداً و إلّا كنتَ له خائناً، و لخلقه ظالماً و لسلبه و غيره متعرّضاً».
[2]. بحارالأنوار، ج 2، ص 16: «إذا كان يوم القيامة بَعثَ الله عزّوجلّ العالمَ و العابدَ. فإذا وقفا بين يدي الله عزّوجلّ قيل للعابد: انطَلِق إلى الجنّةِ: و قيل للعالم: قِف، تَشفعُ للناس بحسن تأديبك لهم».
[3]. همان، ص 19: «من علّم باب هدى كان له أجر من عَمِل به، ولا ينقص أولئك من أجورهم، و من علّم باب ضلال كان له وِزرُ من عَمِل به، ولاينقص أولئك من أوزارهم».
[4]. همان، ص 25: «رحم الله خلفائي. فقيل: يا رسول الله من خلفائك؟ قال: الذين يحيون سنّتي، و يعلّمونها عبادالله».
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت