جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در اسلام
در میان تکالیف و فرایض اخلاقی کم تکلیفی مانند امر به معروف و نهی از منکر مؤثر در اصلاح امم و تکامل طوایف است. زندهترین ملتها آن ملتی است که موقعیت امر به معروف و نهی از منکر در میان آنها محفوظتر و محترمتر باشد. میزان رشد و بلوغ هر طایفه از درجهی توجه و عنایتشان به امر به معروف و نهی از منکر معلوم میشود.
دین اسلام که جامعه را به هر مصلحت و کار نیک فرمان داده و از هر مفسده و کار زشت، نهی فرموده، شأن امر به معروف و نهی از منکر را بسیار بزرگ شمرده و راجع به آن انواع تأکیدات و ترغیبات نموده و انتظام تمام تشکیلات اجتماعی و سیاسی و حفظ شوکت و عظمت مسلمانان را به آن موقوف کرده است.
تا موقعی که مسلمانان در امر به معروف و نهی از منکر و برطرف ساختن معایب و مفاسد، بذل همت مینمودند و حدود و رسوم و قواعد عالی اسلامی در بین آنها پابرجا بود و ضعیف و قوی یکسان و یکنواخت از حقوق خود استفاده میکردند و یک شخص عادی قدرت داشت که از یک امیر مقتدر حق خود را بگیرد و فقیر بینوا با ثروتمند متشخص برابر بود و پادشاهان و زمامداران بزرگ، سختترین سخنانی را که به نام موعظه و امر به معروف به آنها میگفتند میشنیدند (و کسی آن را خلاف احترام مقام سلطنت و امارت آنان نمیشمرد)، تجاهر به فسق و فجور و معاصی در جامعه نبود.
البته ذکر تمام آیات قرآن کریم و اخبار و احادیث شریف که در موضوع امر به معروف و نهی از منکر و تنبیه غافل و تعلیم جاهل و دفاع از حق وارد شده است ما را از وضع اختصاری که در این رساله در نظر داریم خارج مینماید، ولی برای آنکه معلوم شود مسامحه و کوتاهی در انجام این وظیفه ما را از چه مصالح و فواید بزرگی محروم و به چه مصائب و مفاسدی مبتلا میسازد به ذکر بعض از آیات قناعت نموده و برای اطلاع بیشتر، خوانندگان محترم را به مطالعه کتب مفصله حدیث مانند الکافی، وسائلالشیعه، بحارالانوار و غیره سفارش میکنیم.
خداوند متعال میفرمایند:
وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛[1]
«باید از شما جماعتی باشند که مردم را دعوت به خیر کنند و به نیکی امر، و از بدی نهی نمایند و چنین مردمی رستگارند».
کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ؛[2]
«شما (مسلمانان حقیقی) بهترین امّتی هستید که در جهان پدید آمدهاید، [چرا که] به خوبی، امر میکنید و از بدی باز میدارید و به خدا ایمان دارید».
وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَیُطِیعُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ أُوْلَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللهُ إِنَّ اللهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ؛[3]
«مردان مؤمن و زنان مؤمنه بعضی از ایشان یار و ناصر بعضی دیگرند؛ امر میکنند به معروف و نهی میکنند از منکر و بر پا میدارند نماز را، و ادای زکات میکنند و خدا و رسول را اطاعت مینمایند، ایشاناند که به زودی مشمول رحمت الهی میشوند، به درستی که خداوند، عزیز و حکیم است».
و در وصف مهاجرین میفرماید:
الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاهَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ؛[4]
«(مهاجرین) آنچنان کسانی هستند که اگر آنها را در زمین تمکین دادیم، اقامه کنند نماز را و ادای زکات کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند».
در کتاب وسائلالشیعه از حضرت ثامن الحجج(ع) روایت نموده که فرمود:
«لَتَأمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلَتَنهَوُنَّ عَنِ المُنْكَرِ أَوْ لَيَسْتَعْمِلَنَّ عَلَيْكُمْ شِرَارَكُمْ فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلا يُسْتَجَابُ لَهُمْ»؛[5]
«البته امر به معروف و نهی از منکر کنید، وگر نه، بَدانتان بر شما مسلّط گردند و نیکانتان دعا کنند و دعایشان مستجاب نمیشود».
و از حضرت ابی عبدالله(ع) روایت کرده که فرمود:
«إنَّ رَجُلاً مِنْ خَثْعَمٍ جَاءَ إِلَى رَسُولِ اَللهِ(ص) فَقَالَ: يَا رَسُولَ اَللهِ! أَخْبِرْنِي مَا أَفْضَلُ اَلْإِسْلاَمِ؟
قَالَ: اَلْإِيمَانُ بِاللهِ.
قَالَ: ثُمَّ مَاذَا؟
قَالَ: صِلَةُ اَلرَّحِمِ.
قَالَ: ثُمَّ مَاذَا؟
قَالَ: الأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيُ عَنِ اَلْمُنْكَرِ.
قَالَ: فَقَالَ الرَّجُلُ: فَأخْبِرْنِی أَيُّ الأَعْمَالِ أَبْغَضُ إِلَى اللهِ؟
قَالَ: الشِّرْكُ بِاللهِ.
قَالَ: ثُمَّ مَاذَا؟
قَالَ: قَطِيعَةُ الرَّحِمِ.
قَالَ: الأَمْرُ بِالْمُنْكَرِ وَ النَّهْيُ عَنِ الْمَعْرُوفِ»؛
«مردی از قبیله خثعم حضور پیغمبر خدا(ص) شرفیاب شد و پرسید که برترین مراتب اسلام چیست؟
حضرت فرمود: ایمان به خدا.
عرض کرد: بعد از آن، چه چیز است؟
فرمود: صله رحم.
عرض کرد: بعد از آن چه چیز است؟
فرمود: امر به معروف و نهی از منکر.
پس از آن سؤال نمود: چه عملی پیش خدا مبغوضترین اعمال است؟
فرمود: شرک به خدا.
عرض کرد: بعد از آن، چه عملی است؟
فرمود: قطع رحم.
پرسید: بعد از آن؟
فرمود: امر به منکر و نهی از معروف».
و از حضرت رسول الله(ص) نقل نموده که فرمود:
«إِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَيُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعِيفَ الَّذِي لاَ دِينَ لَهُ».
فَقِيلَ: وَمَا الْمُؤْمِنُ الَّذِي لاَ دِينَ لَهُ؟
قَالَ: «الَّذِي لا يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ»؛[6]
«خداوند [با عزت و جلال] دشمن میدارد مؤمن ضعیفی را که دینی برای او نیست. پس [به آن حضرت] عرض شد: مؤمن ضعیفی که دینی برای او نیست چه کسی است؟ فرمود: کس که نهی از منکر نکند».
و از حضرت ابی عبدالله(ع) روایت نموده که فرمود:
«قَالَ النَّبیُ(ص): كَيْفَ بِكُمْ إذَا فَسَدَتْ نِسَاؤكُمْ وَ فَسَقَ شَبابُكُمْ وَلَمْ تَأمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ تَنْهَوا عَنِ الْمُنْكَرِ؟
فَقِیلَ لَهُ: وَیَکُونُ ذَلِکَ یَا رَسُولَ اللهِ؟
فَقَالَ: نَعَمْ وَشَرٌّ مِنْ ذَلِکَ، كَيْفَ بِكُمْ إذَا أمَرْتُمْ بِالْمُنْكَرِ وَنَهَيْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ؟
فَقِیلَ لَهُ: یَا رَسُولَ اللهِ وَیَکُونُ ذَلِکَ؟
قَالَ: نَعَمْ وَشَرٌّ مِنْ ذَلِکَ، كَيفَ بِكُم إذَا رَأيْتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْكَراً وَ المُنْكَرُ مَعْرُوفاً؟»؛[7]
«پیغمبر خدا(ص) فرمود: چه حالی خواهید داشت زمانی که زنانتان فاسد و جوانانتان فاسق شوند و حال آنکه شما امر به معروف و نه نهی از منکر نکردهاید.
پس [به ایشان] عرض شد: یا رسول الله! آیا چنین چیزی خواهد شد؟
فرمود: [بلی و] بدتر از این خواهد شد؛ آن موقعی که به بدی و زشتی امر کنید و از خوبی نهی نمایید.
پس عرض شد: آیا چنین چیزی میشود؟
فرمود: [آری و] بدتر از این [نیز] خواهد شد؛ آن هنگامی که کار خوب و پسندیده را بد و کار زشت را خوب ببینید».
و به نقل از شیخ مفید(ره) از حضرت امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده که فرمود:
«مَنْ تَرَكَ إنْكَارَ الْمُنْكَرِ بقَلْبِهِ وَلِسَانِهِ وَيَدِهِ فَهُوَ مَيِّتٌ بَيْنَ الأحْيَاءِ».[8]
«هر کس انکار منکر را ترک کند، به توسط دل و زبان و دستش، مردهای است در میان زندگان! (ترک نهی از منکر نشانه مرگ و نیستی و فعل آن علامت حیات و زندگی است)».
و به نقل از ابن ادریس(ره) از حضرت ابی جعفر(ع) روایت کرده که فرمود:
«قَالَ: مَنْ مَشَی إِلَی سُلْطانٍ جَائِرٍ فَأَمَرَهُ بِتَقْوَی اللهِ وَ وَعَظَهُ وَ خَوَّفَهُ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الثَّقَلَیْنِ: مِنَ الْجِنِّ وَ الإِنْسِ وَ مِثْلُ أَعْمالِهِمْ».
«هر کس به سوی پادشاه ستمکاری برود و او را به پرهیزکاری امر کند و پند دهد و بترساند، از برای اوست مثل اجر ثقلین؛ جنّ و انس و مثل اجر عملهای ایشان».
و از شیخ الطائفه(ره) نقل نموده که مرسلاً از حضرت پیغمبر(ص) روایت شده که فرمود:
«لایَزَالُ اُمَّتِي بِخَيْرٍ ما أُمَرْوا بِالْمَعرُوفِ وَنَهَوا عَنِ الْمُنكَرِ وَتَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ، فَإذَا لَمْ يَفْعَلُوا ذَلِكَ نُزِعَتْ مِنْهُمُ الْبَرَكَاتُ وَ سُلِّطَ بَعْضُهُم عَلَى بَعْضٍ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ نَاصِرٌ فِي الأرضِ وَ لا فِي السَّمَاءِ»؛[9]
«[پیوسته] امّت من کارشان خوب خواهد بود مادام که امر به معروف و نهی از منکر کنند و یکدیگر را بر نیکی یاری و مساعدت کنند، پس وقتی که این کارها را انجام ندهند، برکتها از ایشان گرفته میشود، و بعضی از ایشان بر بعضی مسلّط شوند و برایشان یاوری در آسمان و زمین نباشد».
و در نهج البلاغه از حضرت امیرالمؤمنین(ع) روایت نموده است که در ضمن بیاناتی راجع به امر به معروف و نهی از منکر فرمود:
«وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلِّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ إِلاَّ کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ»؛[10]
«تمام اعمال خیر و نیک و [حتی] جهاد در راه خدا، در پیش امر به معروف و نهی از منکر نیست مگر مانند آب دهن انداختن در پیش دریای بزرگ».
و علامه قدّس سره در کتاب تذکرةالفقهاء از حضرت صادق(ع) روایت نموده است که فرمود:
«مَا قُدِّسَتْ أمَّةٌ لَمْ تُأخَذْ لِضَعِیفِها مِنْ قَوِیِّهَا بِحَقّهِ غَیْرِ مُضَیّعٍ»؛[11]
«خوشبخت و سعادتمند نمیشود امتی که حق ضعیفان خود را از نیرومندهایشان نگیرند».
1- زندهترین ملتها کدامند؟
2- ملاک امتیاز امت اسلامی را بیان کنید.
[1]. آل عمران، ۱۰۴.
[2]. آل عمران، ۱۱۰.
[3]. توبه، ۷۱.
[4]. حجّ، ۴۱.
[5]. حر عاملی، وسائلالشیعه، ج ۱۱، ص ۳۹۴.
[6]. حر عاملی، وسائلالشیعه، ج ۱۱، ص ۳۹۷.
[7]. حر عاملی، وسائلالشیعه، ج ۱۱، ص ۳۹۶ـ۳۹۷.
[8]. حر عاملی، وسائلالشیعه، ج ۱۱، ص ۴۰۴.
[9]. حر عاملی، وسائلالشیعه، ج ۱۱، ص ۳۹۸.
[10]. نهجالبلاغه، ترجمه فیض الاسلام، حکمت ۳۶۶، ج ۶، ص ۱۲۶۳.
[11]. علامه حلی، تذکرةالفقهاء، ج۱، ص ۴۵۸.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی