خاتمه | ۱
نکتهی مهمّی که در پایان کتاب، بجا، بنظر میرسد که به آن، توجّه داده شود، این است که:
«توسّل»، همانگونه که مشروحاً بیان شد، به معنای «اتّخاذ وسیله» برای رسیدن به اهداف و مقاصد انسانی است. و از طرفی هم، ما امّت اسلام و پیروان قرآن که در مسیر دین و آئین حیات بخش «اسلام»، حرکت میکنیم و به حکم صریح قرآن، اعتقاد به این داریم که:
وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْاِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ؛[1]
یعنی: «هر کس، دین و آئینی جز اسلام، برگزیند (در پیشگاه حقّ) از وی، پذیرفته نخواهد شد؛ و او در آخرت، از زیانکاران است».
آری، ما امّت اسلام، بر اثر این اعتقاد، طبیعی است که «هدف» و «مقصدی»، عالیتر از این نخواهیم داشت که حقایق آسمانی «اسلام»، آنچنانکه هست، در عالم، محفوظ بماند و در سایهی حکومت عادلهی الهیّه، به مرحلهی اجرا درآید و عالم انسانی را به سعادت هر دو جهانی برساند.
و هم، بدیهی است که این هدف، جز در پناه «علم» و «قدرت»، تأمین شدنی نخواهد بود.
آنهم، علم و قدرتی که نماینده و خلیفهی علم و قدرت خالق و آفریدگار جهان و فرو فرستندهی قرآن باشد؛ تا اسلام را آنچنانکه هست و خالی از هرگونه اشتباه و خطا بشناسد؛ و آنرا بی آنکه تحت تأثیر هوسهای شیطانی و امیال نفسانی قرار گیرد، به مرحلهی اجراء درآورد. و به عبارت دیگر: دارای ملکهی «عصمت» و نیروی صیانت از مطلق انحراف و خطا، در «علم» و «عمل» باشد.
و چون به مقتضای ادلّهی متقنهی در جای خود، اینچنین علم و قدرت توأم با «عصمت»، پس از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم جز در خاندان پاک و اهل بیت مطهّر آنحضرت[2]، یعنی: امام امیرالمؤمنین علی علیه السّلام و یازده فرزند معصومش علیهم السّلام، در جای دیگری یافت نمیشود.
و لذا بر امّت اسلامی، فرض است که در راه اِحیاء حکومت و زعامت سیاسی اهل بیت رسول علیهم السّلام که همان «ولایت تشریعیّهی» آن امامان بحقّ است، با جدّ و جهد تمام بکوشند؛ و با دشمنان آنان که دشمنان خدا و طاغوتهای هر زماناند، در نهایت شدّت و قوّت، به مبارزه و جنگ و ستیز برخیزند؛ تا به «وسیلهی» روی کار آوردن «حکومت عادلهی» آن «خلفاء الله»، آئین اسلام را، ابقاء و اجراء نمایند؛ و عالم انسان را به حیات جاودانه و سعادت همیشگی برسانند.
آری، این، یکی از مصادیق بسیار روشن «توسّل» و یکی از مسائل بسیار «ضروری» در جهان اسلام است؛ که باید علاوه بر مصادیق دیگر «توسّل» که طی این کتاب، ارائه شده است، این مصداق مهم و عظیم آن، نیز شدیداً مورد توجّه امّت اسلامی، قرار گیرد؛ و دربارهی اهمیّت فوقالعاده و نقش عظیم آن، در تحکیم اساس «اسلام» و حفظ بنیاد «قرآن» که همان مسئلهی ضرورت تشکیل حکومت عادلهی اسلامی است، بحث و تدقیقات فراوان، از راه «زبان» و «قلم»، بعمل آید.
و آنگاه، راه «تداوم» آن، در زمان «غیبتِ» دوازدهمین امام معصوم ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف ـ که بصورت «ولایت فقیه» (البتّه با شرائط مقرّرهاش) باید تحقّق پذیرد (وجدّاً در شرائط و اوضاع و احوال کنونی جهان، از ضرورتهای غیر قابل تردید حیات اسلامی است)[3] برای مسلمانان و بویژه تیپ جوان آنان، تشریح و مستدلاً بیان شود.
تا همگی برای از پای درآوردن طاغوتهای زمان و به کرسی نشاندن حکومت حقّهی اسلام و قرآن، بپا خیزند. (البتّه پس از احراز از شرائط تکلیف و رعایت تناسب و توازن قدرت که شرط مسلّم عقلی است).
و بدانند: تا این نوع از «توسّل»، در میان امّت اسلام، عملی نگردد، طبیعی است که سایر انواع آن، در دنیائی که دشمنان سرسخت دین، از هر سو، با جهازات قویّ و تشکیلات منظّم، برای درهم کوبیدن اساس اسلام و قرآن، یورش آوردهاند، تأثیر اساسی عمیق و ریشهداری نخواهد داشت.
چه آنکه بدیهی است، تنها «توسّل» به این معنی که تشکیل مجلس ذکر مصائب اهل بیت علیهم السّلام دادن و بر شدائد احوال آن بزرگواران گریستن؛ دعای «ندبه» خواندن و در فراقشان نالیدن؛ در کنار ضریح شریفشان، به تضرّع و زاری نشستن و امثال این امور که در عین اینکه تمام این اعمال، از مصادیق «توسّل» است و طبعاً از شرائف اعمال مستحسنهی در دین مبین است! و شدیداً در تلطیف روح و حلّ مشکلات عظیم، مؤثّر و راهگشای انسان، بسوی سعادت است!
ولی معالوصف، بطور حتم، این معنای از «توسّل» (روی جریانات عادی) کافی نیست که اساس آئین مقدّس اسلام را قوّت و نیرو بخشیده و احکام آسمانی آنرا بصورت یک قانون اداره کنندهی عالم انسان، به جهان، عرضه نماید؛ و دنیای کفر مسلّح و مجهّز بجهازات علم و صنعت و قدرت را بزانو درآورده و بر عالم، مسلّط شود.
و لذا، قرآن حکیم، در آیهی کریمهی
«يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَابْتَغُوا اِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَجاهِدُوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ».[4]
فلاح و رستگاری اهل ایمان را در گرو ابتغاء وسیلهای میداند که به دنبال آن، «جهاد» در راه خدا، محقّق شود. و آن نیز از سرچشمهی «تقوی» که پا نهادن روی هوی و تحمّل دشواریها است، نشأت گیرد؛ تا بدان وسیله، وظیفهی اِحیاء دین و اِماتهی باطل، عملی گردد؛ و بالمآل، فلاح و رستگاری امّت اسلام، بدست آید.
و همچنین، تأمّل در آیات و روایاتی که موضوع «ولایت» و «امامت» و «رهبری» امّت را مورد توجّه و عنایت شدید قرار دادهاند نیز آدمی را به این حقیقت روشن، مُذعن و مُعترف میسازد؛ و «بُعد سیاسی» توسّل را بیش از سایر ابعادش مؤثّر در ابقاء اسلام و تأمین سعادت جاودانهی انسان، نشان میدهد!
تا آنجا که خداوند حکیم با لحنی توأم با تهدید، رسول اعظم خود را امر به تبلیغ آن فرموده و ضمناً در کمال صراحت و روشنی، خاطرنشان میسازد که ترک تبلیغ آن، مساوی با ترک تبلیغ تمام رسالات خدا خواهد بود و اساساً مسألهی رسالت وی «کانَ لَمْ یَکُنْ» تلقّی خواهد شد، که:
يا اَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَاِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلِّغْتَ رِسالَتَهُ...؛[5]
حاصل مضمون آیهی شریفه اینکه: هان ای رسول، اگر رسالت خود را به پناه «ولایت» علیّ، امام معصوم منصوب از جانب من، نیفکنی، قدرتهای آلوده به جهل و شهوت بشری، در اندک مدّت، تمام تأسیسات تو را ریشه کن نموده و جامعهی انسان را مجدّداً به جاهلیّت اُولی بر میگردانند؛ و بساط وحی و نبوّت انبیاء را از روی زمین، برمیچنند!!
و همچنین، پس از ابلاغ امر «ولایت» و قرار دادن اسلام در پناه علم و قدرت معصوم، این نوید از جانب خدا اعلام میگردد که:
اَلْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دِينكُمْ...؛[6]
حاصل مضمون اینکه: آنچه که تیر شیطانی کفّار را به سنگ میزند و نقشههای خائنانهی آنها را نقش بر آب میسازد، تشکیل حکومت عادلهی الهیّه است که امروز، اساس و پایهی آن، نهاده شد؛ و «علی(ع)» آن رهبر معصوم، به زمامداری امّت اسلام، از جانب خدا نصب و معیّن گردید.
و همچنین امام باقر علیه السّلام میفرماید:
... وَ لَمْ يُنادَ بِشَيْءٍ ما نُودِيَ بِالْوِلايَةِ؛[7]
«بانگی چون بانگ «ولایت» در هیچ موضوع از موضوعات شریعت، در عالم، برنخاسته است».
یعنی: جدّ و تأکیدی که خدا و رسول خدا(ص)، در باب «امامت» و تعیین «ولی» و «رهبر» و زعیم سیاسی مسلمین، اِعمال فرمودهاند، در هیچ مسألهای از مسائل مربوط به «دین» نفرمودهاند.
1- یکی از مصادیق بسیار روشن «توسّل» در جهان اسلام را بیان کنید.
2- «توسّل» به چه معناست؟
3- تأمّل در آیات و روایاتی که موضوع «ولایت» و «امامت» و «رهبری» امّت را مورد توجّه و عنایت شدید قرار دادهاند، کدام حقیقت رابرای آدمی روشن میسازد؟
[1]ـ سورهی آل عمران، آیهی ۸۵.
[2]ـ چنانکه خدا فرموده است: اِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً؛ (سورهی احزاب، آیهی ۳۳). یعنی: «همانا ارادهی مستمّرهی خدا بر این است که هرگونه پلیدی را از (ساحت) شما اهل بیت (خاندان نبوّت) دور بدارد و شما را از (مطلق ناپاکی) پاک نگهدارد».
[3]ـ چه بسا موضوعی که در شرائط زمانی خاصّی، چنان «ضرورت» روشن پیدا میکند که آقایان فقهاء عظام، بر فرض نبود دلیل کافی از نقل (آیه و حدیث و اجماع) به مقتضای چهارمین مبنای «فقه» یعنی «دلیل مستقلّ عقلی»، استنباط حکم قطعی جزمی دربارهی آن موضوع میکنند و فتوی به وجوب و لزوم آن میدهند.
[4]ـ سورهی مائده، آیهی ۳۵؛ یعنی: «ای اهل ایمان، از خدا پروا نموده و (برای نزدیک گشتن) به او، «وسیله» بجوئید و در راه او مجاهده نمائید؛ باشد که رستگار شوید».
[5]ـ سورهی مائده، آیهی ۶۷.
[6]ـ سورهی مائده، آیهی ۳.
[7]ـ وسائل، ج ۱، کتاب الطّهاره، ص ۱۰، حدیث ۱۰.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت