کد مطلب: ۶۰۱۶
تعداد بازدید: ۳۰۶
تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۴۰۱ - ۱۷:۴۳
زندگی در پرتو اخلاق | ۴
بسیاری از انحرافات اخلاقی بطور مسلم از طریق معاشرت بوجود می‌آید و عیناً مانند بیماری‌های مسری و واگیردار مخصوصاً در مواردی که بر اثر کمی سن یا کمی معلومات یا سستی ایمان و مانند آن زمینه‌ی روحی برای پذیرش اخلاق دیگران آماده باشد، در این موارد معاشرت با افراد فاسد سمّ مهلک و کشنده‌ای است.

فصل اوّل: اخلاق و تربیت | ۳

 

اشتباه بزرگ


نکته‌ی دیگری که در اینجا ذکر آن ضرورت دارد این است که کسانی که برای تهذیب اخلاق و تربیت نفوس از اجتماع کناره‌گیری کرده و به انزوا می‌گرایند و تصور می‌کنند از این راه بهتر می‌توانند به این هدف بزرگ نایل شوند سخت در اشتباهند، زیرا آنها در واقع موضوع اخلاق اجتماعی را از بین می‌برند و این عمل گرچه آنها را از مفاسدی برکنار می‌دارد، ولی این در واقع فضیلت محسوب نمی‌شود، بلکه به این می‌ماند که کسی برای ترک فحشا و شهوترانی خود، آلت جنسی خود را قطع کند، درست است که چنین فردی آلوده‌ی بی‌عفتی نمی‌شود ولی این فضیلتی برای او نخواهد بود.
از این گذشته تجربه نشان داده که انزوا و گوشه‌گیری از اجتماع یک رشته مفاسد اخلاقی را مانند کج خلقی، بدبینی به مردم، عجب و غرور، سوء ظن به تقدیر خداوند در انسان ایجاد می‌کند که در بحثی جداگانه مشروحاً عنوان خواهد شد.
لذا اسلام مسلمانان را به زندگی اجتماعی و حتی «سواد اعظم» (شهرهای بزرگ) تشویق کرده و رعایت اصول اخلاقی را در دل اجتماع به انسان توصیه می‌کند.


راه درمان انحرافات اخلاقی


تا اینجا کلیاتی درباره‌ی هدف علم اخلاق و اهمیت آن و پیوند آن با زندگی فردی و اجتماعی به دست داده شد و اکنون موقع آن رسیده که به بررسی جزئیات «ملکات اخلاقی» و راه درمان «رذائل اخلاقی» بپردازیم؛ اما در اینجا ذکر دو نکته کمال لزوم را دارد:
نکته‌ی اول: همیشه با کسانی که گرفتار انحرافات اخلاقی هستند، معامله‌ی یک بیمار باید کرد، زیرا انحرافات اخلاقی همانطور که اشاره شد در حقیقت یک نوع بیماری روحی است که گاهی منشأ بیماری‌های جسمی هم می‌شود و یا بعکس گاهی از بیماری‌های جسمی سرچشمه می‌گیرد.
بنابراین باید همان اصولی را که در درمان بیماری‌های جسمی رعایت می‌کنیم در این قسمت نیز رعایت نماییم.
نکته‌ی دوم: در درمان بیماری‌ها، همیشه سه اصل را در نظر می‌گیریم:
1ـ تشخیص نوع بیماری.
2ـ تشخیص عوامل پیدایش بیماری.
3ـ راه درمان بیماری.
برای تشخیص نوع بیماری غالباً از علایم و آثار آن استفاده می‌شود، البته این موضوع در بیماری‌های جسمی نسبتاً کار آسانی است ـ مخصوصاً با وسایل و امکانات فعلی ـ ولی در مسائل اخلاقی موضوع فوق‌العاده پیچیده‌ای است، زیرا بسیار می‌شود که انحرافات اخلاقی تظاهرات و علایم مشابهی دارند، یا تظاهراتی که معلول آمیختن چند نوع از بیماری‌های اخلاقی است دیده می‌شود که تشخیص آن مشکل می‌گردد، و لذا عالم اخلاق و طبیب روح برای درمان خود یا دیگران باید این علم را با حوصله و دقت بررسی کند.
و برای تشخیص عوامل پیدایش بیماری باید معمولاً سابقه‌ی زندگی شخص منحرف ـ مخصوصاً سوابق دوران کودکی که زیربنای شخصیت انسان را تشکیل می‌دهد ـ و همچنین محیط خانوادگی و اجتماعی و شغل و کار و منطقه‌ی جغرافیایی او را کاملاً بررسی کرده و عواملی که باعث بروز این بیماری اخلاقی شده است بدست آورد، حتی عامل وراثت را نیز نباید از نظر دور داشت، زیرا اخلاق بد (مانند بیماری‌های جسمی) گاهی جنبه‌ی موروثی دارد.
و برای درمان مفاسد اخلاقی باید توجه داشت که اگر آنها به صورت مزمن درآمده و مدت‌ها از عمر آنها گذشته باشد، باید با صبر و حوصله و دقت و مراقبت به درمان آن پرداخت و از طول مدت هرگز نباید خسته شد، ولی اگر یک حالت سطحی و عارضی باشد در مدت کوتاهتری درمان‌پذیر خواهد بود.
به همین دلیل اصلاح مفاسد اخلاقی جوانان و کودکان به مراتب آسانتر از اصلاح بزرگسالان است، زیرا دسته‌ی اول هم زود آلوده می‌شوند و هم زود درمان می‌پذیرند.
امام صادق(ع) فرمود:
«عَلَیْکَ بِالْاِحْداثِ فَانَّهُمْ اَسْرَعُ اِلی کُلِّ خَیْرٍ»[1]
به جوانان توجه کن که برای پذیرش سریع هر نیکی آماده‌اند.


بهداشت اخلاق


نکته‌ی دیگری که ذکر آن در اینجا ضرورت دارد این است که طب امروز در حقیقت به دو بخش تقسیم می‌گردد: «طب درمانی» و «طب بهداشت». منظور از طب درمانی روشن است؛ اما منظور از طب بهداشت، پیشگیری از بوجود آمدن بیماری‌ها و از بین بردن عوامل آن است و از آنجا که جلوگیری از پیدایش بیماری به مراتب آسانتر از درمان آن است، بهداشت اهمیت فوق‌العاده‌ای در حیات افراد و سرنوشت اجتماعات دارد و لذا بودجه‌های سنگینی صرف آن می‌شود.
در مسایل اخلاقی و بیماری‌های روحی عیناً همین دو بخش موجود است، بنابراین باید کاری کرد که حتی‌الامکان انحرافات اخلاقی پیش نیاید و با اتخاذ تدابیر لازم در بهداشت اخلاق خود و دیگران کوشید و برای انجام این هدف باید امور زیر رعایت شود:


1ـ ترک معاشرت‌های مسموم و مشکوک


بسیاری از انحرافات اخلاقی بطور مسلم از طریق معاشرت بوجود می‌آید و عیناً مانند بیماری‌های مسری و واگیردار مخصوصاً در مواردی که بر اثر کمی سن یا کمی معلومات یا سستی ایمان و مانند آن زمینه‌ی روحی برای پذیرش اخلاق دیگران آماده باشد، در این موارد معاشرت با افراد فاسد سمّ مهلک و کشنده‌ای است.
بسیار دیده شده که سرنوشت انسان بر اثر معاشرت بکلی عوض می‌شود و مسیر زندگی تغییر می‌کند.
تأثیرات معاشرت در ساختن شخصیت انسان بقدری زیاد است که گفته‌اند: برای شناسایی هرکس باید به رفیق و همنشین او نگاه کرد، علی(ع) می‌فرماید:
مَنِ اشْتَبَهَ عَلَیْکُمْ امْرُهُ وَلَمْ تَعْرِفُوا دِینَهُ فَانْظُرُوا الی خُلَطائِهِ.[2]
کسی که وضع او بر شما مبهم شد و دین او را ندانستید، نگاه به دوستانش کنید.
پیغمبر اکرم(ص) می‌فرماید:
اَلْمَرْءُ عَلی دِینِ خَلِیلِهِ وَقَرِینِهِ.[3]
انسان بر دین دوست و همنشین خویش است.
معاشرت با بدان روح را تاریک و حس تشخیص را ضعیف و قبح اعمال و اخلاق سوء را در نظر کم می‌کند و از آن در اخبار به «مردن دل» تعبیر شده است. پیغمبر اکرم می‌فرماید:
اَرْبَعٌ یُمِتْنَ الْقُلُوبَ... وَ مُجالَسَةُ الْمَوْتی؛ فَقِیلَ لَهُ: یا رَسُولَ اللهِ! وَمَا الْمَوْتی؟ قالَ: کُلُّ غَنِیٍّ مُتْرَفٍ.[4]
چهار چیز قلب را می‌میراند... از جمله همنشینی با مردگان، عرض کردند: ای رسول خدا! مردگان کیانند؟ فرمود: ثروتمندانِ اسراف‌کار.
معاشرت با بدان حس بدبینی را در انسان بر می‌انگیزد و انسان را به همه بدبین می‌کند.
امیر مؤمنان علی(ع) می‌فرماید:
«مُجالَسَةُ الْاَشْرارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالْاَخْیارِ»[5]
همنشینی با بدان موجب بدبینی به نیکان می‌شود.
خلاصه، موضوع معاشرت بقدری مهم است که خداوند در قرآن حتی پیغمبرش را از معاشرت با بدان بر حذر می‌دارد.
ولی بعکس معاشرت با نیکان یکی از مهمترین وسایل تربیت، تهذیب و پرورش فضائل اخلاقی و زنده کردن دل و کسب شخصیت است.
اسلام اهمیت فراوانی نسبت به موضوع معاشرت با اخیار و نیکان می‌دهد. قرآن مجید می‌فرماید:
وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَوةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیوةِ الدُّنْیا وَ لا تُطِعْ مَنْ اغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَاتَّبَعَ هَویهُ وَکانَ امْرُهُ فُرُطاً؛[6]
با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر می‌خوانند و تنها رضای او را می‌طلبند! و هرگز بخاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها بر مگیر! و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن؛ همانها که از هوس‌های نفس پیروی کردند و کارهایشان افراطی است.
پیغمبر اکرم(ص) می‌فرماید:
اَسْعَدُ النّاسِ مَنْ خالَطَ کِرامِ النّاسِ.[7]
از همه سعادتمندتر آن کسی است که با مردم نیک و بزرگوار معاشرت کند.


2ـ اصلاح محیط


محیط‌های آلوده ـ مخصوصاً محیطی که در آن تظاهر به گناه و فساد اخلاق زیاد است ـ خطر ابتلای به مفاسد اخلاقی را افزایش می‌دهد و این یک حقیقت غیر قابل انکار است، لذا یکی از اقداماتی که جنبه‌ی بهداشت اخلاق دارد مبارزه با مفاسد محیط و جلوگیری از تظاهر به گناه و فساد است.
اصولاً یکی از مهمترین موانع آلودگی به گناه و فساد اخلاق، اهمیت و عظمت فساد و گناه در نظر انسان و نفرت از آن است. تظاهر به مفاسد اخلاقی و گناهان اهمیت آن را در نظرها کم می‌کند و از نفرت آن می‌کاهد و روح را برای پذیرفتن آن آماده می‌سازد.
و لذا در اسلام برای تجدید اهمیت گناه در نظرها، دستور داده شده مجازات در حضور جمعیت و در ملأ عام انجام گردد:
وَلْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ؛[8]
مجازات آن دو (زن و مرد زناکار) را باید جمعی از مؤمنان مشاهده کنند.
تا به این وسیله اهمیت گناه در نظرها تجدید شود، و این سدی که شکسته شده بود ترمیم گردد.
اسلام برای تجاهر به گناه و فساد اهمیت فراوانی قائل شده و پرده‌دری و تجاهر به فسق را موجب هتک احترام شخص قرار داده است. امام صادق(ع) می‌فرماید:
اِذا جاهَرَ الْفاسِقُ بِفِسْقِهِ فَلا حُرْمَةَ لَهُ.[9]
هنگامی که گنه‌کار تجاهر به گناه کند احترام او سلب می‌شود.
امام باقر(ع) می‌فرماید:
ثَلاثَهٌ لَیْسَ لَهُمْ حُرْمَةٌ: صاحِبُ هَویً مُبْتَدِعٍ وَ الْاِمامُ الْجائِرُ و الْفاسِقُ الْمُعْلِنُ بِالْفِسْقِ.[10]
سه کس احترام ندارند: بدعت‌گزار، پیشوای ظالم و گنه‌کار متظاهر به گناه.
حتی نقل مطالب مربوط به فساد و فحشا که موجب آلودگی فکر و آمادگی محیط برای پذیرش فساد می‌شود از نظر اسلام ممنوع می‌باشد.
پیغمبر اکرم(ص) می‌فرماید:
مَنْ سَمِعَ فاحِشَةً فَاَفْشاها کانَ کَمَنْ اَتاها، وَمَنْ سَمِعَ خَیْراً فَاَفْشاهُ کانَ کَمَنْ عَمِلَهُ.[11]
کسی که کار زشتی را بشنود و آن را فاش سازد همچون کسی است که آن را انجام داده و کسی که کار نیکی را بشنود و فاش سازد همچون کسی است که آن را بجا آورده است.
خلاصه، اصلاح محیط‌های آلوده و مسموم و جلوگیری از نشر فساد و تظاهر به آن، یکی از وسایل پیشگیری از انحرافات اخلاقی است و بدون آن کمتر ممکن است انسان موفق به اصلاح کامل اخلاقی خود یا دیگران گردد.
و همانطور که برای مبارزه با بیماری‌های جسمی باید مراکز آلوده به میکرب را از بین برد و محیط زندگی را پاک کرد و از آلودگی هوا، آب و غذا و امثال آن جلوگیری نمود؛ باید محیط زندگی اجتماعی را از آلودگی به وسایل انحراف اخلاق پاک کرد.


۳ـ مهاجرت و فرار از محیط‌های آلوده


برای اصلاح محیط‌های آلوده و فاسد حداکثر کوشش را باید به خرج داد؛ ولی اگر به عللی اصلاح محیط امکان نداشته باشد و بیم آن رود که ماندن در آن محیط موجب آلودگی گردد و محیط سالمتری که امکان مهاجرت به آن هست وجود داشته باشد، چاره‌ای جز «مهاجرت» نیست.
نظیر این موضوع نیز در بیماری‌های جسمانی دیده می‌شود که افرادی که به سلامت خود علاقه‌مندند، در چنان شرایطی از محیط آلوده فوراً مهاجرت می‌کنند.
مسأله‌ی «مهاجرت» در اسلام اهمیت خاصی دارد و جالب این است که پایه‌ی نخستین تاریخ اسلام را تشکیل می‌دهد. مهاجرت پیغمبر اسلام(ص) از مکه به مدینه جز فرار از یک محیط آلوده و نامساعد به یک محیط مساعدتر برای نشر ایمان و فضیلت، نبود.
مهاجرت گروهی از مسلمانان راستین، از مکه به سرزمین حبشه، طبق فرمان پیغمبر اکرم(ص) نیز نمونه‌ی دیگری از این موضوع بود.
مهاجرین صدر اسلام امتیاز و اهمیت فوق‌العاده‌ای در تاریخ اسلام دارند و آیات متعددی در قرآن درباره‌ی آنان دیده می‌شود، احادیث متعددی در زمینه‌ی مهاجرت از نقاط آلوده به گناه و شرک، به نقاط سالم وارد شده که اهمیت موضوع را روشن می‌سازد.
در تفسیر «مجمع‌البیان» در ذیل آیه‌ی
وَمَنْ یُهاجِرْ فِی سَبِیلِ اللهِ یَجِدْ فِی الْاَرْضِ مُراغَماً کَثِیراً وَسَعَةً؛[12]
کسی که در راه خدا هجرت کند، جاهای امن فراوان و گسترده‌ای در زمین می‌یابد.
از پیغمبر اسلام(ص) نقل شده:
مَنْ فَرَّ بِدِینِهِ مِنْ اَرْضٍ اِلی اَرْضٍ وَاِنْ کانَ شِبْراً مِنَ الْاَرْضِ اسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ وَکانَ رَفِیقَ ابْراهِیمَ وَمُحَمَّدٍ.[13]
کسی که برای آیین خود از سرزمینی به سرزمین دیگر ـ اگرچه به اندازه‌ی یک وجب از زمین باشد ـ مهاجرت کند، مستحقّ بهشت می‌گردد و همنشین ابراهیم و محمد (دو پیامبر بزرگ مهاجر) خواهد بود.
تأکید مطلب از جمله‌ی «وَاِنْ کانَ شِبْراً؛ اگرچه به اندازه‌ی یک وجب باشد» روشن می‌شود، و رفاقت و مصاحبت با این دو پیغمبر عظیم‌الشأن بواسطه‌ی این است که هر دو اقدام به هجرت فرمودند، ابراهیم(ع) از بابِل که مرکز بت‌پرستان و نمرودیان بود آهنگ شام و فلسطین کرد، و پیامبر اسلام(ص) از مکه به مدینه.
در تفسیر علیّ بن ابراهیم در ذیل آیه‌ی
یا عِبادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا اِنَّ اَرْضِی واسِعَةٌ فَاِیّایَ فَاعْبُدُونِ؛[14]
ای بندگان من که ایمان آورده‌اید! زمین من وسیع است، پس تنها مرا بپرستید.
از امام عسکری(ع) نقل می‌کند:
لا تُطِیعُوا اَهْلَ الْفِسْقِ مِنَ الْمُلُوکِ فَاِنْ خِفْتُمُوهُمْ اَنْ یَفْتِنُوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ فَاِنَّ اَرْضِی واسِعَةٌ
از زمامداران گنه‌کار پیروی نکنید و اگر می‌ترسید شما را از آیین پاکتان منحرف سازند (مهاجرت کنید) زیرا زمین من وسیع و گشاده است.
عدم شرکت در مجالس معصیت و گناه که در دستورات اسلام وارد شده و عدم خلوت با اجنبیّه و امثال اینها نیز یک نوع مهاجرت کوتاه از منطقه‌ی معصیت و لغزشگاه و خطر محسوب می‌گردد و مسلماً برای جلوگیری از سرایت مفاسد اخلاقی و آلوده نشدن به گناه می‌باشد.


خودآزمایی


1- چرا کسانی که برای تهذیب اخلاق و تربیت نفوس از اجتماع کناره‌گیری کرده و به انزوا می‌گرایند و تصور می‌کنند از این راه بهتر می‌توانند به این هدف بزرگ نایل شوند سخت در اشتباهند؟
2- برای تشخیص عوامل پیدایش بیماری اخلاقی و برای درمان مفاسد اخلاقی چه کارهایی باید انجام شود؟
3- یکی از مهمترین موانع آلودگی به گناه و فساد اخلاقی چیست؟

 

پی نوشت ها


[1]. حرّ عاملی، وسائل‌الشیعه 11/447.
[2]. مجلسی، بحارالانوار 74/197.

[3]. کلینی، کافی 2/375.
[4]. مجلسی، بحارالانوار، جلد 2، صفحه‌ی 128.
[5]. مجلسی، بحارالانوار 74/191.
[6]. سوره‌ی کهف(۱۸) آیه‌ی ۲۸.
[7]. مجلسی، بحار الانوار 74/185.
[8]. سوره‌ی نور(۲۴) آیه‌ی ۲.
[9]. حرّ عاملی، وسائل‌الشیعه 8/604.
[10]. همان مدرک، صفحه‌ی 605.
[11]. حرّ عاملی، وسائل‌الشیعه 8/609.
[12]. سوره‌ی نساء(۴) آیه‌ی ۱۰۰.
[13]. مجلسی، بحارالانوار 19/31.
[14]. سوره‌ی عنکبوت(۲۹) آیه‌ی ۵۶.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: