کد مطلب: ۶۰۲۲
تعداد بازدید: ۲۹۶
تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۴
معاد در قرآن | ۳
انسان برای زندگی جاویدان در جهان آخرت آفریده شده است نه برای نابودی و فنا. هدف خدای متعال در آفرینش انسان این بوده که در این جهان با اخلاق نیک و عمل صالح، نفس خویش را پرورش دهد و برای زندگی زیبا و جاویدان در جهان آخرت آماده گردد.

ابدیت خواهی


یکی از نشانه‌های فطری بودن معاد ابدیت خواهی و حب بقای همیشگی است. انسان همواره سعی می‌کند زنده بماند و به حیات خویش ادامه دهد و چون مرگ خود را حتمی می‌داند سعی می‌کند اثری از خود باقی گذارد: فرزندانی تربیت نماید، کتابی بنویسد، خیریه‌ای احداث کند، راجع به محل دفن خود، مجالس یادبود و فاتحه خوانی وصیت می‌کند، دوست دارد مرام و آرمانش باقی بماند و احیاناً برای دفاع از آنها تن به شهادت می‌دهد. همه اینها از نشانه‌های ابدیت خواهی و حیات جاویدان انسان است. اگر مرگ را پایان زندگی و عدم خود بداند ماندن اثر، بقای نام، مجالس یادبود، وجود فرزندان، محل دفن آبرومند برایش چه سودی دارد؟ اگر عقیده داشته باشد با مرگ معدوم می‌شود شهادت در راه دفاع از مکتب و آرمان برایش چه مفهوم و توجیه عقلانی دارد. از مجموع این نشانه‌ها چنین استفاده می‌شود که خواست زندگی جاویدان پس از مرگ در ذات هر انسانی نهاده شده و امری فطری است. این خواسته طبیعی باید در خارج تحقق یابد و گرنه وجود چنین خواسته‌ای در انسان لغو و بیهوده خواهد بود و کار لغو از خدای حکیم و علیم صادر نخواهد شد.


جاودانگی


در بحث خداشناسی به اثبات رسیده که جهان پهناور هستی خدایی دارد که آن را آفریده و اداره می‌کند. علم و قدرت و حکمت او نیز به اثبات رسیده است. و نیز به اثبات رسیده که کار لغو و بیهوده و بی‌هدف از او صادر نمی‌شود. ولی هدف او در آفرینش جهان، سود بردن و رفع نیاز خود نبوده چون بی‌نیاز است بلکه هدف او سود رساندن و افاضه کمال بوده است. او به هر پدیده‌ای به مقدار استعداد و ظرفیت وجودی‌اش کمال می‌بخشد. فیض بخشی، ذاتیِ اوست و بخل در مقام ذاتش وجود ندارد. در بین پدیده‌های جهان، انسان از استعداد فوق العاده و موقعیت ممتازی برخوردار است.
جسم او از جهان مادیات و روح او از عالم ملکوت و مجردات است.
جهان ماده در طول سال‌ها و قرن‌های بسیار دراز و با حرکت و فعل و انفعالات تکاملی فراوان استعداد آن را پیدا کرد تا صورت شگفت‌آور انسان را دریافت کند. در ساختمان جسمانی، دستگاه گوارش، بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، گویایی، تولید مثل، گردش خون و سایر اعضا و جوارح او صدها و هزارها ظرافت و ریزه‌کاری‌های شگفت انگیزی به کار گرفته شده که در کتاب‌های علوم به برخی از آنها اشاره شده است.
مهم‌تر از همه اینها آفرینش ویژه روح ملکوتی انسان، عقل و هوش و دستگاه فوق‌العاده عجیب او در تفکر، کسب دانش، حفظ و یادآوری است.
انسان به گونه‌ای آفریده شده که می‌تواند با تفکر و کسب دانش و تجربیات خود، از اسرار و شگفتی‌های جهان پرده بردارد و جهان ماده را یکی پس از دیگری مسخر خویش گرداند، جهان را آباد و خود و همنوعانش را از منافع آن بهره‌مند سازد. بنابراین، مجموع پدیده‌های جهان ماده، انواع گیاهان و حیوانات، زمین، معادن، آب و هوا، نور و انرژی‌های بالفعل در خدمت انسانند یا قدرت تسخیرشان را دارد و می‌تواند در آینده از آنها استفاده کند.
در نتیجه می‌توان انسان را به عنوان محصول گردش و تکاپوی جهان ماده و گل سر سبد نظام آفرینش معرفی کرد. هدف آفرینش جهان را نیز باید در او جست‌وجو کرد.
اکنون این سؤال مهم و سرنوشت ساز مطرح می‌شود که آیا می‌توان هدف از آفرینش جهان و در رأس آن انسان را زندگی کوتاه (حداکثر صد سال) او با انواع مشقت‌ها، رنج‌ها و مصائب و ناخوشی‌ها، در برابر لذت‌جویی‌های اندک دانست و گفت: مرگ پایان زندگی انسان و محو کلی او از صفحه روزگار است؟ پاسخ شما قطعاً منفی است. اگر چنین باشد آفرینش و تکاپوی جهان ماده برای به وجود آمدن و زندگی انسان لغو و بیهوده است. کار لغو از هر خردمندی زشت است چه رسد به خدای قادر و حکیم، عالم و بی‌نیاز.
بنابراین باید گفت: انسان برای زندگی جاویدان در جهان آخرت آفریده شده است نه برای نابودی و فنا. هدف خدای متعال در آفرینش انسان این بوده که در این جهان با اخلاق نیک و عمل صالح، نفس خویش را پرورش دهد و برای زندگی زیبا و جاویدان در جهان آخرت آماده گردد. به همین منظور او را به نیروی استکمال مجهز ساخته و برنامه سعادت نفسانی و اخروی او را به وسیله پیامبران فرستاده تا رهبر و راهنمای انسان‌ها باشند. در این صورت آفرینش جهان و انسان توجیه عقلانی پیدا می‌کند.
در آیات قرآن بدین معنا اشاره شده است. به عنوان نمونه:
«آسمان و زمين و آنچه در آنهاست را بيهوده نيافريديم.»[1]
«آيا گمان مى‌‏كنيد شما را عبث و بيهوده آفريديم و به سوى ما مراجعت نمى‌كنيد.»[2]
«ما آسمان‏ها و زمين و آنچه را ميان آنهاست جز به حق نيافريديم و قطعاً قيامت آمدنى است.»[3]


 پاداش و مجازات


در بحث خداشناسی به اثبات رسیده که خدا عادل است و آفرینش انسان و جهان بر اساس عدل استوار گشته است. هر پدیده‌ای را بر طبق استعدادش کمال می‌بخشد و حق هیچ پدیده و انسانی را تضییع نمی‌کند.
چون ظلم از جهل یا نیاز فاعل نشأت می‌گیرد و خدای جهان آفرین از همه نقائص منزه می‌باشد.
ظلم، کار زشتی است و خدای متعال کار زشت انجام نمی‌دهد.
خدای متعال علاوه بر این که خود ستم نمی‌کند از انسان‌ها نیز خواسته عدل و احسان را رعایت کنند و بر یک‌دیگر ستم روا ندارند. در قرآن می‌گوید: «خدا بندگان را به عدل و احسان و حق خویشان را ادا کردن فرمان داده و از ارتکاب فحشا و منکر و ظلم نهی کرده است شما را پند می‌دهد شاید به خود آیید و بپذیرید.»[4]
خدای متعال برای پاک‌سازی محیط زندگی از ظلم و ستم و ایجاد آرامش و سعادت انسان‌ها احکام و تکالیفی را مقرر کرده و به وسیله پیامبران فرستاده و از مردم خواسته به یک‌دیگر احسان کنند و از ظلم و جنایت دوری ورزند. برای نیکوکاران پاداش‌های نیک اخروی، و برای ستم‌کاران و بدکاران کیفرهای سختی را مقرر داشته است. ولی متأسفانه همه مردم در انجام وظایف اجتماعی یک‌سان نیستند بلکه دو دسته‌اند:
گروهی وظیفه شناس، خیرخواه و نیکوکارند، نه تنها به کسی ستم نمی‌کنند و اذیت و آزارشان به هیچ کس نمی‌رسد بلکه عدالت‌خواه و مدافع حقوق محرومان و ستم‌دیدگان می‌باشند، حتی حاضرند در این راه مقدس محرومیت و زندان ببینند و جان عزیز خود را به خطر بیندازند. خوش اخلاق، امانت‌دار، راست‌گو، خوش کردار، خدمت‌گزار، حق شناس هستند. یک دسته مردم در دنیا این‌گونه زندگی می‌کنند ولی در این جهان پاداش کارهای نیک خود را نمی‌بینند. و چه بسا در اثر درست‌کاری با محرومیت‌ها و سختی‌های فراوانی مواجه بوده و هستند. در اثر حق گویی و عدالت‌خواهی به زندان و شکنجه زورگویان و ستم‌کاران مبتلا شده و گاهی جان خود را فدا کرده‌اند. آیا نباید جهان دیگری باشد تا نیکوکاران پاداش نیک اعمال خود را دریافت کنند. اگر جهان آخرت و پاداش‌های نیک نباشد آیا با عدل خدا سازگار است؟
اگر مرگ پایان زندگی باشد نیکوکاری و پرهیزکاری و جهاد و شهادت در راه عدالت‌خواهی چه توجیه عقلانی می‌تواند داشته باشد؟
گروهی دیگر ستم‌کارند، از اذیت و آزار دیگران و تضییع حقوق آنان امتناعی ندارند. قدرت طلب و زورگو و سود جو هستند. منافع خود و وابستگانشان را بر منافع دیگران ترجیح می‌دهند. در رسیدن به قدرت و ثروت از ارتکاب هیچ ستمی روگردان نیستند. مخالفان را زندان و شکنجه می‌کنند، می‌کشند، اموال را غارت می‌کنند و از ارتکاب هیچ جنایتی روگردان نیستند. نه تنها افراد بلکه اقوام و ملل و کشورها را هم به استثمار و استعمار می‌کشند. از ارتکاب ننگین‌ترین جنایت‌ها نه تنها احساس ناراحتی نمی‌کنند، بلکه لذت می‌برند و بر خود می‌بالند. از این‌گونه جنایت‌کاران در طول تاریخ و در گوشه و کنار جهان فراوان بوده و هستند.
گرچه برخی از آنها در همین جهان به سزای بخش کوچکی از جنایت‌های خود رسیده و می‌رسند ولی اکثرشان به جزای کامل جنایت‌های خود نمی‌رسند.
نیکوکاران و جنایت‌کاران پس از چندی بدون حساب و کتاب و پاداش و کیفر می‌میرند. آیا نباید جهان دیگری باشد که به طور دقیق به حساب آنان رسیدگی شود، نیکوکاران پاداش نیک ببینند و جنایت‌کاران و بدکاران به کیفر برسند؟ اگر جهان آخرت نباشد آفرینش جهان پر از ظلم و جنایت چه توجیه عقلانی می‌تواند داشته باشد؟ آیا با عدل خدا سازگار است؟ اگر جهان دیگر و پاداش و کیفری نیست چرا خدا مردم را به عدل و احسان و اجتناب از ظلم و ستم امر کرده است؟ در این باره عقل شما چگونه قضاوت می‌کند؟ قطعاً خواهید گفت: نیکوکاران و بدکاران یک‌سان نیستند.
بعد از این جهان، دنیای دیگری وجود دارد که به کار بندگان رسیدگی می‌شود. به نیکوکاران پاداش خوب و به جنایت‌کاران کیفرهای سخت داده خواهد شد. در قرآن نیز به همین مطلب اشاره شده است:
«آيا كسانى را كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده‏اند مانند افسادگران در زمين قرار خواهيم داد؟ يا پرهيزكاران را همانند گناه‏كاران قرار خواهيم داد.»[5]
و می‌فرماید: «آيا آنان كه مرتكب كارهاى زشت مى‏شوند مى‏پندارند كه در شمار كسانى كه ايمان آورنده‏اند و كارهاى شايسته انجام داده‏اند قرارشان مى‏دهيم؟ آيا زندگى و مرگشان يك‏سان است؟ چه بد داورى مى‏كنند؟ خدا آسمان و زمين را بر حق بيافريد تا هر كس را برابر كارهايى را كه انجام داده پاداش دهد و مورد ستم قرار نخواهند گرفت.»[6]


خودآزمایی


1- یکی از نشانه‌های فطری بودن معاد را بیان کنید.
2- هدف خدای متعال در آفرینش انسان چه بوده است؟

 

پی نوشت ها


[1]. انبياء (21) آيه 16: «وَما خَلَقْنَا السَّماءَ وَالأَرْضَ وَما بَيْنَهُما لاعِبِينَ».
[2]. مؤمنون (23) آيه 115: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ».
[3]. حجر (15) آيه 85: «وَما خَلَقْنا السَّمواتِ وَالأَرضَ وَما بَيْنَهُما إِلّا بِالحَقِّ وَ إِنَّ السّاعَةَ لَآتِيَةٌ».
[4]. نحل (16) آيه 90: «إِنَّ اللهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِى القُربى‏ وَيَنْهى‏ عَنِ الفَحْشاءِ وَالمُنْكَرِ وَالبَغْىِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ».
[5]. ص (38) آيه 28: «أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِى الأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ المُتَّقِينَ كَالفُجّارِ».
[6]. جاثية (45) آيات 21 ـ 22: «أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ سَوآءً مَحْياهُمْ وَمَماتُهُمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ * وَخَلَقَ اللهُ السَّمواتِ وَالأَرْضَ بِالحَقِّ وَلِتُجْزى‏ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَهُمْ لا يُظْلَمُونَ».

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: