کد مطلب: ۶۰۲۴
تعداد بازدید: ۲۸۵
تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۹
داستان‌های عبرت‌انگیز | ۲۵
یك هودج به سمت بصره رفت و دیگری به سمت بغداد. امام در هودجی بود كه به بصره رفت. نزدیك یك سال در بصره زندانی بود تا اینكه زندانبانش به هارون نوشت من دیگر نمی‌توانم ایشان را نگهدارم، برای من مشكل است، ایشان را از من تحویل بگیرید. امام را از بصره تحویل گرفتند و به زندان فضل بن ربیع در بغداد منتقل كردند.

معلوم است كه دزدها از چراغ و آفتاب می‌ترسند. هوا كه روشن شود، دزدها فرار می‌كنند. هارون دزد افكار مردم بود و برای همین می‌ترسید كه آفتاب وجود امام كاظم(ع) در میان مردم درخشندگی داشته باشد و دل‌ها را روشن كند. او تصمیم داشت امام را بازداشت كند، به بهانه‌ی حجّ وارد مدینه شد.

مردم اطراف مدینه به استقبال او آمدند. امام كاظم(ع) در مسجد بودند. قرار بود اوّل هارون به زیارت پیغمبر اكرم(ص) برود. وارد روضه‌ی مطهّره شد و در مقابل ضریح مطهّر پیامبر(ص) ایستاد و گفت:
یا رَسولَ الله اِنّی اَعْتَذِرُ اِلَیْکَ مِنْ اَمْرٍ قَدْ عَزَمْتُ عَلَیْهِ؛
من قبلاً از تصمیمی‌كه گرفته‌ام از شما عذر می‌خواهم. من تصمیم گرفته‌ام موسی‌بن‌ جعفر را زندانی كنم. او می‌خواهد در میان مردم تفرقه ایجاد كند و خونریزی بوجود آورد. من ناچارم برای حفظ امنیّت مردم او را زندانی كنم. این جملات را با صدای بلند در مسجد گفت كه مردم نیز بشنوند تا ببیند آیا امام کاظم(ع) طرفدار دارد؟ می‌ترسید فتنه بر پا شود. می‌خواست ببیند اگر خبری نشد، اقدام كند. دید خبری نشد. دستور داد امام(ع) را در همان‌جا دستگیر كردند. ایشان در حال نماز بودند. حتی فرصت ندادند كه نمازشان تمام شود. همان‌جا امام(ع) را دستگیر كردند. دو هودج از قبل آماده كرده بودند تا مردم نفهمند امام را كجا برده‌اند. یك هودج به سمت بصره رفت و دیگری به سمت بغداد. امام در هودجی بود كه به بصره رفت.

نزدیك یك سال در بصره زندانی بود تا اینكه زندانبانش به هارون نوشت من دیگر نمی‌توانم ایشان را نگهدارم، برای من مشكل است، ایشان را از من تحویل بگیرید. امام را از بصره تحویل گرفتند و به زندان فضل بن ربیع در بغداد منتقل كردند. مدّتی نیز آنجا بودند، آنجا نیز گفتند فضل بن ربیع به امام(ع) آسایش می‌دهد و امام خیلی ناراحت نیست. لذا امام(ع) را از او تحویل گرفته و به فضل بن یحیی سپردند. مدّتی نیز در زندان فضل بن یحیی بودند. ٤ تا ٧ سال و بیشتر آن حضرت را از این زندان به آن زندان می‌بردند. تا این‌كه عاقبت ایشان را به زندان سندی بن شاهك بردند. امام(ع) در همان جا مسموم شد و از دنیا رحلت فرمود.[۱]


پی نوشت


[۱]ـ صفیر هدایت (انفال/۱۵).

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: