کد مطلب: ۶۰۲۹
تعداد بازدید: ۲۴۴
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۳
پیدایش مذاهب | ۷
با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر می‌خوانند و تنها رضای او را می‌طلبند و هرگز به خاطر زیورهای دنیا چشمان خود را از آنها بر مگیر؛ و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن، همان‌ها که از هوای نفس پیروی کردند و کارهایشان افراطی است»

بخش اوّل: فرضیه عوامل اقتصادی  |۶


نکوهش ثروت و مدح فقر


موضوع دیگری که طرفداران این فرضیّه ممکن است به آن استدلال کنند، مذمّت‌هایی است که در منابع مذهبی از «ثروت»، و تعریف و ستایش‌هایی است که از «فقر» شده است.
قرآن، مال و ثروت و فرزندان را وسیله‌ی تمتّع زندگی دنیا (حیات و زندگی پایین) معرّفی کرده که علاقه به آنها در نظر مردم زینت داده شده است:
«زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْبَنیِنَ وِ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا؛

محبّت امور مادّی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسب‌های ممتاز و چهار پایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است».[1]
و این خود دلیل روشنی بر بی‌ارزش بودن این سرمایه‌هاست. در جای دیگر به پیامبر اسلام(ص) دستور داده می‌شود که:
«وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَوةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَ لَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیَا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً؛

با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر می‌خوانند و تنها رضای او را می‌طلبند و هرگز به خاطر زیورهای دنیا چشمان خود را از آنها بر مگیر؛ و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن، همان‌ها که از هوای نفس پیروی کردند و کارهایشان افراطی است».[2]
حدیث: «الفَقْرُ فَخْرِی؛ فقر افتخار من است» از پیامبر اسلام معروف است.
و حدیث: «مَنْ أحَبَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَلْیَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَابَاً؛ آن کس که ما را دوست دارد پوششی برای فقر آماده سازد»[3]، در نهج البلاغه از علی(ع) نقل شده، و امثال آن در منابع مذهبی، همه روشنگر این واقعیّت است که خواسته‌اند طبقات رنجدیده و محروم را به تحمّل محرومیّت‌ها عادت دهند تا دیگران بتوانند به اغراض خود برسند!


تفسیر و توضیح:


شکّی نیست که این قضاوت حدّاقل نتیجه‌ی یک مطالعه‌ی زودگذر و محدود در این زمینه بوده است، و با مطالعه‌ی همه جانبه، در مجموع آیات و روایاتی که در این قسمت وارد شده، حقیقت روشن می‌گردد، زیرا در بسیاری از آیات قرآن و روایات، ستایش از ثروت و مذمّت شدید از فقر نیز دیده می‌شود:
1ـ در آیات وصیّت، از مال، تعبیر به «خیر» شده است:
«کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ...؛ بر شما نوشته شده: هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا رسد اگر چیز خوبی از خود به جای گذارده وصیّت کند»[4].
2ـ در مورد دیگر، اموالی که در راه صحیح به کار گرفته شود با صراحت یک وسیله‌ی تقرّب و نزدیکی به پروردگار و سبب پاداش‌های بزرگ الهی شمرده شده است:
«وَ مَآ أَمْوالُکُمْ وَ لَآ اَوْلادُکُمْ بِالَّتی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنَا زُلْفَی إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُوْلَئِکَ لَهُمْ جَزَآءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُواْ وَ هُمْ فِی الْغُرُفاتِ آمِنُونَ؛

اموال و فرزندانتان هرگز شما را نزد ما مقرّب نمی‌سازد، جز کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالحی انجام دهند که برای آنان پاداش مضاعف در برابر کارهایی است که انجام داده‌اند و آنها در غرفه‌های (بهشتی) در (نهایت) امنیّت خواهند بود».[5]
3ـ مال و نیروی انسانی در بعضی از آیات به عنوان یک موهبت و امداد الهی شمرده شده است، آن جا که می‌گوید:
«وَ أَمْدَدْناکُم بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ؛ و شما را به وسیله دارایی‌ها و فرزندانی کمک خواهیم کرد»[6].
4ـ در بسیاری از آیات قرآن مال وسیله‌ی مؤثّر جهاد ذکر شده است:
«وَ جَاهِدُواْ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللهِ؛ و با اموال و جان‌های خود در راه خدا جهاد نمایید».[7]
و آیات دیگری از این قبیل.
5ـ در روایتی از پیغمبر اسلام(ص) نقل شده:
«کَادَ الفَقْرُ أنْ یَکُونَ کُفْراً؛ نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد»![8]
و به این ترتیب فقر، «هم مرز» با کفر و موجب تباهی شخصیّت انسان در دو جهان معرّفی شده است.
6ـ در نهج البلاغه در کلمات قصار می‌خوانیم:
«الفَقْرُ هُوَ الْمَوْتُ الأکْبَرُ؛ فقر مرگ بزرگ است».[9]
از این تعبیر روشن می‌شود که «فقر یک ملّت، حتّی از مرگ و نابودی آن مهمتر است!.»
7ـ در نهج البلاغه، فقر موجب نقصان دین و بر باد رفتن عقل و وسیله‌ی خشم خداوندی و خشم مردم شمرده شده است، آن جا که امام به فرزندش می‌گوید:
«یَا بُنَیَّ أَنّی أخَافُ عَلَیْکَ الفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ مِنْهُ فَإنَّ الفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّینِ، مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، دَاعِیَةٌ لِلْمَقْتِ؛

فرزندم! از فقر بر تو می‌ترسم از آن به خدا پناه ببر، چرا که فقر دین انسان را ناقص و عقل و اندیشه‌ی او را مشوّش و مردم را نسبت به او و او را نسبت به مردم بدبین می‌سازد».[10]
هنگامی که آیات و روایات فوق همگی در کنار هم چیده شود، درک مفاهیم آنها چندان مشکل نبوده و می‌توان از آنها چند موضوع را استفاده کرد:
1ـ منظور از فقری که مورد ستایش است، فقر به معنای بینوایی نیست، بلکه یک نوع سادگی در زندگی و مبارزه با تجمّل پرستی است که توأم با آزادگی، بیداری و آگاهی باشد، در برابر ثروتی که مایه‌ی غرور، تکبّر و تجمّل‌پرستی می‌گردد (آیه‌ی 27 سوره‌ی کهف که در بالا ذکر شد، اشاره به همین موضوع است).
2ـ گاهی منظور از فقر، محرومیّت‌هایی است که به خاطر طرفداری از حق در محیط‌هایی که باطل بر آن حکومت می‌کند، دامنگیر پیروان حق می‌شود. روشن است که در این گونه محیط‌ها طرفداران حق برای حفظ و پیشبرد اهداف خود ناچارند تن به پاره‌ای از محرومیّت‌ها بدهند حدیث: «من احبنا اهل البیت فلیستعد للفقر جلباباً» اشاره به همان محیط‌هایی است که پیروان حق از طرف طرفداران باطل در فشار بودند.
3ـ یکی دیگر از معانی فقر، نیاز به خداست، نه نیاز به مال و ثروت، و همان است که در حدیث «الفقر فخری» به آن اشاره شده و آیه‌ی:
«یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَآءُ إِلَی اللهِ؛ ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدایید».[11]
ناظر به آن است.
4ـ از بررسی آیات و احادیث فوق، روشن می‌شود که ثروت کلّی مذمّت نشده، بلکه «خیر» و «موهبت الهی» و «امداد پروردگار» و «وسیله مؤثّر جهاد و تقرّب به پیشگاه او» می‌باشد و تنها ثروت‌هایی مذمّت شده که موجب طغیانگری صاحبان آنهاست و یا از طریق نامشروع جمع‌آوری شده و یا به صورت «کنز» و اندوخته‌ی بی‌مصرفِ شخصی، که در مسیر منافع مردم هرگز به کار گرفته نمی‌شود، می‌باشد.
با این توضیح می‌بینیم آن چه در اسلام در زمینه‌ی مال و ثروت و فقر و غنا، وارد شده یک هدف عالی انسانی و نتیجه‌ی مثبت اجتماعی و ضدّ استعماری را تعقیب می‌کند.
چگونه می‌توان چنین برنامه‌ای را در مسیر منافع استعمارگران دانست؟!


خودآزمایی


1- آیه‌ای از قرآن که بر بی‌ارزش بودن ثروت و فرزندان اشاره دارد را ذکر کنید.
2- چگونه فقری مورد ستایش است؟
3- چه نوع ثروت‌هایی مذمّت شده و کدام ثروت‌ها نکوهش نشده است؟

 

پی نوشت ها


[1]. سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی 14.
[2]. سوره‌ی کهف، آیه‌ی 28.
[3]. نهج البلاغه، کلمات قصار 112.
[4]. سوره‌ی بقره، آیه‌ی 180.
[5]. سوره‌ی سبا، آیه‌ی 37.
[6]. سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 6.
[7]. سوره‌ی توبه، آیه‌ی 41.
[8]. سفینة البحار، ماده‌ی فقر.
[9]. نهج البلاغه، کلمات قصار 163.

[10]. نهج البلاغه، کلمات قصار 319.
[11]. سوره‌ی فاطر، آیه‌ی 15.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: