کد مطلب: ۶۰۳
تعداد بازدید: ۳۴۸۷
تاریخ انتشار : ۰۱ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۰
معرفی مفاخر شیعه/۲۶
بیست ساله بود که با برادر بزرگش عبدالغفور برای ادامه تحصیل به اصفهان که در آن روزگار پایتخت کشور و مرکز تجمّع علمای بزرگ و اساتید ماهر در رشته های مختلف علوم اسلامی بود، رهسپار گردید و از این موقعیّت مناسب که در هیچ یک از شهرهای ایران و دیگر ممالک اسلامی یافت نمی شد بیشترین بهره ها و استفاده های علمی را برد.

ملّا محسن فیض کاشانی

تولّد و خاندان

محمّد بن مرتضی مشهور به ملّا محسن و ملقّب به فیض در چهاردهم ماه صفر سال 1007 ق در یکی از معروف ترین خاندان علم، عرفان و ادب، که سابقه درخشان آنان به حدود چهار قرن می رسد در کاشان به دنیا آمد. پدرش رضی الدّین شاه مرتضی فقیه، متکلّم، مفسّر و ادیب، در کاشان حوزه تدریس داشته و از شاگردان ملّا فتح الله کاشانی و ضیاء الدّین محمّد رازی بوده است. مادر او زهرا خاتون بانویی عالم و شاعر، دختر ضیاء الدّین العرفاء رازی (از عالمان بزرگ شهرری) بوده است. جدّ فیض تاج الدّین شاه محمود فرزند ملّا علی کاشانی، عالم و عارفی شاعر از ناموران زمان خویش در کاشان بوده و در آن جا مدفون است.

تحصیلات و سفرهای علمی

ملّا محسن چهارمین فرزند شاه مرتضی در دو سالگی پدر خود را از دست داد. از آن پس دایی و عمویش تعلیم و تربیت او و دیگر برادرانش را به عهده گرفتند و چون فیض از برادران خود باهوش تر بود، مقدّمات علوم دینی و بخش هایی از آن را تا سنّ بلوغ در کاشان نزد عمو و دایی اش نورالدّین محمّد مشهور به حکیم و آخوند نورا فرا گرفت.

بیست ساله بود که با برادر بزرگش عبدالغفور برای ادامه تحصیل به اصفهان که در آن روزگار پایتخت کشور و مرکز تجمّع علمای بزرگ و اساتید ماهر در رشته های مختلف علوم اسلامی بود، رهسپار گردید و از این موقعیّت مناسب که در هیچ یک از شهرهای ایران و دیگر ممالک اسلامی یافت نمی شد بیشترین بهره ها و استفاده های علمی را برد. مشهورترین استادان و ناموران اجازه اجتهاد و نقل روایت فیض در اصفهان، ملّا محمّد تقی مجلسی، شیخ بهایی، در علوم فقه و حدیث و تفسیر و میرداماد، میرفندرسکی و ملّاصدرا در فلسفه، عرفان و کلام بوده اند. پس از آن ملّا محسن با شنیدن خبر ورود سیّد ماجد بحرانی به شیراز، قصد عزیمت به شیراز نمود ولی والد بزرگوارش در دادن اجازه به او تردید داشت لذا امر او را به استخاره محوّل کرد و نتیجه استخاره او آیه شریفه 122 از سوره توبة بود که خدای متعال می فرماید: «... فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ». ... چرا از هر گروهى از آنان، طايفه ‏اى كوچ نمى ‏كند (و طايفه‏ اى در مدينه بماند)، تا در دين (و معارف و احكام اسلام) آگاهى يابند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود، آن ها را بيم دهند؟! شايد (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى كنند!

آیه ای صریح تر و با دلالت تر از این آیه برای سفر او به سوی شیراز در قرآن نیست با این وجود پدر ملّا محسن تفأّلی به دیوان منسوب به امیرالمؤمنین علیه السّلام زد و ابیات زیبای زیر خود نمائی نمود:

تَغَرَّبْ عَنِ الاَوْطانِ فِی طَلَبِ الْعُلی وَسافِرْ فَفِی الاَسْفارِ خَمْسُ فَوائِدَ

تَفَرُّجُ هَمٍّ وَاکْتِسابُ مَعِیشَةٍ وَعِلْمٌ وَآدابٌ وَصُحْبَةُ ماجِدٍ

فَاِنْ قِیلَ فِی الاَسْفارِ ذُلٌّ وَمِحْنَةٌ وَقَطِعُ الْفَیافِی وَارْتِکابُ الشَّدائِدِ

فَمَوْتُ الْفَتی خَیْرٌ لَهُ مِنْ مَقامِهِ بِدارِ هَوانٍ بَیْنَ واشٍ وَحاسِدٍ

«در جستجوی بزرگی و ارزش ها از وطن خود راهی غربت شو و مسافرت کن؛ زیرا در مسافرت پنج فایده وجود دارد: برطرف شدن غم و غصّه، به دست آوردن هزینه زندگی، کسب دانش، اطلاع از آداب [و رسوم دیگران] و مصاحبت با افراد بزرگوار. اگر گفته شود در مسافرت ذلّت و رنج و گرسنگی و تشنگی در بیابان و قبول سختی ها است، [پاسخ آن این است که] مرگ جوانمرد بهتر از ماندن در منطقه ای است که ذلّت از طرف سرزنش کنندگان و حسودان بر وی ببارد».

لذا پیرو رهنمود خداوند متعال در قرآن و سفارش امیرالمؤمنین علیه السّلام در شعر منسوب به ایشان، ملّا محسن با کسب اجازه از پدر از اصفهان راهی شیراز شد و مدّت دو سال نزد سیّد ماجد بحرانی به تکمیل علم حدیث و روایت پرداخت و از او نیز اجازه نقل روایت گرفت، هچنین در احکام به درجه ای رسید که بی نیاز از تقلید در احکام شد و پس از آن به اصفهان بازگشت و بار دیگر در حلقه درس و بحث شیخ بهایی حاضر شد و استفاده های شایان برد.

پس از چندی فیض مستطیع شد و عازم بیت الله الحرام گردید تاهمراه با دیگر زوّار بیت الله، اعمال حج را به جای آورد. در آنجا به ملاقات شیخ محمّد فرزند حسن فرزند زین الدّین عاملی رفت و از آن بزرگوار پس از استفاده های علمی، اجازه روایت و نقل حدیث دریافت کرد. او پس از مراجعت از مکّه به شهرهای دیگر ایران مسافرت کرد و از دانشمندان آن شهرها بهره برد تا زمانی که ملّاصدرا از شیراز به قم مهاجرت کرد و در کهک قم اقامت گزید. در این موقعیّت، ملّا محسن و ملّا عبدالرّزاق لاهیجی به سویش شتافته، مدّت هشت سال مونس تنهایی او بودند و در مصاحبت های شبانه روزی با استاد، استفاده کامل معنوی می بردند.

در این دوران ملّاصدرا دو دختر فاضل و عالم خود را به دو شاگردش ملّا محسن و ملّا عبدالرزاق تزویج کرد و آن دو شاگرد و داماد را به (فیض) و (فیّاض) لقب داد. در همین زمان از سوی حاکم شیراز از ملّاصدرا تقاضای مراجعت به شیراز شد. او این دعوت را پذیرفت. فیض نیز همراه استاد و پدر همسرش به شیراز رفت و نزدیک به دو سال در آنجا ماند. بعد از این مدّت او به کاشان بازگشت و به امر تدریس، تبلیغ و تألیف مشغول گردید و گاه در قمصر و کاشان با جمعی از دوستان نماز جمعه اقامه می نمود.

تألیفات

فیض کاشانی عمر خود را صرف تدریس و تألیف کرد. او پس از کسب معارف و استفاده علمی و معنوی از استادان بزرگ خود نوشتن کتاب و رساله را از هیجده سالگی آغاز نمود و در طی 65 سال مصنّفات نفیس فراوانی در علوم و فنون مختلف از خود به یادگار گذارد. سیّد نعمت الله جزایری درباره تعداد تألیفات او می گوید: «استاد محقّق ما، ملّا محمّد محسن فیض کاشانی صاحب کتاب الواقی و دویست کتاب و رساله دیگر می باشد».

در این جا به چند تألیف مهم فیض که در علوم مختلف نگاشته شده است اشاره می کنیم:

الف - در تفسیر قرآن

1-تفسیر صافی: از کتب معتبر در تفسیر قرآن است. فیض این تفسیر را در سال 1075 ق با مطالعه اکثر تفاسیر قرآن (از شیعه و سنّی) نوشته و در ضمن بیان آیات، روایات معتبر و مستند شیعه را گرد آورده است.

2-تفسیر اصفی: این تفسیر تلخیص صافی است که در سال 1077 ق نوشته شده است.

3-تفسیر مصفی: برگزیده مطالب تفسیری (تفسیر اصفی) می باشد.

ب - حدیث و روایت

1-الوافی: محدّث کاشانی برای نوشتن کتاب وافی چهار کتاب معتبر حدیث شیعه (کافی، تهذیب، استبصار، من لایحضره الفقیه) را در سال 1068 ق تنقیح و با حذف احادیث تکرار شده، آن را یک جا جمع کرده و پس از آن فرزندش علم الهدی با نوشتن و افزودن یک جزء که شامل معرفی رجال حدیث، کشف رموز و ... بوده آن را تکمیل کرده است. هم اکنون کتاب (الوافی) در مجلّدات متعدّد چاپ گردیده است.

2-الشّافی: منتخبی از احادیث (الوافی) است که در سال 1082 ق نگاشته شده است.

3-النّوادر: مجموعه احادیث نقل نشده در کتب معتبر را گردآورده است.

4-المحجة البیضاء

5-مفاتیح الشرایع : از کتب روایی فقهی و استدلالی فیض است که در سال 1042 ق نگاشته شده است. این کتاب از آغاز تألیف مورد توجّه مجتهدان و محدّثان بوده و تاکنون چهارده شرح و چندین حاشیه بر آن کتاب نگاشته شده که از جمله آن ها شرح آقا محمّد باقر بهبهانی (بزرگْ مجتهدِ قرن دوازدهم) می باشد.

ج - کلام و عرفان

از کتب کلامی و عرفانی حکیم و عارف کاشانی کتاب 1-اصول المعارف، 2-اصول العقائد، رساله های: 3-علم الیقین، 4-الحقّ الیقین، 5-عین الیقین، 6-الحقّ المبین، 7-الجبر و الاختیار و ... می باشند.

د - اخلاق و ادب

مرحوم فیض کاشانی در موضوع اخلاق و ادب کتاب و رساله های متعدّدی به زبان فارسی و عربی نگاشته است. برخی از آن ها 1-ضیاء القلب، 2-الفت نامه، 3-زاد السّالک، 4-شرح الصدر، 5-راه صواب، 6-گلزار قدس، 7-آب زلال، 8-دهر آشوب، 9-شوق الجمال، 10-شوق المهدی و دیوان قصائد و غزلیّات و مثنویّات می باشند.

سیره فیض

از مطالعه و سیر در کتاب ها و رساله های فیض و شرح حال هایی که به قلم خود او یا شاگردان و دیگر علما نوشته شده است، این گونه دریافت می شود که فیض به دلیل کثرت تألیفات و تنوّع آن ها عالم و دانشمندی پر کار و جامع در علوم و فنون بوده و سال های متمادی به امر تعلیم و تعلّم اشتغال داشته است. او دارای مَنشی عالی و نظراتی بلند بود و از عناوین و القاب گریزان. از به دست آوردن شهرت و قدرت با وجود امکانات خودداری می کرد. از رفتن به مهمانی و مجالست با اصحاب و انصار حکومت فاصله می گرفت و در جستجوی اهل کمال و کاوش های علمی مسافرت های زیادی کرده است.

فیض در بیان آراء و نظریات خود صریح بوده و از ریاء و تظاهر و تملّق پرهیز می کرد و نارضایتی خود را از هر گونه بی بند باری، تظاهرات صوفیانه، تقدّس خشک و عالم نماهای دنیاپرست ابراز می نمود. در راه اعتلای کلمه حق و عقاید راستین شیعه هیچ تراس و هراسی به خود راه نداده و آرزوی او این بود که مسلمانان همه سرزمین ها به دور از تفرقه و پراکندگی هم زیستی داشته باشند. او خود را مقلّد حدیث و قرآن و تابع اهل بیت علیهم السّلام معرفی کرده و می گوید:

من هر چه خوانده ام از یاد من برفت إلّا حدیث دوست که تکرار می کنم

در سرودن اشعار مختلف به زبان فارسی و عربی توانا بود و این فنّ را فرع بر علوم و دانستنی های دیگر خود می شمرد و به تبعیت از اساتید خود که نیکو شعر می سرودند، رباعیات، غزلیّات، قصاید و مثنوی هایی دارد که در چند کتاب و رساله گردآوری شده است.

آراء بزرگان درباره فیض

جایگاه علمی و معنوی فیض کاشانی به گونه ای است که شخصیّت او مورد بحث و نظر علماء و دانشمندان قرار گرفته است. به عنوان نمونه، برخی از جملات بزرگان را در باره او با هم مرور می کنیم:

شیخ حر عاملی:

«محمّد فرزند مرتضی مشهور به فیض کاشانی، فاضل، عالم، ماهر، حکیم، متکلّم، محدّث، فقیه، محقّق، شاعر و ادیب بود و از نویسندگان خوب عصر ماست که دارای کتاب ها و نوشته های فراوانی است».

محدّث قمی (شیخ عبّاس قمی):

«او در دانش و ادب و زیادی معلومات و دانسته ها و به کارگیری تعبیرات و عبارات نیکو در نوشته ها واحاطه کامل به علوم عقلی و نقلی مشهور است».

علّامه امینی:

«فیض علمدار فقاهت و پرچمدار حدیث و گلدسته رفیع فلسفه و معدن معارف دینی و اسوه اخلاق و سرچشمه جوشان علم و

دانش هاست ... بعید است که روزگار به مثل او دیگر فرزندی را بیاورد».

علّامه طباطبایی:

«این مرد جامع علوم است و به جامعیّت او را در عالم اسلام از کم تر کسی سراغ داریم و ملاحظه می شود که در علوم مستقلّاً وارد شده و علوم را با هم خلط و مزج نکرده است. در تفسیر صافی و اصفی و مصفی وارد مسائل فلسفی و عرفانی و شهودی نمی گردد. در اخبار، کسی که وافی او را مطالعه کند می بیند یک اخباری صرف است و او گویی اصلاً فلسفه نخوانده، در کتاب های عرفانی و ذوقی نیز از همان روش تجاوز نمی کند و از موضاعات خارج نمی شود تا این که در فلسفه استاد و از مبرّزان شاگردان صدر المتألّهین بوده است».

وفات

ملّا محسن فیض کاشانی در 84 سالگی در کاشان بدرود حیات گفت و در قبرستانی که در زمان حیاتش زمین آن را خریداری و وقف نموده بود، به خاک سپرده شد. طبق وصیت او، بر روی قبر وی سقف و سایبانی ساخته نشده است. خدایش او را با اولیاء خویش محشور گرداند.

پی نوشت ها:

برگرفته از کتاب: لؤلؤة البحرین ص116/ موسوعة طبقات ‏الفقهاء، ج‏11، ص:340/ فهرس ‏التراث، ج‏1، ص:888/ گلشن ابرار ج1/ کتابشناسی نرم افزار جامع تفاسیر نور 5/2.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

مسلم زکی زاده

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: