کد مطلب: ۶۰۹۲
تعداد بازدید: ۲۳۵
تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۴۰۱ - ۰۷:۲۱
فروغ ولایت در دعای ندبه | ۵
بدیهی است مسأله اساسى و مهم كه بيشتر در احاديث و اخبار و ادعيه مورد تعرّض قرار مى‌گيرد، مسأله زمامدارى است كه ترك تمسّك به امام منصوب و تعيين شده از آغاز كار و روز اوّل، سنّت سيّئه زمامدارى نااهلان را چون عصر جاهليت جلو آورد، و اجراى برنامه‌هاى نجات‌دهنده و آزادى‌بخش اسلام را به طور يكپارچه و دربست و جهانى تا ظهور حضرت بقية الله صاحب الزمان ـ عجل الله تعالی فرجه ـ به تأخير و تعويق انداخت.

دعای ندبه و امامت ائمّه اثنی‌عشر(ع)


تصریح نداشتن دعا به نام و عدد ائمّه اثنى عشر(ع) از قوّت متن آن چيزى نمى‌كاهد و از اين جهت، در اعتبار آن خللى وارد نمى‌شود، و عدم تصريح در اينجا مفهوم ندارد، خصوصاً كه تصريح يا اشاره به مطلبى كه خلاف مذهب شيعه اثنى عشرى باشد، به هيچ وجه در دعا وجود ندارد.
در دعاى ندبه، مطالب عمده و حسّاس و ارزنده‌اى در موضوع نبوّت مطرح شده و سپس مسأله‌ی خلافت و ولايت على(ع) و بعضى از نصوص و ادلّه‌ی اين موضوع، و مجاهدات و فداكارى‌ها و فضايل و مناقب آن حضرت عنوان شده و همچنين به مخالفت‌ها و دشمنى‌هايى كه اهل كينه و نفاق و جاه‌پرستان با آن خليفه‌ی منصوب و تعيين شده از جانب خدا و رسول كردند، و مسير واقعى اسلام را ـ كه منتهى به سعادت و آزادى همه انسان‌ها مى‌شد ـ تغيير دادند ـ و شد آنچه شد ـ و رهبر واقعى اسلام را خانه‌نشين ساختند، اشاره گرديده است.
بدیهی است مسأله اساسى و مهم كه بيشتر در احاديث و اخبار و ادعيه مورد تعرّض قرار مى‌گيرد، مسأله زمامدارى است كه ترك تمسّك به امام منصوب و تعيين شده از آغاز كار و روز اوّل، سنّت سيّئه زمامدارى نااهلان را چون عصر جاهليت جلو آورد، و اجراى برنامه‌هاى نجات‌دهنده و آزادى‌بخش اسلام را به طور يكپارچه و دربست و جهانى تا ظهور حضرت بقية الله صاحب الزمان ـ عجل الله تعالی فرجه ـ به تأخير و تعويق انداخت.
اين مصيبت از هر مصيبت بالاتر بود كه باآن همه سفارش‌هاى پيغمبر(ص) و اعلام‌هاى متعدد و با آن تعيين رسمى و تاريخى غدير، و با آن همه تأكيدات رسا، براى حبّ جاه و كينه‌هايى كه از مولاى متقيان على(ع) از غزوه بدر و احد و خيبر و حنين و احزاب و غير اينها در دل داشتند، آن يگانه مرد حقّ و عدالت و پيشواى لايق و عالم و فاتح را كنار گذاشتند و چون خويشاوندان مشرک و مستبد و استثمارگر آنها را ـ كه سدّ راه نجات جوامع محروم و مانع از پيشرفت دين توحيد و برنامه‌هاى الهى و مترقّى اسلام و مهاجم به حوزه دين و دعوت خدا بودند ـ از ميان برداشته بود، با او به مخالفت برخاستند و با اشتباه كارى و نيرنگ و اغفال مردم، يكى از اساسى‌ترين برنامه‌هاى اسلام را پايمال كرده و جامعه را تا امروز، گرفتار اين همه مفاسد و دردسرها و نابسامانى‌ها ساختند.
سایر مفاسد هم از اينجا ايجاد شد و موضوعى كه بايد به آن توجّه بيشتر شود، همين است. لذا در دعاى انقلابى و سياسى ندبه هم در مقدمه، همين مصيبت مطرح شده است.
مع ذلك، در جمله‌هايى از اين دعا، سخن از امامان ديگر و مصایبى كه در راه هدايت خلق متحمل شدند، نيز گفته شده، از جمله:
لَمْ يُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللهِ(ص) فِي الْهادِينَ بَعْدَ الْهادِينَ،... فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ، وَسُبِيَ مَنْ سُبِيَ، وَأُقْصِيَ مَنْ أُقْصِيَ؛
«فرمان رسول خدا(ص) درباره‌ی هدايت كنندگان پى در پى اطاعت نشد... شخصيت‌هايى كشته شدند، عدّه‌اى اسير گشتند و دسته‌اى از وطن آواره گرديدند».
و جمله‌هاى بعد، همه تذكّر مصایب اهل بيت(ع) و مطابق مذهب شيعه است كه امامت را در فرزندان حسين(ع) مى‌دانند؛ مانند اين جمله‌ها:
«أَيْنَ الْحَسَنُ أَيْنَ الْحُسَيْنُ؟ أَيْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَيْنِ؟... أَيْنَ...»
و بالجمله فقرات دعا در مورد مصایب و فضايل ائمّه(ع) و خصوصيات و نشانه‌هاى حضرت ولى عصر ـ ارواحنا فداه ـ همه متضمّن مطالبى است كه در روايات و احاديث كثير، صحّت آن مسلم و ثابت شده است و يكى از جهاتى که موجب قوّت اين دعا شده، همين متن محكم و پر از نكات اعتقادى و مهيّج عواطف مى‌باشد. و چنانچه علماى حديث مى‌فرمايند، گاهى متن سبب قوت اعتبار سند و گاهى به عكس، سبب ضعف مى‌گردد و اينجا از همان مواردى است كه سبب قوّت مى‌شود.


توضيح ديگر


اين دعا براى ندبه است، و در چنين دعايى، شرح تمام مناقب ائمّه(ع) موجب طولانى شدن كلام و خلاف بلاغت است. غرض بيان عقايد حقّه به طور تفصيل نيست؛ بلكه غرض دعا و ندبه با اشاره به بعضى مطالب است كه خواننده به واسطه انس و سابقه‌ی ذهنى مى‌فهمد كه مراد و مقصود از آن چيست، هرچند بعضى جمله‌ها فشرده باشد، لذا مثلاً وقتى مى‌گويد:

«أَيْنَ الْحَسَنُ أَيْنَ الْحُسَيْنُ؟»، همه مصایب اين دو امام را به خاطر مى‌آورد و در ذهنش مجسم مى‌شود.


دعای ندبه و معراج جسمانی


چنان‌که گفته شد، پرسش ديگر اين است كه: جمله «وَعَرَجْتَ بِرُوحِهِ إِلَى سَمَائِكَ» با اجماع و اتفاق آيات و اخبار كه دلالت دارند بر جسمانى بودن معراج رسول اكرم(ص) مخالفت دارد و به اين جهت، متن دعا ضعيف و موجب عدم اطمينان به صدور آن از امام(ع) مى‌شود.
پاسخ اين است كه: اين جمله نزد اهل فنّ على‌التحقيق تحريف شده، كه صحيح آن «وَعَرَجْتَ بِهِ إِلى سَمآئِكَ» مى‌باشد:
1ـ محدّث نورى ـ رحمة الله علیه ـ در «تحيّةالزائر» فرموده است: در كتاب مزار محمّد بن المشهدى و كتاب مزار قديم ـ كه تأليف هر دو مدّت‌ها قبل از تأليف «مصباح الزائر» بوده ـ عبارت دعا چنين است كه نقل كرديم:

«وَعَرَجْتَ بِهِ إِلَى سَمآئِكَ»، و در بعضى از نُسخ مصباح الزائر كه حقير ديدم نیز چنين بود، و ليكن در جمله‌اى از نسخ مصباح، اين فقره چنين است:

«وَعَرَجْتَ بِرُوحِهِ إِلَى سَمآئِكَ» و نسخه مصباح مجلسى نيز از اين نسخ بوده. پس معلوم مى‌شود در نسخ مصباح به وسيله بعضى از ناسخين كه مبتلا به امراض قلبى و عقايد فاسد بوده‌اند، تحريفى شده است.
2ـ مرحوم حاج شيخ عباس محدث قمى نيز در «هدية الزائر»[1] همين سخن استاد خود، محدث نورى را شرح داده و تأييد كرده است.
3ـ در نسخه خطّى قديمى نفيسى از مزار كبير محمّد بن مشهدى، كه قبلاً به آن اشاره كرديم، اين جمله «وَعَرَجْتَ بِهِ إِلَى سَمآئِكَ» ضبط شده است.
4ـ جمله: «وَأَوْطَأْتَهُ مَشارِقَكَ وَمَغارِبَكَ» نيز شاهد و مؤيد اين است كه نسخه «وَعَرَجْتَ بِهِ» صحيح است؛ زيرا «أَوْطَأْتَ» ظاهر در جسمانى بودن است، چنان كه «وَسَخَّرْتَ لَهُ الْبُرَاقَ» نيز همين معنا را تأييد مى‌كند؛ چون عروج روحى احتياج به مركب ندارد.
5ـ همين دو جمله دلالت دارند بر اينكه: فرضاً نسخه «وَعَرَجْتَ بِرُوحِهِ» صحيح باشد، مراد عروج روحى تنها نيست.
۶ـ علاوه بر وجه پنجم، برفرض صحّت نسخه «وَعَرَجْتَ بِرُوحِهِ»، مى‌گوييم: اين فقره صراحت ندارد كه معراج فقط با روح بوده است؛ زيرا در زبان عرب و عجم، استعمال لفظ موضوع براى جزء در كلّ بسيار متداول است؛ مانند استعمال لفظ رقبه در انسان. و شايد به همين معنا باشد: «رُوحِي لَكَ الْفِداءُ» و «جِئْتُكَ بِرُوحِي». در فارسى نيز استعمال در جان مى‌شود و از آن، اعم از جان و بدن؛ بلكه گاهى خصوص بدن، اراده مى‌شود، مثل اين شعر:
جانا هزاران آفرين بر جانت از سر تا قدم / صانع خدايى كه اين وجود آورد بيرون از عدم


كلام تحقيقى يكى از اساتيد بزرگ علم و ادب


براى اينكه اين موضوع كاملاً روشن شود، كلام علاّمه شهير حاج ميرزا ابوالفضل تهرانى (متولد 1316 ﻫ) را كه در علوم عقلى و نقلى استاد و از مفاخر فن ادب و شعر و لغت و بلاغت، و ممدوح شاعر بزرگ سيّد حيدر حلّى، و سيد محمّد سعيد حبوبى(قدس سرّه) بوده است، نقل مى‌كنيم.
اين مرد اديب دانشمند مى‌فرمايد:
گاه روح را به علاقه حالّ و محلّ يا ملابست به معناى جسم با روح استعمال مى‌كنند، چنانچه عرب فعلاً مى‌گويند: «شالَ رُوحُهُ» يا مى‌گويند: «جَرُحَ رُوحُهُ». در عراق و حجاز، اين استعمالات متعارف است كه مى‌گويند: جانش را پوشيد یا يا جانش زخم شده و اين علاقه‌اى صحيح و استعمالى است فصيح، و عبارت دعاى ندبه «وَعَرَجْتَ بِرُوحِهِ إِلَى سَمآئِكَ» منزّل بر اين است؛ چون ضرورت قائم است بر معراج جسمانى و برهان نيز مساعد اوست، چنانچه در جاى خود مقرر شده.[2]
ایشان پس از تحقيقاتى در شرح اين جمله از زيارت عاشورا «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنآئِكَ» در بيان اينكه مراد از ارواح، همه اصحاب باوفاى حضرت مولانا ابى عبدالله(ع) مى‌باشد، مى‌فرمايد:
نسبت حلول و اناخه به آنها به چند اعتبار جايز و در نظر صحيح مى‌آيد: يكى اينكه مراد از ارواح، همان اجسام مقدّس و طاهر باشد. چنانچه اشاره شد كه روح به اين معنا استعمال مى‌شود، و چون اصحاب آن جناب، البتّه حيات جاودانى دارند كه قدر متيقّن و مصداق حقيقى از مقتول فى سبيل الله‌اند و خداى تعالى مى‌فرمايد:
وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْيآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ؛[3]
«کسانی که در راه خدا کشته شدند، مرده مپندارید، بلکه زنده به حیات ابدی شده و نزد خدا متنعّم هستند».
پس اطلاق روح و اراده اين اجسام مكرّمه مانعى ندارد، و مؤيد اين وجه است فقره زيارت جابر كه: «المُنِيخَةُ بِقَبْرِ أَبِي عَبْدِ اللهِ» گفته است. بنابراين مراد از رحل و فنا، همان قبر و حائر است كه شيخ مفيد(قدس سرّه) در كتاب ارشاد مى‌فرمايد: ما شك نداريم كه اصحاب آن جناب از حائر بيرون نيستند، اگرچه خصوصيات قبور آنها را ندانيم، و قبر حضرت عباس(ع) اگرچه دور است؛ ولى داخل در فِنا و رحل سيّدالشهداء است. و شايد مراد، همان حلول جسمانى در ايام حيات باشد كه در رحل آن حضرت نازل شدند و به ساحت او بار انداختند، و اين معنا با ظاهر رحل و فنا انسب و اقرب است و عبارت زيارت اقبال، شاهد اين احتمال مى‌شود.[4]
و حاصل و خلاصه جواب اين است كه: اين جمله طبق نسخه‌هاى صحيح خطى «وَعَرَجْتَ بِهِ» است و امّا نسخه «بِرُوحِهِ» هم غيرثابت و بلكه به فرمايش محدّث نورى تحريف شده است، و هم با اين بيانات دقيق ادبى صاحب «شفاء الصدور»، هيچ شبهه‌اى باقى نمى‌ماند كه مراد از روح در اين جمله، جسم با روح است و با ادلّه‌ی معراج جسمانى كاملاً قابل جمع و سازگار است و به هر حال، از اين راه خللى به صحّت دعا وارد نمى‌شود.
و مخفى نماند كه در بيان مراد از اين جمله، علاّمه متبحر سيّد صدرالدين محمّد حسنى طباطبایى وجه دقيق ديگرى را در شرح دعاى ندبه فرموده است كه چون بيش از اين، اطاله كلام را مناسب نديديم، از نقل آن صرف نظر شد. كسانى كه بخواهند به شرح دعاى ندبه ايشان مراجعه نمايند.[5]


خودآزمایی


1- در مقدمه‌ی دعای ندبه، کدام مصيبت مطرح شده است؟ چرا؟
2- مراد از ارواح، در جمله «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنآئِكَ» چیست؟

 

پی نوشت ها


[1]. هدیة الزائر، ص ۵۰۶ و ۵۰۷.
[2]. شفاء الصدور في شرح زيارة العاشور، ص۱۰۸.
[3]. سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
[4]. شفاء الصدور، ص۱۰۹.
[5]. شرح دعاى ندبه، سیّد صدرالدین، ص116.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: