کد مطلب: ۶۰۹۸
تعداد بازدید: ۳۳۰
تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱۴۰۱ - ۱۶:۰۴
زن مسلمان؛ بایدها و نبایدها | ۳
آیا شما قانون «سَتْر» و «نظر» را برای یک جامعه‌ی متشکّل از یوسف‌ها و مریم‌ها که امروز جز در عالم «خیال» تصوّر نمی‌شود تنظیم کرده و با این حدّت درباره‌اش بحث می‌کنید؟! یا برای همین جامعه‌ی شکل گرفته‌ی از زنان و مردان ملتهب از شهوت جنسی که عینیّت خارجی دارد و بر اثر بی‌مبالاتی زنان در «جلوه‌گری» و بی‌پروایی مردان در «نظربازی» دچار هزاران نوع از مفاسد و نابسامانی‌ها شده است و می‌شود؟!

فصل سوّم |۱


مسأله‌ی وجه و کفّین زن!


می‌دانیم مسأله‌ی «وجه و کفّین»[1] زن از لحاظ «سَتْر» و «نظر»[2]، مورد بحث در بین آقایان فقهای اسلامی است که آیا بر زن واجب است که صورت و دست‌های خود را از مرد نامحرم بپوشاند و همچنین آیا بر مرد حرام است که به صورت و دست‌های زن نامحرم نگاه کنند؟ یا خیر؛ نه بر زن، پوشش واجب است و نه بر مرد، نگاه، حرام!
آنچه مهمّ است و باید توجّه کامل به آن داشت، این است که این اختلاف نظر فقهی در صورتی است که خوف «رَیْبه» و قصد «تلذّذ»[3] در بین نباشد و مرد و زن در یک وضع كاملاً عادی مانند برخورد دو مرد یا دو زن با یکدیگر باشند! آری، در این صورت است که بنا به نظر بعضی از فقها سَتر واجب نیست و نگاه هم جایز است (هر چند رعایت احتیاط را مطلقاً لازم می‌دانند).
امّا در شرایطی که مرد از نگاه به چهره‌ی زن «تلذّذ» می‌کند و زن هم توجّه به این حال دارد و می‌داند که در معرض «نظر بازی» مرد است، در این صورت به اتّفاق تمام فقها، هم «سَتْر» و پوشاندن صورت بر زن واجب است و هم نظر و نگاه کردن به صورت زن، بر مرد حرام است.[4]
حال، آیا شما می‌توانید در همین جامعه‌ی اسلامی کنونی ما که از یک طرف زنان و دختران جوان (هر چند دور از آرایش مصنوعی هم باشند) با چهره‌ی باز و زیبا که زیبایی و جاذبیّت، طبیعی خلقت زن است و همچنین با تبرّج و خودنمایی و خودآرایی، در صحنه‌های مختلف اجتماع حضور دارند و از سوی دیگر، مردان و جوانان در کوران غریزه‌ی جنسی بوده و به ویژه اکثراً بی‌همسر و در حال التهاب نسبت به زن می‌باشند، به هم می‌رسند؛ انصافاً و وجداناً شما می‌توانید دور از هرگونه تعصّب و لجاجت، تضمین کنید که نگاه‌هایی که بین این دو گروه مبادله می‌شود، کاملاً عادی و خالی از شائبه‌ی «ریبه» و «تلذّذ» است؟!
آیا شما قانون «سَتْر» و «نظر» را برای یک جامعه‌ی متشکّل از یوسف‌ها و مریم‌ها که امروز جز در عالم «خیال» تصوّر نمی‌شود تنظیم کرده و با این حدّت درباره‌اش بحث می‌کنید؟! یا برای همین جامعه‌ی شکل گرفته‌ی از زنان و مردان ملتهب از شهوت جنسی که عینیّت خارجی دارد و بر اثر بی‌مبالاتی زنان در «جلوه‌گری» و بی‌پروایی مردان در «نظربازی» دچار هزاران نوع از مفاسد و نابسامانی‌ها شده است و می‌شود؟!
شما اوّل یک محیط خیالی از «ریبه» و «تلذّذ» به وجود بیاورید؛ آنگاه بحث اختلاف نظر فقها و فتوای بعضی بر جواز «نظر» و عدم وجوب «ستر» را در مورد «وجه و کفّین» به میان بکشید! وگرنه در محیط کنونی که ما داریم، مطرح کردن این بحث، جز اغراء[5] مردم به گناه و دامن زدن به آتش فحشا و فساد، حاصل دیگری نخواهد داشت!!


زن و محرومیّت او از فعّالیّت‌های اجتماعی!


آری! ممکن است شما مسأله‌ی «عسر و حرج»[6] را به میان بیاورید و بگویید وجوب پوشاندن صورت بر زن، یا مستلزم «محرومیّت» زن از فعّالیّت‌های اجتماعی خارج از منزل خواهد شد و یا موجب «عُسر و حَرَج»، زیرا اگر همیشه با صورت پوشیده بخواهد در مراکز کار همچون خدمات فرهنگی و بهداشتی و غیر آن وارد شود، دچار فشار و تنگی غیر قابل تحمل خواهد گردید.
در جواب عرض می‌شود: اصلاً شما چه الزامی دارید که زن را از محیط خانه و مراکز فعّالیّت مخصوص «زنان» بیرون کشیده و در مراکز فعّالیّت «مردان» و مَرئی و منظر آنان به کار بگمارید تا زمینه برای مسأله‌ی «عسر و حَرَج» پیدا شود؟! آیا اگر کار «زن مسلمان» در یک جامعه‌ی اسلامی، منحصر به امور «تدبير منزل» و فعّالیّت‌های فرهنگی و بهداشتی در واحدهای اختصاصی «زنان» باشد، به طوری که هیچ‌گونه تماسی با «مردان» پیدا نکند، نقص و فتوری[7] در زندگی اجتماعی مسلمین به وجود می‌آید؟!
آیا اگر زن مثلاً راننده‌ی اتومبیل و فروشنده‌ی در فروشگاه‌های عمومی و پشت میزنشین در ادارات و معلّم در کلاس مردان و خبرنگار و گزارشگر رادیو و تلویزیون و امثال این امور نشود، نظام زندگی اجتماعی مسلمانان مختلّ می‌گردد و آشفتگی در همه جا آشکار می‌شود یا خیر، به عکس، اگر قوانین حقوقی اسلام درباره‌ی مرد و زن اجرا شود و هر یک جدا از دیگری به فعّالیّت‌های مناسب خود بپردازند، به طور قطع و حتم، در همه جا آرامش روحی و استقامت فکری برقرار می‌گردد و نظام امور اجتماعی با متانت کامل محفوظ و کارها با سرعت توأم با عفاف و امانت در جریان می‌افتد و سرانجام هر دو دسته از مردان و زنان به سعادت و خوشبختی خود نائل می‌شوند!


فاصله‌ی ما با انقلاب اصیل فرهنگی!


آری، حقیقت امر این است که ما هنوز در لجنزار فضاحت‌بار غربزدگی گرفتاریم و هنوز آن «انقلاب اصیل فرهنگی» به معنای واقعی کلمه‌اش که پایه‌ی اصلی سایر انقلابات و تداوم‌بخش آنهاست، در امّت اسلامی ما به وجود نیامده است.[8] نه «اسلام» عزیز آنچنان که هست، در میان ما شناخته شده است و نه آن قدرت و صلابت روحی که برای مقاومت در مقابل فرهنگ رسوای «تمدّن غربی» لازم است و به فرموده‌ی قرآن کریم:
...لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ...؛[9]
در روح و فکر ما به وجود آمده است. طبیعی است تا این ضعف و تذلّل فرهنگی در افکار ما باقی است، چاره‌ای جز توجیه‌گری و عذر تراشی به منظور تطبیق دادن احکام الهی اسلام با فرهنگ ایلیسی غربیان نداریم! نتیجتاً ملّتی خواهیم شد «حَیاری و سُکاری، لا مُسلمون ولا نَصاری»! مست و حیران، نه نصرانی و نه مسلمان و به فرموده‌ی قرآن کریم:
مُذَبْذَبِينَ بَیْنَ ذلِكَ لا إِلی هؤُلاءِ وَ لا إِلی هؤُلاءِ....؛[10]
بی‌هدف‌های سرگردان، نه متمایل به اینان و نه همراه با آنان [نه در جرگه‌ی مؤمنان و نه در زمره‌ی کافران]...
از یک سو عملاً حقیقت اسلام را از کف داده‌ایم و احیاناً بر سر اموری که ضدّ اسلام است، نام اسلام نهاده‌ایم و از دیگر سو در ظواهر زشت زندگی مادّی از کافران تقلید کرده‌ایم، بدون اینکه از زیبایی‌های علم و صنعت آنان چیزی بیاموزیم و نتیجتاً نه از این مکتب بویی برده و نه از آن مسلک طعمی چشیده‌ایم! در عمل، مفلس و از حال، بی‌نصیب مانده‌ایم! انه عمل و هنری داریم که آن را به رخ دنیا بکشیم و نه از حالات روحی و معنوی بهره‌ای برده‌ایم که با حمالات درونی خود، خوش باشیم و از ادراکات ذوقی خود لذّتی ببریم! آری، در عالم «ادّعا» همه چیز داریم و از همه کس برتریم و:
... كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ؛[11]
...هر گروهی به آنچه که در نزدشان هست [از روش و آیین مخصوص به خود] خوشحالند.
قُلْ هَلْ يُنَبِّتُكُمْ بِالْأخْسَرِينَ أَعْمالاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِی الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً؛[12]
بگو: آیا می‌خواهید شما را آگاه سازیم که زیان‌کارترین [مردم] کیانند؟ آنان که سعی و تلاششان در زندگی دنیا به بیراهه افتاده [و در گم گشتگی به سر می‌برند] و با این حال گمان می‌کنند که کار نیک انجام می‌دهند!
رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إنَّكَ أنْتَ الْوَهَّابُ؛[13]


خودآزمایی


۱- در چه زمانی پوشاندن صورت بر زن واجب است؟
۲- آیا وجوب پوشاندن صورت بر زن، مستلزم «محرومیّت» زن از فعّالیّت‌های اجتماعی خارج از منزل خواهد شد و یا موجب «عُسر و حَرَج» او می‌شود؟ شرح دهید.

 

پی نوشت ها


[1]ـ وجه: صورت. کفّین: دست‌ها که از سر انگشتان تا مچ دست را کف می‌گویند.
[2]ـ ستر: پوشاندن. نظر: نگاه کردن.
[3]ـ نگاه ریبه‌دار، نگاهی است که عادتاً خطر‌انگیز باشد و ترس آن برود که منجر به وقوع گناه گردد و نگاه با تلذّذ نگاهی است که صرفاً برای لذت بردن توأم با شهوت باشد، هر چند خوف لغزش و وقوع گناه در کار نباشد.
[4]ـ به كتاب العروة الوثقی، چاپ آخوندی، فصل ۸ از فصول کتاب الصلوة، صفحه‌ی ۱۸۴ و کتاب النکاح، صفحه‌ی ۶۲۶، مسئله‌ی ۳۱، با حواشی مراجع وقت رجوع شود.
[5]ـ واداشتن.
[6]ـ عُسر: دشواری و سختی، حَرَج:فشار و تنگی.
[7]ـ سستی.
[8]ـ منظور از امّت اسلامی در اینجا مجموعه‌ی امم و جوامعی است که در دنیای امروز به نام کشورهای اسلامی شناخته می‌شوند، نه یک کشور خاصّ و یک امّت مشخّص.

[9]ـ سوره‌ی مائده، آیه‌ی ۵۴.
[10]ـ سوره‌ی نساء، آیه‌ی ۱۴۳.
[11]ـ سوره‌ی روم، آیه‌ی ۳۲.
[12]ـ سوره‌ی کهف، آیه‌ی ۱۰۳ و ۱۰۴.

[13]ـ سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی ۸.


دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: