دعای ندبه و امکان انتساب آن به ائمّه(ع)
یکی از پرسشها يا ايراداتى كه به دعاى ندبه شده، اين است كه: چگونه ممكن است اين دعا منسوب به يكى از امامان باشد كه همه عاقل و كامل بودند؟ چگونه با اينكه هنوز امام زمان(ع) به دنيا نيامده بود، در اين دعا به او مىگويند:
لَيْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى، أَمْ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى؟! أَبِرَضْوَى أَنْتَ أَوْ ذِي طُوَى؟ بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا.
آيا معقول است امام ششم يا دهم يا هر امام ديگر، به نوادهاش كه هنوز به دنيا نيامده و غايب نشده، بگويد: تو كجايى؟ و اگر بگويند: امام زمان خودش براى خود، اين دعا را خوانده و از فراق خود ناله كرده، آن هم معقول نيست كه آن حضرت جاى خودش را نداند...
جواب:
اوّلاً: سبحان الله! مگر كسى گفته است كه امامان گذشته اين دعا را مىخواندهاند و امام ششم يا دهم به حضرت صاحب الزمان(ع) اين خطابات را فرموده يا خود امام زمان(ع) به خودشان خطاب فرموده و از فراق خود ناله و ندبه كردهاند.
علاّمه مجلسى مىفرمايد: اين دعا به سند معتبر از امام جعفر صادق(ع) منقول است كه فرمودند: مستحب است اين دعا را در چهار عيد بخوانند. از كجاى فرمايش او، و همچنين سيّد بن طاووس و شيخ محمّد بن مشهدى و محمّد بن على بن ابى قره و بزوفرى استفاده مىشود كه ائمّه آن را مىخواندهاند يا امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه ـ خودشان براى خود آن را خواندهاند.
از فرمايش اين بزرگان، بيش از اين استفاده نمىشود كه دستورالعمل است براى مؤمنانى كه در عصر غيبت زندگى مىكنند، اين دعا را در اعياد اربعه بخوانند. اين چه ربطى دارد به اينكه ائمه هدى(ع) هم اين دعا را مىخوانده يا نمىخواندهاند؟
ثانیاً: مخاطب قراردادن كسى كه هنوز به دنيا نيامده و معلوم است كه به دنيا مىآيد و نور و حقيقت وجود او آفريده شده، اگرچه هنوز به اين بدن عنصرى تعلق نيافته؛ ولى از كسانى كه با آن عوالم ارتباط دارند، چه مانعى دارد؟ مگر نه برحسب قرآن مجيد در سوره اعراف(آیات ۲۶و۲۷و۳۱و۳۵) خداوند به بنى آدم در حالى كه هنوز وجود پيدا نكرده بودند، خطاب فرموده است،[1] يا اگر بعضى وجود داشتند، اين خطابات كه عامّ است؛ مثل: «يا بنى آدم!» شامل همه معدومين و موجودين است.
ثالثاً: اين دعا، دعاى ندبه است و در مقام ندبه، مجازاً اينگونه خطابات به جا و موافق با ذوق است. گوينده خود را مانند يكى از كسانى كه در دوره غيبت زندگى مىكنند و در آتش فِراق و هجران ولى عصر(ع) مىسوزند و از ستمگران، ستم و جفا مىبينند، فرض مىكند و اين خطابات را مىنمايد و براى آن دوران و آن روزگار و آن سختىها و امتحانات كه جلو مىآيد، ندبه مىكند، نه اينكه واقعاً بخواهد جاى امام زمان را پيدا كند.
اينگونه خطابات در آثار ادبى بسيار است كه غايب را حاضر و بعيد را قريب و موجود نشده را موجود مىشمارند؛ بلكه به زمان و مكان و غير ذوىالعقول خطاب مىكنند و احساسات خود را اظهار يا آتش درونى را خاموش و ناراحتىها و آلام روحى را تخفيف مىدهند.
غرض اين جملهها، همه تعليم ندبه و ابراز علاقه به ولى عصر و اظهار حالت انتظار است.
پس هيچ مانعى ندارد و خلاف ذوق و عقل نيست اگر امامان گذشته هم اين دعاى ندبه را خوانده باشند و يا اينكه خود حضرت صاحب الزمان ـ ارواحنا فداه ـ آن را تعليم فرموده باشد. با وجود اينكه قبلاً گفتيم، در هيچ يك از مدارك و مصادر اين دعا ديده نشده كه يكى از امامان يا خود ولى عصر(ع) آن را خوانده باشند.
بله، در روايات ديگر از بعضى ائمه(ع) خطاب به آن حضرت و دعا براى ايشان روايت شده است؛ مثل روايت سُدير صيرفى كه قبلاً نقل كرديم و مثل دعاى امام زين العابدين(ع) براى آن حضرت در دعاى عرفه، و مثل دعايى كه در تعقيب نماز ظهر از امام صادق(ع) روايت شده است، از عباد بن محمّد مداينى كه گفت: در مدينه به حضور امام جعفر صادق(ع) شرفياب شدم، هنگامى كه از نماز ظهر فراغت يافته، دستهاى مبارك را به سوى آسمان بلند كرده و عرض مىكرد:
أَيْ سامِعَ كُلِّ صَوْتٍ! أَيْ جامِعَ كُلِّ فَوْتٍ! أَيْ بَارِئَ النُّفُوِ بَعْدَ الْمَوْتِ! أَيْ بَاعِثُ! أَيْ وَارِثُ! أَيْ سَيِّدَ السَّاداتِ! أَيْ إِلَهَ الْآلِهَةِ! أَيْ جَبَّارَ الْجَبَابِرَةِ! أَيْ مالِكَ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ! أَيْ رَبَّ الْأَرْبَابِ! أَيْ مَلِكَ الْمُلُوكِ! أَيْ بَطَّاشُ! أَيْ ذَا الْبَطْشِ الشَّدِيدِ! أَيْ فَعَّالاً لِما يُرِيدُ! أَيْ مُحْصِيَ عَدَدِ الْأَنْفاسِ وَثِقْلِ الْأَقْدامِ! أَيْ مَنِ السِّرُّ عِنْدَهُ عَلَانِيَةٌ! أَيْ مُبْدِئُ! أَيْ مُعِيدُ! أَسْئَلُکَ بِحَقِّكَ عَلَى خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَبِحَقِّهِمِ الَّذِي أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَى نَفْسِكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّد وَأَهْلِ بَيْتِهِ، وَأَنْ تَمُنَّ عَلَيَّ السّاعَةَ بِفَكاكِ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ. وَأَنْجِزْ لِوَلِيِّكَ الدَّاعِي إِلَيْكَ بِإِذْنِكَ، وَأَمينِكَ فِي خَلْقِكَ، وَعَيْنِكَ فِي عِبادِكَ، وَحُجَّتِكَ عَلَى خَلْقِكَ عَلَيْهِ صَلَوَاتُكَ وَبَرَكَاتُكَ وَعْدَهُ. اَللَّهُمَّ أَيِّدْهُ بِنَصْرِكَ وَانْصُرْ عَبْدَكَ، وَقَوِّ أَصْحَابَكَ بِهِ وَصَبِّرْهُمْ وَافْتَحْ لَهُمْ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَاناً نَصِيراً، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَأَمْكِنْهُ مِنْ أَعْدآئِكَ وَأَعْدَاءِ رَسُولِكَ، يَا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ؛
«اى شنونده هر صدا! اى جمع كننده هر فوت! اى آفريننده نفوس بعد از موت! اى برانگيزنده! اى ارث برنده! اى آقاى آقايان!... سؤال مىكنم تو را به حقّ تو بر برگزيدگانت از خلق تو و به حقى كه براى ايشان بر خودت واجب كردى، كه درود فرستى بر محمّد و اهل بيت او، و اينكه منّت گذارى بر من در اين ساعت به آزادىام از آتش. و وفا كن از براى ولىّ خودت كه دعوت كننده به سوى تو، به اذن تو است و امين تو در خلق تو و عين و ديده تو در بندگان تو بر خلق تو است ـ بر او باد صلوات و بركات تو ـ كه وعده دادى او را. خدايا تأييد كن او را به نصرت خودت و يارى كن بندهات را و نيرو بده به وسيله او اصحابت را و شكيبا گردان ايشان را و فتح كن براى ايشان از نزد خودت سلطنت و استيلاى يارى كنندهاى را (يا يارى شده) و نزديك ساز فرج او را و مسلّط ساز او را بر دشمنان خودت و دشمنان پيغمبرت. اى رحم كنندهترين رحم كنندگان».
(عباد بن محمّد كه اين دعاها را شنيد) عرض كرد: آيا براى خود دعا كردى فدايت شوم؟ فرمود:
دَعَوْتُ لِنُورِ آلِ مُحَمَّدٍ وَسابِقِهِمْ وَالْمُنْتَقِمِ بِأَمْرِ اللهِ مِنْ أَعْدَائِهِمْ؛
«براى نور آل محمّد و سابق ايشان و انتقام گيرندهی به امر خدا از دشمنانشان دعا كردم».
سپس راوى خبر، از علايم ظهور آن حضرت پرسيد و جواب شنيد و اين روايت را كه از آن استفاده مىشود مراد از ولىّ مطلق در لسان ائمه(ع) حضرت صاحب الزمان(ع) است، جمعى از علما ـ مانند شيخ طوسى در مصباح المتهجد ـ روايت كردهاند.[2]
1- از فرمايش بزرگانی مثل علاّمه مجلسى، سيّد بن طاووس چه چیزهایی درباره دعای ندبه استنباط میشود؟
2- آیا مخاطب قراردادن كسى كه هنوز به دنيا نيامده و معلوم است كه به دنيا مىآيد و نور و حقيقت وجود او آفريده شده، مانعى دارد؟ پاسخ خود را شرح دهید.
[1]. رجوع شود به تفسیر مجمع البیان، ج4، ص۴۰۹و۴۱۲و۴۱۵؛ تفسیر تبیان، م ۴، ص۴۰۷ـ۴۰۹ـ۴۱۵ـ۴۲۱.
[2]. رجوع شود به باب سوم، از فصل دهم کتاب منتخب الاثر، تألیف نگارنده.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی