کد مطلب: ۶۱۸۷
تعداد بازدید: ۲۳۴
تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۱
شرح زیارت جامعه کبیره | ۳۲
امّا ما نمی‌دانیم كدام قسمت از آيات دارای اين اثر است. اين رمز و راز و سرّ آيات قرآن در دست امام زمان(ع) است. آن‌حضرت در عين اين كه ميان مردم است، مردم او را نمی‌بينند. يكی از راه‌هايی كه امام(ع) خود را از نظر ديگران پنهان نگه می‌دارد و از شرّ دشمنان مصون می‌ماند، همين راه است.

عارف به حقايق قرآن فقط اهل بيت رسول اكرم(ص)


امّا ما با دليل می‌گوییم تنها كسی كه عارف به حقايق قرآن است، فرستنده و نازل کننده‌ی آن است و پس از آن:
مَنْ خُوطِبَ بِهِ؛
«كسی كه مخاطب به خطابات قرآن است».
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِيراً * وَ داعِياً إِلَى اللهِ بِإِذْنِهِ...؛[1]
«ای پيامبر، همانا ما تو را شاهد و بشارت دهنده و ترساننده فرستاديم و به اذن خدا دعوت كننده به سوی الله هستی...».
...وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ...؛[2]
«و بر تو ذكر را نازل كرديم تا برای مردم بيان كنی...».
و بعد از او كسانی كه همان رسول آن‌ها را عديل قرآن و جانشين خويش معرّفی کرده و گفته است:
اِنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی اَهْلَ بَیْتِی ما اِنْ تَمَسَّکْتُم بِهِما لَنْ تَضِلُّوا اَبَداً وَ اِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الْحَوْضَ؛
و اين حديث شريف از مسلّمات بين فريقين از شيعه و سنّی است و نشان می‌دهد كه هميشه بايد اهل بيت رسول(ص) كنار قرآن باشند تا حقايق آن به وسيله‌ی آن‌ها برای امّت تبيين شود؛ جز آن‌ها كسی نمی‌تواند اين كار را انجام بدهد. چه بسيارند آياتی كه ابتدايشان مربوط به مطلبی و وسطشان مربوط به مطلب ديگری است و آخرشان مطلبی جدا از دو مطلب اوّل و آخر دارد. تشخيص و تبيين اين مطالب به الهامات غيبی الهی نيازمند است و آن در انحصار ساكنان بيت‌الوحی و النبّوّة است؛ زیرا بدیهی است که:
اَهْلُ الْبَیْتِ اَدْرِی بِما فِی الْبَیْتِ؛
«تنها صاحبخانه می‌داند كه در خانه چه دارد».
وگرنه آدم سرزده وارد شده چه می‌داند در زوايای خانه چه گوهرها مستور است.


تفسیر امام(ع) راجع به حروف مقطّعه


در كلام بعضی از اهل معرفت ديدم كه مردی از امام راجع به تفسير (كهيعص) سؤال می‌كند؛ امام می‌فرماید:
لَوْ‌ فَسَّرْتُ لَکَ لَمَشَیْتَ عَلَی الْماءِ؛
«اگر من تفسير همين حروف پنجگانه را برای تو بگويم، تو می‌توانی [ به بركت آن] روی آب راه بروی».
یعنی سرّی در آن هست و آگاهی از آن اثرش اين است. خود قرآن نيز می‌گويد:
وَ إِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً؛[3]
«در قرآن آياتی هست كه قرائت آن سبب پوشيده ماندن انسان از چشم ديگرانی می‌شود كه ايمان نمی‌آورند».
امّا آن كدام است، ما نمی‌دانیم. اين خطاب به رسول اكرم(ص) است كه وقتی تو قرائت قرآن كنی، ما بين تو و مردم پرده‌ای می‌افكنيم و آن‌ها تو را نمی‌بينند و نمی‌توانند به تو لطمه‌ای بزنند. با اينكه چشمانشان باز است و فضا روشن است و پرده‌ای هم به حسب ظاهر در بين نيست، تو مستور از آن‌ها می‌شوی. امّا ما نمی‌دانیم كدام قسمت از آيات دارای اين اثر است. اين رمز و راز و سرّ آيات قرآن در دست امام زمان(ع) است. آن‌حضرت در عين اين كه ميان مردم است، مردم او را نمی‌بينند. يكی از راه‌هايی كه امام(ع) خود را از نظر ديگران پنهان نگه می‌دارد و از شرّ دشمنان مصون می‌ماند، همين راه است.
در حالات خود رسول اكرم(ص) آمده است كه وقتی در مسجدالحرام با جمعی نشسته بودند؛ همسر ابولهب، كه مانند شوهرش از دشمنان كينه‌توز رسول اكرم(ص) بود، از دور پيدا شد، در حالی كه چوبی يا چيز ديگری در دستش بود و قصد ايذاء رسول‌اكرم(ص) را داشت.
يكی از كسانی كه در حضور آن‌حضرت بودند گفت: يا رسول‌الله، اين زن بی‌حيا از دور می‌آيد، خوب است شما از اينجا برخيزيد و جای دیگری برويد. فرمود: او مرا نمی‌بيند. زن آمد و مقابل همان جمعيّت ايستاد و گفت: محمّد كجاست؟ در عين حال كه پيامبر(ص) آنجا نشسته بود، او آن‌حضرت را نمی‌ديد.[4]
وَ إِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً؛[5]


شگفتی‌های قرآن کریم


و همچنين اين آيه را داريم:
وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْاَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى...؛[6]
اگر بنا بود كلامی باشد كه با آن كلام بشود كوه‌ها را حركت داد يا زمين را قطعه‌قطعه كرد [يا تمام جوانب آن را در لحظه‌ای پيمود] یا با مرده‌ها سخن گفت، آن كلام همين قرآن است... امّا آن كدام قسمت از قرآن و با چه شرايطی است، ما نمی‌دانیم. از حضرت امام ابوالحسن الكاظم(ع) منقول است كه:
قَدوَرَثْنا هذَا الْقُرآنَ الَّذِی فیهِ ما تُسَیَّرُ بِهِ الْجِبالُ وَ تُقَطَّعُ بِهِ الْبُلْدانُ وَ یُحْیَی بِهِ الْمَوْتَی؛[7]
«ما وارث اين قرآنيم كه در آن آياتی هست كه به وسيله‌ی آن كوه‌ها را می‌توان حركت داد و شهرها را پيمود و مرده‌ها را زنده كرد».
آری، آنان كه حامل اسرار قرآنند، آگاه از اين آياتند.
سعدی قصّه‌ای در بوستان آورده است و می‌گويد:
من با صاحبدلی همراه بودم؛ كنار دريا رسيديم. من پول داشتم و كشتيبان مرا سوار كشتی كرد؛ امّا چون آن مرد صاحبدل و مرد خدا پول نداشت سوارش نكردند. من از فراق او گريان شدم. او كه گريه‌ی مرا ديد، خنديد و گفت: متأثّر نباش؛ آن كس كه با كشتی تو را می‌برد، می‌تواند مرا هم بی‌كشتی ببرد.
مخور غم برای من ای پر خرد / مرا آن کس آرد که کشتی برد
بعد دیدم سجّاده‌اش را روی آب گسترد و در همان جا مشغول مناجات و راز و نياز با خدا شد. در تمام طول شب من در كشتی بودم و او روی آب؛ صبح كه شد:
ز مدهوشيم ديده آن شب نخفت / نگه بامدادان به من كرد و گفت
تو لنگی به چوب آمدی من به پای / تو را كشتی آورد و ما را خدای
حالا ما نمی‌دانیم آيا اين قصّه واقعیّت دارد يا ساخته تخیّل سعدی است که با این صراحت و قاطعیّت در بوستان آورده است؛ امّا آنچه مسلّم است اين كه، درجه‌ی اعلای اين‌گونه كمالات در آستان اقدس خاندان رسالت در رديف امور عادی به حساب می‌آيد و احیاناً نصيبی از آن اسرار به ريزه‌خواران خوان نعمت آن بزرگواران نيز می‌رسد.
این آصف بن برخيا، وزير جناب سليمان(ع) است كه قرآن قدرت خارق‌العاده‌ی او را صریحاً نشان می‌دهد كه در یک چشم به هم زدن تخت ملكه‌ی سبا را از كشوری به کشور ديگر منتقل كرد؛ در صورتی كه در مورد او آمده است:
...عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ؛[8]
...اندكی از علم كتاب بلد بود و نسبت علم او با علم كسی كه در شأن او آيه‌ی:
...عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ؛[9]
 نازل شده (اميرالمؤمنين(ع)) نسبت قطره با درياست؛ چرا كه او علم تمام كتاب را دارا بود.


وجود مقدّس امام زمان(ع) آگاه از حقایق قرآن


آن كس كه یک قطره را داشت، آن كار خارق‌العاده را انجام داد؛ حال، آن كس كه تمام دريا را دارد، چه كارهايی می‌تواند انجام دهد؟ او وجود اقدس امام هر زمان است و ازحَمَله‌ی كتاب الله است و لذا امام باقر(ع) فرمود:
لَیْسَ شَیْءٌ اَبْعَدُ مِنْ عُقُولِ الرِّجالِ مِنْ تَفْسیرِ الْقُرآنِ؛
«هيچ مطلبی به اندازه‌ی تفسير قرآن از افكار عامّه‌ی مردم فاصله ندارد».
اِنَّ آیَة تَنْزِلُ اَوَّلُها فی شیْءٍ اَوْسَطُها فی شَیْءٍ آخِرُها فی شَیْءٍ؛
ممکن است اوّل و وسط و آخر یک آيه ناظر به چند مطلب جدا از يكديگر باشد. امّا کیست كه بتواند از درون آن آيه، آن مطالب گوناگون را بيرون بكشد؟ آخر در حديث آمده است:
اِنَّما... تَطْهیراً مِنْ میلادِ الْجاهِلِیَّة؛[10]
تنها كسانی می‌توانند از لطايف حقايق قرآن آگاه شوند كه مطهّر از میلاد جاهلیّتند و مولود مادر علمند و در هيچ مرحله از مراحل خلقتشان آلوده به قذارت* جهل نشده‌اند و نيستند. در زيارت وارث می‌خوانیم:
وَ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّة بِاَنْجاسِها؛
«و هرگز جاهلیّت تو را ناپاک نگردانیده».
از لحظه‌ی تولّد و پيش از آن نيز عالم به حقايق بوده‌اند و اين طور نيست كه اوّل جاهل متولّد بشوند و بعد اكتساب علم كنند. اين ما هستيم كه از مادر جاهل متولّد می‌شویم و آنگاه از اين استاد و آن استاد، از اين عالم و آن عالم، از اين كتاب و آن كتاب به گدايی می‌پردازيم تا چيزی از علوم به دست آوريم؛ آن هم مخلوط به هزاران اشتباه و غلط (تا بدانجا رسيد دانش من، كه بدانم همی كه نادانم).


خودآزمایی


1- حديث شريف «اِنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَیْنِ...» چه چیزی را نشان می‌دهد؟
2- تفسیر امام(ع) راجع به حروف مقطّعه (كهيعص) را بیان کنید.
3- چه کسانی می‌توانند از لطايف حقايق قرآن آگاه شوند؟

 

پی نوشت ها


[1]ـ سوره‌ی احزاب، آیات 45 و 46.
[2]ـ سوره‌ی نحل، آیه‌ی 44.
[3]ـ سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 45.
[4]ـ تفسیر نورالثّقلین، جلد 5، صفحه‌ی 698.
[5]ـ سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 45.
[6]ـ سوره‌ی رعد، آیه‌ی 31.
[7]ـ تفسیر نورالثّقلین، جلد 2، صفحه‌ی 507.
[8]ـ سوره‌ی نمل، آیه‌ی 40.
[9]ـ سوره‌ی رعد، آیه‌ی 43.
[10]ـ بحارالانوار، جلد 92، صفحه‌ی 110، حدیث 10.
* قذارت: ناپاکی، نجاست.


دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: