شکوههای دردآلود و افشاگرانه
از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود:
حضرت فاطمه(س)از امت ساکت و بیتفاوت، و از ابوبکر و عمر، در پیش پروردگار خود، شکوهها مطرح میکرد، و در حالی که اشکهای او جاری بود، میفرمود:
قالت: اَللاهُمَّ اِلَیْکَ نَشْکُو فَقَدْ نَبِیِّکَ وَ رَسُولِکَ وَ صَفِّیکَ و ارْتِدادَ أُمَّتِهِ عَلَیْنا، وَ مَنْعَهُمْ اِیّانا حَقَّنَا الَّذی جَعَلْتَهُ لَنا فوی کِتابِکَ الْمُنْزَلِ عَلی نَبیِّکَ الْمُرْسَلِ.
پروردگارا! بسوی تو شکایت میکنم، اندوه از دست دادن پیامبر و فرستاده و برگزیدهات را. و به تو شکایت میکنم از ارتداد امت پیامبر(ص) و این که حق را از ما بازداشتند، همان حق «ولایت و رهبری» را که در قرآن کریم، خود بر پیامبر اسلام نازل فرمودی.[۱]
ام سلمه میگوید: خدمت حضرت زهرا(س) رسیدم و پرسیدم: «ای دختر رسول خدا! شب را چگونه صبح کردی؟ حالت چگونه است؟» فرمود:
قالَتْ: أَصْبَحْتُ بَیْنَ کَمَدٍ وَ کَرَبٍ، فُقِدَ النَّبِیُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِیُّ، هُتِکَ وَ اللهِ حِجابُهُ مَنْ أَصْبَحَتْ اِمامَتُهُ مُقْتَصَّۀً عَلَی غَیْرِ ما شَرَعَ اللهُ فِی التَّنْزِیلِ، وَ سَنَّها النَّبِیُّ فِی التَّأْوِیلِ، وَ لَکِنَّها أَحْقادٌ بَدْرِیَّۀٌ وَ تِرَاتٌ أُحْدِیَّۀٌ کانَتْ عَلَیْها قُلُوبُ النِّفاق مُکْتَمِنَۀً لِاِمْکانِ الْوُشاةِ.
فَلَمّا اسْتُهْدِفَ الْأَمْرُ أَرْسَلَتْ عَلَیْنا شَآبِیبَ الْاثار مِنْ مَخِیلَۀِ الشِّقاقِ، فَیُقْطَعُ وَ تَر الْإیمانِ مِنْ قِسِیِ صُدُورِها، وَ لَیْسَ عَلَی ما وَعَدَ اللهُ مِنْ حِفْظِ الرِّسالَۀِ وَ کَفالَهِ الْمُؤْمِنِینَ.
أَحْرَزُوا عائِدَتَهُمْ غُرُورَ الدُّنْیا بَعْدَ انْتِصارٍ مِمَّنْ فَتَکَ بِآبائِهِمْ فِی مَوَاطِنِ الْکُرُوبِ وَ مَنازِلِ الشهادَات.
صبح کردم در میان حزن شدید و اندوه عظیم، در حالی که پیامبر از دست رفته، و وصی او مظلوم واقع شده است. سوگند بخدا، حشمت و عظمت آنکس دریده و نابود شد که برخلاف حکم خدا در قرآن، و سنت و سفارش پیامبر اسلام در تاویل و تفسیر قرآن، حق امام او را غصب کردند و به دیگران سپردند. اینگونه برخوردهای خصمانه، از کینهتوزیهای جنگ بدر و خونخواهی کشتگان در جنگ احد است که در درون قلب نفاقآمیز و اندیشه فتنهانگیزشان پنهان بوده است و تاکنون جرأت اظهار آن را نداشتند تا در آن هنگام که حکومت الهی بازیچهی دست قدرت طلبان گردید و امام بحق، منزوی شد، آتش کینههای دیرینهشان زبانه کشید و باران مصیبتها و مشکلات را بر ما فرو ریختند، و رشتههای ایمان را دریدند و نسبت به وعدههای الهی در حفظ و پاسداری از رسالت پیامبر(ص) و دفاع از پرهیزگاران و مؤمنان چه زشت، عمل کردند.
اما افسوس که در جهت انتقام گرفتن از پدران (مشرك و منافق) خود که در جنگهای اسلامی علیه اسلام جنگیدند، کشته شدند به دنیا روی آوردند، (و فریب دنیا را خوردند).[۲]
دربارهی شکوهها و غمهای جانکاه حضرت زهرا(س) پیامبر گرامی اسلام(ص) به اصحاب خویش خبر داد و فرمود:
دخترم آنچنان در امواج بلاها و مصیبتها، غمناك و نگران میشود که دست به دعا برداشته، از خدا آرزوی مرگ و شهادت میکند، و میگوید:
یا رَبِّ اِنّی قَدْ سَئِمْتُ الْحَیاةَ وَ تَبَرَّمْتُ بِأَهْلِ الدُّنیا فَأَلْحِقْنی بِأَبی اِلهی عَجِّلْ وَفاتی سَریعاً.
پروردگارا! از زندگی خسته و روی گردان شدهام و از بندگان دنیا، بلاها و مصیبتهای ناگوار دیدم، خدایا! مرا به پدرم (رسول خدا) متصل گردان و مرگ مرا زود برسان.[۳]
[۱]. کتاب عوالم، ج 11، ص 442 و بحارالانوار، ج 53، ص 19 و ج 43، ص 156 و 214.
[۲]. بحارالانوار، ج 43، ص 157 و مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 205 و 49.
[۳]. احقاقالحق، ج 19، ص 160 و بحارالانوار، ج 43، ص 177.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد دشتی