تمام تعالیم اسلامی اگرچه دارای یک روح است و به دور یک هسته و نقطه مرکزی که توحید خالص و بیشائبه و ایمان به خدای یگانه است دور میزند، متوجه سه جهت است: اصلاح عقاید، اصلاح اخلاق و معنویات، اصلاح اعمال و کردار.
در موضوع اصلاح عقاید، نظر اسلام این است که واقعاً بشر، موحّد و معتقد به خدا گردد و از شرک و پرستش غیر خدا هر چیز و هر کس باشد نجات یافته و عقایدی پیدا کند که همان عقاید، مؤثر در وجود و متصرّف در امور او باشد و بفهمد که همه بنده یک خدا هستند، همه را یک خدا آفریده و همه را همان خدا، روزی میدهد و همان خدا میمیراند و پس از مرگ در هنگام معین زنده میکند و مالک همه و صاحب اختیار همه و برپادارنده و خالق همه اوست. خدا می بخشد و خدا میستاند و خدا گناهان را میآمرزد و به هر کاری توانا و به هر چیز و هر مطلب آگاه و داناست و از باطن و نیت هر کس با خبر است:
یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ؛[1]
علم و قدرت و همه صفات کمالیه او نامحدود و بیانتهاست. تمام کائنات در قبضه قدرت او هستند و هیچیک از خود مالک نفع و ضرری نیستند. خدا همیشه بوده و همیشه خواهد بود:
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ؛[2]
باید چنین خدایی را پرستش کنند و از اعمال و کارهای خود رضا و خشنودی او را بخواهند، جز به درگاه او به درگاه دیگری اظهار عبودیت و بندگی و پرستش روا نیست. حکومت و پادشاهی مختص اوست و مخلوقات از شاه و گدا و سفید و سیاه به او محتاج هستند. او از همه بینیاز و غنی بالذّات است. هر کس تقوایش بیشتر و عملش صالحتر باشد به درگاه او مقرّبتر است:
قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَی کَلَمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللهِ؛[3]
«بگو ای اهل کتاب بیایید از آن کلمه حقّ که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم که به جز خدای یکتا هیچکس را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و برخی، برخی را به جای خدا تعظیم نکنیم».
فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا؛[4]
«و هر کس به لقای او امیدوار است باید نیکوکار شود و هرگز در پرستش خدا احدی را به او شریک نگرداند».
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ؛[5]
«بزرگوارترین شما نزد خدا، با تقواترین شما است».
و همچنین اسلام میخواهد به بشر بفهماند که مسئول سعادت و شقاوت او، خود اوست و هر کس در گرو عملی است که انجام میدهد و میوه درختی را که بکارد میچیند و آثار کارها و اعمالش را میبیند و همه اعمالش مضبوط و محفوظ است که:
وَعِندَنَا کِتَابٌ حَفِیظٌ؛[6]
زندگی انسان منحصر به این زندگی محدود و پر از ملالت، محنت و رنج و غم دنیا نیست، بلکه یک جهان دیگر و یک زندگی عالیتر و جاودان در پیش دارد که سعادت و شقاوت او در آن جهان با اعمال و رفتارش در این جهان پیوستگی و ارتباط دارد و هر کس در آن عالم که عالم آخرت نام دارد و خداوند خلق اولین و آخرین را در آن محشور میسازد به پاداش یا کیفر کارهایش میرسد.
راجع به پیغمبران خدا(ع)، اسلام میخواهد مردم را معتقد به حقانیت همه آنها از آدم تا حضرت خاتمالانبیاء(ص) بنماید. در قرآن مجید میفرماید:
قُلْ آمَنَّا بِاللهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَی وَعِیسَی وَالنَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ؛[7]
«بگو ای پیغمبر! به خدای عالم و کتاب و شریعتی که به خود ما نازل شده و آنچه به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندانش نازل شد و آنچه به موسی و عیسی و پیامبران دیگر از جانب پروردگارشان آمد به همه ایمان آوردهایم فرقی میان هیچ یک از پیغمبران خدا نمیگذاریم؛ زیرا مطیع فرمان خدا هستیم».
و همچنین به آنچه از طرف خدا نازل شده مانند ولایت ائمّه اثنا عشر(ع) و ثواب و عقاب، بهشت و جهنّم، صراط و میزان عقیدهمند میسازد.
امّا در قسمت اخلاق، مقصودش این است که انسان را از تحت تسلّط و نفوذ عادات زشت و اخلاق ذمیمه که بزرگترین مانع پیشرفت و سد راه ترقّی و کمال است، نجات دهد و به اخلاقی نیکو که مناسب مقام انسانیت است آراسته سازد و به آزادی روحی و حقیقی و حریت ضمیر، راهبری نماید و حدّ وسطی را که افراط و تفریط در آن نباشد به او بیاموزد و به عدالت و میانهروی دعوتش نماید:
إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ؛[8]
اِعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَی؛[9]
و خلاصه بشر را به جمیع مکارم اخلاق بهطور واضح و روشن هدایت میکند و بهقدری پیغمبر اکرم(ص) به شأن اخلاق اهمیت داده است که میفرماید:
إنَّمَا بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَ مَکَارِمَ الأخْلاَقِ؛[10]
«همانا من برای تکمیل کردن اخلاق نیکو و پسندیده برانگیخته شدم».
و امّا در قسمت اعمال و کردار، هدف اسلام این است که اعمال و کارهایی که از انسان سر میزند، ملایم با کمال و ترقی او باشد و اخلاق او را تحسین و تقویت نماید و از کارهایی که با کمال و ترقی واقعی او موافق نیست و باعث تقویت یا تکوین و پیدایش ملکات رذیله میشود، دور بماند.
برای کسانی که بخواهند از این مطلب کاملا مطلع و آگاه گردند و بدانند که اسلام میخواهد افراد را چگونه تربیت کند و جامعه را چطور بسازد، بهترین راه، مراجعه به آیات قرآنیه و احادیث و اخبار و دستورات و مقرراتی است که در دین حنیف اسلام راجع به همه کارها و امور زندگی داده شده است.
و همچنین مطالعه تاریخ احوال پیغمبر اکرم و ائمّه طاهرین(ع) و رجال بزرگ اسلامی است.
تعداد کتابهایی که علما و فقها و فلاسفه و ارباب علم اخلاق و روانشناسان و محدّثین و مورخین و اهل اطلاع راجع به تعالیم اسلامی نوشته و در دسترس مطالعه عموم و حکومت افکار گذاردهاند بیش از آن است که بتوان احصا نمود.
تغییرات و اختلافات ازمنه و امکنه و تبدیلات مظاهر عالم ماده و عوض شدن سبک و روش زندگی بشر و پیشرفت او در تکمیل وسایل معیشت و حل مشکلات و کشف اسرار عالم طبیعت، احتیاج او را به این تعلیمات سلب نمیکند و اکنون که هزار و سیصد و شصت و نه سال[11] از هجرت حضرت خاتم الانبیاء(ص) میگذرد، تفاوتی در جنبه احتیاج او به این تعالیم عالیه حاصل نگشته و بلکه حاجت او از روز اول و آغاز ظهور اسلام به مراتب شدیدتر و بیشتر شده است.
یک روز بود که بشر میتوانست تنها زندگی کند و یا جامعه خاصی پدید آورد و با جمعیتهای دیگر اصلاً رابطه و آشنایی و تفاهم نداشته باشد، ولی امروز این حرفها از میان رفته است و همه مردم دنیا مانند یک جامعه و ساکنین یک شهرستان هستند و در نفع و ضرر با هم شریکند و منافع آنها در تماس و اصطکاک است. یگانه تعالیمی که میشود با آن این همه مردم را که از نژادهای مختلف تشکیل شدهاند به هم نزدیک و مربوط ساخت و مانند یک جامعه زنده قرار داد که در میان آنها آشنایی و تفاهم صحیح و منطق عادلانه برقرار گردد تا در نتیجه همه از هم کمک بگیرند و غمخوار هم و تابع یک هدف و یک نقطه شوند و اندیشه و قدرت خود را صرف اذیت یکدیگر و خراب کردن شهرها و بیچاره ساختن افراد نکنند، قواعد دین اسلام است.
مرور قرون و طول ازمنه و خضوع و تسلیم بزرگان عالم و فلاسفه و علما و صاحبان عقول کبیره در برابر این تعلیمات آسمانی، این حقیقت را روشن ساخته است که جامعتر از این احکام تصور نخواهد شد. چنانچه ظهور عجز رجال و دانشمندان و مردان و زمامداران بزرگ عصر حاضر در اصلاح امور جامعه و اداره عالم و برقرار کردن صلح و آشتی و محبت و صفا میان بنی آدم و قصور آنها از وضع قوانین و قواعدی که برای تعیین مصالح و منافع ملل و امم و جلوگیری از ستم و حقکشی وافی و کافی باشد، بهترین شاهد است که بشر را با قوانین و مقرراتی که ساخته فکر خود اوست، اداره نمیتوان کرد و کسی برای آن ارج و احترامی قائل نمیشود.
ما، در این موضوعات نمیتوانیم حق مطلب را در این رساله که بهمنظور دیگر نگاشتهایم ادا کنیم. مقصود اشاره و جلب توجه خوانندگان محترم به این مطالب است و اینکه بدانیم راستی ما در برابر پیغمبر اکرم(ص) و اولیای اسلام و خدمتگزاران عالم دیانت و حضرت ولیّ عصر، امام زمان ـ ارواح العالمین له الفداء ـ باید سرافکنده و خجل باشیم. و اعتراف کنیم که بسیاری از ما با اعمال و اخلاق و کارهایی که داریم به اسلام و جامعه بشریت خیانت میکنیم.
ما اگر بیکم و زیاد دستورات دینی را به کار میبستیم و سلیقهها و نظریات خود را در آن وارد نمینمودیم و جمال نورانی اسلام را به دنیا نشان میدادیم، علاوه بر آنکه جامعه خود را سربلند و نیکبخت مینمودیم باعث میشدیم که دیگران هم از روش ما سرمشق گرفته به دین مبین اسلام بگروند. ما باید التزامات دینی و اخلاقی خود را محکم و استوار سازیم و حقایق اسلامی و علوم و معارف قرآنی را در این دنیایی که وسیله تبلیغ از هر زمان فراهمتر است به جهانیان بفهمانیم.
برای تکمیل مطلب و روشن شدن ذهن بعضی از خوانندگان محترم و کسانی که مواظب ادای فریضه امر به معروف و نهی از منکر هستند. به طور اجمال بعضی از اخلاق و کارهای نیک و واجبات و مستحباتی را که شرع مقدّس به آنها دستور داده و ترغیب و تحریص فرموده است، نام میبریم و سپس به بعضی از منکرات و اخلاق و کارهای زشتی که هر مسلمانی موظف است از آنها اجتناب و پرهیز نماید، اشاره میکنیم و از خداوند توفیق علم و عمل به دستورات مذهبی و امر به معروف و نهی از منکر را برای عموم خواستاریم.
1- نظر اسلام در موضوع اصلاح عقاید چیست؟
2- در قسمت اعمال و کردار، هدف اسلام را بیان کنید.
[1]. غافر، ۱۹. «او چشمهایی را که به خیانت میگردد و آنچه را سینهها پنهان میدارند، میداند».
[2]. حدید، ۳. «او (خدا) اول و آخر و پیدا و پنهان است و او به هر چیز دانا است».
[3]. آل عمران، ۶۴.
[4]. کهف، ۱۱۰.
[5]. حجرات، ۱۳.
[6]. ق، ۴. «و نزد ما کتابی است که همه چیز در آن محفوظ است».
[7]. آل عمران، ۸۴.
[8]. نحل، ۹۰. «به درستی که خداوند به عدل و احسان فرمان میدهد».
[9]. مائده، ۸. «عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است».
[10]. ابن سلامه قضاعی، مسندالشهاب، ج۲، ص۱۹۲ـ۱۹۳؛ بیهقی، السننالکبری، ج۱۰، ص۱۹۲؛ ابن عبدالبر، التمهید، ج۱۶، ص۲۵۴؛ طبرسی، مکارمالاخلاق، ص۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۱۰؛ ج۶۸، ص۳۸۲.
[11]. زمان تألیف کتاب.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی