ابن ابی العوجاء مردی ملحد و بیدین بود. ولی در سخنوری مهارت داشت. با چند نفر از همفكرانش در مكّه اجتماع كردند. چهار نفر بودند و با هم پیمان بستند كه تا یك سال وقت معیّن میكنیم، برویم و مانند قرآن چیزی درست كنیم و بیاوریم. یك سال بعد در همین جا حاضر شویم و آوردههای خود را بخوانیم. بعد از یك سال آمدند و در همان جا اجتماع كردند. ساختههای خود را برای هم خواندند و یكی گفت: من وقتی به این آیه رسیدم، دیدم نمیتوانم با قرآن مبارزه كنم. خود را در زمین دیدم و آن را در آسمان:
وَ قِیلَ یا أَرْضُ ابْلَعِی ماءَكِ وَ یا سَماءُ أَقْلِعِی وَ غِیضَ الْماءُ وَ قُضِی الْاَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِی وَ قِیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ؛[۱]
هر چه خواستم مانند این آیه حدّاقل از الفاظش بیاورم دیدم نمیتوانم. دست برداشتم و خودم را عاجز دیدم. دیگری گفت: من هم به این آیه در سورهی یوسف رسیدم:
فَلَمَّا اسْتَیأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِیا...؛[۲]
دیدم نمیتوانم وارد این میدان شوم، من هم دست برداشتم. هر یك چیزی میگفتند. در همین اثنا، امام صادق(ع) عبورشان به جمع اینها افتاد. توقّفی كرد و نگاهی به آن جمع انداخت و فرمود:
قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الاِنْسُ وَالْجِنُّ عَلی أَنْ یأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا؛[۳]
اینها به هم نگاه كردند و گفتند: عجب! از كار ما آگاه بوده و از فكر ما خبر میدهد كه ما چه میخواستیم بكنیم و جواب ما را نیز از خود قرآن داد كه اگر جنّ و انس هم با هم جمع شوند، نخواهند توانست مانند آن بیاورند.[۴]
[۱]ـ سورهی هود، آیهی ۴۴.
[۲]ـ سورهی یوسف، آیهی ۸۰.
[۳]ـ سورهی اسراء، آیهی ۸۸.
[۴]ـ صفیر هدایت (انفال/۲۳).
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت