کد مطلب: ۶۲۶۷
تعداد بازدید: ۱۴۹
تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۷
گفتارهای اخلاقی و اجتماعی | ۶
خداوند عالم، انسان را خلق کرده، نه فقط برای خوردن و خوابیدن و اعمال زناشویی، این کارها که از حیوانات بهتر ساخته است! انسان برای عالم آخرت و معاد خلق شده است؛ هرچند وسایل آسایش باید در همین دنیا تهیه شود و خدایی که ما را خلق کرده، از باب لطف راه را به ما ارائه داده و فرموده چه چیز برای ما نافع و چه چیز مضر است...

فصل دوّم:  انسان شناسی | ۲


آثار و برکات انسان‌شناسی


با پیروزی انقلاب و رهبری رهبر کبیر انقلاب، انقلابی در اخلاق و روحیات جوانان ما پدید آمد. همان جوانانی که امروز دارند ایران را احیا می‌کنند، جهاد سازندگی در جبهه‌ها، در سپاه پاسداران، بسیج در دانشگاه‌ها و مدارس، جوانان دارند با جنب و جوش فعالیت می‌کنند. مگر این جوانان همان جوان‌هایی نبودند که در حال فراموشی ارزش‌های انسانی بودند و به آن مسیر کشانده می‌شدند. اما به واسطه‌ی رهبری‌های آگاهانه‌ی امام(قدس‌سره) ارزش‌های انسانی، زنده شد و جوانان به این سو جذب شدند. همان‌هایی که الآن صف‌های نماز جمعه را پر می‌کنند و در مناطق محروم و دور افتاده در قالب اردوهای جهادی به مردم مستضعف و محروم خدمت می‌کنند. و همان جوان‌هایی که در جبهه‌ها آن سختی‌ها را تحمل کردند و به شهادت رسیدند و جانباز شدند و برای جوانان امروز اسوه شدند. این‌ها جز برای آن است که ارزش‌های انسانی در بین‌شان احیا شده است، چرا که فهمیدند انسان هستند؛ انسانی که معتقد است باید برود و در جنگ پیروز شود و دشمن را نابود کند؛ تا اسلام پیروز باشد و نسل آینده بتواند خوب زندگی کند. این‌ها ارزش‌های الهی است.


خاطره‌ای از دوران دفاع مقدس


در یکی از سفرهایم به جبهه، جوانی هفده ساله‌ای را دیدم که پشت یک ضدّ هوایی نشسته بود، از خودرو پیاده شدم، رفتم نزدیکش و سلام کردم. جواب داد. گفتم: خسته نباشید. گفت: خداحافظ. گفتم: این‌جا چه می‌کنی؟ نگاهی به آسمان کرد و گفت: منتظرم پرندگان امریکا و صدام بیایند تا آن‌ها را صید کنم! گفتم: ان شاء الله به زودی جنگ به پیروزی و خاتمه برسد و شما به سلامت برگردی و کنار خانواده‌ات باشی. پرسیدم: پدر و مادر داری؟ گفت: بله. سپس گفت: ان شاء الله بعد از این‌که صدام را نابود کردیم، می‌خواهیم اسرائیل را هم نابود کنیم. من از روی ترحم و شفقت با جوانی که در آن سن باید در خانه‌اش استراحت کند، صحبت کردم، ولی او طوری با من صحبت کرد و گفت ما باید استکبار را از بین ببریم که تعجب کردم. گفت: مگر خبر ندارید که امروز مظلومین جهان در چه حالی هستند؛ همه منتظرند. آن جوان هفده ساله یک دنیا عظمت داشت. این بزرگی از چیست؟ چون خود را انسان می‌داند. می‌گفت: کشته شدم که شدم، نابود که نمی‌شوم! از همین رو معصومین(ع) سفارش کرده‌اند که انسان‌ها برای شناخت قدر و ارزش خود، تلاش کنند.


هدف از خلقت انسان


خداوند عالم، انسان را خلق کرده، نه فقط برای خوردن و خوابیدن و اعمال زناشویی، این کارها که از حیوانات بهتر ساخته است! انسان برای عالم آخرت و معاد خلق شده است؛ هرچند وسایل آسایش باید در همین دنیا تهیه شود و خدایی که ما را خلق کرده، از باب لطف راه را به ما ارائه داده و فرموده چه چیز برای ما نافع و چه چیز مضر است. افراد انسان در این بازار تاجر و عامل هستند و سرمایه‌ی این کار، عمر عزیز و صحت و سلامت و فراغت و وسایل لازم است که همه را خداوند عالم، پیش‌بینی نموده و بازار این تجارت دنیاست. سود این معامله، وسایلی است که اسباب رستگاری شود و ضرر و زیان آن اسباب بدبختی و شقاوت است. دقایق و ساعات عمر دائماً می‌گذرد و تلف می‌شود، اگر کسی در مقابل این ساعات و دقایق، عمل صالحی که برایش فایده داشته باشد مهیا سازد، ضرر نکرده، بلکه سود هم برده است. و اگر عمر، تلف شود و تنها به خوردن و پوشیدن و نوشیدن و بطالت بگذرد فرد، زیان و خسران برده است. نتیجه‌ی این تجارت در قیامت و نزد میزان عدل الهی ظاهر می‌شود. آن‌جا معلوم می‌شود چه کسی ضرر کرده و چه کسی نفع. بسا افرادی که در این دنیا سرگرم تهیه‌ی اسباب خوشی هستند و به جمع اموال از هر راه موفق می‌شوند و با زدن و بردن و غارت کردن و تهیه‌ی املاک و اندوختن ثروت، گمان می‌کنند از دیگران جلو افتاده‌اند و شاید دیگران را نیز مسخره می‌کنند و به گمان خود ربح و سود برده‌اند؛ در صورتی‌که در قیامت معلوم می‌شود زیان برده‌اند و سرمایه‌ی عمر را تلف نموده‌اند و با دست خالی، بلکه با پرونده‌ای سنگین از گناهان وارد آن سرا می‌شوند. در روایات آمده است:
کسی که دو روزش مانند هم باشد، زیان کرده است.[1]
هم‌چنین حضرت علی(ع) می‌فرماید:
به راستی که زیان‌کارترین مردم در تجارت و پشیمان‌ترین آن‌ها در تلاش کسی است که پیکرش را در پی آرزوهایش بفرساید و مقدّرات با او مساعدت نکند. پس، از دنیا با حسرت خارج شود و با رنج به آخرت وارد شود.[2]
در روایت دیگری از پیامبر گرامی اسلام آمده است: در قیامت، سؤال می‌شود از بنده که: عمرت را در چه راهی صرف کردی؟ و بدنت را در چه طریقی کهنه کردی؟ و مالت را از کجا تحصیل و در چه امری صرف کردی؟.[3]
واقعاً جای تعجب است که انسان با وجود این‌که می‌داند برای زندگی این سرا خلق نشده و می‌داند دنیا پلی است برای آخرت که باید برایش توشه تهیه نمود و تمام انبیا و اولیا همیشه مردم را به آخرت می‌خواندند و وسایل و روش‌های رستگاری و شقاوت را برای آن‌ها بیان می‌کردند، این طور سرگرم دنیا هستند و به آخرت و معاد، هیچ فکر نمی‌کنند. الله اکبر از این همه غفلت و فراموشی! ما روزی یک بار که هیچ، بلکه ماهی یک بار هم به یاد معاد نمی‌افتیم! وقتی هم که به فکر افتادیم، نفس امّاره ما را گول زده، به ما وعده‌ها می‌دهد که: خدا کریم است، خدا ما را خلق نکرده برای سوزانیدن! یا مثلاً خدا ما را به فلان امر می‌بخشد و... با همین تصورات، حاضر نیستم مَواعظ و مَواعید انبیا و اولیا را گوش دهیم. واقعاً اگر فرض کنیم یکی از ما از جنس بشر نبودیم و فقط از احوال و اوضاع آن‌ها مطّلع بودیم می‌دیدیم که این‌ها موجوداتی هستند که مدت کمی در این دنیا عمر می‌کنند و اجلشان هم معلوم نیست و می‌دانستیم که برای این دنیا خلق نشده‌اند و این همه برگزیدگان حق، آن‌ها را نصیحت و موعظه می‌نمایند و از عذاب آخرت و نعیم آن مطّلع می‌کنند، اما در عین حال، سرگرم امور دنیا هستند و اصلاً به فکر آخرت نیستند، بسیار تعجب می‌کردیم و پیش خود می‌گفتیم: این‌ها دیوانه‌اند یا عاقل؟ اگر عاقل هستند که این کارها کار عُقَلا نیست! «اویس قَرَنی»[4] که یکی از اصحاب امیرالمؤمنین(ع) بود که شب‌ها را نمی‌خوابید. شبی می‌گفت: امشب شب رکوع است و آن شب را تا صبح به رکوع می‌گذراند. و شبی دیگر می‌گفت: این شب، شب سجود است و تا صبح به سجده می‌افتاد.[5]


عبادت اویس قَرَنی


«ربیع بن خُثَیم» می‌گوید: نزد اویس رفتم، دیدم نماز صبح را به جا آورده و نشسته مشغول دعاست. با خود گفتم گوشه‌ای بنشینم تا از دعا فارغ شود. مشغول دعا بود تا ظهر داخل شد، برخاست و نماز ظهر را ادا کرد، بعد از آن مشغول تسبیح و تهلیل بود تا نماز عصر و بعد از نماز عصر به اوراد مشغول شد تا نماز مغرب و عشا را به جا آورد و باز مشغول شد تا طلوع صبح و نماز صبح را ادا کرد و بعد مشغول دعا شد! اندکی چشم او میل به خواب کرد، گفت: خدایا! پناه می‌برم به تو از چشمی که پر خواب شود![6] اولیای خدا در مقام عبادت و بندگی حق این‌طور بودند. حضرت علی(ع) فرمود:
مردم در دنیا دو گروه‌اند: گروهی تا آن‌جا برای دنیا عمل می‌کنند که دنیا آن‌ها را از آخرتشان باز می‌دارد که می‌ترسند بازماندگانشان فقیر گردند و خود را (از فقر معنوی اخروی) در امان می‌دانند، لذا عمر خود را برای سود دیگران تباه می‌کنند و گروهی دیگر در دنیا برای آخرت عمل می‌کنند، اما سهم آن‌ها از دنیا، بدون کار به آنان می‌رسد. پس بهره‌ی دنیا و آخرت را با هم می‌برند و هر دو سرا را با هم تصاحب می‌کنند، در درگاه خداوند آبرومند خواهند بود. در نتیجه هر حاجتی را از خدا بخواهند خداوند از آن‌ها دریغ نمی‌دارد.[7]
پس معلوم می‌شود قسم خداوند عالم، مبنی بر زیان‌کاری، انسان درست است. چه ضرر و خسرانی از این بالاتر که انسان، مدتی در این دنیا باشد و عمر عزیز خود را بیهوده تلف کند و با این‌که وسایل رستگاری برایش مهیاست، برای سفر آخرت، تدارک نبیند، بلکه همیشه مشغول لهو و لعب بوده و عمر خود را به بطالت صرف کند و اصلاً در فکر اهداف خلقت نباشد. وقتی مرگ گریبان‌گیرش شد به نامه‌ی عملش نگاه کند و همه را پر از معاصی و اعمال بی‌فایده ببیند؟ چه حسرتی بالاتر از این که در دنیا سرگرم جمع اموال بوده، ولی نتیجه‌ای عایدش نشده و با دست خالی و چشم پر حسرت از این سرا رخت بربندد؟ حضرت علی(ع) می‌فرماید:
به راستی که در روز قیامت بزرگ‌ترین حسرت برای مردمی است که مال و دارایی خود را در غیر طاعت خدا به دست آورده و مردی دیگر آن را به ارث برده است و در طاعت خدا انفاق کرده و برای آن داخل بهشت شده و مرد نخستین به سبب همان مال به دوزخ رفته است.[8]


خودآزمایی


1- هدف از خلقت انسان را بیان کنید.
2- در روز قیامت بزرگ‌ترین حسرت برای چه کسانی است؟

 

پی نوشت ها


[1]. امام کاظم(ع): «من استوَی یوماه فهو مَغبون» (حرّ عاملی، وسائل‌الشّیعه، ج16، ص94).
[2]. «إنّ أخسر الناس صفقةً و أَخیبهَم سعیاً رجلُ أخلَق بدنَه فی طلبِ ماله و لم تُساعِده المقادیرُ علی إرادته، فخَرجَ من الدنیا بحسرته، و قدم علی الآخرةِ بتَبِعَتِه» (نهج‌البلاغه، حکمت 430).
[3]. مجلسی، بحارالانوار، ج6، ص223.
[4]. از «زُهّادِ ثمانیه» که بر همه‌ی آنان فضیلت داشت؛ ر.ک: تذکرة الاولیاء، ص 15، ذکر اویس القرنی: «گاه گاه خواجه انبیا روی سوی یمَن کردی و گفتی: اِنّی لأجدُ نَفس الرَّحمن مِنْ قِبَلِ الیَمَن: نسیم رحمت از جانب یَمَنی می‌یابم...»؛ (علی دوانی، مفاخر اسلام، ج 11، ص 553 (زُهّاد ثمانیه) و سفینة البحار، ج 1، ص 53 : «تَفُوحُ رَوایحُ الجَنَةِ مِنْ قِبَلِ قَرَن، واشَوقاهُ اِلَیکَ یا اُوَیسَ القَرَن!»).
[5]. سید علی بروجردی، طرائف المقال، ج2، ص596.
[6]. غزالی، احیاء العلوم، ج4، ص350.
[7]. «النّاس فی الدّنیا عاملان: عامل عَمِلَ فی الدّنیا للدّنیا قد شَغلَتْه دنیاه عن آخرته یخشی علی مَن یُخلفُ الفقَر و یَأمُنه علی نفْسهِ فَیفنی عمره فی منفعة غیره. و عامل عَملَ فی الدّنیا لما بعدَها فجاءه الَّذی لَه من الدّنیا بغیر عملٍ، فأحرزَ الحَظّینِ معاً و ملَکَ الدّارینِ جمیعاً فَأصبح وجیهاً عندالله لایسأل الله حاجةَ فیمنعه» (نهج‌البلاغه، حکمت 269).
[8]. «إنّ أعظمَ الحسراتِ یومَ القیامة حسرةً رجلُ کسبَ مالاً فی غیر طاعة اللهِ فَورثه رجلٌ فأنفَقَه فی طاعةِ اللهِ فدَخلَ به ألجنّةَ و دَخلَ الاوّلُ به النّارَ» (همان، حکمت 429).

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: